اسماعیل بن زکریا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از الخلقانی)

آشنایی اجمالی

اسماعیل بن زکریا[۱]، تنها در یک سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از کتاب تأویل الآیات الظاهرة ذکر شده است:

«و فی شرح الآیات الباهرة: مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سَعِيدٍ الْعَمَّارِيِّ مِنْ وُلْدِ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ زَكَرِيَّا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَوْنٍ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ ﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ[۲] قَالَ نَهَرٌ فِي الْجَنَّةِ عُمْقُهُ فِي الْأَرْضِ سَبْعُونَ أَلْفَ فَرْسَخٍ مَاؤُهُ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ شَاطِئَاهُ مِنَ اللُّؤْلُؤِ وَ الزَّبَرْجَدِ وَ الْيَاقُوتِ خَصَّ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ نَبِيَّهُ وَ أَهْلَ بَيْتِهِ(ع) دُونَ الْأَنْبِيَاءِ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

مراد از راوی به قرینه روایتش از محمد بن عون[۵]، اسماعیل بن زکریا بن مرة ابو زیاد الکوفی مولی بنی اسد بن خزیمة ملقب به خلقانی[۶] و شقوصا[۷] بوده و از راویان کوفی شمرده می‌شود که در کتاب‌های رجالی اهل سنت یاد شده است.

اسماعیل بن زکریا در سال ۱۰۸ هجری قمری در شهر کوفه به دنیا آمد. مدتی در این شهر زندگی کرد و سپس وارد شهر بغداد[۸] و در منزل حمید بن قحطبه[۹] ساکن گردید. وی به شغل تجارت طعام[۱۰] مشغول بوده و گاه به فروش جامه‌های کهنه می‌پرداخت و به همین جهت به الخلقانی[۱۱] لقب یافت.[۱۲]

طبقه راوی

اسماعیل بن زکریا در سال ۱۷۳ یا ۱۷۴ هجری قمری و در سن ۶۵ سالگی از دنیا رفته است[۱۳]، بنابراین تاریخ ولادت وی، سال ۱۰۸ یا ۱۰۹ هجری قمری خواهد بود.

وی امام باقر، امام صادق و امام کاظم(ع) را ادراک کرده؛ ولی از این بزرگواران روایتی نکرده است. بر این اساس، می‌‌توان او را از راویان طبقه چهارم یا پنجم به شمار آورد.[۱۴]

استادان و شاگردان راوی

در روایت تفسیر کنز الدقائق، احمد بن سعید العمار از اسماعیل بن زکریا و ایشان از محمد بن عون روایت کرده؛ ولی مزی از رجالیان معروف اهل سنت شمار بسیاری از شاگردان و استادان وی را نام برده است.

برخی استادان حدیثی وی بدین شرح‌اند: ابراهیم بن میمون الخیاط المعروف بالنحاس، اسماعیل بن ابی خالد، حجاج بن دینار، حسن بن الحکم النخعی، سعید بن طریف الإسکاف، ابو اسحاق سلیمان بن فیروز الشیبانی، سلیمان الأعمش، سهیل بن أبی صالح، عاصم الأحول، عبدالرحمان بن زید بن أسلم، عیسی بن عبدالرحمان السلمی، لیث بن أبی سلیم، مالک بن مغول، محمد بن سوقة، محمد بن عجلان، محمد بن قیس الأسدی، مسعر بن کدام.

بعضی از شاگردان حدیثی وی چنین نام دارند: ابراهیم بن زیاد سبلان، اسماعیل بن عیسی العطار، خلف بن الولید العتکی، سعید بن سلیمان الواسطی، سعید بن منصور، محمد بن بکار بن الریان، محمد بن سلیمان، محمد بن الصباح الدولابی و معاویة بن حفص الشعبی[۱۵].[۱۶]

مذهب راوی

ذهبی و ابن حجر عسقلانی دو رجالی بزرگ سنی، به صراحت او را از راویان شیعی دانسته‌اند[۱۷] و از دانشمندان شیعه نیز علامه امینی و علامه سید شرف الدین[۱۸].

بعضی از نویسندگان هم وی را از راویان شیعی‌ای نام برده که در اسناد روایات اهل سنت قرار گرفته‌اند[۱۹]. محقق شوشتری نیز با استناد به کلام ذهبی و ابن حجر تشیع راوی را تأیید، و نام وی را در کتاب رجالی خود ذکر کرده است[۲۰].

در برابر، بعضی از محققان، انحراف اعتقادی او را ترجیح داده و ذکر نامش را در رجال شیعه مناسب ندانسته‌اند[۲۱].[۲۲]

تحقیق

خاستگاه اختلاف در اعتقاد راوی، روایات اوست. مستند کسانی که تشیع اسماعیل بن زکریا را استظهار کرده‌اند، دو چیز است:

  1. تصریح ذهبی و ابن حجر به تشیع وی.
  2. بعضی روایات اسماعیل بن زکریا درباره فضائل اهل بیت(ع)؛ نمونه‌ها:
    1. «حَدَّثَنَا أبي ثنا عثمان بن حرزاد، ثنا إِسْمَاعِيلُ بْنُ زَكَرِيَّا، ثنا عَلِيُّ بْنُ عَابِسٍ عَنِ الأَعْمَشِ ابنى الْحجابِ، عَنْ عَطِيَّةَ الْعَوْفِيِّ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ:نَزَلَتْ هَذِهِ الآيَةُ ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ[۲۳] فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»[۲۴].
    2. «حَدَّثَنَا عَبْدَانُ بْنُ أَحْمَدَ، ثنا إِسْمَاعِيلُ بْنُ زَكَرِيَّا الْكُوفِيُّ، ثنا عَلِيُّ بْنُ عَابِسٍ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ هُبَيْرَةَ بْنِ يَرِيمَ، قَالَ: خَطَبَ الْحَسَنُ، فَقَالَ: لَقَدْ فَارَقَكُمْ بِالْأَمْسِ رَجُلٌ مَا سَبَقَهُ الْأَوَّلُونَ بِعِلْمٍ وَلَا يُدْرِكُهُ الْآخِرُونَ، إِنْ كَانَ رَسُولُ اللهِ(ص) لَيَبْعَثُهُ الْمَبْعَثَ فَيُعْطِيهِ الرَّايَةَ، جِبْرِيلُ عَنْ يَمِينِهِ، وَمِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ، فَمَا يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ»[۲۵].
    3. «... محمّد بن بكّار، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ زَكَرِيَّا أَبُو زِيَادٍ، عَنِ الأعمش... عَنِ النَّبِيِّ(ص) أَنَّهُ قَالَ فِي الصَّلاةِ عَلَى النَّبِيِّ(ص): اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مجيد»[۲۶]. روایت مورد بحث (یعنی روایت تفسیر کنز الدقائق).

پیداست که نقل روایت در فضائل اهل بیت(ع) به تنهایی نمی‌تواند اثبات کننده تشیع اعتقادی راوی باشد؛ زیرا کم نیستند غیر شیعیانی که به نقل روایاتی در فضائل اهل بیت(ع) پرداختند؛ اما قرائن سنی بودن راوی، قوی‌تر است، به چند دلیل:

  1. اسماعیل بن زکریا از رجال اصول سته اهل سنت است و روایات متعددی از ایشان در اصول سته اهل سنت نقل شده است.
  2. روایات متعددی از وی در فضائل خلفای سه گانه گزارش شده است؛ نمونه‌ها:
    1. «إِسْمَاعِيلُ بْنُ زَكَرِيَّا، عَنْ نَضْرٍ الْخَزَّازُ، عَنْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلَى حِرَاءٍ فَتَزَلْزَلَ الْجَبَلُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): اثْبَتْ حِرَاءُ مَا عَلَيْكَ إِلا نَبِيٌّ أَوْ صِدِّيقٌ أَوْ شَهِيدٌ وَعَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَعَلِيٌّ وَطَلْحَةُ وَالزُّبَيْرُ وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ...»[۲۷].
    2. « إِسْمَاعِيلُ بْنِ زَكَرِيَّا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ عَنْ سَعْدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): لِكُلِّ أُمَّةٍ مُحْدِثُ وَ إِنْ يَكُ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ مُحْدَثٍ فَهُوَ عُمَرُ»[۲۸].
    3. «إِسْمَاعِيلُ بْنُ زَكَرِيَّا عَنْ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ عَنْ أُبَيِّ بْنِ كَعْبٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): أَوَّلُ مَنْ يُسَلِّمُ عَلَيْهِ أَهْلِ الْجَنَّةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَ أَوَّلُ مَنْ يُؤْخَذُ بِيَدِهِ وَ يُنْطَلَقَ بِهِ إِلَى الْجَنَّةِ عُمَرُ بْنُ الْخُطَّابِ »[۲۹].
    4. «محمد بن الصباح ابن إِسْمَاعِيلُ بْنُ زَكَرِيَّا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَوْنٍ الْخُرَاسَانِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِنَّ لِحَوْضِي أَرْبَعَةَ أَرْكَانٍ: الأَوَّلُ فِي يَدِ أَبِي بَكْرٍ وَالثَّانِي فِي يَدِ عُمَرَ، وَالثَّالِثُ فِي يَدِ عُثْمَانَ، وَالرَّابِعُ فِي يَدِ عَلِيٍّ، فَمَنْ أَحَبَّ أَبَا بَكْرٍ وَأَبْغَضَ عُمَرَ مَا يَسْقِيهِ أَبُو بَكْرٍ، وَمَنْ أَحَبَّ عُمَرَ وَأَبْغَضَ أَبَا بَكْرٍ لَمْ يَسْقِهِ عُمَرُ، وَمَنْ أَحَبَّ عُثْمَانَ وَأَبْغَضَ عَلِيًّا لَمْ يَسْقِهِ عُثْمَانُ»[۳۰].
  3. روایاتی نقل کرده که با اعتقاد شیعه سازگاری ندارند؛ نمونه‌اش روایات رؤیت خدا است:
    1. «... عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ زَكَرِيَّا عَنْ عَاصِمٍ عَنِ الشَّعْبِيِّ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: رَأَى مُحَمَّدٌ رَبَّهُ»[۳۱].
    2. «... حَدَّثَنَا فَضْلُ بْنُ سَهْلٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ زَكَرِيَّا، أَحْسَبُ بَيْنَهُمَا رَجُلٌ قَدْ سَمَّاهُ، عَنْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى إِبْرَاهِيمَ بِالْخُلَّةِ، وَاصْطَفَى مُوسَى بِالْكَلَامِ، وَاصْطَفَى مُحَمَّدًا بِالرُّؤْيَةِ»[۳۲].[۳۳]

جایگاه حدیثی راوی

دیدگاه‌های رجالیان اهل سنت، در جرح و تعدیل راوی متفاوت‌اند[۳۴]؛ نمونه‌ها: عجلی: "كوفي ضعيف"[۳۵].

ابوداود: "ثقة"[۳۶].

نسائی: "ليس بالقوى"[۳۷].

ابن عدی: "صالح، وهو حسن الحديث يكتب حديثه[۳۸].

ابن حجر: "صدوق يخطئ قليلاً"[۳۹].

ذهبی: "صدوق"[۴۰].

به نظر، خاستگاه این اختلاف در توثیق و تضعیف راوی، روایات اسماعیل بن زکریا در فضیلت حضرت علی(ع)، نیز روایاتش در فضیلت عمر و ابوبکر است.[۴۱]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: تنقیح المقال، ج۱۰، ص۹۵، ش۲۲۸۱؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۲۵؛ الغدیر، ج۳، ص۹۳؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۵۵، ش۸۱۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۲ ص۲۵۳؛ رجال الشیعة فی اسانید السنه، ص۵۲. ب. منابع سنی: المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۸، ص۳۴۵، ش۹۳۲؛ الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۲۶؛ تاریخ بغداد، ج۶، ص۲۱۳، ش۳۲۷۳؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۳۱۷، ش۱۴۲؛ تهذیب الکمال، ج۳، ص۹۲، ش۴۴۵؛ سیر أعلام النبلاء، ج۸، ص۴۷۶؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۲۲۸، ش۸۷۸؛ تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۳۶؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۹۴، ش۴۴۶؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۶۰، ش۱ ۵۵؛ لسان المیزان، ج۷، ص۱۷۷، ش۲۳۲۰؛ خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ص۳۴.
  2. ما به تو کوثر دادیم سوره کوثر، آیه ۱.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۴۶۴ به گزارش از تأویل الآیات الظاهره، ج۱، ص۸۲۱.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 121-122.
  5. إسماعیل بن زکریا مولی بنی أسد عن محمد بن عون الخراسانی عن عکرمة عن ابن عباس؛ (تاریخ مدینة دمشق، ج۶۴، ص۱۹۲).
  6. سمعانی: الخلقانی: بضم الخاء المعجمة و سکون اللام و فتح القاف و فی آخرها النون، هذه النسبة إلی بیع الخلق من الثیاب و غیرها و المشهور بها من القدماء... أبو زیاد إسماعیل بن زکریا الخلقانی؛ (الأنساب (سمعانی)، ج۲، ص۳۹۰).
  7. حموی ذیل عنوان شقص: بکسر أوله، و سکون ثانیه، و آخره صاد مهملة، و هی القطعة من الأرض و الطائفة من الشیء و هی قریة من سراة بجیلة. و هی قریة من سراة بجیلة؛ (معجم البلدان، ج۳، ص۳۵۵). سمعانی ذیل عنوان الشقصی: الشقصی بکسر الشین المعجمة و سکون القاف و فی آخرها الصاد المهملة، هذه النسبة إلی شقص، و هی قریة من سراة بجیلة بنواحی مکة؛ (الأنساب (سمعانی)، ج۸، ص۱۲۹، ش۲۳۵۷).
  8. ر.ک: تاریخ بغداد، ج۶، ص۲۱۴.
  9. حمید بن قحطبه از فرماندهان بنی عباس در شهر بغداد بود و در زمان خلافت منصور و مهدی عباسی والی خراسان گردید. (ر.ک: تاریخ مدینة دمشق، ج۱۵، ص۲۸۹، ش۱۸۰۷).
  10. و کان تاجرا فی الطعام؛ (تاریخ بغداد، ج۶، ص۲۱۶).
  11. بالضم فالسکون أی بیع الخلق من الثیاب.
  12. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 122-123.
  13. مات فی أول سنة ثلاث و سبعین و مائة، و هو ابن خمس و ستین سنة... عن أبی الأحوص البغوی. قال: مات إسماعیل بن زکریا سنة أربع و سبعین و مائة؛ (تاریخ بغداد، ج۶، ص۲۱۶).
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 123.
  15. تهذیب الکمال، ج۳، ص۹۲.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 123-124.
  17. إسماعیل بن زکریا الخلقانی الکوفی. صدوق شیعی، لقبه شقوصا؛ (میزان الاعتدال، ج۱، ص۲۲۸، ش۸۷۸). إسماعیل بن زکریا بن مرة الخلقانی أبو زیاد شقوصا الکوفی شیعی؛ (لسان المیزان، ج۷، ص۱۷۷، ش۲۳۲۰).
  18. علامه امینی: آلاف من الشیعة هم مشایخ أعلام السنة و رواة الحدیث فی صحاحهم الست و غیرها من المسانید و هی مراجع قومه فی معتقداتهم و أحکامهم و آرائهم نظراء: ابان بن تغلب الکوفی... إسماعیل بن زکریا الکوفی؛ (الغدیر، ج۳، ص۹۳). علامه سید شرف الدین: و أمره فی التشیع ظاهر معروف حتی نسبوا إلیه القول: بأن الذی نادی عبده من جانب الطور إنما هو علی بن أبی طالب، و أنه کان یقول: الأول و الآخر و الظاهر و الباطن علی بن أبی طالب، و هذا من إرجاف المرجفین بالرجل لکونه من شیعة علی، و المقدمین له علی من سواه. قال الذهبی فی ترجمته من المیزان بعد نقل هذا الأبطیل عنه: لم یصح عن الخلقانی هذا الکلام فإنه من کلام الزنادقة. (المراجعات، ص۱۰۸، ش۶).
  19. رجال الشیعة فی أسانید السنه، ص۵۳.
  20. قاموس الرجال، ج۲، ص۵۵، ش۸۱۱.
  21. و یظهر أنه من المنحرفین، و من رواتهم، أو من الغلاة، و علی کل حال لیس من الإمامیة، و عنوانه فی رجال الشیعة لیس فی محله؛ (تنقیح المقال، ج۱۰، ص۹۶، ش۲۲۸۱).
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 124-125.
  23. ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند سوره مائده، آیه ۶۷.
  24. تفسیر ابن ابی حاتم رازی، ج۴، ص۱۱۷۲، ح۶۶۰۹.
  25. المعجم الکبیر، ج۳، ص۸۰، ش۲۷۲۴.
  26. تاریخ بغداد، ج۶، ص۲۱۳، ش۳۲۷۳.
  27. تاریخ مدینة دمشق، ج۲۱، ص۷۹.
  28. تاریخ مدینة دمشق، ج۴۴، ص۹۳.
  29. تاریخ مدینة دمشق، ج۴۴، ص۱۵۸.
  30. ذیل تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۵۳.
  31. السنه، ص۱۸۹، ش۴۳۵.
  32. السنه، ص۱۹۰، ش۴۳۶.
  33. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 125-128.
  34. ر.ک: الإفصاح عن أحوال رواة الصحاح، ج۱، ص۱۲۱ - ۱۲۲.
  35. معرفة الثقات، ج۱، ص۲۲۶، ش۹۰.
  36. سؤالات الآجری، ج۱، ص۲۳۳، ش۲۹۲.
  37. إکمال تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲، ص۱۷۱، ش۴۸۷.
  38. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۳۱۸.
  39. تقریب التهذیب، ج۱، ص۹۴.
  40. میزان الاعتدال، ج۱، ص۲۲۸.
  41. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 128-129.