بازار در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

بازار در جزیرة العرب

پراکندگی قبائل عرب در حجاز و دسترسی نداشتن قبائل مختلف به کالاهای مورد نیاز خود، اقتضا می‌کرد، در فصل‌ها و مکان‌های خاص، بازارهایی تشکیل شوند تا قبائل بتوانند نیازهای خود را تأمین و کالاهای تولیدی خود را به قبائل دیگر عرضه کنند. بازارهای عصر جاهلی قوانین و مقررات ویژه‌ای داشتند و هر کدام از قبائل بر پایه قدرت و جایگاه اجتماعی خود از این بازارها بهره‌مند می‌شدند. مهم‌ترین بازارهای عصر جاهلی که نبض اقتصاد را در دست داشت عبارت بودند از:

  1. بازار عکاظ: عکاظ، نام بازاری بزرگ در منطقه‌ای میان نخله و طائف و در ده میلی طائف، نزدیک عرفات است که هر سال یک ماه - از اوائل تا اواخر ذی القعده - برپا می‌شد. فاصله بازار عکاظ تا مکه، سه روز و تا شهر طائف، یک روز، راه بود[۱]؛
  2. بازار مَجَنّه: این بازار در اطراف مکه و در مناطق محل سکونت بنی کنانه بود. و در اواخر ذی قعده و پس از بازار عکاظ بر پا می‌شد[۲]؛
  3. بازار ذی المجاز: پس از عکاظ و در راه مکه برپا می‌شد[۳]؛
  4. بازار مکه: پس از ذی المجاز و ایام حج که از ذی المجاز به مکه می‌آمدند، بر پا می‌شد؛
  5. دومة الجندل: این بازار نیز در ربیع الاول هر سال، از سوی غسان و کلب بر پا می‌شد[۴]؛
  6. بازار صحار: بازاری بود که از اول رجب و در ماه‌های حرام شکل می‌گرفت[۵]؛
  7. بازار دَبَا: پس از بازار صحار برگزار می‌شد و جَلَندِی‌ها عهده‌دار آن بودند[۶]؛
  8. بازار شُحر: که اهالی مهره، آن را برگزار می‌کردند[۷]؛
  9. بازار عَدَن: در ماه رمضان برپا شده و در آن عطر و مواد خوشبو فروخته می‌شد؛
  10. بازار رَابِیه: در حضرموت و از سوی کِندیان اداره می‌شد؛
  11. بازار حباشةُ: از بازارهای عرب بود که در جاهلیت برپا می‌شد[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۰۱؛ و ۱۱۱؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۲.
  2. ابن جوزی، المنتظم، ج۵، ص۲۷۲؛ صالحی شامی، سبل الهدی، ج۲، ص۴۵۷.
  3. بغدادی، خزانة الأدب و لب لباب لسان العرب، ج۸، ص۲۴.
  4. ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۲۶۳.
  5. ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۲۶۴.
  6. ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۲۶۵؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۴۳۵.
  7. ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۲۶۶؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۷۰.
  8. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۲۱۱.
  9. محمدی، داداش‌نژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ج۱، ص ۲۸.