وحی آسمانی که خود پدیدهای غیبی و فراتر از تجربه عادی است، دریچههای جهان غیب را به روی پیامبران الهی میگشاید و آنان را به حقایقی آشنا میسازد که ابزار ادراکی انسان، به خودی خود، توان دستیابی آنها را ندارد[۱]. بر اساس آیات[۲] و روایات جناب ذو القرنین با فرشتگان الهی ارتباط داشتند[۳] و دارای علم غیب بودند[۴] و حقایقی از عالم غیب به ایشان به صورت الهام[۵] و تحدیثافاضه میشده است؛ چنین الهامی در قرآن کریم، تعبیر به وحی گردیده ولی منظور از آن، وحینبوت نیست،[۶]علم غیب جناب ذوالقرنین ممکن بوده و قرآن کریم[۷] از رخ دادن آن در برخی موارد گزارش داده است[۸]. خدای تعالی در آیۀ ۸۶ سوره کهف میفرماید: ﴿قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا﴾[۹] بعضی از مفسّران از تعبیر «قُلْنا» (ما به ذو القرنین گفتیم) میخواهند نبوّت او را استفاده کنند، ولی این احتمال، نیز وجود دارد که: منظور از این جمله الهام قلبی باشد، که در مورد غیر پیامبران نیز، وجود داشته، امّا نمیتوان انکار کرد که: این تعبیر، بیشتر نبوّت را در نظر انسان مجسم میکند[۱۰].
در روایتی از حُمران بن اعین نقل شده، امام باقر به من فرمود:[۱۱] «علیمحدِّث[۱۲] بود. حمران نزد یارانش رفته و سخن امام باقر را برایشان نقل میکند؛ آنان او را تشویق کردند از امام بپرسد چه کسی با امیرالمؤمنین سخن میگفته است؟ حمران به نزد امام بازگشته و سؤال آنان را از حضرت میپرسد. امام باقر میفرماید: فرشتهای با او سخن میگفت. حمران تعجب کرده و عرض میکند: یعنی او پیامبر بود؟! امام میفرماید: خیر، بلکه همانند همراه موسی یا مانند ذوالقرنین بود. آیا به شما این خبر نرسیده است که در میان شما نیز مانند او هست؟[۱۳]»
وحی آسمانی که خود پدیدهای غیبی و فراتر از تجربه عادی است، دریچههای جهان غیب را به روی پیامبران الهی میگشاید و آنان را به حقایقی آشنا میسازد که ابزار ادراکی انسان، به خودی خود، توان دستیابی آنها را ندارد[۱۸]. بر اساس آیات[۱۹] و روایات جناب ذو القرنین با فرشتگان الهی ارتباط داشتند[۲۰] و دارای علم غیب بودند[۲۱] و حقایقی از عالم غیب به ایشان به صورت الهام[۲۲] و تحدیثافاضه میشده است؛ چنین الهامی در قرآن کریم، تعبیر به وحی گردیده ولی منظور از آن، وحینبوت نیست،[۲۳]علم غیب جناب ذوالقرنین ممکن بوده و قرآن کریم[۲۴] از رخ دادن آن در برخی موارد گزارش داده است[۲۵]. خدای تعالی در آیۀ ۸۶ سوره کهف میفرماید: ﴿قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا﴾[۲۶] بعضی از مفسّران از تعبیر «قُلْنا» (ما به ذو القرنین گفتیم) میخواهند نبوّت او را استفاده کنند، ولی این احتمال، نیز وجود دارد که: منظور از این جمله الهام قلبی باشد، که در مورد غیر پیامبران نیز، وجود داشته، امّا نمیتوان انکار کرد که: این تعبیر، بیشتر نبوّت را در نظر انسان مجسم میکند[۲۷].
در روایتی از حُمران بن اعین نقل شده، امام باقر به من فرمود:[۲۸] «علیمحدِّث[۲۹] بود. حمران نزد یارانش رفته و سخن امام باقر را برایشان نقل میکند؛ آنان او را تشویق کردند از امام بپرسد چه کسی با امیرالمؤمنین سخن میگفته است؟ حمران به نزد امام بازگشته و سؤال آنان را از حضرت میپرسد. امام باقر میفرماید: فرشتهای با او سخن میگفت. حمران تعجب کرده و عرض میکند: یعنی او پیامبر بود؟! امام میفرماید: خیر، بلکه همانند همراه موسی یا مانند ذوالقرنین بود. آیا به شما این خبر نرسیده است که در میان شما نیز مانند او هست؟[۳۰]»
در روایتی دیگر آمده است،[۳۴] بریده از امام باقر و امام صادق میپرسد: "منزلت شما چیست و شما چه شباهتی با گذشتگان دارید؟" آن بزرگواران پاسخ میدهند: «ما مثل همراه موسی(خضر) و ذوالقرنین هستیم» و نکتۀ مهم در توضیح روایت این است که میفرمایند: «آن دو عالم بودند ولی پیامبر نبودند».[۳۵] لذا پیداست، ظهورکرامات از ائمه این شبهه را برای بریده به وجود آورده است که ائمه در رتبۀ انبیا قرار دارند و در نتیجه امام میفرماید: خیر ما هم چون رفیق موسی و... هستیم که عالم بودند ولی پیامبر نبودند. پس هرگاه بر ائمه اطلاق عالم میشود برای دفع معنای غلوآمیزی بوده است که برخی اصحاب ائمه تصور میکردند، نه معنای مصطلح امروزی؛ به ویژه این تعبیر در مواردی با مفهم و محدث قرین است. محدث در ادبیاتاصحاب ائمه به معنای تکلّم ملک با فرد است[۳۶]. این روایت با ضمیمۀ روایات دیگر این را میرساند که ائمهمحدث بودند مثل حضرت خضر و ذوالقرنین، بنابراین از این روایاتعلم غیبحضرت خضر و ذوالقرنین، استفاده میشود.
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۹- ۱۲۶؛ عسکری امامخان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. شیخزاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۴۱ ـ ۴۵.
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۹ تا ۱۲۶.
↑ر.ک. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، صفحه؟؟؟؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۵۶ ـ ۲۵۷؛ عسکری امامخان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. هاشمی، سید علی، شیوههای ارتباط فرشتگان با ائمه، ص۲۷۳؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۶۴؛ علوی، محمد حسن، صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه، فصلنامه معارف عقلی، ش ۲۷، ص ۱۳۷ ـ ۱۳۸؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۹- ۱۲۶؛ عسکری امامخان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. شیخزاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۴۱ ـ ۴۵.
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۹ تا ۱۲۶.
↑ر.ک. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، صفحه؟؟؟؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۵۶ ـ ۲۵۷؛ عسکری امامخان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. هاشمی، سید علی، شیوههای ارتباط فرشتگان با ائمه، ص۲۷۳؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۶۴؛ علوی، محمد حسن، صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه، فصلنامه معارف عقلی، ش ۲۷، ص ۱۳۷ ـ ۱۳۸؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟