تعجیل به معنای عجله کردن و اراده بر امری است که هنوز زمان حصول آن نرسیده است و معمولا به وجود آمدن این صفت قبیح به خاطر نداشتن ظرفیت انسانهاست[۱].
یکی از وظایفی که در زمان غیبت برای منتظرین امری لازم و حیاتی است، عجله نکردن در امر ظهور است زیرا زمانی که صفت قبیحی مانند عجله در روحانسان ریشه دار شد، تبعات جبران ناپذیری برای شخص به وجود میآورد و این تبعات در موضوعاتی از جمله مسئلۀ ظهور انکارناپذیر است، چنانکه امام جوادS در مذمتتعجیل کنندگان ظهور امام عصرS فرمودند: «در دوران غیبت، عجله کنندگان در امر ظهور هلاک میشوند»[۲].[۳] همچنین امام صادقS فرمودند: «محاضیر هلاک شدند. راوی پرسید محاضیر چه کسانی هستند؟ امام فرمود: عجله کنندگان در امر ظهور؛ در ادامه فرمودند کسانی که ظهور را نزدیک میدانند نجات مییابند»[۴].[۵] در روایتی دیگر عبدالرحمن بن کثیر میگوید: خدمتامام صادقS نشسته بودم که مِهزَم داخل شد و عرض کرد: قربانت گردم! به من خبر دهید این امری که در انتظارش هستیم کی واقع میشود؟ امام فرمود: «ای مهزم! کسانی که زمان برای ظهور مشخص کردند دروغ میگویند و شتابکنندگان هلاک میشوند و تسلیمشدگان نجات مییابند»[۶].[۷]
اعتراض و عدم رضایت به مصلحتالهی: در دعایی که سفارش شده در زمان غیبت خوانده شود موضوع رضایت به مصلحتالهی در آن تاکید شده است: «تو نسبت به زمانی که ظهور ولیت انجام میشود آگاهی و تویی که به او اذن میدهی امرش را آشکار کند و تو مرا بر این امر صبر بده تا دوست نداشته باشم تعجیل چیزی را که تو تأخیر آن را میخواهی و نه تأخیر چیزی که تو تعجیل آن را میخواهی»[۸].
عجله سبب ایجاد روحیۀ یأس و نومیدی در انسانِ منتظر میشود، زیرا منتظری که عجله دارد و به امام نمیرسد حالت گله مندی و شکایت در او ایجاد میشود و این مسئله به قدری حاد میشود که منتظر نه تنها از صف منتظران خارج میشود بلکه دیگران را نیز نسبت به امر ظهورسست و بی اراده میکند و اگر این شتاب زدگی درمان نشود میتواند به انکار وجود امام هم منجر شود[۱۳].
عجله از نگاه عقل یک واکنش افراطی است، اگر شخصی نسبت به موضوعی از جمله مسئلۀ ظهورعجله داشته باشد و به این خواسته نرسد، واکنش افراطی او به واکنشی خلاف واکنش افراطی او تبدیل شده و او را نسبت به مسئلۀ ظهور بی تفاوت میکند در حالی که این بی تفاوتی طبق روایتمعصومینانسان را به سمت قساوت قلب سوق میدهد[۱۴].[۱۵]
باید توجه داشت منشأ پیامدهای منفی عقلی، این است که منتظر نمیداند ظهور از سنتهای الهی است و مانند همۀ سنتها باید پس از تحقق همۀ شرایط و زمینهها حاصل شود، بنابراین برای وقوع آن عجله میکند. امام صادقS در تفسیر آیه: أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ[۱۶] که حاکی از سنتی الهی است، فرمود: «این همان امر موعود ماست که با عجله حاصل نمیشود»[۱۷].[۱۸]
فرق انتظار و عجله در این است که انتظار نوعی شتاب و دویدن به سمت مطلوب است اما نه شتابی که مورد مذمت قرار گرفته است، بلکه انتظار مصداقی از شتابهای مطلوب است، چنانکه در اذان و اقامه به این نوع از شتاب اشاره شده است: «حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ و حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ و حَیَّ عَلَی خَیْرِ الْعَمَلِ». دعا برای ظهور مصداق بارز شتاب مطلوب منتظر به سمت ظهور است، زیرا دعا برای ظهور نشان دهندۀ یقین و ایمانمنتظر به این است که ظهورحضرت و فراهم نمودن وسائل فرج از قدرت همه، جز قدرت الهی خارج است و انجام آن به دعا و خواستن از خداوند میسر خواهد شد[۳۳].
اما اسبابی که باعث میشود انتظار از مقولۀ عجلۀ مذموم نباشد عبارتند از:
فرد منتظر به سبب انتظارش از خداوند نمیخواهد امر ظهور را بدون در نظر گرفتن شرایط، زمان و مصلحت آن محقق کند، در حالی که انسانعجول به خاطر عجله ای که دارد میخواهد امر ظهور به هر طریقی محقق شود چه شرایط و زمان برای این امر حاصل شده باشد، چه حاصل نشده باشد[۳۵].
↑«طُوبَی لِلصَّابِرِینَ فِی غَیْبَتِهِ، طُوبَی لِلْمُقِیمِینَ عَلَی مَحَجَّتِهِمْ، أُولَئِکَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»؛ محمد بن خزاز قمی، کفایة الأثر، ص ۵۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ص ۱۴۳.
↑ر.ک: جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۳۹-۴۶؛ کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۹۹-۱۰۰؛ پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ص۱۳۶؛ میرتبار، سید محمد، آسیبشناسی جامعه منتظر، ص ۹۵-۱۰۰
↑ر.ک: محمدی منفرد، بهروز، راهبرد اخلاق انتظار، ص۱۰۱ ـ ۱۰۳.