آیا عجله نکردن در امر ظهور جز وظایف منتظران است؟ (پرسش)
آیا عجله نکردن در امر ظهور جز وظایف منتظران است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
آیا عجله نکردن در امر ظهور جز وظایف منتظران است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت |
مدخل اصلی | تعجیل در ظهور امام مهدی |
تعداد پاسخ | ۱۱ پاسخ |
پاسخ جامع اجمالی
چیستی تعجیل
- تعجیل به معنای عجله کردن و اراده بر امری است که هنوز زمان حصول آن نرسیده است و معمولا به وجود آمدن این صفت به خاطر نداشتن ظرفیت انسانهاست[۱].
- یکی از وظایفی که در زمان غیبت برای منتظران امری لازم و حیاتی است، عجله نکردن در امر ظهور است زیرا زمانی که صفتی مانند عجله در روح انسان ریشه دار شد، تبعات جبران ناپذیری برای شخص به وجود میآورد و این تبعات در موضوعاتی از جمله مسئلۀ ظهور انکارناپذیر است، چنانکه امام جواد (ع) در مذمت تعجیل کنندگان ظهور امام عصر (ع) فرمودند: «در دوران غیبت، عجله کنندگان در امر ظهور هلاک میشوند»[۲].[۳] همچنین امام صادق (ع) فرمودند: «محاضیر هلاک شدند. راوی پرسید محاضیر چه کسانی هستند؟ امام فرمود: عجله کنندگان در امر ظهور؛ در ادامه فرمودند کسانی که ظهور را نزدیک میدانند نجات مییابند»[۴].[۵]
پیامدهای منفی تعجیل در ظهور
- پیامدهای ناگوار معنوی نسبت به تعجیل ظهور: اعتراض و عدم رضایت به مصلحت الهی؛ تمایل پیدا کردن به مدعیان دروغین مهدویت و استهزا و تمسخر آیات و روایات نسبت به مسئلۀ ظهور؛ تأویل و یا توجیه کردن روایات ظهور امام عصر طبق خواستهها و هوسهای نفسانی[۶]. اهل بیت (ع) هم نسبت به شتاب زدگی منتظرین در امر ظهور هشدارهایی دادهاند، چنانکه امیرالمؤمنین (ع) نسبت به مفهوم عجله فرمودند: «درباره امری پیش از رسیدن وقتش شتاب مکنید که پشیمان خواهید شد و مدت را طولانی مشمارید که دلهایتان را قساوت میگیرد».[۷].[۸]
- پیامدهای ناگوار عقلی نسبت به تعجیل ظهور:
- عجله سبب ایجاد روحیۀ یأس و نومیدی در انسانِ منتظر میشود، زیرا منتظری که عجله دارد و به امام نمیرسد حالت گله مندی و شکایت در او ایجاد میشود و این مسئله به قدری حاد میشود که منتظر نه تنها از صف منتظران خارج میشود بلکه دیگران را نیز نسبت به امر ظهور سست و بی اراده میکند و اگر این شتاب زدگی درمان نشود میتواند به انکار وجود امام هم منجر شود[۹].
- عجله از نگاه عقل یک واکنش افراطی است، اگر شخصی نسبت به موضوعی از جمله مسئلۀ ظهور عجله داشته باشد و به این خواسته نرسد، واکنش افراطی او به واکنشی خلاف واکنش افراطی او تبدیل شده و او را نسبت به مسئلۀ ظهور بی تفاوت میکند در حالی که این بی تفاوتی طبق روایت معصومین انسان را به سمت قساوت قلب سوق میدهد[۱۰].[۱۱]
راههای مبارزه با تعجیل در ظهور
- راههای مبارزه با صفت تعجیل در ظهور عبارتاند از:
- تسلیم بودن منتظر به اراده و حکمت الهی: تسلیم بودن منتظر نقش بسیار موثری برای درمان این صفت دارد چراکه سبب آرامش فرد شده و اسباب نجاتش را مهیا میکند. چنانکه امام جواد (ع) فرمودند: «شتابزدگان در امر ظهور هلاک میشوند و اهل تسلیم نجات مییابند»[۱۲]. اما رسیدن به چنین صفتی (تسلیم بودن) به وسیلۀ ایمان به غیب حاصل میشود، همچنانکه در روایات، ایمان به غیب جزء صفات منتظران آورده شده است: «خوشا به حال صابران در دوره غیبت و استواران در محبت امام غایب! همانانی که خدای تبارک و تعالی در کتابش چنین توصیفشان کرده است این قرآن، هدایت است برای پرهیزگاران، همان کسانی که به غیب ایمان دارند»[۱۳].[۱۴] در واقع شتابزدگی حاصل عدم درک جایگاه مصلحت و حکمت الهی نسبت به تحقق خیر الهی و عدم تسلیم نسبت به ارادۀ خداوند است که به دخالت در تقدیر الهی در مورد زمان ظهور میانجامد؛ چنین فردی تنها عامل انسانی را در تحقق ظهور مؤثر میداند؛ در حالیکه عامل اساسی پدیدۀ ظهور، خداوند است و هر انسان منتظری به اندازۀ قابلیت خود حق دخالت در تحقق آن را دارد[۱۵].
- بررسی آثار مثبت صبر: فرد منتظر با بررسی آثار صبر، در موضوع ظهور میتواند با این وصف یعنی تعجیل ظهور مبارزه کند. امام صادق (ع) فرمودند: «کسی که در راه انتظار و در مسیر آن بمیرد، مانند کسی است که در خیمه امام منتظر بوده باشد»[۱۶].[۱۷]
- روشنگری اندیشمندان مسلمان: روشنگری علمای دینی نسبت به عاقبت صبر کردن منتظران و همچنین ایجاد معرفت و شناخت به امام راه بسیار موثری برای ایجاد صبر در جان منتظران است[۱۸].
فرق بین انتظار و عجله
- نکتۀ مهمی که باید به آن توجه کرد این است که بین انتظار و عجله در امر ظهور تفاوت وجود دارد، چراکه انتظار کشیدن جزء وظایف منتظران است ولی در موضوع عجله، عجله نکردن جزء وظایف منتظرین قرار میگیرد.
- فرق انتظار و عجله در این است که انتظار نوعی شتاب و دویدن به سمت مطلوب است؛ اما نه شتابی که مورد مذمت قرار گرفته است بلکه انتظار مصداقی از شتابهای مطلوب است، چنانکه در اذان و اقامه به این نوع از شتاب اشاره شده است «حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ و حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ و حَیَّ عَلَی خَیْرِ الْعَمَلِ». دعا برای ظهور مصداق بارز شتاب مطلوب به سمت ظهور است، زیرا دعا برای ظهور حضرت نشان دهندۀ یقین و ایمان داشتن منتظر به اینکه ظهور حضرت و فراهم نمودن وسائل فرج از قدرت همه، جز خداوند خارج است[۱۹].
- اما اسبابی که باعث میشود انتظار از مقولۀ عجلۀ مذموم نباشد عبارتند از:
- فرد منتظر به سبب انتظارش از خداوند نمیخواهد امر ظهور را بدون در نظر گرفتن شرایط، زمان و مصلحت آن محقق کند، در حالی که انسان عجول به خاطر عجله ای که دارد میخواهد امر ظهور به هر طریقی محقق شود چه شرایط و زمان برای این امر حاصل شده باشد، چه حاصل نشده باشد[۲۰].
- انتظار فرد منتظر، همواره بر اساس انجام تکالیف الهی است که در زمان غیبت بر دوش منتظران نهادینه شده است یعنی فرد منتظر خود را مکلف میبیند، تکالیفی که بر عهدهاش قرار گرفته است را به خوبی انجام دهد، چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: «آنانکه از همراهی و یاری قائم خشنود میشوند؛ باید انتظار پیشه کند و به پرهیزگاری و حسن خلق روی آورد که در چنین صورتی او منتظِر است و اگر در این حالت بمیرد و قائم پس از او قیام نماید، اجر او مانند کسی است که قائم را درک کرده است؛ پس تلاش کنید و انتظار بکشید که این انتظار گوارایتان باد»[۲۱] در حالی که فرد عجول به خاطر عجله ای که در امر ظهور دارد نمیتواند به انجام تکالیف الهی مقید باشد[۲۲].
نتیجه گیری
پاسخها ودیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله فاضل همدانی؛ |
---|
آیتالله سید یحیی فاضل همدانی، در کتاب «نشانههای قائم آل محمد» در اینباره گفته است:
«در روایات بسیاری وارد شده است که شما تسلیم امر خدا باشید و عجله ننمائید که در صورت عجله هلاک میگردید. در احادیث بسیاری وارد شده است که این امر (یعنی غیبت حضرت) دارای نهایت و پایانی است که باید به آن برسد. در حدیثی از امام صادق (ع) وارد شده است که فرمود: "محاضیر هلاک شدند". راوی گوید: پرسیدم: "محاضیر چیست؟" فرمود: "شتابزدگان". پس فرمود: "نزدیک شمارندگان نجات یافتند، و قلعه بر روی پایههای محکم خود ثابت ماند"[۲۳]. از علل مذموم بودن عجله به خاطر این است که عجلهکنندگان ممکن است صبر و تحمّل از کف بدهند و از شخص یا اشخاص گمراه پیروی نمایند که ادعای امامت مینمایند. یا اینکه این عجله باعث میشود که از وقوع این امر عظیم (ظهور حضرت) مأیوس شوند و این یأس یعنی تکذیب همه ائمه هدی و پیامبر اکرم (ص). شخص عجول و شتابزده ممکن است بر اثر شک و تردید خود، دیگران را نیز به شک وا دارد و یا از بعض اعمال و تکالیف عصر غیبت شانه خالی نماید مانند ترک دعا برای تعجیل فرج حضرت و یا ترک صدقه برای سلامتی آن وجود نازنین و اعمال مهم دیگر»[۲۴]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین انصاری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عبدالرحمن انصاری، در کتاب «وظایف منتظران امام عصر» در اینباره گفته است:
«از جمله وظایفی که دوستان و شیعیان آن حضرت برعهده دارند آن است که از فراق و عدم سعادت درک حضور آن حضرت و رنجها و ناراحتیهایی که برای آن وجود مقدس پیش میآید، محزون و گریان باشند؛ چون غیبت آن حضرت، در حقیقت مصیبتی بس بزرگ است. افزون بر این، خود آن حضرت نیز از اینکه از نظرها غایب است و نمیتواند به طور آشکار مردم را رهبری و هدایت کند و جلوی فساد و بیعدالتی را بگیرد، محزون و غمگین است. همچنین از ستمهایی که بر آبا و اجداد طاهرینش روا داشتهاند، متأثر و گریان است. لذا دوستان و عاشقان آن حضرت نیز به جهت حزن و اندوه آن حجت الهی و محرومیت جامعه اسلامی از فیض حضورش، محزون و اشکبارند و در دعای ندبه میخوانیم: "مولایم! تا کی در فراقت مویه برکشم؟ تا کی در انتظار تو حیران بمانم؟ و با کدام گفتار تو را بستایم؟ چگونه و با چه زبانی؟ آهسته با تو سخن بگویم؟ بسیار دشوار است بر من که از غیر تو پاسخ شنوم و همسخن گردم. بسیار سخت است بر من که به فراق تو بگریم و مردم تو را واگذارند. آیا کسی هست که مرا یاری دهد تا با او هم ناله شوم؟ و مدتی طولانی با هم بگرییم. در روایت است که امام جعفر صادق (ع) به مفضل بن عمر میفرماید: "...بخدا سوگند، امامتان سالیانی دراز از نظرها غایب خواهد شد و امتحانی سخت برای شما پیش میآید و کار به جایی میرسد که درباره او حرفهای مختلف گفته میشود (مانند اینکه او) مرده، کشته شده یا در کجا هست؟ همانا مؤمنان بر او گریان خواهند بود". در این روایت امام جعفر صادق (ع) با صراحت میفرماید: در دوران غیبت آن حضرت، انسانهای مؤمن بر وی خواهند گریست، چون از درک حضورش محروماند و گروهی درباره آن حضرت سخنهای غیر صحیح مطرح میکنند و در دل مردم شک و تردید ایجاد میکنند. مسئله غیبت آن حضرت و محروم بودن شیعیان از درک حضورش و حوادثی که در دوران غیبت پیش میآید، آن چنان مهم و مصیبتی بس بزرگ است که امام صادق بر این مسئله به شدت محزون و گریان و ناراحت میشوند: سدیر صیرفی نقل میکند: "من مفضل بن عمر، ابو بصیر و آبان تغلب بر آقای خود حضرت امام جعفر صادق (ع) وارد شدیم، دیدیم بر روی خاک نشسته و لباس مخصوصی پوشیده و همچون کسی که فرزند خود را از دست داده، با دلی سوخته گریه میکند و حزن و اندوه، چهره آن حضرت را فرا گرفته و رنگ مبارکش تغییر کرده، چشمهایش پر از اشک شده و با خود زمزمه میفرماید: ای آقای من! غیبت تو، خواب را از چشمانم ربوده، زمین را بر من تنگ کرده و آرامش را از دلم برده. مولایم! غیبت تو، مصیبت و اندوه مرا به نهایت رسانده است: امامان معصوم، یکی پس از دیگری، از دنیا رفتند و (شهادت آنان) سبب نابودی افراد و جمعیتها اما هیچگاه به خاطر مصیبتهای گذشته، اشکی از چشمم جاری نشد آه و نالهای از سینه نکشیدم مگر اینکه مصیبتهای هولناکتر و سختتر و بزرگتر در برابر چشمانم مجسم شد؛ آن حوادثی که خشم تو را برانگیخته، و با غضب تو عجین گشته است. سدیر گوید: از وضعیت آن حضرت و مشاهده آن حالت و آن اضطراب، نزدیک بود عقل از سرمان بیرون رود و دلمان چاک چاک شود و تصور کردیم که یا واقعهای بزرگ در پیش است، و یا مصیبتی عظیم برای آن حضرت پیش آمده است، عرضه داشتیم: خداوند دیدگانت را نگریاند ای زاده بهترین مردم! برای چه حادثهای این چنین اشکتان روان است و همچون باران گریه میکنید و چه پیشآمدی باعث شده که این چنین در سوگ نشستهاید؟ امام صادق (ع) از دل برکشید و بر پریشانیاش افزوده شده و فرمود: وای بر شما! امروز صبح در کتاب خود نگاه میکردم و آن کتابی است که مرگها و بلاها و مصیبتها و آنچه در گذشته بوده یا در آینده خواهد شد در آن هست و آن کتاب را خداوند در اختیار محمد (ص) و امامان (ع) پس از او قرار داده است. در آن کتاب مطالب مربوط به ولادت، غیبت و طولانی شدن عمر غایبمان (امام دوازدهم حضت مهدی (ع)) و گرفتاری مؤمنان و شک و تردیدهایی که بر اثر طولانی شدن غیبت او برای آنها پیش میآید که بیشترشان از دین روی گردان میشوند مشاهده نمودم لذا رقت قلب برایم حاصل شد و اندوهها بر من مستولی گشت و این چنین مرا گریان و محزون مشاهده نمودید"[۲۵]»[۲۶]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین جعفری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد صابر جعفری، در کتاب «اندیشه مهدویت و آسیبها» در اینباره گفته است:
«یکی از آسیبها، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است. شتابزدگی در این امر، در روایات ما بسیار نکوهش شده است: مرحوم صدوق در کمال الدین نقل کرده که امام جواد (ع) فرمود: "در دوران غیبت، شتابزدگان در امر ظهور هلاک میشوند"[۲۷]. امام صادق (ع) فرمود: "شتاب مردم برای این کار، آنها را هلاک ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر مدتی است که باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکنند"[۲۸]؛
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین صالحنیا؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر یحیی صالحنیا، در کتاب «تنها بر فراز» در اینباره گفته است:
«استعجال به معنای عجله کردن و خواستن چیزی، قبل از رسیدن وقت آن و تحقق زمینههای لازم برای آن است. انسانهای عجول به دلیل ضعف نفس و کم ظرفیت بودن، متانت، سکون و آرامش خود را از دست میدهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقق پدیدهها هستند. در فرهنگ ناب مهدویت و در برخورد با مسئله انتظار امام غایب (ع)، انسان منتظر، پیوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتیاق خواستار ظهور میباشد. منتظر برای تعجیل امر فرج دعا میکند اما هرگز عجله نمیکند. هر چه غیبت به درازا کشد و انتظار طولانی شود، باز هم صبر و شکیبایی را از کف نمیدهد؛ بلکه علیرغم شوق فراوان به ظهور، در برابر اراده پروردگار و خواست او کمال تسلیم را از خود نشان داده و برای تحقق همه زمینههای لازم برای ظهور تلاش کرده و بردباری میکند. عبدالرحمن بن کثیر میگوید: خدمت امام صادق (ع) نشسته بودم که مِهزَم داخل شد و عرض کرد: "قربانت گردم! به من خبر دهید. این امری که در انتظارش هستیم کی واقع میشود؟" امام (ع) فرمود: "ای مهزم! دروغ گفتند وقتگذاران و هلاک شدند شتابکنندگان و نجاتیافتند تسلیمشدگان"[۴۴].نهی از عجله و شتابزدگی در امر ظهور به آن جهت است که به دنبال این پدیده، روحیه یأس و نومیدی در انسان منتظر پیدا میشود؛ آرامش و صبوری را از دست میدهد و حالت تسلیم او به حالت گلهمندی و شکایت تبدیل میگردد؛ از تأخیر ظهور بیقرار میگردد. این بیماری را به دیگران نیز سرایت میدهد و گاهی به خاطر استعجال ظهور، به حالت انکار وجود امام، گرفتار میشود. لازم به ذکر است که منشأ استعجال ظهور، آن است که (فرد منتظر عجول) نمیداند ظهور، از سنتهای الهی است و مانند همه سنتها باید پس از تحقق همه شرایط و زمینهها انجام گیرد، بنابراین برای وقوع آن عجله میکند»[۴۵]. |
۵. حجت الاسلام و المسلمین میرتبار؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد میرتبار، در کتاب «آسیبشناسی جامعه منتظر» در اینباره گفته است:
«از آسیبهای جدی دیگر که متوجه جامعه منتظر در فرهنگ مهدویت است، استعجال ظهور میباشد. استعجال از ریشه "ع جل" و به معنای عجله کردن و خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت و تحقّق زمینههای لازم برای آن است[۴۶]. انسانهای عجول به دلیل ضعف نفس و کم ظرفیت بودن، متانت و سکون و آرامش خود را از دست میدهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقّق پدیدهها هستند. در فرهنگ ناب مهدویت و در برخورد با مسأله انتظار امام غایب، انسان و جامعه منتظر، پیوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتیاق خواستار ظهور است و برای تعجیل امر فرج دعا میکند؛ ولی هرگز عجله نمیکند. هر چه غیبت به درازا کشد و انتظار، طولانی شود باز هم صبر و شکیبایی را از کف نمیدهد؛ بلکه برخلاف شوق فراوان به ظهور، برابر اراده پروردگار و خواست او، کمال تسلیم را از خود نشان میدهد و برای تحقّق همه زمینههای لازم برای ظهور میکوشد و بردباری میکند. در مقابل، ممکن است عدهای درصدد استعجال بر آمده و بیتوجه به اراده الهی و مصالح بزرگ تاریخی و جهانی که ظهور موعود به آنها نظر دارد، خواستار ظهور آن حضرت باشند. نتیجه قطعی چنین رویکردی، بدون شک هلاکت و اضمحلال است. آن چنانکه در روایات اسلامی آمده است، مُتَمنوّن و کسانی که در مورد امر خداوند استعجال میورزند و برابر اراده الهی تسلیم نیستند، پیش از آنکه به مطلوب خود راه یابند و ظهور را درک کنند، هلاک میشوند. در مقابل، آنها که اهل صبر و تسلیم بوده و به مرتبه ایمان راه یافتهاند - هرچند گروه کمی را شامل میشوند - پایدار میمانند[۴۷]. از این رو استعجال به عنوان یکی از آسیبهای جامعه منتظر، در روایات معصومین (ع) مورد نکوهش و تقبیح قرار گرفته است. در برخی روایات، از کسانی که استعجال میورزند تحت عنوان محاضیر و کسانی که هلاک میگردند نام برده شده و از آنها در مقابل مقرّبون و نجاتیافتگان ذکری به میان آمده است[۴۸]. در بعضی دیگر از روایات آنها را کنار متمنّون قرار داده، همان سرنوشت هلاکت را برای آنها پیشگویی کردهاند. امام صادق (ع) در پاسخ مهزم اسدی که از زمان وقوع امر ظهور پرسیده بود فرمودند: ای مهزم! آرزوگرایان، دروغ میگویند و آنان که استعجال میورزند هلاک میشوند و تسلیمشوندگان نجات مییابند و به سوی ما باز میگردند[۴۹]. این روایت، گویای آن است که همانگونه که اصحاب و یاران معصومان نسبت به امر قیام و احیای امر اهل بیت (ع) محکوم به تسلیم و دوری از استعجال و تمنی بودهاند، جامعه منتظر نیز میبایست تلاش خود را برای کنارهگیری از این آسیبها به کار گیرد. نهی از عجله و شتابزدگی در امر ظهور به آن دلیل است که به دنبال عجله، روحیه یأس و نومیدی در انسانِ منتظر پیدا میشود، آرامش و صبوری را از دست میدهد و حالت تسلیم او به حالت گلهمندی و شکایت تبدیل میشود و از تأخیر ظهور، بیقرار میگردد. این بیماری را به دیگران نیز سرایت میدهد و گاهی به سبب استعجال ظهور، به حالتِ انکار وجود امام گرفتار میشود. گفتنی است منشأ استعجال ظهور، آن است که نمیداند ظهور از سنتهای الهی است و مانند همه سنتها باید پس از تحقق همه شرایط و زمینهها انجام گیرد، بنابراین برای وقوع آن عجله میکند. امام صادق (ع) در تفسیر آیه: ﴿أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ﴾[۵۰] که حاکی از سنتی الهی است، فرمود: "این همان امر موعود ماست که به استعجال در نمیآید"[۵۱]. منتظران حقیقی موعود با درک و شناخت اراده و تدبیر الهی آرام میگیرند و در انتظار این وعده خداوند باقی میمانند و دامن از کف نمیدهند؛ چرا که این امر برای آنها همچون صبح روشن است[۵۲]. البته در ذیل آسیب استعجال، میتوان به آسیبهای رفتاری دیگری نیز اشاره کرد که در متون ادعیه، برای دفع آن آسیبها، از خداوند طلب صبر شده است[۵۳]؛ پس مرا صبر و شکیبایی ده در امر غیبت آن حضرت که دوست نداشته باشم پیش انداختن چیزی را که پس انداختی و پس انداختن چیزی را که پیش انداختی و نه آشکار ساختن آنچه را پوشاندی و نه کنجکاوی از آنچه پنهان داشتی و کشمکش نکنم با تو در تدبیرت و نگویم چرا و چگونه و برای چیست؟ در چنین وضعیتی است که جامعه منتظر میباید بر انجام واجبات و تکالیف، استقامت کند و برابر دشمنان صبر بورزد و رابطه خود با امام موعود را بیش از پیش مستحکم نماید و به فرمان الهی که در قرآن آمده است: ﴿اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا﴾[۵۴] گوش سپارد[۵۵]. روایات دیگری به راه نجات از استعجال نیز اشاره کرده است. مضمون کلی این روایات، به روح انتظار و ارزش و فضیلت آن باز میگردد. امام صادق (ع) فرمود: کسی که در این انتظار و در مسیر آن بمیرد، مانند کسی است که در خیمه امام منتظر بوده باشد[۵۶]. این مفهوم، بیانگر آن است که وظیفه افراد و جوامعی که در عصر غیبت زندگی میکنند، انتظار ظهور و نه استعجال آن است؛ از این رو کسانی که به این فریضه عمل کنند و در انتظار به سر برند، در همین برهه به مقصود رسیدهاند. این مفهوم بلند و متعالی در روایات دیگری پیگیری و ابعاد گوناگون آن معرفی شده است. امام صادق (ع) در بیانی دیگر میفرماید: "آیا شما را نسبت به آنچه خداوند عملی را جز به وسیله آن از بندگان قبول نمیکند خبر ندهم؟" ابا بصیر پاسخ مثبت میدهد و امام میفرماید: "شهادت به یگانگی خداوند و اینکه خدایی جز او نیست و اینکه محمد (ص) بنده و فرستاده اوست و اقرار به آنچه خداوند امر کرده است و ولایت ما و برائت از دشمنان ما و تسلیم در برابر ائمه و پرهیزگاری و کوشش و تلاش و طمأنینه و ثبات و انتظار برای قائم (ع)". سپس امام فرمود: "همانا برای ما دولتی است که خداوند آنچه بخواهد به وسیله او میآورد". در ادامه فرمود: "آنکه از همراهی و یاری قائم خشنود میشود؛ پس باید انتظار پیشه کند و به پرهیزگاری و حسن خلق روی آورد که در چنین صورتی او منتظِر است و اگر در این حالت بمیرد و قائم پس از او قیام نماید، اجر او مانند کسی است که قائم را درک کرده است؛ پس تلاش کنید و انتظار کشید که این گوارایتان باد"[۵۷]. با این دید وسیع و نگاه جامع، زمینه آسیب استعجال از بین میرود و توجه به چنین وظیفه و وضعیتی، نقش سازندهای در حیات پویای جامعه منتظر خواهد داشت. بنابراین آنچه میبایست مورد توجه و اهتمام و تلاش منتظران قرار گیرد، پرهیزگاری و کوشش و حسن برخورد در مسیر انتظار است تا از این طریق آسیب استعجال برطرف شود»[۵۸]. |
۶. حجت الاسلام و المسلمین محمدی منفرد؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین بهروز محمدی منفرد در کتاب «راهبرد اخلاق انتظار» در اینباره گفته است:
«شتابزدگی و عدم گذار از محنتها و مصائب باعث عدم کرنش در مقابل مشیت الهی میشود. همچنین شتابزدگی و مشاهده دیرهنگامی ظهور و عدم تحمل مصائب و انعطافناپذیری برای گامنهادن در مسیر مشیت الهی ممکن است سبب شود که وضعیت یأس و ناامیدی بر روح و جان انسان منتظر سیطره یابد؛ اما اگر از بینشی آگاهانه در مورد ظهور برخوردار بوده و باور داشته باشد که تنها زمانی حکمت و مشیت الهی اقتضا کند، ظهور منجی موعود محقق میشود و صرفنظر از تأثیر عامل انسانی در ظهور، نباید در زمان تحقق امر الهی دخالت کرد؛ برای همین فضیلت رجا و امید را از دست نمیدهد. در واقع شتابزدگی حاصل عدم درک جایگاه مصلحت و حکمت الهی نسبت به تحقق خیر الهی و عدم تسلیم نسبت به اراده خداست که به دخالت در تقدیر الهی در مورد زمان ظهور میانجامد؛ زیرا چنین فردی تنها عامل انسانی را در تحقق ظهور مؤثر میداند؛ در حالیکه عامل اساسی پدیده ظهور خداوند است و هر انسان منتظری به اندازه قابلیت خود حق دخالت در تحقق آن را دارد. شتابزدگی برای تغییر مقدرات حیات اینجهانی عمومی خطا و حتی نوعی خدایی کردن برای تصمیمگیری در تحقق ظهور است؛ بنابراین باید به جای شتاب، تسلیم رضا و حکمت الهی بود، چنانکه امام سجاد (ع) میفرماید: "برای قائم ما دو گونه غیبت است...، اما زمان غیبت دوم به درازا میکشد، تا جایی که بیشتر کسانی که به او ایمان داشتند، از اعتقاد خود برمیگردند. فقط کسانی در اعتقاد خود ثابتقدم میمانند که یقینی محکم و استوار و شناختی صحیح داشته و تسلیم ما اهل بیت باشند و سخنان ما بر آنها گران نباشد"[۵۹]. صبر نکردن بر محنتها و تعجیل در تحقق ظهور منجی موعود باعث هلاکت میشود، چنانکه از ابراهیم بن مهزم از پدرش نقل میکند که گفت: "در محضر امام ابوعبدالله از پادشاهان آل فلان سخن به میان آوردیم. آن حضرت فرمود: همانا مردم به خاطر عجله کردنشان برای این امر هلاک گشتند، خداوند به جهت عجله بندگان عجله نمیکند، به درستی که برای آن امر آخری است که به آن خواهد رسید، پس هرگاه به آن رسیدند نه ساعتی پیش و نه پس میافتند"[۶۰]. در غیبت نعمانی نیز آمده است که امام صادق (ع) فرمودند: "محاضیر هلاک شدند. پرسیدم محاضیر چیست؟ فرمود: شتابزدگان و نزدیکشمارندگان نجات مییابند و قلعه بر روی پایههای محکم خود ثابت ماند"[۶۱]. یا اینکه آمده است: "شتاب مردم برای این کار، آنها را هلاک ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر مدتی است که باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکنند"[۶۲]. بنابراین میتوان گفت که سعی و تلاش مردمان برای ظهور منجی موعود جزءالعله است»[۶۳]. |
۷. حجت الاسلام و المسلمین الهامی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین داوود الهامی، در کتاب «آخرین امید» در اینباره گفته است:
«گاهی عجله کردن در این امر سبب میشود انسان صبر و تحمل خود را از دست بدهد از افراد گمراه و فرصتطلب که ادعای ظهور مینمایند، بدون دلیل و برهان پیروی نماید با اینکه ائمه اطهار برای ما علامتهای حضور حضرت ولی عصر (ع) را ذکر و بیان فرمودهاند، و به ما امر کردهاند که بر اعتقاد به امامت آن حضرت ثابت بمانیم و به کسی که مدعی نیابت گردد، یا پیش از آشکار شدن آن علامتها ادعای ظهور کند پاسخ مثبت ندهیم و فریب آنها را نخوریم. گاهی عجله کردن در این امر سبب مأیوس شدن انسان از وقوع آن میگردد که نتیجه چنین عجلهای تکذیب پیغمبر و امامان (ع) خواهد بود، که اخبار متواتر و روایات فراوانی از آنان رسیده مبنی بر اینکه آن حکومت الهی واقع خواهد شد. گاهی عجله کردن، آدمی را به شک و تردید میاندازد و باعث از بین رفتن ایمان میگردد. گاهی شتاب کردن سبب میشود که شخص حکمت غیبت را انکار نماید و این در حقیقت انکار عدل خدای تعالی و نسبت ناشایست به او است. گاهی عجله کردن و تسلیم نبودن سبب سبک شمردن احادیث پیشوایان دین میشود که درباره انتظار امام غائب امر فرمودهاند. گاهی شتابزدگی سبب میشود که انسان اخبار رسیده از پیشوایان را طبق خواستهها و هوسهای خود تأویل و توجیه نماید، به طوری که برخلاف صریح یا ظاهر اخبار میباشد! بسا میشود شخص شتابزده بر اثر بیصبری و تنگی سینه، مؤمنان و اهل یقین را که منتظر ظهور و خروج امام زمان (ع) هستند به باد مسخره و استهزاء میگیرد و بدین وسیله خدای متعال و اولیای او را استهزاء مینماید. گاهی شتابزدگی موجب خشم بر خداوند متعال و رضا ندادن به قضای الهی میشود، و این صفت مایه هلاکت و تیرهبختی است به همین جهت در دعایی که شیخ عمری از حضرت ولی عصر (ع) گرفته، آمده است: "بارخدایا تو عالمی بدون تعلیم به آن وقتی که صلاح امر (حکومت) ولی تو است در اینکه به او فرمان دهی که امر خود را آشکار سازد و پرده غیبت از روی برافکند، پس مرا بر آن (امرغیبت) صبر و شکیبایی ده که دوست ندارم آنچه به تأخیر انداختهای جلو بیفتد و آنچه را تعجیل بخواهی من به تأخیرش مایل نباشم و هرچه تو در پرده قرار دادهای افشایش را نطلبم و در آنچه نهان ساختهای کاوش ننمایم و در تدبیر امور جهان با تو (که همه مصالح را میدانی) به نزاع نپردازم و چون و چرا نگویم که چرا ولی امر ظهور نمیکند در صورتی که زمین از ظلم پر شده؟ و تمام امورم را به تو واگذار میکنم"[۶۴]. بسا میشود که شتابزدگی و بیصبری در بعضی از اشخاص مایه ترک دعا برای تعجیل فرج حضرت صاحب الزمان (ع) میگردد و بر اثر آن از نتائج و فوائدی که در دعا برای تعجیل فرج هست محروم میشود[۶۵]. ممکن است کسی بگوید از یک طرف ما به موجب روایاتی که درباره تعجیل فرج امام زمان (ع) رسیده، مأمور هستیم برای تعجیل فرج آن حضرت دعا کنیم و از طرف دیگر به موجب همین روایات از شتاب و عجله کردن در امر ظهور مذمت شده است، میان این دو دسته از روایات را چگونه میتوان جمع کرد؟! در پاسخ میگوئیم: عجلهای که از آن مذمت شده، ضد صبر و تسلیم و انقیاد است و تمام احتمالات یادشده زیر این عنوان قرار میگیرند و بدون تردید دعا کردن و درخواست تعجیل فرج حضرت امام زمان (ع) از درگاه خداوند متعال از این عنوان بیرون است بلکه این دعا اظهار یقین و ایمان به آن است که ظهور آن حضرت و فراهم نمودن وسائل فرجش از قدرت همه، جز خداوند تعالی خارج است و انجام آن به دعا کردن و خواستن از خدا است. به عبارت دیگر: کسانی که درباره ظهور آن حضرت شتابزده شوند یعنی به خدا اعتراض و اشکال کنند که چرا آن حضرت را ظاهر نمیسازد، در حقیقت خدا را نشناخته و به قضا و قدر او راضی نگشتهاند و در نتیجه به شقاوت و هلاکت رسیدهاند، و اما انتظار فرج و دعا کردن برای تعجیل ظهور آن حضرت و در عین حال راضی بودن به خواست و قضاء خدا و تسلیم در برابر فرمانش مقتضای عبودیت و بندگی خدای متعال و موجب نجات است»[۶۶]. |
۸. آقای کریمی (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
آقای محمد علی کریمی، در کتاب «آیا ظهور نزدیک است» در اینباره گفته است:
«یکی از آسیبهای پرداختن به علائم ظهور این است که ممکن است افراد دچار آفت تعجیل شوند. تعجیل یعنی عجله داشتن در تحقق امر ظهور که در روایات بسیاری نکوهش شده است از جمله: امام جواد (ع) فرمودهاند: "در دوران غیبت، شتاب زدگان در امر ظهور هلاک میشوند"[۶۷]. امام صادق (ع) نیز فرمودهاند: "شتاب مردم برای این کار، آنها را هلاک میسازد. خداوند به سبب شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر، مدتی است که باید پایان یابد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکند"[۶۸]. همچنین امام صادق (ع) در تفسیر آیه: ﴿أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ﴾[۶۹] میفرمایند: "آن امر ما -ولایت ما- و امر پروردگار عزوجل است، پس در آن شتاب و عجله نشود"[۷۰]»[۷۱].
|
۹. دکتر نوروزی (هیئت علمی دانشگاه اصفهان)؛ |
---|
آقایان دکتر رضا علی نوروزی؛ دکتر محمد نجفی و سرکار خانم فاطمه هاشمی، در مقاله «موانع و آفات انتظار» در اینباره گفتهاند:
«از موانع تحقق امر انتظار فرج حضرت مهدی (ع) مأنوس شدن افراطی با زندگی عادی و غرق شدن در روزمرگیهاست که باعث میشود انسان، جدا از نداشتن درک درست از کاستیها و نواقص اوضاع موجود، خود را در شرایط مطلوب احساس کند و دنبال این باشد که مطابق برنامهریزیهایش زندگی خود را پیش برد و به آرمانهای محدود خود دست یابد. نتیجه این تلقی از زندگی، علاقه به حفظ شرایط موجود است و چنین فردی تلاش میکند تا وضع موجود دست نخورد و سر و سامانی که به زندگیاش داده دستخوش هیچ تغییری نشود. در چنین شرایطی مهدویت و انتظار ظهور، اموری حاشیهای، واژگانی بیروح و همردیف با واژههای دیگری باشد و هیچگونه تأثیر تربیتی و سازنده در زندگی انسان نمیگذارد. استعجال و شتابزدگی برای ظهور، یکی دیگر از آسیبهای انتظار است، در حالی که هیچ تأثیری در تعجیل امر ظهور ندارد. امام صادق (ع) میفرمایند: "شتاب مردم برای این کار، آنها را هلاک ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر مدتی است که باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکند"[۷۲]. بنابر فرمایش قرآن کریم عجول بودن از ویژگیهای وجودی انسان است: ﴿خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ﴾[۷۳]. البته واضح است که ویژگیهای وجودی انسان با توجه به نوع استفاده از آنها میتواند ممدوح یا مذموم باشد. از جمله شتابهای ممدوح، عبارات «حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ» و «حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ» و «حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ» است که مؤمنان، هر روز چندین بار به شتاب فرا خوانده میشوند و اما شتاب و عجله مذموم، شتابی است که عمل پیش از موعد و موقع را به بار آورد. گاه پیش میآید که انسان به دلیل عجله، شر و زیان خود را میطلبد، مثل اصراری که منکران قیامت و مخالفان انبیا در فرا رسیدن قیامت و عذاب الهی داشتند. قرآن در اینباره میفرماید: ﴿وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا﴾[۷۴]. حضرت علی (ع) نیز درباره پرهیز از شتابزدگی هشدار میفرمایند: "مبادا هرگز در کاری که وقت آن فرا نرسیده، شتاب کنید یا در کاری که وقت آن رسیده، سستی ورزید!"[۷۵] در مورد امر ظهور حضرت حجت (ع) نیز عجله و شتابزدگی، مذموم و ناپسند شمرده شده است. شتابزدگی در روایتی از امام صادق(ع)، عامل هلاک انسان معرفی شده است. عبدالرحمن بن کثیر گوید: در محضر امام صادق(ع) بودم که مهزّم بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: فدایت شوم خبر ده مرا از این امری که منتظرش هستیم، چه وقت خواهد بود؟ حضرت صادق (ع) فرمود: "ای مهزم! وقتگذاران دروغگویند و عجلهکنندگان هلاک گردند و تسلیمشدگان نجات یابند"[۷۶]. شتاب در امر ظهور میتواند آسیبهای متعددی به دنبال داشته باشد که به برخی از آنها در زیر اشاره میشود:
|
۱۰. آقای میرباقری؛ |
---|
آقای سید محمد حسین میرباقری، در کتاب «وظایف منتظران» در اینباره گفته است:
علاوه بر این خروج امام در آن عجله نمیشود تا موجب پشیمانی گردد همانگونه که در حدیث دومی که قبلاً از امیرمؤمنان (ع) گذشت اشاره به این مطلب هست.
در دعایی که دستور قرائت آن در زمان غیب داده شده است آمده: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَسْلُبْنَا الْيَقِينَ لِطُولِ الْأَمَدِ فِي غَيْبَتِهِ وَ انْقِطَاعِ خَبَرِهِ عَنَّا وَ لَا تُنْسِنَا ذِكْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِيمَانَ بِهِ وَ قُوَّةَ الْيَقِينِ فِي ظُهُورِهِ وَ الدُّعَاءَ لَهُ وَ الصَّلَاةَ عَلَيْهِ حَتَّى لَا يُقَنِّطَنَا طُولُ غَيْبَتِهِ مِنْ ظُهُورِهِ وَ قِيَامِهِ وَ يَكُونَ يَقِينُنَا فِي ذَلِكَ كَيَقِينِنَا فِي قِيَامِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ وَحْيِكَ وَ تَنْزِيلِكَ قَوِّ قُلُوبَنَا عَلَى الْإِيمَانِ...»[۷۸]؛... خدایا یقین را از ما مگیر به خاطر طول مدت غیبت امام و بیخبری از او و یاد او و انتظار او و ایمان به او. و یقین قوی به ظهور او و دعا برای او و درود بر او را از خاطرمان مبر. تا که طول کشیدن غیبت او ما را از ظهور و قیام او مأیوس نسازد و یقین ما در ظهور و قیام او بهسان یقین ما در قیام رسول خدا (ص) و آنچه او از وحی تو و قرآن تو آورده است، باشد. دلهای ما را برایمان قوی ساز... در زیارت حضرت حجت (ع) آمده: «فَلَوْ تَطَاوَلَتِ الدُّهُورُ وَ تَمَادَتِ الْأَعْمَارُ لَمْ أَزْدَدْ فِيكَ إِلَّا يَقِيناً وَ لَكَ إِلَّا حُبّاً وَ عَلَيْكَ إِلَّا مُتَّكَلًا وَ مُعْتَمَداً وَ لِظُهُورِكَ إِلَّا مُتَوَقَّعاً وَ مُنْتَظَراً وَ لِجِهَادِي بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَرَقَّباً...»[۷۹]؛... اگر روزگاران به درازا کشیده شود و عمرها استمرار و امتداد یابد من در مورد تو جز یقینم افزوده نمیشود و جز به محبتم اضافه نمیشود و جز بر تو تکیه و اعتمادم بیشتر نمیشود و جز انتظار و توقّعم نسبت به ظهورت افزون نمیگردد و جز امیدم به جهاد در پیشگاه تو فراوان نمیشود.
یکی از این روایات: «كمال الدين: الْهَمْدَانِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ حَدَّثَنَا ابْنُ عِصَامٍ عَنِ الْكُلَيْنِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْعَلَاءِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (ع) وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (ص) فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً:... أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ عِيسَى فَاخْتِلَافُ مَنِ اخْتَلَفَ فِيهِ حَتَّى قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَا وُلِدَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ مَاتَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ قُتِلَ وَ صُلِبَ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ جَدِّهِ الْمُصْطَفَى (ص)...»[۸۰]؛ محمد بن مسلم گوید: خدمت امام باقر (ع) رسیدم در حالیکه میخواستم از امام (ع) درباره حضرت قائم (ع) بپرسم حضرت خودشان قبل از سؤال به من فرمودند:... اما شباهت امام زمان (ع) به عیسی (ع) همان اختلاف کسانی است که در او اختلاف میکنند تا آنجا که دستهای از آنان گویند او متولد نشده است و دستهای گویند: مرده است و دستهای گویند کشته و به دار آویخته شده است و اما شباهت او به جدش حضرت محمد مصطفی (ص)... «الغيبة للنعماني: عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ رَبَاحٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْحِمْيَرِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ الْخَثْعَمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ:... وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ سِنِيناً مِنَ الدَّهْرِ وَ لَيَخْمُلَنَّ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ هَلَكَ بِأَيِّ وَادٍ سَلَكَ...»[۸۱]؛ امام صادق (ع) فرمود: به خدا سوگند سالهایی غایب میگردد و ساکت و خاموش و افتاده میشود تا آنجا که گفته میشود: او مرد، هلاک شد به کدام وادی رفت...
و روی همین جهت است که به ما یاد دادند که دعا کنیم: در دعایی که دستور قرائت آن در زمان غیبت داده شده است: «أَنْتَ الْعَالِمُ غَيْرُ مُعَلَّمٍ بِالْوَقْتِ الَّذِي فِيهِ صَلَاحُ أَمْرِ وَلِيِّكَ فِي الْإِذْنِ لَهُ بِإِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ كَشْفِ سِرِّهِ وَ صَبِّرْنِي عَلَى ذَلِكَ حَتَّى لَا أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لَا تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ وَ لَا أَكْشِفَ عَمَّا سَتَرْتَهُ وَ لَا أَبْحَثَ عَمَّا كَتَمْتَهُ وَ لَا أُنَازِعَكَ فِي تَدْبِيرِكَ وَ لَا أَقُولَ لِمَ وَ كَيْفَ وَ مَا بَالُ وَلِيِّ أَمْرِ اللَّهِ لَا يَظْهَرُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ وَ أُفَوِّضُ أُمُورِي كُلَّهَا إِلَيْكَ...»[۸۲]؛... تو نسبت به وقتی که شایسته است ظهور ولیّات شکل گیرد آگاهی هستی که به تو نمیآموزند و تویی که به او اذن دهی که امرش را آشکار سازد و نهانش را برملا کند. تو مرا بر این امر صبور کن تا دوست نداشته باشم تعجیل چیزی را که تو تأخیر آن را میخواهی و نه تأخیر چیزی که تو تعجیل آن را بخواهی و من پرده نمیگیرم از آنچه تو پنهان داشتهای و جستجو نمیکنم از آنچه تو کتمان داشتهای و در تدبیر تو حرف و نزاعی ندارم و نمیگویم چرا و چگونه و برای چی ولیّ امر خدا آشکار نمیشود با اینکه زمین از جور پر شده و من همه کارهایم را به تو واگذار میکنم...
|
۱۱. پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی؛ |
---|
پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی، در کتاب «فرهنگ شیعه» در اینباره گفتهاند:
«امامان معصوم (ع) در همان حال که شیعیان را به دعای تعجیل فرج برمیانگیختند، آنان را پند میدادهاند که در ظهور امام زمان (ع) شتاب نکنند و تسلیم قضای الهی شوند؛ زیرا شتاب مایه یأس و نامیدی از ظهور و راضی نبودن به قضای الهی و انکار حکمت خداوند متعال و پیروی از گمراهان است[۸۵]»[۸۶].
|
پرسشهای وابسته
- وظیفه مسلمانان نسبت به امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف شیعیان برای زمینهسازی ظهور در غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف شخصی شیعیان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف فردی شیعیان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف اجتماعی شیعیان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف شیعیان در حوزه امنیت اجتماعی در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف علما در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف دانشجویان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف مستمعان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف کنهسالان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف جوانان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف زنان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف ثروتمندان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف اقشار آسیبپذیر در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف حاکمان و فرماندهان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف نیروی انتظامی در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- تکالیف و وظایف توده مردم در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- وظایف عام مسلمانان نسبت به امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- مسلمانان نسبت به شناخت امام مهدی چه وظیفهای دارند؟ (پرسش)
- مسلمانان درباره تولی به امام مهدی چه وظیفهای دارند؟ (پرسش)
- مسلمانان نسبت به تبری از دشمنان امام مهدی چه وظیفهای دارند؟ (پرسش)
- مسلمانان نسبت به زیارت و یاد امام مهدی چه وظیفهای دارند؟ (پرسش)
- مسلمانان درباره دعا برای امام مهدی چه وظیفهای دارند؟ (پرسش)
- مسلمانان نسبت به اقتدا به سنت و سیره امام مهدی در امور استحبابی چه وظیفهای دارند؟ (پرسش)
- مسلمانان نسبت به انجام اعمال عبادی به نیابت از امام مهدی چه وظیفهای دارند؟ (پرسش)
- وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
- آیا صبر بر سختیهای دوران غیبت از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
- آیا آمادگی و زمینهسازی برای ظهور از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
- انواع آمادگی برای ظهور کدامند؟ (پرسش)
- آمادگی و زمینهسازی برای ظهور امام مهدی در عرصه فکری و اعتقادی یا علمی و معرفتی چیست؟ و چگونه محقق میشود؟ (پرسش)
- آمادگی و زمینهسازی برای ظهور امام مهدی در عرصه روحی و روانی چیست؟ و چگونه محقق میشود؟ (پرسش)
- آمادگی و زمینهسازی برای ظهور امام مهدی در عرصه اخلاقی و رفتاری چیست؟ و چگونه محقق میشود؟ (پرسش)
- آمادگی و زمینهسازی برای ظهور امام مهدی در عرصه سیاسی چیست؟ و چگونه محقق میشود؟ (پرسش)
- آمادگی و زمینهسازی برای ظهور امام مهدی در عرصه اقتصادی چیست؟ و چگونه محقق میشود؟ (پرسش)
- آمادگی و زمینهسازی برای ظهور امام مهدی در عرصه نظامی و انتظامی چیست؟ و چگونه محقق میشود؟ (پرسش)
- انواع آمادگی برای ظهور کدامند؟ (پرسش)
- آیا پیروی از نواب عام از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
- آیا دعا برای تعجیل فرج از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
- آیا غمگین بودن در دوران غیبت و اشتیاق به ظهور از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
- آثار نزدیک شمردن ظهور چیست؟ (پرسش)
- آفات دور دانستن ظهور چیست؟ (پرسش)
- آرزوها چگونه در شخصیت منتظران امام مهدی تأثیر میگذارد؟ (پرسش)
- برای ایجاد ارتباط قلبی با امام مهدی به جز تکالیف شرعی و دینی چه اعمالی لازم است تا بفهمیم ایشان از ما راضی هستند؟ (پرسش)
- وظیفه جامعه اسلامی در برابر اخباری که از سوی امام مهدی میرسد چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی از نوجوانان جامعه امروز چه انتظاری دارند؟ (پرسش)
- دانشآموزان چگونه باید منتظر امام مهدی باشند؟ (پرسش)
- چگونه میتوان برپایه خواست حقیقی امام مهدی عمل کرد؟ (پرسش)
- وظیفه مردم در عصر غیبت کبری برای برپایی عدالت چیست؟ (پرسش)
- آیا تکریم اماکن منسوب به امام مهدی از تکالیف عصر غیبت است؟ (پرسش)
- چرا رسیدگی به نیازهای مؤمنان مصداقی از برآوردن حوائج امام مهدی است؟ (پرسش)
- مرابطه با امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
- آیا حفظ پیوند با مقام ولایت از وظایف خاص منتظران امام مهدی است؟ (پرسش)
جستارهای وابسته
- وظیفه مسلمانان نسبت به امام مهدی
- وظایف شخصی شیعیان در عصر غیبت
- وظایف شیعیان در عرصه امنیت اجتماعی
- وظایف علما در عصر غیبت
- وظایف دانشجویان در عصر غیبت
- وظایف مستمعان در عصر غیبت
- وظایف کهنسالان در عصر غیبت
- وظایف جوانان در عصر غیبت
- وظایف زنان در عصر غیبت
- وظایف حاکمان و فرماندهان در عصر غیبت
- وظایف نیروی انتظامی
- وظایف توده مردم در عصر غیبت
- وظایف اقشار آسیبپذیر در عصر غیبت
- وظایف عام منتظران
- وظایف خاص منتظران
- آثار نزدیک شمردن ظهور
- آفات دور دانستن ظهور
- تأثیر آرزوها در شخصیت منتظر
- ارتباط قلبی با امام مهدی
- انتظار امام مهدی از نوجوانان
- تکریم اماکن منسوب به امام مهدی
- مرابطه با امام مهدی
پانویس
- ↑ ر.ک: صالحنیا، یحیی؛ تنها بر فراز (کتاب)، ص۱۴۶-۱۴۷؛ میرتبار، سید محمد، آسیبشناسی جامعه منتظر، ص ۹۵-۱۰۰
- ↑ «یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ»؛ صدوق، کمال الدین، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۸.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۳۹-۴۶؛ کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۹۹-۱۰۰.
- ↑ «هَلَکَ الْمَحَاضِیرُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا الْمَحَاضِیرُ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُون»؛ کافی، ج۸، ص ۲۷۳.
- ↑ ر.ک: فاضل همدانی، سید یحیی، نشانههای قائم آل محمد، ص ۷۱.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۳۹-۴۶؛ فاضل همدانی، سید یحیی، نشانههای قائم آل محمد، ص ۷۱؛ نوروزی، رضا علی؛ نجفی، محمد، هاشمی، فاطمه، موانع و آفات انتظار، ص ۳۵-۳۷؛ محمدی منفرد، بهروز، راهبرد اخلاق انتظار، ص۱۰۱ ـ ۱۰۳؛ الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۳۷۷-۳۸۰
- ↑ آدرس روایت،؟؟؟
- ↑ ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۴۸۳.
- ↑ ر.ک: میرتبار، سید محمد، آسیبشناسی جامعه منتظر، ص ۹۵-۱۰۰؛ جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۳۹-۴۶؛ صالحنیا، یحیی؛ تنها بر فراز، ص۱۴۶-۱۴۷؛ پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ص۱۳۶؛ محمدی منفرد، بهروز، راهبرد اخلاق انتظار، ص۱۰۱ ـ ۱۰۳.
- ↑ «لَا تُعَاجِلُوا الْأَمْرَ قَبْلَ بُلُوغِهِ فَتَنْدَمُوا وَ لَا یَطُولَنَّ عَلَیْکُمُ الْأَمَدُ فَتَقْسُوَ قُلُوبُکُمْ»؛ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۲.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۳۹-۴۶.
- ↑ «یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ»؛ صدوق، کمال الدین، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۸.
- ↑ «طُوبَی لِلصَّابِرِینَ فِی غَیْبَتِهِ، طُوبَی لِلْمُقِیمِینَ عَلَی مَحَجَّتِهِمْ، أُولَئِکَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»؛ محمد بن خزاز قمی، کفایة الأثر، ص ۵۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ص ۱۴۳.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۳۹-۴۶؛ کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۹۹-۱۰۰؛ پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ص۱۳۶؛ میرتبار، سید محمد، آسیبشناسی جامعه منتظر، ص ۹۵-۱۰۰
- ↑ ر.ک: محمدی منفرد، بهروز، راهبرد اخلاق انتظار، ص۱۰۱ ـ ۱۰۳.
- ↑ «مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَی هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً کَانَ کَمَنْ هُوَ فِی الْفُسْطَاطِ الَّذِی لِلْقَائِمِ ع»؛ غیبت نعمانی، ص۲۰۰.
- ↑ ر.ک: میرتبار، سید محمد، آسیبشناسی جامعه منتظر، ص ۹۵-۱۰۰
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۳۹-۴۶.
- ↑ ر.ک: الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۳۷۷-۳۸۰
- ↑ ر.ک: نوروزی، رضا علی؛ نجفی، محمد، هاشمی، فاطمه، موانع و آفات انتظار، ص ۳۵-۳۷.
- ↑ «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة»؛ غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح۱۶.
- ↑ ر.ک: میرتبار، سید محمد، آسیبشناسی جامعه منتظر، ص ۹۵-۱۰۰
- ↑ همان، باب ما اُمِرَ به الشیعه، ص ۱۹۹.
- ↑ فاضل همدانی، سید یحیی، نشانههای قائم آل محمد، ص ۷۱.
- ↑ «دَخَلْتُ أَنَا وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَى مَوْلَانَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع) فَرَأَيْنَاهُ جَالِساً عَلَى التُّرَابِ وَ عَلَيْهِ مِسْحٌ خَيْبَرِيٌ مُطَوَّقٌ بِلَا جَيْبٍ مُقَصَّرُ الْكُمَّيْنِ وَ هُوَ يَبْكِي بُكَاءَ الْوَالِهِ الثَّكْلَى ذَاتِ الْكَبِدِ الْحَرَّى قَدْ نَالَ الْحُزْنُ مِنْ وَجْنَتَيْهِ وَ شَاعَ التَّغْيِيرُ فِي عَارِضَيْهِ وَ أَبْلَى الدُّمُوعُ مَحْجِرَيْهِ وَ هُو يَقُولُ سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي وَ ضَيَّقَتْ عَلَيَّ مِهَادِي وَ ابْتَزَّتْ مِنِّي رَاحَةَ فُؤَادِي سَيِّدِي غَيْبَتُكَ أَوْصَلَتْ مُصَابِي بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ يُفْنِي الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَى مِنْ عَيْنِي وَ أَنِينٍ يَفْتُرُ مِنْ صَدْرِي عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَايَا وَ سَوَالِفِ الْبَلَايَا إِلَّا مُثِّلَ بِعَيْنِي عَنْ غَوَابِرِ أَعْظَمِهَا وَ أَفْضَعِهَا وَ بَوَاقِي أَشَدِّهَا وَ أَنْكَرِهَا وَ نَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِكَ وَ نَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِك. قَالَ سَدِيرٌ فَاسْتَطَارَتْ عُقُولُنَا وَلَهاً وَ تَصَدَّعَتْ قُلُوبُنَا جَزَعاً مِنْ ذَلِكَ الْخَطْبِ الْهَائِلِ وَ الْحَادِثِ الْغَائِلِ وَ ظَنَنَّا أَنَّهُ سَمَتَ لِمَكْرُوهَةٍ قَارِعَةٍ أَوْ حَلَّتْ بِهِ مِنَ الدَّهْرِ بَائِقَةٌ فَقُلْنَا لَا أَبْكَى اللَّهُ يَا ابْنَ خَيْرِ الْوَرَى عَيْنَيْكَ مِنْ أَيَّةِ حَادِثَةٍ تَسْتَنْزِفُ دَمْعَتَكَ وَ تَسْتَمْطِرُ عَبْرَتَكَ وَ أَيَّةُ حَالَةٍ حَتَمَتْ عَلَيْكَ هَذَا الْمَأْتَمَ؟ قَالَ فَزَفَرَ الصَّادِقُ (ع) زَفْرَةً انْتَفَخَ مِنْهَا جَوْفُهُ وَ اشْتَدَّ عَنْهَا خَوْفُهُ وَ قَالَ وَيْلَكُمْ نَظَرْتُ فِي كِتَابِ الْجَفْرِ صَبِيحَةَ هَذَا الْيَوْمِ وَ هُوَ الْكِتَابُ الْمُشْتَمِلُ عَلَى عِلْمِ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الرَّزَايَا وَ عِلْمِ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الَّذِي خَصَّ اللَّهُ بِهِ مُحَمَّداً وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ (ع) وَ تَأَمَّلْتُ مِنْهُ مَوْلِدَ قَائِمِنَا وَ غِيبَتَهُ وَ إِبْطَاءَهُ وَ طُولَ عُمُرِهِ وَ بَلْوَى الْمُؤْمِنِينَ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ وَ تَوَلُّدَ الشُّكُوكِ فِي قُلُوبِهِمْ مِنْ طُولِ غَيْبَتِهِ وَ ارْتِدَادَ أَكْثَرِهِمْ عَنْ دِينِهِمْ وَ خَلْعَهُمْ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ أَعْنَاقِهِمُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَقَدَّسَ ذِكْرُهُ وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ يَعْنِي الْوَلَايَةَ فَأَخَذَتْنِي الرِّقَّةُ وَ اسْتَوْلَتْ عَلَيَّ الْأَحْزَانُ »؛ کمال الدین، ج۲، ص۳۵۲ - ۳۵۳، روایت ۵۰.
- ↑ انصاری، عبدالرحمن، وظایف منتظران امام عصر، ص۵۶-۶۲.
- ↑ «يَهْلِكُ فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ»؛ صدوق، کمال الدین، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۸.
- ↑ «إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ لِهَذَا الْأَمْرِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ إِنَّ لِهَذَا الْأَمْرِ غَايَةً يَنْتَهِي إِلَيْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ يَسْتَقْدِمُوا سَاعَةً وَ لَمْ يَسْتَأْخِرُوا»؛ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۶۹.
- ↑ «...يَهْلِكُ فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ يَنْجُو فِيهَا الْمُسْلِمُونَ»؛ صدوق، کمال الدین، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۸.
- ↑ «"طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ، طُوبَى لِلْمُقِيمِينَ عَلَى مَحَجَّتِهِمْ، أُولَئِكَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»}}؛ محمد بن خزاز قمی، کفایة الأثر، ص ۵۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ص ۱۴۳.
- ↑ «...وَ مَتَى عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَكِيمٌ، صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ لَنَا»؛ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵.
- ↑ «وَ أَنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَتَيْنِ... وَ أَمَّا الْأُخْرَى فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ، فَلَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»؛ کمال الدین، ج ۱، باب ۳۱، ص ۳۲۳.
- ↑ «لَا تُعَاجِلُوا الْأَمْرَ قَبْلَ بُلُوغِهِ فَتَنْدَمُوا»؛ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۲.
- ↑ «...أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى وَ التَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (ص)»؛ کمال الدین، ج ۱، باب۳۰، ص ۳۱۷.
- ↑ «أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا»؛ کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۶.
- ↑ «يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ! هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ اكْتُمْهُ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ تَكُنْ مَعَنَا غَداً فِي عِلِّيِّينَ»؛ صدوق، کمال الدین، ج ۲، باب ۳۸، ص ۳۸۴.
- ↑ «ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید..». سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
- ↑ «اصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَكُمُ الْمُنْتَظَرَ»؛ نعمانی، الغیبة، باب ۱۱، ص ۱۹۹.
- ↑ «مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ قَائِمٌ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ»؛ نعمانی، الغیبة، المقدمه، ص ۱۷ و باب ۲۵، ص ۳۳۰.
- ↑ «لَا تُعَاجِلُوا الْأَمْرَ قَبْلَ بُلُوغِهِ فَتَنْدَمُوا وَ لَا يَطُولَنَّ عَلَيْكُمُ الْأَمَدُ فَتَقْسُوَ قُلُوبُكُمْ»؛ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۲.
- ↑ نعمانی، الغیبة، باب ۱۱، ص ۱۹۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۳، ص ۱۳۲.
- ↑ جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۳۹-۴۶.
- ↑ کافی، ج ۲، ص ۱۹۱.
- ↑ صالحنیا، یحیی؛ تنها بر فراز، ص۱۴۶-۱۴۷.
- ↑ عجل: العَجَل: العَجَلة و ربما قيل [رجل] عَجِل و عَجُلٌ، لغتان. و استعجلته، أي: حثثته و أمرته أن يُعَجِّلَ في الأمر. کتاب العین، ج۱، ص۲۲۷ - عجل: العَجَلُ و العَجَلة: السرْعة خلاف البُطْء. لسانالعرب، ج۱۱، ص۴۲۵ - الاسْتِعْجال و الإِعْجال و التَّعَجُّل واحد: بمعنى الاسْتِحْثاث و طَلَبِ العَجَلة. اسْتَعْجَلْته: طَلَبْت عَجَلَته. (مجمعالبحرین، ج۵، ص۴۱۹).
- ↑ غیبت نعمانی، ص۱۹۶.
- ↑ غیبت نعمانی، ص۱۹۷.
- ↑ غیبت نعمانی، ص۹۸.
- ↑ «فرمان (عذاب) خداوند در رسید، به شتاب آن را مخواهید» سوره نحل، آیه ۱.
- ↑ غیبت نعمانی، ص۱۹۸.
- ↑ غیبت نعمانی، ص۲۰۱.
- ↑ مفاتیح الجنان، دعای غیبت امام زمان (ع).
- ↑ «یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
- ↑ غیبت نعمانی، ص۲۰۰.
- ↑ غیبت نعمانی، ص۲۰۰.
- ↑ غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح۱۶.
- ↑ میرتبار، سید محمد، آسیبشناسی جامعه منتظر، ص ۹۵-۱۰۰
- ↑ «وَ أَنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَتَيْنِ... وَ أَمَّا الْأُخْرَى فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ، فَلَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» (ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، باب۳۱، ص۳۲۳).
- ↑ موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۲۸۵ به نقل از: اصول کافی، ج۱، ص۳۶۸-۳۶۹.
- ↑ موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۲۸۶.
- ↑ «إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ لِهَذَا الْأَمْرِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ إِنَّ لِهَذَا الْأَمْرِ غَايَةً يَنْتَهِي إِلَيْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ يَسْتَقْدِمُوا سَاعَةً وَ لَمْ يَسْتَأْخِرُوا» (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۶۹، ح۷).
- ↑ محمدی منفرد، بهروز، راهبرد اخلاق انتظار، ص۱۰۱-۱۰۳.
- ↑ «وَ أَنْتَ الْعَالِمُ غَيْرُ مُعَلَّمٍ بِالْوَقْتِ الَّذِي فِيهِ صَلَاحُ أَمْرِ وَلِيِّكَ فِي الْإِذْنِ لَهُ بِإِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ كَشْفِ سِتْرِهِ فَصَبِّرْنِي عَلَى ذَلِكَ حَتَّى لَا أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لَا تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ وَ لَا أَكْشِفَ عَمَّا سَتَرْتَهُ وَ لَا أَبْحَثَ عَمَّا كَتَمْتَهُ وَ لَا أُنَازِعَكَ فِي تَدْبِيرِكَ وَ لَا أَقُولَ لِمَ وَ كَيْفَ وَ مَا بَالُ وَلِيِّ الْأَمْرِ لَا يَظْهَرُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ وَ أُفَوِّضُ أُمُورِي كُلَّهَا إِلَيْكَ»؛ کمال الدین، ج۲، ص۵۱۲.
- ↑ تفصیل این بحث را میتوانید در کتاب ارزشمند مکیال المکارم مطالعه نمائید.
- ↑ الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۳۷۷-۳۸۰
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، باب ۳۶، ص۳۷۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۶۹.
- ↑ «فرمان (عذاب) خداوند در رسید، به شتاب آن را مخواهید» سوره نحل، آیه ۱.
- ↑ نعمانی، الغیبه، ص۱۲۸.
- ↑ کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۹۹-۱۰۰.
- ↑ «إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ لِهَذَا الْأَمْرِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ إِنَّ لِهَذَا الْأَمْرِ غَايَةً يَنْتَهِي إِلَيْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ يَسْتَقْدِمُوا سَاعَةً وَ لَمْ يَسْتَأْخِرُوا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۶۹.
- ↑ «آدمی را از شتاب آفریدهاند» سوره انبیاء، آیه ۳۷.
- ↑ «و آدمی بدی را چنان فرا میخواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمه: محمد دشتی، ص۵۹۱.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۶۸.
- ↑ نوروزی، رضا علی؛ نجفی، محمد، هاشمی، فاطمه، موانع و آفات انتظار، ص ۳۵-۳۷.
- ↑ کمال الدین، ج۲، ص۵۱۳؛ جمال الأسبوع، ص۵۲۲؛ مصباح المتهجد، ص۴۱۱؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۸۷؛ ج۹۲، ص۳۲۷.
- ↑ المزار الکبیر لابن المشهدی، ص۵۸۶؛ بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۱۷ و ص۱۱۸.
- ↑ کمال الدین، ج۱، ص۳۲۷؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۲۱۸.
- ↑ الغیبة للنعمانی، ص۱۵۱؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۱۴۷.
- ↑ کمال الدین، ج۲، ص۵۱۳؛ جمال الأسبوع، ص۵۲۲؛ مصباح المتهجد، ص۴۱۱؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۸۷؛ ج۹۲، ص۳۲۷.
- ↑ الخصال، ج۲، ص۶۱۰؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۲۳.
- ↑ میرباقری، سید محمد حسین، وظایف منتظران ص ۲۱۵.
- ↑ مکیال المکارم، ۱/ ۳۰۹- ۲۹۹ و جلد ۲/ ۲۰۵.
- ↑ پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ص۱۳۶.