مسلمانان نسبت به شناخت امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
مسلمانان نسبت به شناخت امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت
مدخل اصلیشناخت امام مهدی
تعداد پاسخ۴۲ پاسخ

مسلمانان نسبت به شناخت امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «وظایف عام مسلمانان نسبت به امام مهدی چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

ضرورت شناخت امام

یکی از مهم‌ترین تکالیف مؤمنان پس از معرفت به خدا و رسول او با توجه به احادیث، معرفت و شناخت امام معصوم (ع) است. این شناخت نسبت به امام غائب در جایگاه ویژه‌‌ای قرار می‌‌گیرد؛ زیرا در زمان غیبت امام، شبهه‌ها و فتنه‌های فراوانی وجود دارد و برای رهایی از این فتنه‌ها شخص منتظر به چند نوع شناخت احتیاج دارد؛ از جمله شناخت حق و باطل و مهم‌‌تر از این دو شناخت، شناخت حجت خداست تا گرفتار فتنه‌های کور نشوند؛ به همین دلیل روایات فراوانی از ناحیۀ معصومان نسبت به خصوصیات جسمی، اطلاعات نسبی، حوادث پیش و بعد از ظهور ایشان امام عصر آمده است. بر این اساس شناخت امام به خصوص شناخت امام عصر جزء وظایف اصلی منتظران است.

کمترین درجه معرفت به امام

برپایه حدیثی از امام صادق (ع) کمترین درجۀ معرفت به امامان معصوم از جمله امام عصر، چه در امور تشریعی و چه امور تکوینی، این است که بدانیم و باور داشته باشیم آنان همسنگ با پیامبر (ص) هستند و تنها تفاوت آنها در مسئلۀ نبوت است؛ یعنی امام نمی‌تواند نبی باشد[۱]. لازمه سخن این است که بدانیم ائمۀ معصومین به‌‌سبب این ادعا (همسنگ بود با پیامبر) و با کمک آیات قرآن همچنان که بر ما ولایت دارند، اطاعتشان هم واجب است؛ یعنی به عبارتی شناخت ائمۀ معصومین توسط شیعیان در این است که اوامر معصومین را واجب الإطاعه بدانیم؛ زیرا اگر ندانیم از چه کسی باید اطاعت کنیم، در بازی‌های سیاسی از بین می‌‌رویم و آنگاه جامعۀ اسلامی به تفرقه و از هم پاشیدگی تهدید خواهد شد.

مقام عظیم "ولایت" توسط آیه ﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ[۲] برای پیامبر اثبات شدنی است و از این رو اطاعتش بر همۀ مسلمان‌ها واجب است. به عقیدۀ ما شیعیان، این مقام، پس از رسول خدا با توجه به بخش دیگر آیه ﴿وأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ به ائمۀ معصومین از جمله امام عصر منتقل شد و به همین دلیل است که شناخت و معرفت امامان معصوم از جمله امام عصر به قدری اهمیت دارد که امام سجاد (ع) شناخت امام زمان (ع) را مقدم بر انتظار می‌‌داند: «مردم دوران غیبت امام زمان (ع)، همان‌هایی هستند که به امامت و پیشوایی او معرفت دارند و در انتظار ظهورش به سر می‌‌برند و آنها برتر از همۀ مردم در تمام دوران‌ها هستند»[۳] با این وجود می‌‌توان مدعی شد معرفت به امام، نخستین گام برای تحقق یک انتظار توانمند است‌‌ و حتی می‌‌توان گفت معرفت در بحث مهدویت نه تنها مقدمۀ یک انتظار توانمند است بلکه، مقدمۀ ایمان و اطاعت نیز هست. معرفت، یعنی شناخت؛ اگر ما چیزی را نشناسیم، چگونه به آن ایمان بیاوریم و یا از آن اطاعت ‌کنیم؛ یعنی اصل ایمان و اطاعت، به معرفت وابسته است.

گستره معرفت به امام

معرفت پیدا کردن به امام شامل ویژگی‌ها و ابعاد وجودی حضرت، مثل امامت، عصمت، علم، حیات، طول عمر و اندیشیدن در کلمات و اوامر و تأمل در حکمت نام‌ها و نشانه‌ها و علائم ظهور و نیز دانستن سبب و حکمت غیبت پر رمز و راز ایشان می‌‌شود.

دلایل لزوم شناخت امام زمان (ع)

  1. دلیل عقلی: پیامبر اکرم (ص) خلیفۀ خداوند است و بر اساس وحی سخن می‌‌گوید و عمل می‌‌کند و چون امام، نائب پیامبر (ص) و سخن و عملش به منزلۀ سخن و عمل پیامبر (ص) است یعنی تمام حرکات و اعمال و سخنانش وحیانی و ملکوتی است، این الزام را برای ما به وجود می‌‌آورد که او را به خوبی بشناسیم تا گرفتار امام نماهای خبیث زمینی نشویم[۴]. معرفت به امام یعنی معرفت به ولایت آن حضرت؛ یعنی به این باور رسیدن که امام، به‌ انسان‌ها نزدیک‌تر و سزاوارتر‌ از خودشان است، چرا که عشق هر کسی به خودش، غریزی است؛ اما عشق امام به انسان‌ها الهی‌ و آسمانی و زائل شدنی نیست، با این وجود آیا منطقی نیست امامی که از ما به ما نزدیکتر است را بشناسیم و در سایۀ ولایت آنان حرکت کنیم.
  2. دلیل نقلی: امام صادق (ع) در ضمن دعایی می‌‌فرمایند: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ‏ إِنْ‏ لَمْ‏ تُعَرِّفْنِی‏ رَسُولَکَ‏ لَمْ‏ أَعْرِفْ‏ حُجَّتَکَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»[۵].

امام باقر (ع) می‌‌فرمایند: «بنده مؤمن نباشد تا خدا و رسولش و همه امامها را و امام زمانش را بشناسد»[۶].

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»[۷]. نکته ای که در این روایت وجود دارد این است که پیامبر (ص) با اضافه کردن کلمۀ امام به کلمۀ زمان؛ ضرورت وجود امام را در هر عصر و زمانی لازم می‌‌دانند و چنین کلامی جز بر امامان معصوم شیعه که آخرین آنها امام عصر است منطبق نمی‌گردد با توجه به این روایت مهدی‌باوری، شرط بهره‌مندی از ایمان و اسلام واقعی است و منظور از جاهلیت، ایام کفر و ضلالت قبل از اسلام است.

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «به درستی که بهترین و واجب‌ترین فریضه‌ها بر انسان شناخت پروردگار و اقرار به بندگی او و پس از آن شناخت فرستاده خدا می‌باشد و گواهی دادن به پیامبری او و در مرحله بعد شناختن امامی که به صفت و نامش در حال سختی و راحتی به او اقتدا می‌نمایی»[۸].

امامان معصوم نسبت به شناخت امام مهدی سفارش‌‌های بسیاری کرده‌‌اند؛ به دلیل اینکه امام عصر (ع) شرایط ویژه ای دارد، از جمله اینکه ایشان امام غایب است و ائمه (ع) نمی‌خواستند مؤمنان در دوران غیبت گرفتار فتنه‌ای شوند، امام کاظم (ع) فرمودند: «امام، حجت بندگان است، هرکس او را رها کند، گمراه می‌شود و هرکس با او باشد، نجات می‌یابد و رستگار می‌شود»[۹].

چگونگی شناخت امام

دو راه برای شناخت امامان معصوم (ع) از جمله امام عصر (ع) وجود دارد:

  1. معرفت علمی: این معرفت از طریق تجربه، حال چه تجربه شخصی و یا از تجارب بزرگان و یا مطالعه‌ کتاب‌ و یا روایات مختلفی که درباره شناخت امامان معصوم (ع) وارده شده حاصل می‌‌شود.
  2. معرفت قلبی و روحی: این معرفت از طریق الهام و دعا و توسل (مخصوصا توسل به خود امام عصر) حاصل می‌‌شود.

نتیجه‌

برپایه حدیث نبوی شناخت امام در هر عصر و زمانی ضروری است[۱۰]؛ اهمیت شناخت امام به‌‌گونه‌‌ای است که اگر شخصی به‌‌دنبال شناخت امامش نباشد و بمیرد، مرگش، مرگ جاهلی عنوان شده است. نکته مهم‌‌تر این است که شناخت امام مهدی در دوران غیبت امام، اهمیتش دوچندان می‌‌شود؛ زیرا در زمان غیبت، به‌‌دلیل عدم دسترسی مردم به امام، دشواری‌‌ها، فتنه‌‌ها و شبهات فراوانی وجود دارد؛ ازاین‌‌رو برای گُم نشدن از مسیر درست و راستین، شناخت حقیقی امام مهدی بسیار حائز اهمیت است و از وظایف اصلی منتظران امام مهدی به‌‌شمار می‌‌آید این شناخت ابعاد وسیعی چون شناخت نسب و ویژگی‌‌های شخصیتی و رفتاری امام، عصمت، شناخت نشانه‌‌های ظهور و آخرالزمان و... را شامل می‌‌شود[۱۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله موسوی اصفهانی؛
آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی، در کتاب «تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌» در این‌باره گفته است:

«مهم‌ترین و واجب‌ترین امور بعد از شناخت خدا و رسول او، شناختن ولی امر و صاحب الزمان (ع) است، زیرا که این امر، یکی از ارکان ایمان می‌باشد. و هر کس در حالی بمیرد که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است و معرفت او، کلید تمام ابواب خیر و سعادت و رحمت می‌باشد و خداوند بندگان خود را امر فرموده، که معرفت او را تحصیل نمایند و دعا از جمله درهایی است که خدای تعالی فرمان داده که از آن‌ها وارد شوند، او فرموده است: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ[۱۲]. ﴿وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ[۱۳]. و نیز فرموده: ﴿إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ[۱۴].

و در کافی به سند خود از محمد بن حکیم آورده که گفت: به حضرت ابی عبدالله امام صادق (ع) عرضه داشتم: معرفت ساخته کیست؟ فرمود: از ساخته‌های خداوند است، بندگان را در آن ساخت بهره‌ای نیست[۱۵].

و آیات و روایاتی که بر این مطلب دلالت می‌کند بسیار است، پس بر بندگان لازم است که از درگاه خداوند شناخت و معرفت امام زمانشان را به آنان روزی نماید و کامل گرداند»[۱۶].
۲. آیت‌‌الله جوادی آملی؛
آیت‌‌الله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «امام مهدی موجود موعود» در این‌باره گفته است:

«دعای نورانی وجود مبارک امام صادق (ع) نخستین وظیفه انسان اهل انتظار را تبیین می‌کند: «" اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ‏ إِنْ‏ لَمْ‏ تُعَرِّفْنِي‏ رَسُولَكَ‏ لَمْ‏ أَعْرِفْ‏ حُجَّتَكَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي ‏‏‏‏‏‏‏‏"»[۱۷]. شناخت امامت و امام، اولین وظیفه مؤمن اهل انتظار است، که بر اساس معرفت توحید و شناخت نبوت استوار می‌گردد، چون دانستیم پیامبر خلیفه خداوند است و بر اساس امر و وحی او سخن می‌گوید و کار می‌کند، آن‌گاه می‌بایست امام را در پرتو معرفت پیامبر بشناسیم، وگرنه می‌پنداریم مسئله امامت را می‌توان تحت لوای سقیفه به سامان رسانید. از آنجا که امامت جز نیابت رسالت نیست و نائب جز سخن منوب عنه را نمی‌گوید، آن که منوب عنه را شناخت، به معرفت نائب او بار می‌یابد و چون بدین پایه رسید، مشکلات علمی و عملی‌اش حل خواهد شد؛ یعنی وقتی به این معرفت بار یافت و از مجرای امامت و نبوت به توحید مرتبط شد، آن‌گاه در فکر و عمل، به غیر دین سر نخواهد سپرد و در تمامی عرصه‌های زندگی دین‌سالار خواهد بود. در عرصه امور اجتماعی، به مردم‌سالاری غیر دینی تن نخواهد داد و قانون را بر محور "امر الله" خواهد دانست نه "امر الناس"، از این‌رو به قانونی جز قوانین الهی که از بیان و بنان و تبیین مقام والای نبوت و امامت جاری می‌گردد تسلیم نخواهد شد»[۱۸].

بایستگی معرفت امام (ع) تکلیفی همگانی است، تنها شناخت ظاهری و شناسنامه‌ای (تبارشناسی) نیست، بلکه اعتقاد قلبی به همسان بودن امام (ع) با پیامبر اکرم (ص) است، جز در نبوت، آن‌گونه که امام صادق (ع) به معاویة بن وهب فرمود: "کمتر چیزی که در شناختن امام لازم است، اعتقاد به هم‌طرازی او جز در مقام نبوت با پیغمبر و وراثت او از پیامبر است و اینکه اطاعتش طاعت خدا و رسول است و هماره تسلیم او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که امام پس از رسول خدا (ص) علی بن ابی طالب (ع) است و پس از او حسن سپس حسین و سپس علی بن الحسین و آن‌گاه محمد بن علی و پس از او منم و پس از من فرزندم موسی و پس از او فرزندش علی و بعد از او فرزندش محمد و پس از او فرزندش علی و سپس فرزندش حسن و حجت پایانی از فرزندان حسن است"[۲۱]

برپایه این کلام حضرت صادق (ع)، مقام امامت، ویژه دوازده امام معصوم (ع) است و آن وجودهای قدسی در شئون تکوینی و تشریعی جز در مقام نبوت، هم‌ط‌راز پیامبر اکرم‌(ص)اند؛ این کمترین درجه شناخت امام (ع) است؛ اما معرفت حقیقت مقام امام (ع) برای افراد عادی شدنی نیست، چنان‌که امام رضا (ع) فرمود: «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ»[۲۲].

معرفت امام عصر (ع) بدون توجه به جایگاه تکوینی امام در جهان هستی به دست نمی‌آید، زیرا تا انسان جایگاه محوری امام (ع) در نظام هستی را درک نکند، خود را نیازمند به راهبری پیشوای الاهی نمی‌بیند؛ اما هرگاه به این باور قلبی برسد که امام (ع) دارای مقام ولایی و آسمانی است، خود را از روی‌آوری به امام (ع) ناگزیر می‌داند؛ سپس عطش درونی‌اش ناچار وی را سوی امام (ع) می‌کشاند. با چنین نگاهی روشن می‌شود که امام عصر (ع) پیش از آن‌که رهبر دینی و سیاسی جامعه باشند، به اذن خدا زمامدار عالم تکوین است، زیرا او نه تنها ولی نعمت و واسطه فیض الاهی و برکات زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام حیات و بقای جهان هستی به شمار می‌رود: آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است [۲۳].

در پرتو چنین معرفتی، انسان همواره با خدا و پیامبر (ص) و امام عصر (ع) پیوندی استوار دارد و چون به ریسمان هدایت (حبل الله) چنگ زده، پیوسته از خدا می‌خواهد که این ارتباط را ناگسستنی گرداند، آن‌گونه که حضرت صادق (ع) به زراره سفارش فرمود: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۲۴].

از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی انسان منتظر بر معرفت حجت، یعنی امام عصر (ع) است، چون سر‌رشته دیانت و هدایت انسان در دست حجت عصر است و دو معرفت پیشین نیز در معرفت حجت تکمیل می‌شود، زیرا امامت نماد کامل توحید و نبوت است و دستیابی به معرفت تمام و کامل توحیدی، تنها از مجرای معرفت پیشوای معصوم (ع) شدنی است. هنگامی که از امام حسین (ع) درباره خداشناسی پرسیده شد: « فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟» آن حضرت در پاسخ چنین فرمود: « مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»[۲۵]؛ معرفت خدا همان شناخت اهل هر زمان به امامی است که خدای سبحان اطاعتش را بر همگان واجب شمرده است»[۲۶].
۳. آیت‌‌الله مصباح یزدی؛
آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «آفتاب ولایت» در این‌باره گفته است: «شناختن امام عصر (ع) این نیست که آدم اسمش و اسم پدر و مادرش را بداند؛ بلکه به این معنا است که او را به ولایت و امامت بشناسد. او را ولی امر و واجب الإطاعه بداند؛ زیرا اگر نداند از چه کسی باید اطاعت کند، در بازی‌های سیاسی هضم و گمراه خواهد شد و آن گاه جامعه اسلامی به تفرقه و از هم پاشیدگی تهدید خواهد شد. بر این مقام مطاع بودن، اسم‌های گوناگونی را می‌توان اطلاق کرد. اسمی که در فرهنگ ما پس از انقلاب رایج شده، "ولایت" است. پیامبر اکرم (ص)، مقام ولایت امر مسلمانان را داشت و از این‌رو اطاعتش بر همه مسلمان‌ها واجب بود. به عقیده ما شیعیان، این مقام، پس از رسول خدا (ص) به امیرمؤمنان (ع) منتقل شد. این همان نقطه افتراق شیعیان با فرقه‌های دیگر اسلامی است. ما معتقدیم که این مقام از طرف خدای متعال به امیرمؤمنان (ع) افاضه شد؛ همان‌گونه که به شخص پیامبر (ص) افاضه شده بود. همان کسی که گفت: ﴿وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ‏، بعدش فرمود: ﴿وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏‏، و مصداق ﴿أُولِي الْأَمْرِ چنان که در حدیث جابر و دیگر روایات آمده است، دوازده امامان (ع) هستند»[۲۷].
۴. آیت‌‌الله حسینی میلانی؛
آیت‌‌الله سید علی حسینی میلانی، در مقاله «وظایف امت در برابر امام» در این‌باره گفته است: «معرفت نسبت به امام مهم‌ترین وظیفه‌ مأموم‌ نسبت‌ به امام است. معرفت امام با علم به امام، فرق دارد؛ چون‌ در‌ مقابل‌ علم، جهل است ولی در مقابل معرفت، انکار است. معادل فارسی علم، دانش است‌ و معادل‌ فارسی‌ معرفت، شناخت. پس معرفت اخص از علم است. مرتبه معرفت از علم بالاتر است‌؛ چون‌ معرفت در جایی است که تأمل و تدبر در آنجا وجود دارد؛ ولی علم‌، حضور‌ صورت‌ شیء نزد ذهن است؛ لذا نسبت به خداوند می‌گوییم عَلِمَ اللَّهِ و نمی‌توان‌ گفت‌ عَرَفَ اللَّهُ؛ اما نسبت به انسان می‌گوییم: عَرَفْتُ اللَّه‏ و نمی‌گوییم‌: عَلِمْتُ اللَّه؛ چون رسیدن به خداوند، نیاز به تأمل و تفکر دارد[۲۸]. واضح است که تأکید فراوان‌ روایات‌ و کلمات علمای بزرگ ما بر معرفت خداوند، پیامبر و امام، به اندازه توان‌ و استعداد‌ انسان‌ مکلف است؛ لذا مطلب حقی که در قرآن و روایات آمده، اما غیر قابل تحمل است‌ را‌ نمی‌توان برای همه گفت؛ اما اگر مطلبی را نتوانستیم تحمل کنیم، نباید‌ انکارش‌ کنیم. تکالیف معرفتی را همانند تکالیف عملی نباید انکار کرد؛ مثل ایستاده نماز خواندن که اگر‌ کسی‌ قدرت ایستادن نداشت، باید نشسته بخواند؛ اما نباید ایستاده بودن را انکار‌ کند‌»[۲۹].
۵. آیت‌‌الله فاضل همدانی؛
آیت‌‌الله سید یحیی فاضل همدانی، در کتاب «نشانه‌های قائم آل محمد» در این‌باره گفته است: «اولین وظیفه بندگان خدای متعال در دوره غیبت کسب معرفت و شناخت نسبت به حضرت مهدی است و کسی را که خدای متعال اطاعتش را واجب نموده است و او را واسطه بین بندگان و خودش قرار داده است صفاتش و خصوصیّاتش باید شناخته شود. در روایات وارد شده است که اگر کسی امام خودش را بشناسد (در مقام امامت او معرفت پیدا کند) چون کسی خواهد بود که در خیمه امام منتظر باشد. باید توجّه داشت که شخصیّت امام (ع) میزان میباشد. اگر انسان به ایشان شناخت پیدا کند باعث می‌شود از شبهه‌ها و گمراهی‌ها نجات یابد. مهمتر از همه شناخت‌ها، شناخت ویژگیها و صفات برجسته امام (ع) و امامت او هست. علاوه بر شناخت نام و نسب و آباء و اجداد او، و از امتیازات ویژه امام (ع) علم، عصمت، ورع، شجاعت، ایثار، و ده‌ها چون این صفات میباشد. در روایت آمده است که کمترین درجه شناخت امام این است که او را همتای پیغمبر (ص) بدانیم به جز در درجه نبوّت، و بدانیم که امام وارث پیغمبر است و اطاعت امام اطاعت خداوند و اطاعت رسول خدا (ص) است. مرحوم شیخ کلینی به سند خود از ابوبصیر نقل کرده که امام باقر (ع) به من فرمود: «هَلْ عَرَفْتَ إِمَامَكَ؟ قَالَ قُلْتُ: إِي وَ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ أَخْرُجَ مِنَ الْكُوفَةِ. فَقَالَ: حَسْبُكَ إِذاً»[۳۰]؛ "آیا امامت را شناخته‌ای؟" عرض نمودم: "آری به خدا سوگند قبل از آنکه از کوفه خارج شوم". فرمود: "بس است تو را در این هنگام"»[۳۱].
۶. حجت الاسلام و المسلمین دکتر ظهوری‌فر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد ظهوری‌فر، در مقاله «انتظار وظیفه‌ساز» در این‌باره گفته است:

«طبیعی‌ترین و بدیهی‌ترین انتظاری که از ما متوقع است، این است که شناخت و معرفت خود را به امام عصر (ع) گسترش دهیم. در روایات می‌‌خوانیم: "هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، مانند مردم عصر جاهلیت مرده است"[۳۲].

شناخت امام و حجت خداوند سبحان، چنان اهمیت دارد که معصومان (ع) سفارش کرده‌اند: دست استمداد به سوی پروردگار عالم دراز کنیم و بگوییم:« اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي »[۳۳].

امام صادق (ع) در بیان ارزش و جایگاه امام‌شناسی می‌‌فرماید: "هرکس بمیرد در حالی که عارف به امام زمان خویش باشد، مانند آن است که با حضرت قائم و در خیمه وی زندگی می‌‌کند"[۳۴]»[۳۵].
۷. حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد مروجی طبسی، در کتاب «بامداد بشریت» در این‌باره گفته است:

«مسئله شناخت امام زمان (ع) از مسائل ارزشمند است که به تعبیر روایات، اگر کسی امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است[۳۶]. و شناخت بقیة الله بدین جهت است که اگر او را نشناسیم، نه تنها عمل ما باطل است، بلکه منحرف و گمراه خواهیم شد.

امام کاظم (ع) می‌فرماید: "امام، حجت بندگان است، هرکس او را رها کند، گمراه می‌شود و هرکس با او باشد، نجات می‌یابد و رستگار می‌شود"[۳۷].

بدین جهت در دعا می‌خوانیم: "خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی، رسولت را نخواهم شناخت. خدایا! رسولت را به من بشناسان، و گرنه حجتت را نخواهم شناخت. خدایا! حجتت را به من بشناسان، و گرنه از دین خود گمراه خواهم شد"»[۳۸].
۸. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی رضایی اصفهانی، در کتاب «مهدویت» در این‌باره گفته است:

«یکی از ویژگی‌های منتظر، شناخت و معرفت به امام زمان است نه فقط یادگیری نام‌ها و القاب و تاریخ ولادت و غیبت؛ بلکه معرفت داشتن به ویژگی‌ها و ابعاد وجودی حضرت و اندیشیدن در کلمات و اوامر حضرت و تأمل در حکمت نام‌ها و نشانه‌ها و علائم ظهور و شگفتی ولادت و حیات او، همچنین دانستن سبب و حکمت غیبت پر رمز و راز حضرت که به یقین وقتی انسان معرفت به این موارد پیدا کرد و اهداف و آرمان‌های او را فهمید خود را برای عملی کردن اهداف امام زمان آماده می‌سازد و خشنودی او را به خشنودی خودش ترجیح می‌دهد و سعی می‌کند سرباز خوبی برای آن حضرت باشد. از رسول اکرم (ص) حکایت شده: «"مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً"»[۳۹]؛ "کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است." (...) از جمله راه‌های شناخت امام زمان عبارت‌اند از:

۹. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است: «از احادیث خاندان وحی این‌گونه برداشت می‌شود که مسلمانان در زمان غیبت حضرت ولی عصر (ع) وظایفی دارند از جمله آن وظایف معرفت و شناخت امام عصر (ع) می‌باشد، زیرا آن حضرت امامی است که اطاعتش واجب است، پس باید کسی که اطاعتش واجب است، صفاتش را شناخت تا با شخص دیگری که مقام او را به دروغ و کذب ادعا می‌کند اشتباه نگردد. و در همین راستا امام صادق (ع) می‌فرمایند: به درستی که بهترین و واجب‌ترین فریضه‌ها بر انسان شناخت پروردگار و اقرار به بندگی او و پس از آن شناخت فرستاده خدا می‌باشد و گواهی دادن به پیامبری او و در مرحله بعد شناختن امامی که به صفت و نامش در حال سختی و راحتی به او اقتدا می‌نمایی[۴۳]»[۴۴].
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین الهی‌نژاد؛
حجت الاسلام و المسلمین حسین الهی‌نژاد، در دو مقاله «وظایف منتظران در عصر غیبت» و «ویژگی‌های منتظران و جامعه منتظر»در این‌باره گفته است:

«از حضرت امام صادق (ع) نقل شده است که: روزی امام حسین (ع) بر اصحاب خود وارد شدند، بعد از حمد خدا و درود بر پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُه‏»[۴۵]؛

همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمود: «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»[۴۶].

توجه به مضامین دعاهایی که خواندن آنها در عصر غیبت توصیه شده است نیز ما را به اهمیت مسأله شناخت حضرت ولی عصر (ع) راهنمایی می‌کند. در یکی از دعاهای معروف و معتبری که شیخ صدوق آن را در کتاب کمال الدین نقل کرده است، می‌خوانیم: «اللَّهُمَ‏ عَرِّفْنِي‏ نَفْسَكَ‏ فَإِنَّكَ‏ إِنْ‏ لَمْ‏ تُعَرِّفْنِي‏ نَفْسَكَ‏ لَمْ‏ أَعْرِفْ‏ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏»[۴۷]؛ بارالها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیغمبرت را نخواهم شناخت. بارالها! پیغمبرت رابه من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی حجت تو را نخواهم شناخت. بارالها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجت خود را به من نشناسانی از دینم گمراه می‌گردم»[۴۸].

  • «معرفت به حضرت امام مهدی (ع) دانستن نام و نسب حضرت نیست، بلکه تبیین شناخت آن حضرت و جایگاه وجودی ایشان و فایده و اثر محوری او برای همه موجودات-اعم از عرشی و فرشی-است. اثر وجودی حضرت و جایگاه والای ایشان در دو بعد تکوین و تشریع قابل درک است:

مقام تکوینی حضرت امام مهدی (ع)منتظران در مقوله تکوین، باید به عظمت و منزلت حضرت حجّت (ع) پی برده و بدانند که امام معصوم (ع) واسطه فیض الهی و رابط خالق و خلق است؛ یعنی مخلوقات به وسیله ایشان از خوان پربرکت الهی روزی می‌خورند و زمین به سبب ایشان از بلاهای آسمانی در امان می‌ماند و در پرتو وجود حضرت، خداوند به بندگانش نعمت می‌دهد.

امام رضا (ع) فرمود: ما حجّت‌های خدا بر روی زمین و جانشینان او در میان بندگان خدا و امین رازهای وی هستیم. ما کلمه تقوا و عروة الوثقی هستیم [یعنی ولایت و متابعت ما، حلقه وصل به او است که هرکس در آن چنگ زند، گسست ندارد و او را به بهشت می‌رساند] ما گواهان خدا و نشانه‌های هدایت خدا در میان مردم هستیم و به سبب ما خدا آسمان‌ها و زمین را نگاه می‌دارد و به برکت ما باران را می‌فرستد و رحمت خود را می‌گسترد و زمین هرگز از امام قائمی خالی نباشد که ظاهر شود یا پنهان و اگر یک روز زمین خالی از حجّت خدا شود، هر آینه با اهلش به موج درآید؛ چنان‌که دریا در طوفان با اهلش به موج می‌آید[۴۹]

هرگاه مضامین بلند روایت امام رضا (ع) در معرّفی امام زمان (ع) برای منتظران روشن شد، همه برکات آسمان و زمین را از یمن وجود امام دانستند و هدایت‌های ظاهری و باطنی خدا را در پرتو امام معصوم (ع) باور کردند به منزلت و جایگاه رفیع امام پی برده، در راه رضایت و خشنودی ایشان با استواری حرکت می‌کنند و هرچه در این مسیر بیشتر حرکت کرده، بر سرعت و توان خود بیفزایند، زودتر به آرزوی دیرینه خود-که ظهور حضرت امام مهدی (ع) است- خواهند رسید.

دکتر کربن فرانسوی، درباره اینکه امام رابط خالق و مخلوق و واسطه فیض الهی است، می‌گوید: مذهب تشیّع [به علت وجود مهدی موعود (ع)] تنها مذهبی است که رابطه میان خدا و خلق را برای همیشه نگاه داشته و پیوسته ولایت را زنده و پابرجا می‌دارد، چون مذهب یهود نبوّت را-که رابطه واقعی میان خدا و عالم انسانی است-در حضرت کلیم (ع) ختم کرده، به همین دلیل به پیامبری حضرت مسیح (ع) و حضرت محمد (ص) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع می‌کند. هم‌چنین "نصارا" در حضرت مسیح، یا اهل سنّت-از مسلمانان در حضرت محمد (ص) توقف کرده، با ختم نبوّت در ایشان، دیگر رابطه‌ای میان خالق و خلق نمی‌دانند و تنها مذهب تشیّع است که با وجود اعتقاد به ختم نبوّت با حضرت محمد (ص) ولایت را-که همان رابطه هدایت و کمال است- هم‌چنان زنده می‌داند... وجود او (منجی) حقیقتی است زنده که نمی‌توان از خرافات شمرد و از فهرست حقایق حذف نمود. به عقیده من همه ادیان حقیقت زنده‌ای را دنبال می‌کنند و در تلاش برای اثبات اصل وجود آن، مشترکند، ولی مذهب تشیّع به زندگی این حقیقت، لباس دوام و استمرار پوشانیده است...[۵۰]

مقام تشریعی حضرت امام مهدی (ع) در مقوله تشریع، امام والی و سرپرست جامعه اسلامی بوده، دارای برکت‌های زیر است:

  1. حافظ کیان شریعت: امام (ع) اگرچه حضور نداشته باشد-برای حفظ کیان و مرزهای شریعت و دین، نقش مهمّی ایفا می‌کند. پیامبر (ص) فرمود: در هر نسلی از امّت من، عادلی از اهل بیتم وجود دارد که دین را از تحریف و غلوکنندگان و ادعاهای دروغ اهل باطل و تأویل جاهلان پاس می‌دارد[۵۱]
  2. مایه امید: حضور امام (ع) مایه امیدواری منتظران است و همین در جنبش و حرکت آنان، که همانا مبارزه با ستم‌گران و طاغوتیان است، نقش محوری ایفا می‌کند.
  3. عامل وحدت: امام، سبب وحدت و انسجام جامعه اسلامی است، زیرا وقتی مردم به چنین اعتقادی برسند که امامشان زنده است و رفتار و گفتار آنها را زیر نظر دارد، جسارت و شجاعت در قلوبشان زنده شده و مصایب و مشکلات را با اتحاد و همدلی در کنار امام و با روحیه متعالی تحمّل می‌کنند.
بنابراین، منتظران راستین، نخستین وظیفه‌ای که در برابر امام و مقتدای خویش دارند، معرفت و شناخت حضرت امام مهدی (ع) است؛ معرفتی که با آن منتظر، بتواند حق منتظر را ادا کرده، ابعاد وجودی‌اش را -اعم از تکوین و تشریع-بازشناسد. در چنین صورتی است که منتظر به مقام و عظمت رهبر و مقتدای خویش پی برده، خود را در سلک یاران و دوستداران حضرت امام مهدی (ع) قرار می‌دهد».[۵۲].
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» و مقاله «آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور» در این‌باره گفته است:
  • «نخستین و مهم‌ترین شناسه و نشانه یک انسان منتظر، معرفت حجت است؛ چنان که در روایات و ادعیه بر شناخت و معرفت حضرت، تأکید خاص شده است. امام صادق (ع) خواندن این دعا در زمان غیبت را سفارش کرد و به زراره فرمود: "اگر آن زمان را درک کردی مدام بخوان: "اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْني ... رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني"[۵۳]؛ بارالها! خود را به من بشناسان، زیرا اگر تو خود را نشناسانی، رسولت را نخواهم شناخت. بارالها! رسولت را به من بشناسان، زیرا اگر رسولت را به من نشناسانی، حجت تو را نخواهم شناخت. بار خدایا! حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر او را به من نشناسانی، از دینم گمراه خواهم شد. امام باقر (ع) نیز فرموده است: "مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ"[۵۴]؛ کسی که با معرفت امام خویش بمیرد، از دیر یا زود شدن امر ظهور، خسارتی متوجه او نیست؛ چنین کسی همانند آن است که در خیمه و مقر فرماندهی حضرت قائم (ع) همراه ایشان حضور دارد»[۵۵].
  • «شناختن و شناساندن امام منتظر (ع) و اهداف ظهور او، جزو اولین و مهم‌ترین الزامات انتظار زمینه‌ساز است؛ زیرا بدون معرفت و شناخت، نه تنها سخن از زمینه‌سازی، مفهوم نمی‌یابد، بلکه اساساً اندیشه انتظار شکل نمی‌گیرد.

مراد از معرفت منتظرانه در اینجا، تنها شناخت ظاهری و شناسنامه‌ای، یعنی شناختن حسب و نسب حضرت نیست، بلکه منظور معرفت از روی بصیرت، همراه با پیوند قلبی و انس معنوی است که حصول آن، قدری دشوار است. این معرفت هم یک تکلیف همگانی به شمار می‌آید و هم به تفکر و تعقل نیاز دارد. حداقل نصاب چنین معرفتی، هم‌سنگ دانستن امام عصر (ع) با پیامبر اکرم (ص) جز در مسئله نبوت است. امام صادق (ع) می‌فرماید: "کمترین درجه معرفت امام، اعتقاد به هم سنگ بودن امام با پیامبر (ص) است، مگر در درجه نبوت که امام، وارث پیامبر (ص) است. اطاعت او اطاعت خدا و پیامبر خدا، و فرمان‌برداری از او و واگذاری امور به او و عمل به اوامر اوست و نیز اعتقاد به این که بعد از پیامبر (ص)، علی بن ابی طالب و بعد از او حسن و حسین تا حجة بن الحسن (ع) امام مسلمین هستند"[۵۶]؛ طبق این کلام، پایین‌ترین درجه معرفت امام، این است که اولاً امام، در شئون تکوینی و تشریعی، جز در بعد نبوت، هم‌شأن پیامبر (ص) هستند. ثانیاً این شناخت مطابق با معرفت شیعی است؛ یعنی خلفای بلافصل پیامبر (ص) را منحصر در دوازده امام معصوم (ع) بدانند نه دیگران؛ و اساساً معنای انتظار، در حوزه معرفت شیعی موضوعیت می‌یابد.

معرفت امام عصر (ع) بدون توجه به جایگاه تکوینی امام در عالم هستی و اضطرار و ناچاری انسان به امام (ع)، به دست نمی‌آید؛ زیرا تا انسان جایگاه محوری امام (ع) در نظام هستی را درک نکند، خود را نیازمند و مضطر به امام نمی‌بیند و تا وقتی ضرورت وجود امام را در حد اضطرار احساس نکند، شئون تشریعی امام را درک نمی‌کند، تا او را هم‌سنگ پیامبر (ص) بداند و رهبری او را بپذیرد و مطاع او باشد؛ اگر هم می‌پذیرد، ناشی از تقلید است نه از روی خرد و تحقیق.

وقتی انسان به این باور قلبی رسید که امام عصر (ع) قبل از آن که یک رهبر دینی - سیاسی باشد، دارای مقام ولایی در نظام تکوین است، آن گاه خود را ناگزیر و مضطر به امام (ع) می‌داند. با پیدایش چنین بینشی، عطش درونی او ناچار وی را به سوی امام (ع) می‌کشاند. برای این که ذهن مردم دچار انحراف سطحی‌نگری در امام‌شناسی نگردد و با مقیاس‌های متعارف در مورد یک رهبر سیاسی و زعیم حکومتی به امام نگاه نکنند، ضرورت نگرش کلامی به این موضوع، امری ضروری است؛ یعنی ابتدا باید توجهات به سمت شئون تکوینی و جایگاه رفیع امام (ع) در عالم هستی، معطوف گردد؛ زیرا شئون تشریعی و زعامت دینی و سیاسی امام (ع)، امری اعتباری و برخاسته از شئون حقیقی ولایی و تکوینی مقام امامت است. با چنین نگاهی، معلوم می‌شود که امام عصر (ع) قبل از آن که یک رهبر دینی و زعیم سیاسی جامعه باشند، زمام‌دار عالم تکوین هستند؛ ایشان نه تنها ولی‌نعمت و واسطه فیوضات الهی و برکات زمینی و آسمانی به حساب می‌آیند، بلکه مایه تداوم حیات و بقای وقتی انسان به این عالم هستند. «الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ...»[۵۷]؛ آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدن او دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجود او، باقی و برقرار مانده است.

با چنین نگاهی، ضرورت "عصمت" به عنوان شرط اصلی جانشینی پیامبر (ص)، آشکار می‌شود و تفاوت جوهری امامت شیعی با خلافت و سلطنت سنی برای هر انسان منصف و اهل فکری، روشن می‌گردد. این نوع معرفت، تنها با نگرش کلامی شیعی، به دست می‌آید. در پرتو چنین معرفتی[۵۸]، انسان همواره رشته ارتباطش را با خدا و پیامبر (ص) و امام عصر (ع) استوار می‌بیند، چون خود را به ریسمان هدایت (حبل الله) گره زده است. لذا پیوسته از خدا می‌خواهد که این پیوند را ناگسستنی گرداند و با چنین درخواست و دغدغه‌ای، به انتظار می‌نشیند»[۵۹].
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین کوثری؛
حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم کوثری، در مقاله «انتظار و وظایف منتظران» در این‌باره گفته است:

«نخستین وظیفه منتظران مهدی (ع)، شناخت او است؛ زیرا شناخت‌، اساس دست‌یابی انسان‌ها به سعادت است. از سوی دیگر، شناخت امام و حجت الهی‌، از شناخت خدا جدا نیست؛ چون معرفت حجت و ولیّ خدا، در راستای سعادت بشر موضوعیت دارد؛ اما نسبت به معرفت الله- براساس باورها و مبانی اعتقادی شیعه- راهبرد است. گویاترین دلیل در این باره، حدیث نورانی امام حسین (ع) است که فرمود‌: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّ اللَّهَ وَ اللَّهِ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! مَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟ قَالَ: مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»[۶۰].

حدیث دیگر از امام باقر (ع) است که فرمود:« لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ»[۶۱].

در روایت دیگر‌، امام باقر (ع)، معرفت ولی خدا را اساس پرستش خدا دانسته، می‌فرماید: « بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ وَ مُحَمَّدٌ (ص) حِجَابُ اللَّهِ‏»[۶۲].

نکات اعتقادی و تربیتی که از این روایات به‌دست می‌‌آید، امور زیر است:

  1. هدف آفرینش، معرفت الله است؛ زیرا معرفت الهی، به عنوان اصل موضوعی در آیات و روایت مطرح شده است.
  2. پرستش و عبادت مخلوقات- مخصوصاً انسان- مبتنی بر اصل معرفت الله است. عبادت به معنای واقعی محقق نمی‌شود مگر اینکه خداوند به یکتایی شناخته شود.
  3. شناخت حجت و ولیّ خدا که در ادامه معرفت الله، به عنوان واسط در معرفت و عبادت خدا بیان شده، نشان از اهمیت موضوع دارد. اهل هر زمان در قدم نخست، باید حجت زمانش را بشناسند و از آن پیروی کنند. عبادت بعد از معرفت الله و بعد از معرفت ولی خدا، اطاعت و پیروی نشان‌دهنده این مطلب است که امام، درجه الوهیت ندارد؛ بلکه مقام کامل بندگی خدا را دارد و واسط فیض تکوینی و تشریعی در عالم وجود است.

قرآن کریم، در آیات خودش سلسله مراتب را بسیار صریح بیان می‌‌کند و از بیان این مراتب که از بالا به پایین مطرح شده‌، نشان می‌دهد که ولیّ خدا، در مرتبه پایین از خدا قرار دارد و رابط فیض الهی به مخلوقات است‌. بنابراین، معرفت و عبادت از طریق جحت الهی معنی‌دار است. خداوند در قرآن می‌‌فرماید: «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند»[۶۳].«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید»[۶۴].

در هر دو آیه، یک مطلب مشترک وجود دارد و آن اینکه: ولایت ولیّ خدا در ادامه و راستای ولایت مطلقه ذات حق تعالی قرار دارد و بنا بر مفهوم آیات به طور قطع می‌‌توان گفت: پس از ولایت و اطاعت خدا‌، جز ولایت و اطاعت ولیّ خدا، اطاعت و پیروی هرکسی نامشروع است»[۶۵].
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین سهرابی؛
حجت الاسلام و المسلمین صادق سهرابی، در کتاب «با انتظار در خیمه‌اش درآییم» در این‌باره گفته است:

«در روایات، تأکید فراوان دارد که معرفت امام را جدی باید گرفت. در حدیثی است که دعای عرفان را بخوانید: «اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ... اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي» در فراز آخر این دعا، از خداوند می‌خواهیم که «حجت» خودش را برای ما معرفی کند و بیان می‌کنیم که اگر چنین نشود، به وادی گمراهی دینی خواهیم غلتید.

در روایات فراوانی آمده است که اگر امام زمان خویش را نشناسیم، همانند مردم دوران جاهلیت از دنیا خواهیم رفت. همه اینها نشان از آن دارد که مسئله ی معرفت و شناخت امام، از اهمیت زیادی برخوردار است[۶۶]. زراره از امام صادق (ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «امام خودت را بشناس، زیرا، هرگاه، امام خود را شناختی، تقدم یا تأخر این «امر»، زیانی به تو نرساند». یعنی، چه آن‌که دولت حق ازود ظاهر شود و یا دیر، برای تو مساوی خواهد بود و زیانی نکرده‌ای؛ زیرا، زیان، برای کسی است که امام‌اش را نشناخته است. «اِعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ»[۶۷]. «کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، مانند مردم جاهلیت مرده است و هرکس بمیرد و امام‌اش را نشناخته باشد، تقدم و تأخر این «امر» حکومت مهدی آل محمد او را زیان ندهد. اگر کسی بمیرد و امام خود را شناخته باشد، مانند کسی است که در خیمه امام قائم همراه او باشد[۶۸].

این دسته روایات، به خوبی، گزارش از آن دارند که شیعه، همواره «جریان پیوسته ی انتظار» بوده است. از پیامبر اکرم تا امام عسکری همه، از «انتظار» سخن رانده‌اند و فرهنگ‌سازی فرموده‌اند و نشان از کوهسار حکومت مهدی آل محمد داده‌اند، و مشتاقان حکومت مهدی را بشارت و نوید داده‌اند که با شناخت و معرفت از امام و خط امام معصومان علیهم السلام در خیمه ی امام قائم در آمده‌اند، هرچند که قبل از خروج و قیام آن حضرت، به چنگ مرگ درآیند و فرصت تشرف به محضر آن عصاره هستی را در نیابند»[۶۹].
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی موسوی، در مقاله «تربیت سیاسی در پرتو انتظار» در این‌باره گفته است: «در طول تاریخ، مسئله اساسی و مهم در جریان مبارزه حق و باطل، کم بود معرفت و بصیرت بوده است. به همین دلیل، قرآن کریم به مسئله معرفت و بینش تأکید فراوان دارد و اساس کار دین را بر معرفت بنا نموده است. اگر انسانی نفهمد تنها راه سعادت، راه ولی خداست، در شبهات و فتنه‌ها غرق می‌‌شود. از جمله عوامل بازماندن از جبهه حق و همراهی با ولی خدا، شبهه‌ها و فتنه‌ها هستند. شبهه‌ها، فتنه‌ها را کارساز می‌‌کنند؛ زیرا شبهه فضا را تاریک می‌‌کند و در فضای تاریک، فتنه‌ها تأثیرگذار می‌‌شوند. آخرزمان به تعبیر روایات، دوران ظهور شبهه‌ها و فتنه است و انسان‌ها در مسیر زندگی خویش با انواع "ملاحم و فتن" دست و پنجه نرم می‌‌کنند. در چنین حالتی انسان به معیار و میزان شناخت حق و باطل نیازمند است تا در سر دوراهی‌ها و چند راهی‌ها مسیر هدایت را بیابد. از این رو، شناخت حجت خدا و امام عصر (ع) از وظایف مهم منتظران است. این موضوع چنان اهمیت دارد که شیعه و سنی در روایات بسیاری از پیامبر گرامی اسلام (ص) و معصومان (ع) آورده اند: « مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۷۰]؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. تأکید ادعیه فراوان بر طلب معرفت حجت حق[۷۱] نشان می‌‌دهد که شناخت امام معصوم (ع) مهم‌ترین معیار و ملاک برای شناخت حق و باطل است و تنها راه وصول به سعادت مادی و معنوی به شمار می‌‌رود. انتظار، محصول بصیرت عقلانی و تفکر خردمندانه‌ای است که انسانِ منتظر را به شناخت و بصیرت وامی‌دارد. چون فرد منتظِر خویش را بشناسد و به ضرورت امام عصر (ع) و حکومت حق و عدالت معرفت یابد، می‌‌فهمد که در فتنه‌ها و گرداب‌ها حق با کیست و به حق‌شناسی ره می‌‌یابد و برای آن که در فتنه‌ها و گرداب شبهات گم نشود، به باطل‌شناسی نیاز دارد تا سره را از ناسره و حق را از باطل باز شناسد و راه‌های منتهی به حق و کژراه‌های منتهی به باطل را تشخیص دهد. پس در انتظار سه نوع شناخت و بصیرت، حق‌شناسی و باطل‌شناسی و راه‌شناسی نهفته است. انتظار، نوعی فکر و بینش را می‌‌نمایاند که در انتخاب و گزینش دایمی، میزان و معیار واقع بینانه‌ای به منتظران می‌‌دهد تا در بن بست‌ها نایستند و با مسلح شدن به آن، سنگلاخ‌های عصر غیبت را آهسته و پیوسته بپیمایند و بستر ظهور را آماده سازند. این جریان فکریِ برآمده از انتظار، انسان منتظر را در برابر فکرها و نحله‌های گوناگون، هویت می‌‌بخشد و زمینه ظرفیت و وسعت روحی را آماده می‌‌سازد»[۷۲].
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین آهنگران؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد رسول آهنگران، در مقاله «بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود» در این‌باره گفته است:
  1. امام موسی کاظم (ع) فرمود: « مَنْ شَكَّ فِي أَرْبَعَةٍ فَقَدْ كَفَرَ بِجَمِيعِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَدُهَا مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ فِي كُلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بِشَخْصِهِ وَ نَعْتِهِ»[۷۴].اگر کسی در چهار چیز شک کند، نسبت به تمام آن‌چه از ناحیه خدای متعال صادر شده، کافر شده است. اولین آن معرفت نسبت به امام و خصوصیات اوست.
  2. امام صادق (ع) در خطبه‌ای به خدا عرضه می‌‌دارد که اگر خداوند، امام و حجت واجب‌الاتباع خود را از نظر مردم مخفی کرده، علم به او و آدابش را در قلب مؤمنان تثبیت کرده است: « اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِأَرْضِكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ يَهْدِيهِمْ إِلَى دِينِكَ وَ يُعَلِّمُهُمْ عِلْمَكَ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَّتُكَ وَ لَا يَضِلَّ أَتْبَاعُ أَوْلِيَائِكَ بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَهُمْ بِهِ إِمَّا ظَاهِرٍ لَيْسَ بِالْمُطَاعِ أَوْ مُكْتَتِمٍ مُتَرَقِّبٍ إِنْ غَابَ عَنِ النَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هِدَايَتِهِمْ فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ»[۷۵].
  3. امام باقر (ع) فرمود: « مَنْ مَاتَ و لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ، فَمِيتَتُهُ مِيتَةُ جَاهِلِيَّةٍ؛ و مَنْ مَاتَ و هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ، لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ؛ و مَنْ مَاتَ و هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ، كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ»[۷۶]؛ اگر کسی بمیرد و امامی نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است و اگر عارف به مقام امام باشد، تقدم یا تأخر این امر به او آسیبی نخواهد زد و کسی که بمیرد در حالی که امام خود را شناخته است، مانند کسی است که در خیمه گاه قائم می‌‌باشد.
  4. امام صادق (ع) فرمود: «مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ كَانَ كَمَنْ هُوَ فِي فُسْطَاطِ الْمُنْتَظَرِ»[۷۷]؛ کسی که امام خود را بشناسد، مانند کسی است که در خیمه‌گاه قائم می‌‌باشد[۷۸].
۱۶. حجت الاسلام و المسلمین فقیهی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی نقی فقیهی و همکاران، در مقاله «تبیین هویت اخلاقی فرد منتظر و راهکارهای پرورش آن در نوجوانان» در این‌باره گفته است:

«شناخت خداوند متعال و حقایق هستی، شناخت امام (ع)، شناخت خود، شناخت ارزش‌های فطری اخلاقی و شناخت ارزش‌های اجتماعی، همه زمینه‌ساز تحول اخلاقی در فرد است. در روایات آمده است، یاران امام مهدی (ع) از جمله کسانی هستند که بینش عمیق نسبت به خدا، امام (ع)، انسان و هستی دارند. خداوند را با صفات حسنایش می‌شناسند. حضرت علی (ع) این شناخت والای خداوند را در ایشان این‌گونه وصف فرموده است: "مردانی مؤمن که خدا را چنان که شایسته است شناخته‌اند و آنان، یاران مهدی (ع) در آخرالزمان‌اند"[۷۹]؛ همچنین امام صادق (ع) قلب‌های آنان را به‌سان پولاد دانسته، می‌فرماید: "آنان مردانی هستند که دل‌هایشان گویا پاره‌های آهن است. هیچ تردیدی نسبت به خداوند قلب‌هایشان را نیالاید و [قلب‌هایشان] از سنگ استوارتر است"[۸۰]؛ آنان از سرچشمه توحید ناب سیراب‌اند و نتیجه این بینش عمیق ایمان و تقواست. از سوی دیگر، در روایات ما نسبت به معرفت و شناخت امام زمان (ع) تأکید فراوان شده است که انسان باید امام زمان خود را بشناسد؛ زیرا پیمودن مسیر درست و صراط مستقیم الهی، جز به معرفت او ممکن نخواهد بود. پیامبر (ص) فرمود: "هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است"[۸۱]؛

به عبارت دیگر، تا امام زمان (ع) شناخته نشود و امامت او مورد اعتقاد قرار نگرفته باشد چگونه انتظار شکل می‌گیرد؟! چنین شناخت و اعتقادی اساسی‌ترین ویژگی منتظران به شمار می‌آید؛ از آن‌رو که خود از ارکان مهم انتظار و مقدمه آن محسوب می‌شود؛ چنان‌که در کلام امام سجّاد آمده است: "همانا مردم زمان غیبت حضرت مهدی (ع) که به امامت او قائل باشند و در انتظار ظهورش به سر برند، برتر از مردم هر زمان دیگرند"[۸۲]؛

البته شناخت حضرت، تنها به شناخت تاریخی و شناسنامه آن حضرت نیست، بلکه شناخت جایگاه امام، ویژگی‌های آن، شناخت صفات و آداب آن بزرگوار، شناخت علایم حتمیه ظهور، شناخت اهداف امام، صفات و ویژگی‌های اخلاقی آن حضرت است. با این شناخت‌هاست که می‌توان ویژگی‌های منتظران و زمینه‌سازان ظهور را نیز شناخت.

از سوی دیگر هنگامی که معرفة النفس[۸۳] و در ادامه آن ارزیابی اخلاقی پیوسته خود - که زمینه شناسایی نقاط قوت و ضعف اخلاقی را در فرد فراهم می‌آورد - به معرفة الله، معرفت ولی الله و شناخت اوصاف منتظران ضمیمه گردد، این شناخت مقدمه‌ای برای تلاش و حرکت انسان برای تعالی اخلاقی و پیاده‌سازی آن اوصاف در خود می‌شود [۸۴]. سطح بالای خودشناسی[۸۵] و همچنین اشتیاق زیاد نسبت به ارزش‌های اخلاقی، ادغام شدگی بعدی در هویت را هموارتر می‌سازد[۸۶].

بنابراین با فراهم کردن بستر مناسب برای معرفة الله، معرفت ولی الله و معرفة النفس، همچنین آشنایی با اصول اخلاقی، شناخت ویژگی‌های منتظران و آگاهی از اهمیت و ضرورت آن در تعالی شخصیت و همچنین درک نقش تعالی اخلاقی در زمینه‌سازی ظهور منجی جهانی، می‌توان شکل‌گیری هویت اخلاقی فرد منتظر را هموار کرد»[۸۷].
۱۷. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛
حجت الاسلام و المسلمین نصرت‌‏الله آیتی، در مقاله «آیینه انتظار یاوران مهدی» در این‌باره گفته است:

«یاران مهدی (ع)، امام خود را می‌شناسند و به او اعتقاد‌ دارند‌: « اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ »[۸۸] اعتقادی که در ژرفای وجود شان ریشه دوانده و سراسر‌ جان‌ شان را فرا گرفته است. این معرفت‌، شناخت‌ شناسنامه‌ای‌ و دانستن نام و نشان او، و دانستن اسم پدر‌ و مادر‌ و محل تولد او نیست؛ بلکه معرفت به "حق ولایت" است؛ یعنی، فهم این‌ حقیقت‌ که او از من، به‌ من‌ نزدیک‌تر و سزاوارتر‌ است‌ و‌ از مادر به من مهربان‌تر؛ چرا‌ که‌ عشق مادر، و حتی عشق من به خودم، غریزی است؛ اما عشق او‌، الهی‌ و آسمانی است. او به سه دلیل‌، مرا برای خودم می‌خواهد‌:

  1. به‌ جهت آگاهی‌اش به تمام‌ هستی‌ و استعدادها و توان‌مندی‌های من؛
  2. آزادی‌ او‌ از بند هوی و هوس‌ها و زندان خود خواهی‌ها و خودبینی‌ها و...؛
  3. و قرب و اتصالی که به منبع لایزال‌ رحمت‌ و لطف هستی دارد. او می‌خواهد سرشارم‌ کند‌، تا آلودگی‌های‌ نشسته‌ بر‌ بال روحم را بزداید‌ و لطافت و سفیدی پرهای آن را دوباره به آن بازگرداند و بر دست‌های مهربانش نشانده، به اوج‌ آسمان‌ها‌ و کنگره عرش الهی پرواز دهد.
نتیجه‌ این‌ بینش‌ عمیق‌، محبت‌ و اطاعت است»[۸۹].
۱۸. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» و دو مقاله «انتظار و منتظران» و «زمینه‌سازان ظهور» در این‌باره گفته است:

«از وظایفی که در هر زمان - به ویژه در عصر غیبت- برای پیروان آموزه‌های اسلامی مورد تأکید و سفارش واقع شده، تحصیل شناخت و معرفت امام آن زمان است. امام صادق (ع) خطاب به فضیل فرمود: "«" اِعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ "»[۹۰]. بی‌گمان شناخت امام از شناخت خداوند متعال جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است؛ چنان که در دعای شریف معرفت، به خداوند متعال عرض می‌کنیم: «" اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَك اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي "»؛[۹۱]. امیرمؤمنان علی (ع) در این باره فرمود:«" وَ إِنَّمَا اَلْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لاَ يَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْكَرَهُمْ... "»[۹۲]. از روایات معصومان (ع) به روشنی استفاده می‌شود که همه فضیلت‌ها و ارزش‌ها در بندگی خدای متعال، به داشتن معرفت امام (ع)و ملتزم شدن به آن، برمی‌گردد؛ به طوری که اگر کسی این اکسیر گرانقدر را در اختیار داشته باشد، از نگاه آنچه مطلوب خداوند متعال است، هیچ کمبودی ندارد. اما این که چگونه می‌توان به این شناخت رسید؟ به نظر می‌رسد هر حقیقت و واقعیتی - خواه وجود عینی خارجی داشته باشد یا از امور عقلی باشد از راه شناخت مناسب خود، مانند حس و تجربه و فطرت و عقل و خواب و وحی قابل شناخت می‌باشد. بدیهی است این نظر به این معنا نیست که بگوییم همه اشیا و حقایق، از این راه شناخته شده‌اند؛ بلکه مقصود، این است که معرفت هر یک از اشیا و حقایق، از یک یا بیشتر از این راه ها امکان دارد؛ برای مثال از راه وحی، هر چیزی که خدا اراده شناساندن آن را به وسیله وحی اراده فرموده باشد، شناخته می‌شود. امروزه با توجه به انبوه روایات معتبر، راه شناخت امام زمان باز است. امام علی بن موسی الرضا (ع)، فرمود: "... امام، امانتدار الهی میان خلقش، و حجت او بر بندگانش، و خليفه او در سرزمین هایش، و دعوت کننده به سوی خدا و دفاع کننده از حقوق واجب او بربندگان است. امام، پاک شده از گناه و برکنار گشته از عیب‌ها است که همه علم، به او اختصاص دارد و به حلم شناخته می‌شود. امام، نظام دهنده به دین و باعث سربلندی مسلمانان و خشم منافقان و از میان رفتن کافران است. امام، یگانه روزگار خویش است. هیچ کس در مقام، به منزلت او نزدیک نمی‌شود و هیچ عالمی با او برابری نمی‌کند و برای او جایگزین پیدا نمی‌شود و شبیه و مانند ندارد. همه فضيلت‌ها مخصوص او است، بدون آنکه آنها را طلب کرده باشد؛ بلکه این، امتیازی است از طرف فضل کننده بسیار بخشنده، برای امام... .[۹۳] از گفتار بالا و ادامه روایت به دست می‌آید:

  1. ارزش امامت، بیشتر و شأن آن، والاتر و جایگاهش بلندتر و درون آن، ژرف تر از آن است که اندیشه انسان‌ها -آن‌گونه که شایسته است- به آن راه یابد و بشر بتواند با عقل و درک خویش، امام را برگزیند.
  2. امامت زمام امور دین، نظام مسلمين، صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. امامت ، بنیاد بالنده و فرع نمایان اسلام است. تمامیت نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، تقسیم عادلانه سرمایه‌های عمومی، اجرای احکام و حدود شرعی، پاسداری از مرزهای مملکت اسلامی، با امام تحقق می‌پذیرد.
  3. امام، بسان خورشیدی است که با نور خود، جهان را روشن می‌سازد و کسی را به بلندای آن دسترسی نیست. امام، آب گوارایی است که تشنگان هدایت را سیراب می‌سازد. امام و دلالت کننده به هدایت و رهاننده از گمراهی است. امام، چونان آتشی بر بلندی است که هم، راه را به راهروان می‌نمایاند و هم به کسانی که از او گرمی بخواهند، گرما می‌بخشد و هر کس از او جدا شود، نابود می‌گردد.
  4. امام، امین خداوند میان مردم و حجت پروردگار بر بندگان و جانشین او در جهان است. امام، ما را به سوی خداوند فرا می‌خواند و از حرمت‌های الهی پاسداری می‌کند.
  5. امام، از گناهان، پاکیزه، از عیب‌ها پیراسته و از علم و حلم ویژه برخوردار است.
  6. امام، یگانه عصر خویش است؛ در دانش و فضیلت‌های انسانی نظیر و مانند ندارد. او فضیلت و دانش را از کسی نیاموخته است؛ بلکه خداوند بخشنده، به او ارزانی کرده است. به راستی اگر فقط همین چند ویژگی را که اینجا بیان شد، خوب متوجه شویم، قدم بلندی در راه شناخت امام برداشته‌ایم. آنگاه، در پس شناخت است که نوبت اطاعت و فرمان‌برداری فرا می‌رسد.[۹۴]»[۹۵].
  • «یکی از ویژگی‌های مهم زمینه‌سازان ظهور، شناخت حضرت مهدی (ع) است. البته شناخت امام در هر زمان بر پیروان، لازم و ضروری است؛ ولی آنچه شناخت امام دوازدهم را از اهمیتی دو چندان برخوردار می‌سازد، شرایط ویژه او (مثل ولادت پنهان، زندگی پنهانی، امتحانات سخت و دشوار، و…) است. امام خویش را به بهترین وجه می‌شناسند و این شناخت آگاهانه در تمام وجودشان رسوخ کرده است. بنابراین زمینه‌سازی برای ظهور آن حضرت، بدون شناخت آن بزرگوار امکان‌پذیر نخواهد بود. در روایات آمده است: «"… مَنْ مَاتَ وَلَمْ یَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَهً جَاهِلیهً"»[۹۶]؛ هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلی خواهد مرد. امام صادق (ع) فرمود: «"…اِعرِفْ اِمامَکَ فَاِذا عَرَفْتَهُ لَمْ یَضُرکَ؛ تَقَدمَ هَذا الامرُ اَمْ تَأَخرَ… فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِی فُسْطاطِ القائِمِ"»[۹۷]؛ امام زمان خویش را بشناس، پس وقتی او را شناختی، پیش افتادن و یا تأخیر این امر (ظهور)، آسیبی به تو نمی‌رساند… پس هر آن کس که امام خویش را بشناسد، مانند کسی است که در خیمه قائم (ع) باشد. حضرت مهدی (ع) هر چند در پس پرده غیبت است؛ ولی هرگز جمال وجودش برای انسان‌های مهدی باور و مهدی یاور پنهان نبوده است. اگر معرفت به آن حضرت نباشد، دیدن ظاهری ایشان نیز سودی در بر نخواهد داشت؛ چنان که کسانی بودند که همواره جمال دلنشین پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) را زیارت می‌کردند، ولی بهره معرفتی چندانی از آن اسوه‌های آفرینش نمی‌بردند. امام صادق (ع) فرمود: «"… وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُم ماتَ قَبْلَ اَنْ یَقُوْمَ صاحِبُ هَذا الاَمرِ کانَ بِمَنزِلَهِ مَنْ کانَ قاعِداً فِی عَسْکَرِهِ لا بَل بِمَنزِلَهِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوائِهِ"»[۹۸]؛ هر آن کس که امامش را نشناسد و پیش از قیام صاحب این امر از دنیا برود، بسان کسی است که در سپاه آن حضرت خدمت گزاری خواهد کرد؛ نه بلکه مانند کسی است که زیر پرچم آن حضرت است. امام صادق (ع) با تأکید، شیعیان را به شناخت خداوند، پیامبر و حجت‌های الهی فرا خوانده، از جمله در دوران غیبت خواندن دعای زیرا را سفارش فرموده است: "اَللهُم عَرفْنی نَفْسَکَ فَاِنکَ اِنْ لَم تُعَرفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیکَ، اَللهُم عَرفْنی رَسُولَکَ فَاِنکَ اِنْ لَمْ تُعَرفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجتَکَ، اَللهُم عَرفْنی حُجتَکَ فَاِنکَ اِنْ لَمْ تُعَرفْنی حُجتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی"[۹۹]؛ خدایا! خود را به من بشناسان. پس همانا اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نمی‌شناسم. پروردگارا! فرستاده ات را به من بشناسان پس به درستی که اگر پیامبرت را به من نشاسانی حجتت را نمی‌شناسم. خداوندا! حجت خود را به من بشناسان، پس اگر حجت خود را به من نشناسانی از دینم گمراه شده‌ام»[۱۰۰][۱۰۱].
  • «اگرچه شناخت امام در هر زمان بر پیروان لازم و ضروری است، ولی آن‌چه که شناخت رهبر آخرین را از اهمیتی دوچندان برخوردار می‌‌سازد، شرایط ویژه او است. ولادت پنهان، زیست پنهان، امتحانات سخت و دشوار، برخی از این ویژگیهاست. یاران امام مهدی (ع) امام خویش را به بهترین وجه می‌‌شناسند و این شناخت آگاهانه در تمامی وجودشان رسوخ کرده است؛ بنابراین یار او شدن بدون شناخت آن بزرگوار امکان‌پذیر نخواهد بود.

در روایات فراوانی بیان شده است: "هر که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلی خواهد مرد"[۱۰۲]؛ همچنین امام صادق (ع) فرمود: "امام خویش را بشناس، پس وقتی او را شناختی پیش افتادن و یا تاخیر این امر ظهور آسیبی به تو نخواهد رساند... پس هر آن‌کس که امام خویش را شناخت، مانند کسی است که در خیمه قائم (ع) باشد"[۱۰۳]؛ اگرچه حضرتش در پس پرده غیبت است، ولی هرگز جمال وجودش برای انسان‌های مهدی‌صفت پنهان نبوده است.

اگر معرفت به آن حضرت نباشد دیدن ظاهری ایشان نیز سودی دربر نخواهد داشت. کم نبودند کسانی که همواره جمال دلنشین پیامبر اکرم و ائمه اطهار را زیارت می‌‌کردند، ولی بهره معرفتی چندانی از آن اسوه‌های آفرینش نبردند.

امام صادق (ع) فرمود: "هر آن‌کس که امامش را شناخت و قبل از قیام صاحب این امر (امام زمان (ع)) از دنیا رفت، بسان کسی است که در سپاه آن حضرت، خدمت‌گزاری خواهد کرد؛ نه، بلکه مانند کسی است که زیر پرچم آن حضرت است"[۱۰۴]؛ بنابراین اگرچه شوق دیدار آن حضرت و سعادت دیدنش از اهمیت بسیاری برخوردار است ولی از آن مهم‌تر شناخت و معرفت ایشان است که حاصل آن، ارتباط روحی و سنخیت با آن امام همام است. به یقین اگر کسی به وظیفه و تکلیفی که خداوند متعال برایش تعیین فرموده عمل کند، خود آن بزرگوار به دیدنش خواهد رفت؛ چنان که در طول همه سال‌های غیبت چنین بوده است.

امام صادق (ع) در کمال تاکید، شیعیان را به شناخت خداوند، پیامبر و حجت‌های الهی فراخوانده، از جمله دعاهای دوران غیبت را اینگونه توصیه فرموده است: « اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۱۰۵]؛ این دعا علاوه بر امام صادق (ع) از نواب اربعه نیز نقل شده که احتمال دارد ایشان از خود حضرت مهدی (ع) نقل کرده باشند[۱۰۶]»[۱۰۷].

  • مرگ جاهلی یعنی: مردن بدون شناخت خدا و رسول خدا (ص) و کسی که به معرفت امام زمان خود نائل نشده، در واقع از گمراهی زمان جاهلیت که خدا و پیغمبر را نمی‌شناختند، خارج نشده است.
  • بنابراین، معرفت خدا و رسول، اگر به معرفت امام زمان (ع) منتهی نشود، به حال انسان فایده‌ای نخواهد داشت و او را دیندار نمی‌کند.
  • درباره عبارت بالا، شخصی از امام صادق (ع) پرسید: منظور از جاهلیت، جهل مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختن امام است؟ [۱۰۸] حضرت در پاسخ فرمود: "جاهلیه کفر و نفاق و ضلال"[۱۰۹] "منظور جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است". یعنی نتیجه عدم معرفت نسبت به امام زمان (ع)، کفر، نفاق و گمراهی است. عدم معرفت ممکن است در اثر عدم معرفی خداوند امام زمان (ع) را- بدون کوتاهی کردن خود شخص- باشد که این حالت "ضلال" نامیده می‌شود و مرادف با "استضعاف" است. در این حالت، شخص مقصر نیست، ولی به هر حال از هدایت الهی و دینداری محروم گشته است. حالت کفر و نفاق مربوط به شخصی است که برایش معرفی الهی صورت گرفته، ولی او در پذیرفتن و زیر بار آن رفتن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا انکار و عدم تسلیم خود را به روشنی آشکار می‌کند که کفر نامیده می‌شود، و یا مخفی می‌دارد که "نفاق" است. در هر سه مورد سرانجام شخص از مسیر بندگی خداوند دور افتاده و بدفرجام خواهد شد. و اگر بخواهیم باوری به حقیقت نزدیک‌تر به دست دهیم باید بگوییم آنکس که در حیات خود امامش را نشناسد به راستی زندگی‌اش کم از مرگ جاهلی نیست»[۱۱۰].
۱۹. حجت الاسلام و المسلمین اباذری؛
حجت الاسلام و المسلمین محمود اباذری، در کتاب «ادعیه و زیارات مهدوی» در این‌باره گفته است:

«معرفت به امام و حجت خداوند از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. مرحوم کلینی در کافی در "باب معرفة الامام" چهارده روایت[۱۱۱] و مرحوم مجلسی در بحارالانوار در "باب وجوب معرفة الامام" چهل روایت بیان کرده‌اند[۱۱۲]. تأمل در این روایت‌ها به خوبی قدر و منزلت این نعمت عظیم الهی را گوشزد می‌‌نماید.

در اهمیت آن همین بس که اعتقاد نداشتن به چنین حجتی بر اساس روایات فریقین از رسول گرامی اسلام (ص) با مرگ جاهلی مساوی است که طبعاً حیات چنین انسانی نیز جاهلی و بی‌بهره از حقیقت خواهد بود.

قرآن کریم می‌‌فرماید: ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ[۱۱۳]. در این آیه شریفه از حکمت به عنوان "خیر کثیر" یاد شده است که جز خردمندان اهمیت و عظمت آن را درک نمی‌کنند. امام صادق (ع) در این باره می‌‌فرماید: "مراد پیروی خداوند و شناخت امام است"[۱۱۴]»[۱۱۵].
۲۰. حجت الاسلام و المسلمین گودرزی؛
آقای مجتبی گودرزی، در مقاله «خلافت الهی و ضرورت توان­مندی منتظران» در این‌باره گفته است:

«معرفت صحیح و درست از امام (ع) باعث توانمندی منتظران می‌گردد. بدون شک منظور از شناخت، شناختی عمیق و دارای ابعاد متعدد است، که در مواقع حساس، منتظران را از تزلزل و گمراهی حفظ کند و در نهایت تسلیم را به دنبال داشته باشد، نه شناخت ظاهری. منتظران برای توانمند شدن و رسیدن به مقام خلافت الهی، باید خلیفه خدا را بشناسند و به تمام شئون امام اعم، از رهبری سیاسی، صدور حکم، قضاوت، مرجعیت علمی و دینی، ولایت تکوینی، معنوی و تشریعی و ولایت مطلقه الهی و ... معرفت داشته باشند. به ویژه شناخت مقام خلافت الهی، منتظران را به شناخت مصداق می‌رساند. و با شناخت امام ربط وثیق پیدا می‌کند.

در حدیثی از امام باقر (ع) چنین نقل شده است که فرمود:" بوسیله ما خدا بندگی می‌شود و به وسیله ما خدا شناخته می‌شود و به وسیله ما توحید خداوند متعال تحقق می‌یابد[۱۱۶]و نیز امام صادق (ع) گزارش شده است که فرمود: "اوصیای پیامبران هستند که درهای خدای عزوجل برای توجه به سوی او هستند و اگر آنها نبودند خدای عزوجل شناخته نمی‌شود و خداوند به وسیله ایشان حجت را بر خلق خود تمام کرده است[۱۱۷]

منتظران با شناخت امام (ع) بر استحکام و درستی اعتقادات خویش می‌افزایندن، چرا که امام، مظهر اسماء و صفات خدا و خلیفه اوست و فقط جانشین می‌تواند تصویر و ترسیمی صحیح از خداشناسی ارائه دهد و از خطا و انحراف دیگران در اعتقادات جلوگیری کند.»[۱۱۸].
۲۱. حجت الاسلام و المسلمین کرمی؛
حجت الاسلام و المسلمین رضا علی کرمی، در کتاب «خانواده منتظر امام زمان» در این‌باره گفته است: «شناخت و معرفت همانند چراغی است که مسیر ما را به سوی قله‌های نور و روشنایی روشن می‌‌سازد، نور می‌‌افشاند و قلب تاریکی‌ها را می‌‌شکافد. گام نهادن در جاده انتظار بدون شناخت و معرفت و پیمودن این مسیر بدون کسب آگاهی ممکن نیست. باید امام زمان را فراتر از اسم و نسب و در مرتبه مقام و جایگاه باید شناخت. هنگامی که معرفت و شناخت کافی نسبت به شخصیت و صفات و خصوصیات آن حضرت داشته باشیم در انجام وظایف و مسئولیت‌های خویش نیز بهتر و دقیق‌تر عمل خواهیم کرد. پیامبر گرامی اسلام (ص) فرموده است: "هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد همانند، کسی است که در زمان جاهلیت مرده باشد"[۱۱۹]»[۱۲۰].
۲۲. حجت الاسلام و المسلمین اکبری؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا اکبری، در کتاب «پرچم هدایت» در این‌باره گفته است:

«از وظایف مهّم شیعه تلاش در جهت شناخت امام زمان (ع) است. کسی که امام عصر خود را بشناسد به توفیق بزرگی بار یافته است؛ زیرا با وجود این معرفت، در اوج بحران‌های فکری و اعتقادی جامعه که بسیاری از مردم را به گمراهی می‌‌کشانند منحرف نخواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: امام خود را بشناس! وقتی او را شناختی، دیر و زودِ ظهور، آسیبی به تو نخواهد رساند[۱۲۱]. و در روایت دیگری فرمود: کسی که این امر را بشناسد و قبل از قیام قائم بمیرد مانند کسی که با او کشته شود به پاداش می‌‌رسد[۱۲۲]. منتظران آگاه، شقایق‌های عصر غیبت‌اند که در گرمای گدازنده فراق، رنگین شده‌اند و برای همین است که اجر شهیدی را دارند که در رکاب مولای خود جان می‌‌سپارند. اثر دیگر این شناخت رهایی از مرگ جاهلیت است.

امام حسن عسکری (ع) فرمود: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۱۲۳]. کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. از ویژگی‌های مهم و ممتاز حضرت مهدی (ع) که باید مورد شناسایی قرار گیرد: امامت، عصمت، علم، حیات، طول عمر، غیبت، ظهور و قیام و حکومت جهانی اوست. شیعه معتقد است مهدی (ع) امام دوازدهم است که در پس پرده غیبت به سر می‌‌برد تا پس از آن که زمین را ظلم و جور فرا گرفت ظهور کند و آن را پر از عدل و داد کند. او حجّت خدا، معصوم از خطا و آخرین جانشین رسول الله (ص) و از نسل علی و فاطمه و فرزند امام حسن عسکری (ع) است که خداوند انتقام از دشمنان اهل بیت (ع) را به عهده او گذارده است.

رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: در شب معراج به سمت راست عرش نگاه کردم و علی، فاطمه و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی (ع) را دیدم و مهدی را در نور فراگیری مشاهده کردم. همه نماز می‌‌خواندند و مهدی در وسط آنها مانند ستاره‌ای درخشان بود. خداوند فرمود: ای محمد! اینها حجّت‌های من هستند و او (مهدی (ع)) انتقام گیرنده از میان عترت توست[۱۲۴]»[۱۲۵].
۲۳. حجت الاسلام و المسلمین انصاری؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالرحمن انصاری، در کتاب «وظایف منتظران امام عصر» در این‌باره گفته است:

«از حدیث‌های فراوانی استفاده می‌شود آنان که منتظر ظهور دولت آل محمد (ص) هستند و آرزو دارند که حضرت مهدی (ع) هر چه زودتر قیام کند و حکومت جهانی اسلامی‌اش را تشکیل دهد، لازم است که امام زمان خود را به خوبی بشناسند، تا فریب مدعیان مهدویت را که در طول تاریخ غیبت نیز فراوان بوده‌اند - نخورند - . و به همین سبب است که می‌بینیم روایات فراوانی از ناحیه معصومان (ع) وارد شده که نام و کنیه امام عصر (ع) چیست؟ فرزند کیست؟ از نظر جسمی چه خصوصیاتی دارد؟ اصحابش دارای چه صفاتی هستند؟ از کجا ظهور می‌کند؟ پیش از ظهورش چه حوادثی اتفاق می‌افتد؟ اگر ظهور کند چه کارهایی انجام می‌دهد؟ از نظر اقتصادی، جامعه به چه مرحله‌ای می‌رسد؟ علم و صنعت به چه مرتبه‌ای از کمال می‌رسد؟ فکر و اندیشه مردم به چه درجه‌ای ارتقاع می‌یابد؟ چه امدادهای غیبی به کمک آن حضرت می‌آیند؟ و ده‌ها پرسش نظیر اینها برای آن است که منتظران واقعی آن حضرت با بصیرت و آگاهی کامل او را بشناسد و در برابر کسانی که با هوس‌های نفسانی و یا به تحریک‌های اجانب و دشمنان اسلام، ادعای مهدویت می‌کنند، بایستند و چهره منافقانه آنان را آشکار نمایند، تا آنها نتوانند از جهل و بی‌خبری جامعه استفاده کنند و به اهداف پلید و شیطانی خود نایل آیند. اگر چه درباره لزوم شناخت آن حضرت روایات زیادی وارد شده، ولی در این‌جا برای نمونه به چهار روایت اشاره می‌شود:

  1. پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: "هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است [۱۲۶].
  2. فضیل بن یسار می‌گوید: از امام صادق (ع) درباره این آیه پرسیدم. حضرت فرمود: امام خود را بشناس؛ زیرا اگر امام بشناسی، تأخیر و تقدیم این امر (ظهور حضرت مهدی (ع))، به تو زیان نمی‌رساند، هر کس امام خود را بشناسد و پیش از ظهور صاحب الامر از دنیا برود، همانند کسی است که در لشکرگاه آن حضرت بوده بلکه بالاتر، مانند کسی است که در زیر پرچم آن حضرت نشسته باشد و در برخی روایات دارد که چنین فردی همانند کسی است که در رکاب رسول خدا به شهادت رسیده باشد"[۱۲۷]. آن‌چه که در این روایت بر آن تأکید زیادی شده مسأله شناخت امام عصر (ع) است؛ هر چه معرفت انسان بیش‌تر شود تکالیف و وظایف خود را بهتر درک می‌کند و به آنها عمل می‌کند. مسأله مهم، عمل به وظیفه و تکلیف است، و این فرقی نمی‌کند که ظهور آن حضرت، زود انجام شود یا دیر. اگر انسان شناخت صحیحی نسبت به امام (ع) پیدا کند از نظر پاداش و اجر اخروی، همانند کسی است که در رکاب آن حضرت آمده اطاعت از دستورهای او است.
  3. فضیل می‌گوید: از حضرت امام محمد باقر (ع) شنیدم که می‌فرمود: هر کس بمیرد و امام و رهبری نداشته باشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است، و هر کس بمیرد و امامش را شناخته باشد، تقدیم و تأخیر ظهور زیانی به وی نمی‌رساند - سپس برای تأکید نسبت به شناخت امام ادامه می‌دهد - و هر کس بمیرد و امام عصر (ع) خود را شناخته باشد، همانند کسی است که در خیمه آن حضرت در حضورش باشد"[۱۲۸].
  4. عبدالله عجلان از امام جعفر صادق (ع) نقل می‌کند که: هر کس این امر (امامت حضرت مهدی (ع)) را بشناسد، و پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، اجر و مزد کسی را دارا است، که در رکاب آن حضرت به شهادت رسیده باشد"[۱۲۹].
  5. حضرت عبدالعظیم حسنی نقل می‌کند: "خدمت حضرت امام حسن عسکری (ع) رسیدم و عرض کردم می‌خواهم معارف و اعتقادات دینی خود را حضورتان عرضه بدارم - تا اگر در آن اشکالی باشد اصلاح شود - حضرت فرمود: بیان کن، من هم تمام عقاید خود را ذکر کردم و نام ائمه (ع) را بردم. آن‌گاه پرسیدم: امام بعد از شما کیست؟ فرمود: فرزندم محمد امام و حجت خدا بعد از من است، هر کس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است" [۱۳۰].
از این نمونه روایات که بسیار است به خوبی استفاده می‌شود که منتظران و شیعیان باید امام زمان خود را بشناسند»[۱۳۱].
۲۴. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی‌نیا؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد سبحانی‌نیا، در کتاب «مهدویت و آرامش روان» در این‌باره گفته است:

«در فرهنگ شیعی، معرفت امام (ع) نه تنها شرط و لازمه معرفت خداوند، بلکه نشانه منحصر به فرد آن نیز هست؛ یعنی امام‌شناسی خود موضوعیت دارد. امام حسین (ع) پس از آن‌که هدف آفرینش را معرفت و عبادت خداوند معرفی فرمودند، فردی از آن حضرت درباره معنای معرفت خدا پرسید. امام فرمودند: "معرفت خدا عبارت است از معرفت مردم هر زمان بر آن پیشوایی که خدا اطاعت او را بر آن‌ها واجب ساخته است"[۱۳۲]. بدین‌گونه، ائمه (ع)، خداشناس بودن را در معرفت و اطاعت از امام زمان (ع) دانسته‌اند. معرفت خدا بدون شناخت کسی که از جانب او سمت راهنمایی و راهبری بندگان را دارد، امکان‌پذیر نیست.

مهدی‌باوری، شرط بهره‌مندی از ایمان و اسلام واقعی است. بهترین سند بر این ادعا، روایت مشهوری است که اهل سنت و شیعه آن را نقل نموده‌اند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است"[۱۳۳]. مرحوم علامه مجلسی این روایات را طی چهل حدیث گوناگون جمع کرده است. منظور از جاهلیت در این روایت، ایام کفر و ضلالت قبل از اسلام است»[۱۳۴].
۲۵. آقای رحیمیان (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
آقای محمد حسین رحیمیان، در کتاب «مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر» در این‌باره گفته‌ است: «شناخت، واژه‌ای عمیق و زیربنایی است، و این اولین پایه صعود به قله‌های کمال است. آشنایی با ویژگی‌های موعود آسمانی، حضرت مهدی (ع) از عوامل مهم برای ایجاد حالت انتظار واقعی است. منتظر باید همواره مراحل شناخت امام زمانش را بپیماید و در حد توانش از شناخت آن موعود الهی بهره کافی ببرد»[۱۳۵].
۲۶. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

«از مهم‌ترین تکالیف مؤمنان، پس از معرفت به خدا و رسول او، معرفت و شناخت ولی امر، امام زمان (ع) است. از حضرت باقر یا صادق (ع) روایت است که فرمود: بنده خدا مؤمن نخواهد بود، مگر این‌که خدا و رسول و همه امامان را بشناسد و نیز امام زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و تسلیم امر وی باشد[۱۳۶]. در حدیث صحیح از حارث بن المغیرة آمده که گفت: به حضرت ابو عبدالله صادق (ع) گفتم: آیا پیغمبر (ص) فرموده: «"من مات و لا يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية"»؟ فرمود: آری. عرضه داشتم: این کدام جاهلیت است، آیا جاهلیت مطلق است یا جاهلیت کسی که امامش را نشناخته‌؟ فرمود: جاهلیت کفر و نفاق و ضلال[۱۳۷].

نیز امام صادق (ع) فرموده: هرکس شبی را صبح کند در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت می‌میرد[۱۳۸]. البته آن‌چه در معرفت امام واجب است، دو امر است: یکی شناختن شخص امام به اسم و نسب، دوم شناخت شخصیت امام با صفات و خصوصیات او که به وسیله آن‌ها از دیگران امتیاز می‌یابد[۱۳۹].

امام صادق (ع) می‌فرمایند: "کمترین حد معرفت به امام آن است که امام، همسنگ و مساوی با پیامبر (ص) است، مگر در درجه نبوت"[۱۴۰]. از آن‌جا که امام صادق (ع) فرمود، معرفت از ساخته‌های خداوند است[۱۴۱]، انسان باید حصول آن را از خداوند متعال طلب کند و با دعا، آن را از خداوند بخواهد. در این زمینه و برای حصول معرفت به آن حضرت، خواندن این دعا مناسب است: «"اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ..."»[۱۴۲][۱۴۳].
۲۷. آقای هرنجی (کارشناس ارشد فقه)؛
آقای منصور هرنجی، در کتاب «انتظار و وظایف منتظران» در این‌باره گفته است: «از تکالیف منتظران در این عصر این است که امام را بشناسیم و اطاعتش را لازم بدانیم. وقتی اطاعت از امام لازم باشد، قطعاً شناخت صفات او نیز بر همگان واجب می‌گردد. کسی که او را نشناسد و از امام شایسته و برحق تبعیت نکند، به گمراهی خواهد افتاد. امام صادق (ع) اشاره می‌فرماید: "امام خودت را بشناس که اگر او را شناختی بر تو زیان نرساند که این امر (ظهور) پیش بیاید یا تأخیر بیفتد"[۱۴۴]»[۱۴۵].
۲۸. آقای فقیه‌ایمانی؛
آقای مهدی فقیه‌ایمانی، در کتاب «مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه» در این‌باره گفته است:

«اعتقاد به وجود امام در هرعصری، یک واجب الهی است که پیامبر گرامی اسلام (ص) مسئولیت آن را بر دوش همگان نهاده است. آن حضرت انحراف‌گرایان از اعتقاد به امامت را- که از شناخت امام راستین عصر خود سر باز می‌زنند- جاهلیت‌گرا دانسته، می‌فرماید: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناخته باشد مرگ او مانند مرگ افراد دوران جاهلیت است، که در حال شرک و بت‌پرستی از دنیا رفته‌اند. مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه، ص۸ این حدیث را محدثان عالی مقام شیعه و دانشمندان اهل تسنن از پیامبر (ص) نقل کرده‌اند و از احادیث متواتر است. ما بخشی از مدارک حدیث را با توضیح مختصری به نظر خوانندگان می‌رسانیم. این حدیث با دیگر احادیث مشابه آن؛ نشانگر صدور یک فرمان قطعی اسلامی از ناحیه پیامبر است و با صراحت و تأکید، توجه عموم را به دو امر مهم جلب می‌نماید.

  1. پیامبر اسلام (ص) با اضافه کردن کلمه امام به کلمه زمان؛ ضرورت وجود امام را در هرعصر و زمانی اعلام فرموده و چنین کلامی جز بر امامان معصوم شیعه که آخرین آنها حضرت حجة بن الحسن العسکری (ع) است منطبق نمی‌گردد.
  2. از اینکه پیامبر گرامی (ص) با اضافه کردن کلمه میتة به کلمه جاهلیة، مرگ بدون شناخت امام را مرگ جاهلی توصیف نموده؛ معلوم می‌شود که این امام یک شخص عادی نبوده، بلکه مانند پیامبر از عالی‌ترین درجه علمی و عملی برخوردار، و رابط میان خلق و خالق است که نشناختن او همچون نشناختن پیامبر، موجب گمراهی خواهد شد»[۱۴۶].
۲۹. آقای دکتر شفیعی سروستانی؛
آقای دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، در مقاله «نقش انتظار در پویایی جامعه اسلامی» در این‌باره گفته است:

«شناخت حجت خدا و امام عصر (ع) اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ای که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت قرار دارد که در روایات بسیاری که به طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع)، نقل شده، آمده است که: "هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است"[۱۴۷].

جمعی از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان، با طرح موضوع خلیقة الله و انسان کامل و... تنها به جنبه فراطبیعی آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه‌ها غلفت ورزیده‌اند.

و در روایت دیگری که مرحوم کلینی به سند صحیح از فضیل بن یسار نقل می‌‌کند آمده است که:"شنیدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر)(ع)، می‌‌فرمود: هر کس در حالی که امامی نداشته باشد بمیرد مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش افتادن و یا تاخیر این امر (دولت آل محمد (ع)) او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را شناخته همچون کسی است که در خیمه قائم (ع)، با آن حضرت باشد"[۱۴۸].

توجه به مفاد دعاهایی که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تاکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیت موضوع ناخت حجت خدا رهنمون می‌‌سازد، چنانکه در یکی از دعاهای معروف و معتبری که شیخ صدوق آن را در کتاب "کمال الدین " نقل کرده، می‌‌خوانیم: « اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي اللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِي مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي»[۱۴۹].

مؤلف کتاب ارزشمند "مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم" مراد و مقصود از "معرفت امام" را، که در روایت‌های یادشده بر آنها تاکید شده بود، چنین توضیح می‌‌دهند: "بدون تردید مقصود از شناختی که امامان ما، که درودها و سلام‌های خداوند برایشان باد، تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده‌اند، این است که ما آن حضرت را آنچنان‌که هست بشناسیم. به گونه‌ای که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه‌های ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد، و این چنین شناختی جز به دو امر حاصل نمی‌گردد: اول، شناختن شخص امام (ع)، به نام و نسب، و دوم، شناخت صفات و ویژگی‌های او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است"[۱۵۰]. البته امر دومی که در کلام یادشده بدان اشاره شده، در عصر ما از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است که می‌‌تواند در زندگی فردی و اجتماعی منتظران منشااثر و تحول باشد؛ زیرا گر کسی بحقیقت به صفات و ویژگی‌های امام عصر (ع) و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستی و فقر و نیاز خود نسبت به او واقف شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمی‌شود.

نکته مهمی که در اینجا باید در نظر داشت این است که شناخت و معرفت حقیقی نسبت به حجت خدا جز با عنایت حضرت حق حاصل نمی‌شود و همچنان‌که، در دعایی که پیش از این بدان اشاره کردیم، ملاحظه شد باید از درگاه الهی توفیق شناخت حجتش را درخواست کرد، تا بدین وسیله از گمراهی و سرگردانی نجات یافت. این موضوع را از روایتی که مرحوم کلینی به سند خود از محمد بن حکیم نقل کرده نیز می‌‌توان استفاده کرد، در این روایت آمده است:"از ابی عبدالله (امام جعفر صادق)(ع)، پرسیدم: معرفت ساخته کیست؟ فرمود: از ساخته‌های خداوند است و برای بندگان نقشی در حصول معرفت نیست"

[۱۵۱][۱۵۲].
۳۰. آقای محمد‌هاشمی؛
آقای عبدالله محمد‌هاشمی، در مقاله «فرهنگ انتظار زمینه‌ساز تحقق جامعه مهدوی» در این‌باره گفته است: «در روایاتی از شیعه و اهل‌سنت، از ‌پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) نقل شده است: "هر‌کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است"[۱۵۳]. در روایت دیگری امام صادق (ع) فرمودند‌: "امام خود را [و وظایف خود را در قبال او] بشناس [و عمل کن]، زیرا در‌ صورتی‌ که امام زمان خود را بشناسی ولو اینکه‌ توفیق‌ حضور در محضر او نصیبت‌ نشود ضرری به تو نمی‌رسد و تو همانند کسی هستی که در سراپرده او آماده خدمتگزاری هستی"[۱۵۴]»[۱۵۵].
۳۱. دکتر نصرآبادی؛
آقای دکتر علی باقی نصرآبادی، در مقاله «نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب» در این‌باره گفته است:

«اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ای که هر شیعه منتظر برعهده دارد، کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع، تا بدان درجه از اهمیت قرار دارد که در روایات بسیاری که شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) نقل کرده‌اند، آمده است: "هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است"[۱۵۶].

نکته مهمی که در اینجا باید درنظر داشت این است که شناخت و معرفت حقیقی نسبت به حجت خدا، جز با عنایت حضرت حق حاصل نمی‌شود»[۱۵۷].
۳۲. آقای دکتر هراتیان؛
آقای علی هراتیان، در کتاب «انتظار فریضه‌ای فراموش‌شده» در این‌باره گفته است: «مهم‌ترین وظیفه شیعیان، کسب معرفت نسبت به وجود مقدس حضرت بقیة الله (ع) می‌باشد. این معرفت است که محبّت امام را در دل‌های منتظران شعله‌ور می‌سازد و ثمره محبّت نیز تسلیم، اطاعت و فرمان‌برداری است. حصول معرفت به امام نیز از دو طریق امکان‌پذیر است: یکی مطالعه آثار ارزشمندی که دربردارنده کلمات معصومین (ع) بوده و در دسترس همگان می‌باشد به ویژه کتاب شریف کمال‌الدین اثر جاودانه شیخ صدوق (ابن بابویهغیبت نعمانی و نیز کتاب مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم. دوّمین راه کسب معرفت امام، طلب معرفت از خداوند و توسل به وجود مقدس حضرت مهدی (ع) است. همواره به خاطر داشته باشید که معرفت امام نمی‌تواند و نباید ساخته و پرداخته ذهن افراد باشد بلکه برای شناخت امام منحصراً باید به سخنان معصومین (ع) رجوع کرد و احادیث، روایات و زیارات رسیده از ائمّه اطهار (ع) را ملاک و مبنا قرار داد»[۱۵۸].
۳۳. آقایان گوهری و دیمه کار گراب؛
آقایان عباس گوهری و محسن دیمه کار گراب، در مقاله «رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه» در این‌باره گفته‌اند: «معرفت به امام یکی از مهم‌ترین وظایف مسلمانان به شمار می‌آید. اهمیت و ضرورت این امر سبب شده است که امام باقر (ع) در روایتی معرفت به امامان معصوم (ع) را امری واجب برای مؤمنان به شمار آورد[۱۵۹]. در روایت دیگری یکی از صادقین (ع) فرموده است: "بنده، مؤمن نمی‌شود تا این که خدا، رسولش، همه امامان و امام زمانش را بشناسد..".[۱۶۰]. رسول خدا (ص) نیز فرمود: هر که بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است[۱۶۱]. در روایت دیگری امام صادق (ع) به زراره فرمود: اگر آن زمان (دوران غیبت) را درک نمودی این دعاء را بخوان « اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۱۶۲]. تأمل در این روایت نشان می‌دهد که زراره با آن همه جلالت، فقاهت و معرفت نسبت به امامان معصوم (ع) نیز در دوران غیبت حضرت مهدی (ع) نیازمند معرفت بیشتر نسبت به خدا، پیامبر و معصومان (ع) است. در واقع عدم معرف نسبت به امام زمان (ع) در دوران غیبت موجب تردید در امامت ایشان می‌شود و انسان را به گمراهی می‌کشاند. تأکید بسیاری که اهل بیت (ع) نسبت به معرفت به امام عصر (ع) در دوران غیبت داشته‌اند بیان‌گر این مطلب است که ایشان نمی‌خواستند مؤمنان در دوران غیبت گرفتار فتنه‌ای شوند که برخی از فرقه‌های گمراه شیعه همچون زیدیه، فطحیه، اسماعیلیه، واقفیه و مانند ایشان به آن مبتلا شدند و از امام زمان خویش دور ماندند. با توجه به طولانی بودن دوران غیبت، وجود فتنه‌های گمراه‌کننده در این دوران و فراگیری ظلم و فساد در عالم، معرفت به امام عصر (ع) از اهمیت بسیاری برخوردار است. چرا که این عوامل موجب تردید در برخی از مؤمنان نسبت به امامت و ظهور آن حضرت می‌شود. لذا در بسیاری از روایات غیبت دیده می‌شود که اهل بیت (ع) یکی از اوصاف مؤمنان حقیقی در این دوران را "اعتقاد به امامت حضرت مهدی (ع)" دانسته‌اند. به عنوان نمونه امام سجاد (ع) در روایتی فرمود: به درستی که مردم دوران غیبت حضرت مهدی (ع) که به امامت وی اعتقاد دارند و منتظر ظهورش می‌باشند از مردم هر زمانی بهتر هستند. چرا که خداوند تبارک و تعالی عقل، فهم و معرفتی به آنها عطاء نموده که غیبت نزد آنها به منزله "مشاهده" است و خداوند ایشان را در زمان غیبت به منزله مجاهدان با شمشیر پیشاپیش رسول خدا (ص) قرار داده است. آنها مخلصان حقیقی و به راستی شیعیان ما هستند..".[۱۶۳]. بر این اساس در این روایت به خوبی نمایان است که علت اعتقاد مؤمنان به انتظار و امامت امام عصر (ع) عقل، فهم و معرفتی است که خداوند به آنها عطاء نموده است»[۱۶۴].
۳۴. آقای دکتر طهماسبی؛
آقای دکتر اصغر طهماسبی بلداجی و فاطمه مرادی، در مقاله «قرآن و سبک زندگی مهدوی» در این‌باره گفته است: «پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: "هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"[۱۶۵]. مگر می‌شود انسان کسی را نشناسد و دائم در راه رسیدن و برآوردن خواسته‌های او تلاش کند؟ می‌شود کسی به ظاهر در خدمت قرآن باشد یا در مسجد بلکه در جایگاه پیامبر (ص) به نماز بایستد؛ اما زندگی او جاهلانه باشد؟ آنکه امامش را نشناسد، منتظر او نخواهد بود و منتظر نبودن مصلح واقعی نشان حیات جاهلانه است[۱۶۶]. شناخت ولی خدا و امام عصر (ع) تنها راه نجات و رستگاری است که با در خواست از ذات اقدس الهی و مجاهده علمی و عملی شدنی است[۱۶۷]. بنابراین اولین گام، شناخت امام و اعتقاد به آن وجود مقدس می‌باشد. این نکته مهم در ادعیه وارده از ائمه (ع) نقل شده است همچنان که می‌فرمایند: "خدایا خودت را به من معرفی کن، که اگر تو خودت را به من نشناسانی، رسولت را نتوانم شناخت، خدایا رسولت را به من بشناسان، که تو اگر رسولت را به من نشناسانی حجتت را نمیشناسم، خدایا! حجتت را به من بشناسان که تو اگر حجتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد[۱۶۸]»[۱۶۹].
۳۵. سرکار خانم کریمی‌تبار؛
سرکار خانم مریم کریمی‌تبار ، در مقاله «اهداف دولت زمینه‌ساز ظهور» در این‌باره گفته است:
  1. «حفظ و گسترش مهدویت‌گرایی هم از حیث اعتقادی و هم از حیث عملی در عصر قبل از ظهور بسیار ضروری است؛ چراکه مردمی که دارای اعتقاد و شناخت صحیح باشند، حق را از باطل تشخیص می‌‌دهند و دچار تردید نمی‌گردند و در عصر ظهور به تصدیق و تأیید امام خود مبادرت می‌‌ورزند و یاری‌اش می‌‌نمایند. امروزه اکثر مردم جامعه به مسئله مهدویت بسیار سطحی و عامیانه می‌‌نگرند و کمتر به مقوله‌های معرفتی و تعهدآور توجه می‌‌کنند. برگزاری جشن‌های نیمه شعبان شاهدی بر این مدعاست؛ جشن‌هایی که مردم تزیین معابر و مداحی‌ها را بر گوش دادن به سخنرانی‌ها و دریافت پیام‌های مهدویت و انتظار ترجیح می‌‌دهند. البته این جشن‌های ظاهری بسیار خوب است، ولی باید در کنار آن از نور معرفت صاحب آن نیز بهره‌مند گردند. به کسب معرفت و درک صحیح از پیشوای خود پردازند. رسول گرامی اسلام (ص) فرموده‌اند: آن کس که امام زمانش را نشناخته بمیرد به مرگ جاهلی مرده است[۱۷۰]؛ بدون تردید، مقصود از شناختی که پیامبر تحصیل آن را برای هرکس واجب دانسته، شناخت سطحی و دانستن نام و نشان و نسب امام نیست، بلکه منظور معرفت به حق ولایت امام در تمامی شئون اعم از ولایت تکوینی، معنوی، تشریعی و مقام خلیفة اللهی و ولایت مطلقه الهی، رهبری سیاسی، صدور حکم، قضاوت و مرجعیت علمی و دینی و در نهایت، شناخت سیره و صفات حضرت و جایگاه بلند ایشان در مجموعه هستی و در نتیجه، پیروی از اعمال ایشان است. امام باقر (ع) در این باره فرموده‌اند: اگر شخصی شب‌ها به عبادت برخیزد و روزهایش را روزه بدارد و تمام مالش را صدقه دهد و همه سال‌های عمرش حج خانه کعبه را انجام دهد، ولی ولایت ولیّ خدا را نشناسد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او انجام پذیرد، حق ثواب در نزد خداوند بر او نیست و او از اهل ایمان نبوده است[۱۷۱]. این همان معرفتی است که انسان‌ها را تشنه و مشتاق ظهور امام می‌‌گرداند، چنان که با همه وجود نیاز به امام را درمی‌یابند و به دنبال این درک در برابر شبهه افکنی‌های ملحدان و اعمال ضدارزشی مقاومت می‌‌کنند. ناگفته نماند که از دلایل غیبت حضرت، عدم معرفت مردم به ایشان شمرده شده است؛ چراکه چون مردم در زمان حضور امام قدر ایشان را نشناختند و از هدایت‌های ایشان بهره نبردند، خداوند آخرین حجت خویش را پنهان کرد. پس همان طور که عدم معرفت سبب غیبت امام گردید، کسب معرفت صحیح و عمل صالح نیز به یقین ظهورآفرین خواهد بود[۱۷۲]. خداوند سبحان زمانی منجی موعود را به جامعه بشری عرضه خواهد کرد که دل‌های منتظران لب ریز از تقاضای واقعی باشد. حضرت در توقیعی خطاب به شیخ مفید چنین بیان داشته‌اند: اگر شیعیان ما -که خدایشان بر انجام طاعات موفق بدارد- در وفا کردن به عهد ما هم دل و یک نوا بودند، در یمن لقای ما دچار تأخیر نمی‌شدند و سعادت دیدار توأم با معرفت ما به سویشان می‌‌شتافت؛ ما را از ایشان چیزی جز آن چه از ایشان به ما می‌‌رسد و آن را نمی‌پسندیم، جدا نکرده است[۱۷۳][۱۷۴].
۳۶. سرکار خانم فرحمند؛
سرکار خانم مهناز فرحمند، در مقاله «جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت» در این‌باره گفته است: «« اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۱۷۵]. یکی از ویژگی منتظران آن حضرت که در این قسمت از فراز دعا به آن اشاره شده، درخواست معرفت به ایشان است که اساسی‌ترین راه، همان دعا و تضرع در برابر خداوند است و باید از او طلب دستگیری و نجات کرد. این مطلب بسیار مهمی است؛ زیرا اگر کسی ذره‌ای به خود یا دیگرانی که مثل او هستند، متکی باشد؛ این اعتماد و اتکال بر غیر خدا باعث لغزش و سقوط او در وادی هلاکت و بی‌دینی می‌‌شود. چنان که امام صادق (ع) در حدیثی خطاب به معاویه بن وهب درباره امام زمان (ع) فرموده است: «إِنَّ أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ وَ أَوْجَبَهَا عَلَى الْإِنْسَانِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ وَ الْإِقْرَارُ لَهُ بِالْعُبُودِيَّةِ... وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ الَّذِي بِهِ يَأْتَمُّ بِنَعْتِهِ وَ صِفَتِهِ وَ اسْمِهِ فِي حَالِ الْعُسْرِ وَ الْيُسْرِ»[۱۷۶]»[۱۷۷].
۳۷. سرکار خانم رجایی؛
سرکار خانم محبوبه رجایی، در مقاله «مؤلفه­‌های انتظار توان­مند در قرآن کریم و سنت» در این‌باره گفته است:

«یکی از مؤلفه‌های مهم انتظار توانمند، کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان (ع) است.

می‌‌توان گفت معرفت به امام، نخستین گام برای تحقق یک انتظار توانمند است. در صورت شناخت منتظر است که انتظار معنا پیدا می‌‌کند. چنانکه مرحوم شیخ صدوق می‌‌گوید: "ایمان مؤمن صحیح نیست، مگر اینکه از حالات کسی که به او ایمان آورده آگاه باشد. همان‌طور که خداوند تبارک و تعالی در سوره زخرف آیه ۸۶ می‌‌فرماید: ﴿إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۱۷۸] بنابراین ایمان به مهدی (ع) هرگز سودمند نخواهد بود، مگر اینکه به غیبت او آگاه باشد و اخبار ائمه درباره غیبت او و صفات شیعیان او را بداند"[۱۷۹].

امام محمد باقر (ع) درباره شناخت امام زمان چنین می‌فرماید: "هر کس در حالی که امامی نداشته باشد بمیرد، مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد، مقدم شدن و یا به تأخیر افتادن این امر به او زیان نرساند و هر کس بمیرد درحالی که امامش را شناخته، همچون کسی است که همراه قائم در خیمه او باشد"[۱۸۰]. همچنین می‌‌فرمایند: "بنده‌ای مؤمن نیست، تا اینکه خدا و پیامبرش و همه ائمه و امام زمان خود را بشناسد و به سوی او بازگردد و تسلیم او باشد"[۱۸۱].

توجه به مفاد دعاهایی که خواندن آن‌ها در عصر غیبت مورد تأکید قرار گرفته نیز ما را به اهمیت موضوع شناخت حجت خدا رهنمون می‌سازد. چنانکه در یکی از دعاهای معتبر چنین می‌خوانیم: "خدایا خودت را به من بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. خدایا پیامبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی حجت تو را نخواهم شناخت. خدایا حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی از دینم گمراه می‌‌شوم. خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را پس از آنکه هدایتم کردی، منحرف مگردان"[۱۸۲].

می‌‌توان گفت مقصود از شناختی که امامان ما آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده‌اند، این است که ما آن حضرت را آنچنان که هست بشناسیم، به گونه‌ای که این شناخت سبب در امان ماندن از شبهه‌های ملحدان و مایه نجات از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد[۱۸۳]»[۱۸۴].
۳۸. سرکار خانم نجفی لیواری ؛
سرکار خانم مریم نجفی لیواری و نرگس محمدنیا گالشکلامی در مقاله «واکاوی شاخصه‌های الگوی خانواده منتظر» در این‌باره گفته‌اند:

«قرآن کریم درباره تفاوت معرفت و عدم معرفت می‌فرماید: ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ...[۱۸۵]. در روایات نیز میزان معرفت انسان، شاخصه ارزش‌گذاری او محسوب شده است.

از امام باقر (ع) نقل شده است: "ارزش و منزلت هر کس به اندازه معرفت اوست"[۱۸۶].

معرفت به حضرت امام مهدی (ع) تنها دانستن نام و نسبت حضرت نیست، بلکه تبیین شناخت آن حضرت و جایگاه وجودی ایشان و اثر محوری که برای تمام موجودات عالم، اعم از عرش و فرش، دارد می‌باشد.

امام (ع) در دو بعد تکوینی و تشریعی در عالم ملک و ملکوت تأثیرگذار می‌باشد. بعد تکوینی، سرپرستی و ولایت جامعه اسلامی است[۱۸۷].

تقویت دانش مهدوی در خانواده با آبیاری نهال امید صورت می‌گیرد؛ چنان که در روایت است: "اگر امید نبود، هیچ مادری نوزاد خود را شیر نمی‌داد و هیچ باغبانی، نهالی بر زمین نمی‌کاشت"[۱۸۸].

در کافی از ابوبصیر آمده است: از امام صادق (ع)درباره فرموده خدای عزوجل ﴿وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا[۱۸۹] سؤال شد. حضرت فرمود: "[یعنی] طاعت خداوند و معرفت امام"[۱۹۰]. و در همان کتاب از ابوبصیر آمده که گفت: حضرت ابوجعفر باقر (ع) به من فرمود: آیا امام خود را شناخته‌ای؟ گوید: عرضه داشتم: آری به خدا سوگند، پیش از آنکه از کوفه بیرون بیایم. فرمود: همین تو را کفایت می‌کند[۱۹۱].

درباره اهمیت معرفت امام عصر (ع) آمده است: مهم‌ترین و واجب‌ترین امور بعد از شناخت خدا و رسول او، شناختن ولیّ امر و صاحب الزمان است؛ چراکه این امر یکی از ارکان ایمان می‌باشد و هر کس در حالی بمیرد که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است، و معرفت او کلید تمام ابواب خیر و سعادت و رحمت می‌باشد[۱۹۲]»[۱۹۳].
۳۹. پژوهشگران مسجد مقدس جمکران؛
[[]] پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، در کتاب «انتظار بهار و باران» در این‌باره گفته‌اند: «چشم انتظاری، جز بر پایه شناخت میسر نیست. ابتدا باید رهبری مبتنی بر وحی و عصمت را شناخت و به لزوم آن معتقد بود تا بتوان خود را برای استقرار و پذیرش آن آماده ساخت. چنانکه ابتدا باید نسبت به رهبر معصوم و امام منصوب از طرف خدا و پیامبر، معرفت پیدا کرد تا بتوان در دوران غیبتش به امید زمان ظهورش به اطاعتش برخواست. و بدین‌گونه است که امام باقر (ع) این ویژگی را قبل از انتظار بیان می‌فرماید:"از میان شما هرکس که این امر را بشناسد و در انتظار آن باشد، بمنزله جهادگران است"[۱۹۴]. و نیز از این روست که امام سجاد (ع) اعتقاد به امامت را پیش از انتظار بیان می‌دارد: "همانا مردم دوران غیبت امام زمان (ع) که به امامت و پیشوایی او معتقد باشند و در انتظار ظهورش بسر برند، برتر از مردم هر دوران دیگرند"[۱۹۵]»[۱۹۶].
]]
۴۰. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها» در این‌باره گفته‌اند: «معرفت، مقدمه ایمان و اطاعت است. معرفت، یعنی شناخت؛ اگر ما چیزی را نشناسیم، چگونه به آن ایمان می‌آوریم یا از آن اطاعت می‌کنیم؛ یعنی اصل ایمان و اطاعت، به معرفت و ابسته است. علاوه بر اصل ایمان، مراتب آن نیز به معرفت بستگی دارد؛ یعنی انسان به قدر شناختش ایمان می‌یابد؛ هر اندازه معرفت و شناخت او به خدا و جانشینان خدا در زمین عمیق‌تر شود، ایمان او نیز راسخ‌تر می‌گردد و کسی که شناخت سطحی از خدا و اولیای خدا دارد، ایمان ضعیفی نیز خواهد داشت و ایمانش با کوچک‌ترین شبهه علمی یا شهوت عملی زایل می‌شود. از همین روی، امام صادق (ع) می‌فرماید: بنده، مؤمن نمی‌شود مگر معرفت یابد[۱۹۷]؛ زیرا بدون مقدمه، دست یافتن به اصل، محال می‌نماید و معرفت، مقدمه ایمان و اطاعت است. البته تنها ایمان و اقعی و کامل، بشر را به سعادت می‌رساند، و گرنه ایمانی که انسان را از جهنم نجات دهد، با شناخت سطحی نیز تأمین می‌شود»[۱۹۸].
۴۱. پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی؛
پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی، در کتاب «فرهنگ شیعه» در این‌باره گفته‌اند:
«امام‌شناسی از بنیادهای اعتقادی شیعه است و بنابر آن، شیعیان در هر عصری باید امام معصوم (ع) را بشناسند و از او معرفتی درست و استوار به دست آورند. در روایاتی از پیامبر اسلام (ص) نیز بدین وظیفه اشارت رفته است؛ همانند روایتی که می‌فرماید: "هر کس بمیرد به حالی که امام زمان خویش را نمی‌شناسد، به مرگ جاهلیت مرده است"[۱۹۹]. وظیفه شناخت امام (ع) در عصر غیبت به صورتی اکیدتر خود می‌نماید؛ زیرا بنابر روایات، در این روزگار زمینه شبهات و انحرافات بیش‌تر است و شیعیان به آزمون‌های دشوار گرفتار می‌آیند و بسیاری از آنان می‌لغزند و از راه به در می‌روند. از این رو امامان معصوم (ع) پیروان خویش را سفارش کرده‌اند که در عصر غیبت به خدا پناه آورند و از او بخواهند تا با شناخت ژرف و استوار از امام، ایمن مانند و از لغزش در دین مصونیت یابند[۲۰۰]»[۲۰۱].
۴۲. پژوهشگران مؤسسه فرهنگی موعود؛
پژوهشگران مؤسسه فرهنگی موعود، در کتاب «شیعه در عصر غیبت» و در کتاب «انتظار منتظر و تکالیف منتظران» در این‌باره گفته‌اند:

«در اهمیت شناخت امام زمان (ع) روایات زیادی نقل شده‌اند. در اینجا ابتدا به دعایی که از ناحیه مقدسه امام عصر (ع) تعلیم شده اشاره می‌‌کنیم: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۲۰۲]؛ "پروردگارا، حجتت را به من بشناسان؛ زیرا اگر حجتت را به من نشناسانی، از دین و آیینم گمراه خواهم شد". درخواست معرفت در این دعا پرده از راز مهم معرفت برمی‌دارد و اینکه وظیفه اصلی شیعیان شناخت و درک حجت حی خداوند تعالی است، به عبارت دیگر "معرفت امام عصر (ع)" در هر زمان، در سرلوحه وظایف قرار دارد و وظایف دیگر را برای ما روشن می‌‌کند. هر کس توفیق شناخت امام را دریافت، غیبت و ظهور - از این جهت - برایش یکسان است. برای چنین فردی تنها عمل به تکلیف اهمیت خواهد داشت. او همیشه خود را در محضر امامش می‌‌بیند و غیبت امام برای او مانع از انجام وظایف نیست. رسول خدا (ص) در مورد شناخت امام زمان (ع) فرمودند: «مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۲۰۳]؛ "هر که بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است".

از این روایت شریف می‌‌توان فهمید که به چه میزان معرفت امام زمان (ع) مهم و ضروری است، هرچند که درجات معرفت با هم یکی نیستند چنان‌که در حدیث شریف می‌‌خوانیم:«الْمَعْرُوفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَةِ»[۲۰۴]؛ "معروف، به اندازه شناخت و معرفت فرد است". درباره شناخت حجت حی خداوند روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده است، ایشان در پاسخ فضیل بن یسار که درباره مفهوم آیه: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۲۰۵] پرسیده بود، فرمودند: «يَا فُضَيْلُ اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ»[۲۰۶]؛ای فضیل! امام خود را بشناس که هرگاه امام خود را شناختی، مقدم و مؤخر شدن این امر ظهور حضرت ولی عصر (ع) به تو زیانی نمی‌رساند؛ و کسی که امامش را بشناسد و پیش از قیام صاحب‌الامر بمیرد، همتای کسی است که در لشکرگاه آن حضرت نشسته باشد، نه، بلکه همتای کسی است که در زیر پرچمش نشسته باشد"»[۲۰۷].

«اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ای که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت در باره وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت برخوردار است که در روایات بسیاری که از طریق شیعه و اهل‌سنت از پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) نقل شده، آمده است که: "هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است" [۲۰۸]؛ و در روایت دیگری که مرحوم کلینی به سند صحیح از فضیل بن یسار نقل می‌‌کند آمده است که: "شنیدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر)(ع) می‌‌فرمودند: هر کس در حالی که امامی نداشته باشد بمیرد، مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش‌افتادن یا تأخیر این امر (دولت آل محمد (ص)) او را زیان نرساند و هرکس بمیرد درحالی که امامش را شناخته همچون کسی است که در خیمه قائم (ع) با آن حضرت باشد"[۲۰۹]؛

توجه به مفاد دعاهایی که خواندن آن‌ها در عصر غیبت مورد تأکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیت موضوع شناخت حجت خدا رهنمون می‌‌سازد، چنانکه در یکی از دعاهای معروف و معتبری که شیخ صدوق آن را در کتاب "کمال الدین" نقل کرده، می‌‌خوانیم: "بارالها! خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی پیغمبرت را نخواهم شناخت، بارالها! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی حجت تو را نخواهم شناخت. بارالها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی از دینم گمراه میگردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را از (حق) پس از آنکه هدایتم فرمودی منحرف مگردان"[۲۱۰]»[۲۱۱].

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته

  1. وظیفه مسلمانان نسبت به امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    1. تکالیف و وظایف شیعیان برای زمینه‌سازی ظهور در غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    2. تکالیف و وظایف شخصی شیعیان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    3. تکالیف و وظایف فردی شیعیان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    4. تکالیف و وظایف اجتماعی شیعیان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    5. تکالیف و وظایف شیعیان در حوزه امنیت اجتماعی در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    6. تکالیف و وظایف علما در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    7. تکالیف و وظایف دانشجویان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    8. تکالیف و وظایف مستمعان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    9. تکالیف و وظایف کنهسالان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    10. تکالیف و وظایف جوانان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    11. تکالیف و وظایف زنان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    12. تکالیف و وظایف ثروتمندان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    13. تکالیف و وظایف اقشار آسیب‌پذیر در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    14. تکالیف و وظایف حاکمان و فرماندهان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    15. تکالیف و وظایف نیروی انتظامی در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    16. تکالیف و وظایف توده مردم در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  2. وظایف عام مسلمانان نسبت به امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    1. مسلمانان نسبت به شناخت امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
    2. مسلمانان درباره تولی به امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
      1. وظیفه مسلمانان درباره ایمان به امامت و ولایت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
      2. وظیفه مسلمانان درباره محبت و مودت به امام مهدی چیست؟ (پرسش)
      3. وظیفه مسلمانان درباره اطاعت و نصرت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
        1. برای یاری امام مهدی چه باید کرد؟ (پرسش)
    3. مسلمانان نسبت به تبری از دشمنان امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
    4. مسلمانان نسبت به زیارت و یاد امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
    5. مسلمانان درباره دعا برای امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
    6. مسلمانان نسبت به اقتدا به سنت و سیره امام مهدی در امور استحبابی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
    7. مسلمانان نسبت به انجام اعمال عبادی به نیابت از امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  3. وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی چیست؟ (پرسش)
    1. آیا انتظار فرج از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
    2. آیا صبر بر سختی‌های دوران غیبت از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
    3. آیا آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
      1. انواع آمادگی برای ظهور کدامند؟ (پرسش)
        1. آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی در عرصه فکری و اعتقادی یا علمی و معرفتی چیست؟ و چگونه محقق می‌شود؟ (پرسش)
        2. آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی در عرصه روحی و روانی چیست؟ و چگونه محقق می‌شود؟ (پرسش)
        3. آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی در عرصه اخلاقی و رفتاری چیست؟ و چگونه محقق می‌شود؟ (پرسش)
        4. آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی در عرصه سیاسی چیست؟ و چگونه محقق می‌شود؟ (پرسش)
        5. آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی در عرصه اقتصادی چیست؟ و چگونه محقق می‌شود؟ (پرسش)
        6. آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی در عرصه نظامی و انتظامی چیست؟ و چگونه محقق می‌شود؟ (پرسش)
    4. آیا پیروی از نواب عام از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
    5. آیا دعا برای تعجیل فرج از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
    6. آیا غمگین بودن در دوران غیبت و اشتیاق به ظهور از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  4. آثار نزدیک شمردن ظهور چیست؟ (پرسش)
  5. آفات دور دانستن ظهور چیست؟ (پرسش)
  6. آرزوها چگونه در شخصیت منتظران امام مهدی تأثیر می‌گذارد؟ (پرسش)
  7. برای ایجاد ارتباط قلبی با امام مهدی به جز تکالیف شرعی و دینی چه اعمالی لازم است تا بفهمیم ایشان از ما راضی هستند؟ (پرسش)
  8. وظیفه جامعه اسلامی در برابر اخباری که از سوی امام مهدی می‌رسد چیست؟ (پرسش)
  9. امام مهدی از نوجوانان جامعه امروز چه انتظاری دارند؟ (پرسش)
  10. دانش‌آموزان چگونه باید منتظر امام مهدی باشند؟ (پرسش)
  11. چگونه می‌توان برپایه خواست حقیقی امام مهدی عمل کرد؟ (پرسش)
  12. وظیفه مردم در عصر غیبت کبری برای برپایی عدالت چیست؟ (پرسش)
  13. آیا تکریم اماکن منسوب به امام مهدی از تکالیف عصر غیبت است؟ (پرسش)
  14. چرا رسیدگی به نیازهای مؤمنان مصداقی از برآوردن حوائج امام مهدی است؟ (پرسش)
  15. مرابطه با امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
  16. آیا حفظ پیوند با مقام ولایت از وظایف خاص منتظران امام مهدی است؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «...وَ أَدْنَي‌ مَعْرِفَةِ الإمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ». کفایة الأثر، ج1، ص260؛ بحارالانوار، ج46، ص406.
  2. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  3. «إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ»؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
  4. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۹۳ ـ ۱۸۹.
  5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۳۷: «خداوندا، خودت را به من بشناسان. پس به درستی که تو اگر خودت را به من نشناسانی، پیغمبر تو را نشناسم. خداوندا، رسول خود را به من بشناسان، پس به درستی که تو اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّت تو را نشناسم. خداوندا، حجّت خود را به من بشناسان، پس به درستی که تو اگر حجّت خود را به من نشناسانی، از دین خویش گمراه می‏شوم‏».
  6. «لَا یَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّی یَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ کُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ»؛ کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.
  7. خالد برقی، احمد بن محمد، محاسن برقی، ج۱، ص۲۵۱ و مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۷۶.
  8. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۷۱.
  9. «حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی الْعِبَادِ، مَنْ‏ تَرَکَهُ‏ هَلَکَ وَ مَنْ لَزِمَهُ نَجَا، حَقّاً عَلَی اللَّهِ تَعَالَی»؛‏ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ص ۱۴۸.
  10. «مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً». خالد برقی، احمد بن محمد، محاسن برقی، ج۱، ص۲۵۱ و مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۷۶.
  11. ر.ک: موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۲‌‌۳۳؛ پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ص ۴۵۸ ـ ۴۵۹؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۱۷ ـ ۱۱۰؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹‌‌ ۲۱۲؛ هراتیان، علی، انتظار فریضه‌ای فراموش‌شده؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۶۷۴؛ هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷؛ گوهری، عباس، دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص ۹۶ و ۹۷؛؛ رحیمیان، محمد حسین، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص ۳۲؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۴۵، ۴۶؛ فاضل همدانی، سید یحیی، نشانه‌های قائم آل محمد، ص ۶۰؛ مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۶۰ ـ ۶۵؛ سبحانی‌نیا، محمد، مهدویت و آرامش روان، ص ۳۴ ـ ۳۵؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۵۶؛ فقیه‌ایمانی، مهدی، مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۷؛ کریمی‌تبار، مریم، اهداف دولت زمینه‌ساز ظهور، ص ۱۲۳‌‌۱۲۷؛ فقیهی، علی نقی، امیری، شعله و شریفی، فاطمه، تبیین هویت اخلاقی فرد منتظر و راهکارهای پرورش آن در نوجوانان، ص ۱۰۸‌‌۱۱۰؛ محمد‌هاشمی، عبدالله، فرهنگ انتظار زمینه‌ساز تحقق جامعه مهدوی، ص۳۱‌‌۳۲؛ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۳۱؛ ظهوری‌فر، محمد، انتظار وظیفه‌ساز؛ الهی‌نژاد، حسین، وظایف منتظران در عصر غیبت، ص ۶۳؛ سهرابی، صادق، با انتظار در خیمه‌اش درآییم؛ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۴۶ – ۴۷؛ پژوهشگران مؤسسه فرهنگی موعود، شیعه در عصر غیبت، ص ۳۴‌‌۳۷؛ نجفی لیواری، مریم و محمدنیا گالشکلامی، نرگس، واکاوی شاخصه‌های الگوی خانواده منتظر، ص۷۶‌‌۷۷؛ انصاری، عبدالرحمن، وظایف منتظران امام عصر، ص۲۸‌‌۳۱؛ کرمی، رضا علی، خانواده منتظر امام زمان، ص ۵‌‌۷۶؛ کوثری، ابراهیم، انتظار و وظایف منتظران، ص ۹؛ جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص 189-193؛ آیتی، نصرت‌‏الله، آیینه انتظار یاوران مهدی، ص ۱۶۰‌‌۱۶۱؛ پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، انتظار بهار و باران، ص ۷۱‌‌ ۷۲؛ گودرزی، مجتبی، خلافت الهی و ضرورت توان­مندی منتظران، ص ۲۰۸.
  12. «مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.
  13. «و بخشش خداوند را درخواست کنید» سوره نساء، آیه ۳۲.
  14. «بی‌گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمی‌توانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند» سوره قصص، آیه ۵۶.
  15. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۳.
  16. موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌، ص ۱۴۴-۱۴۵.
  17. الکافی، ج۱، ص۳۳۷.
  18. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص 189-193.
  19. المحاسن، ج۱، ص ۱۵۵-۱۵۶.
  20. «يَا يَحْيَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ! مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ الغیبه، نعمانی، ص ۱۲۷.
  21. « أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي وَ بَعْدَهُ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»؛ کفایة الأثر، ص ۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج ۴، ص ۵۵.
  22. الکافی، ج ۱، ص ۲۰۱.
  23. «الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ زاد المعاد، ص ۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، "دعای عدیله".
  24. الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص ۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)
  25. علل الشرایع، ج ۱، ص ۹؛ بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۱۲.
  26. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۹، ص۳۷۳، ۳۷۷.
  27. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۵۶.
  28. راغب اصفهانی، مفردات غریب القرآن، ۳۳۱.
  29. حسینی میلانی، سید علی، وظایف امت در برابر امام، ص ۸۲.
  30. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۵، ح ۱۲.
  31. فاضل همدانی، سید یحیی، نشانه‌های قائم آل محمد، ص ۶۰.
  32. کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  33. خداوندا! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجت خود را به من معرفی نکنی، از دینم گمراه می‌‌شوم؛ اکمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۲.
  34. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۲.
  35. ظهوری‌فر، محمد، انتظار وظیفه‌ساز.
  36. محاسن برقی ص ۱۵۵، کمال الدین ج ۲، ص ۴۱۲.
  37. معجم احادیث الامام المهدی ، ج ۴، ص ۱۴۸.
  38. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۶۰-۶۵.
  39. محاسن برقی، ج۱، ص۲۵۱ و بحارالانوار مرحوم مجلسی، ج۲۳، ص۷۶ و با تعبیر «"مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ فَقَدْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً"» الصوارم المهرقة، شهید نورالله التستری،ص۲۶۳ این روایت را از، صعمین نقل می‌کند.
  40. مترجم: سید مهدی، حائری قزوینی، ناشر مهر قائم اصفهان می‌باشد.
  41. «"أَسْأَلُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي جُمْلَةِ الْعَارِفِينَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ"»؛ مفاتیح‌الجنان فرازی از زیارت جامعه کبیره.
  42. رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۱۰-۱۱۷.
  43. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۷۱.
  44. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۴۵، ۴۶.
  45. «ای مردم! خداوند بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند، زمانی که او را شناختند، او را پرستش کنند و هنگامی که او را پرستش کردند، با عبادت و پرستش او از بندگی غیر او بی‌نیاز گردند. مردی عرض کرد:‌ای پسر پیامبر! پدر و مادرم فدای شما باد، معرفت خداوند چیست؟ فرمود: شناخت اهل هر زمانی نسبت به امامشان، امامی که طاعت او بر آنان واجب است.» بحارالانوار، ج ۵، ص ۳۱۲ و کنز الفوائد، کراجکی، ص ۱۵۱.
  46. «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است» بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۶۸ و ج ۳۲، ص ۳۲۱ و ینابیع الموده، القندوزی، ج ۳، ص ۳۷۲.
  47. کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۲.
  48. الهی‌نژاد، حسین، وظایف منتظران در عصر غیبت، ص ۶۳.
  49. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۰۲، باب ۲۱، ح ۶: « قَالَ الرِّضَا (ع): نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِي عِبَادِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ نَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ وَ أَعْلَامُهُ فِي بَرِيَّتِهِ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ مِنَّا ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ وَ لَوْ خَلَتْ يَوْماً بِغَيْرِ حُجَّةٍ لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ».
  50. مکتب تشیّع، سال دوم، ص ۲۱.
  51. شیخ صدوق کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۲۱، باب ۲۲، ح ۷: «أَنَّ النَّبِيَّ (ص) قَالَ: إِنَّ فِي كُلِّ خَلَفٍ مِنْ أُمَّتِي عَدْلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَنْفِي عَنْ هَذَا الدِّينِ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ».
  52. الهی‌نژاد، حسین، ویژگی‌های منتظران و جامعه منتظر، ص 253-254.
  53. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۳؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۷۰.
  54. الکافی، ج۱، ص۳۴۳.
  55. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۲۳.
  56. «أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ... وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»؛ بحارالانوار، ج۴، ص۳۶ و ۴۰۷.
  57. مراد از معرفت مورد نظر، درجه ادنی و حداقل آن است، چنان‌که در کلام امام صادق (ع) قبلاً اشاره شد. اما معرفت حقیقت مقام امام (ع) برای افراد عادی مقدور نیست، چنان‌که امام رضا (ع) می‌فرماید: «فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ أَوْ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ... عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ» (الکافی، ج ۱، ص۲۰۱).
  58. الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷.
  59. صمدی، قنبر علی، آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور، ص 126-128.
  60. محمد باقر مجلسی، پیشین، ج۲۳، ص۹۴.
  61. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه: محمد باقر کمره‌ای، انتشارات اسوه،۱۳۷۲، ج۲، ص۶۰.
  62. همان، ص۴۱۸‌.
  63. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْسوره نساء، آیه ۵۹.
  64. ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ سوره مائده، آیه ۵۵.
  65. کوثری، ابراهیم، انتظار و وظایف منتظران، ص 9.
  66. ینابیع المودة قندوزی باب ۲۹ ص ۱۳۷
  67. اصول کافی ج ۲ ص ۹۷ باب انه من عرف امامه لم یضره تقدم هذالامر او تاخر ح ۱
  68. همان ص ۱۹۸ ح ۵
  69. سهرابی، صادق، با انتظار در خیمه‌اش درآییم، ص؟.
  70. بحارالانوار، ج ۸، ص۳۶۸.
  71. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۱۲، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۹۵قمری.
  72. موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۲-۳۳.
  73. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۳.
  74. اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۰۴.
  75. همان: ۱۰۶.
  76. همان.
  77. همان.
  78. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۷۱.
  79. « رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَانِ»؛ صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر، ص ۶۱۱ به نقل از آیتی، نصرت الله، یاوران مهدی، فصل‌نامه انتظار موعود، ش۳، ۱۳۸۱ش، ص ۷۴.
  80. « رِجَالٌ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ لَا يَشُوبُهَا شَكٌّ فِي ذَاتِ اللَّهِ أَشَدُّ مِنَ الْحَجَرِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.
  81. « مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ طبرسی، احمد بن علی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۴۳.
  82. « إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
  83. حکیمی، محمدرضا و برادران، الحیاة، ترجمه: احمد آرام، ج ‌۱، ص ۲۱۳.
  84. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، ص ۴۳۰؛ سادات، ۱۳۸۹: ۱۲۱.
  85. بهشتی، محمد؛ علی‌ نقی فقیهی؛ ابو جعفری، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن (ج۴)، ص ۲۱۹.
  86. حسینی‌زاده، سید علی؛ محمدعلی حاجی ده‌آبادی، بررسی مسائل تربیتی جوانان در روایات، ص ۸۱.
  87. فقیهی، علی نقی، امیری، شعله و شریفی، فاطمه، تبیین هویت اخلاقی فرد منتظر و راهکارهای پرورش آن در نوجوانان، ص ۱۰۸-۱۱۰.
  88. امام سجاد (ع)‌: (منتخب الأثر، ص ۲۴۴).
  89. آیتی، نصرت‌‏الله، آیینه انتظار یاوران مهدی، ص ۱۶۰-۱۶۱.
  90. امام خود را بشناس که اگر امام خود را شناختی، دیر و زود شدن این امر، آسیبی به تو نخواهد رساند؛شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۲
  91. خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نمی شناسم. خدایا! رسول خود را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من | نشناسانی، حجت تو را نمی شناسم. خدایا! حجتت را به من بشناسان که اگر حج خود را به من نشناسانی، از دین خود، گمراه می‌شوم؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۴۲
  92. پیشوایان،مدیران الهی بر مردمند و رؤسای بندگان اویند. هیچ کس جز کسی که آنها را بشناسد و آنها نیز او را بشناسند وارد بهشت نخواهد شد و جز کسی که آن‌ها را انکار کند و آن‌ها نیز او را انکار کنند، داخل دوزخ نگردد..؛ نهج البلاغه، ص ۲۱۳، خطبه ۱۵۲.
  93. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۰۱
  94. کامل‌ترین متن امام شناسی، زیارت معتبر و ارزشمندی است که از وجود مقدس امام هادی (ع) و به ما رسیده و نام زیارت «جامعه کبیره» است؛ یعنی بزرگ‌ترین و کامل‌ترین زیارتی که با آن، همه معصومان (ع) را با هم زیارت می‌کنیم. این زیارت مورد توجه و علاقه همه بزرگان و عالمان دین است.
  95. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۲۲- ۲۲۸؛ انتظار و منتظران، ص ۲۰۱-۲۰۹.
  96. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۰۹؛ و نیز نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۸، ح۲.
  97. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۳۳۱، ح۷.
  98. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱، ح۲.
  99. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح۵؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۴۲، ح۲۴؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۶۶، ح۶.
  100. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۵۴-۶۱.
  101. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹- ۲۱۲.
  102. « مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۴۰۹.
  103. {{متن حدبث|اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَمْ تَأَخَّرَ... فَمَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ كَانَ كَمَنْ هُوَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ (ع)؛ غیبت نعمانی، ص ۳۳۱.
  104. « وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ»؛ اصول کافی، کلینی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  105. بارالها! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من معرفی نکنی پیامبرت را نشناسم. بارالها! پیامبرت را به من معرفی کن که اگر پیامبرت را به من معرفی نکنی حجتت را نشناسم، بارالها حجتت را به من معرفی کن که اگر حجتت را به من معرفی نکنی از دین خود گمراه شوم؛ کافی، کلینی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۴۲؛ غیبت نعمانی، ص ۱۶۶.
  106. ر.ک: کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۲.
  107. سلیمیان، خدامراد، زمینه‌سازان ظهور.
  108. " جَاهِلِيَّةً جَهْلَاءَ أَوْ جَاهِلِيَّةً لَا يَعْرِفُ‏ إِمَامَه‏‏"
  109. محمّد بن یعقوب کلینی، کافی، ۱، ص ۳۷۷.
  110. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۸۱- ۱۹۵.
  111. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۸۰.
  112. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۷۶.
  113. به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۹.
  114. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۸۵.
  115. اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۴۶ - ۴۷.
  116. «ُ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ »؛ الکافی، کتاب التوحید، باب النوادر، ح ۱۰.
  117. «الْأَوْصِيَاءُ هُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- الَّتِي يُؤْتى‏ مِنْهَا، وَ لَوْلَاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ بِهِمُ احْتَجَّ اللَّهُ- تَبَارَكَ وَ تَعَالى‏- عَلى‏ خَلْقِه‏»؛ الکافی، کتاب الحجه، باب الائمه خلفاء الله، ح۲.
  118. گودرزی، مجتبی، خلافت الهی و ضرورت توان­مندی منتظران، ص ۲۰۸.
  119. بحارالانوار، ج۳، ص۳۸۲.
  120. کرمی؛ رضا علی، خانواده منتظر امام زمان، ص ۷۵-۷۶.
  121. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۱.
  122. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
  123. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۶۰.
  124. بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۲۱۶ و ۲۱۷.
  125. اکبری، محمد رضا، پرچم هدایت، ص۶۰.
  126. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ شیخ مفید، الرسالة الأولی فی الغیبه، کتاب هفتم.
  127. «عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- يَوْمَ‏ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ‏ بِإِمامِهِمْ‏ فَقَالَ‏ يَا فُضَيْلُ‏ اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ قَالَ وَ قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ بِمَنْزِلَةِ مَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)».
  128. «عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ‏ مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَيْسَ‏ لَهُ‏ إِمَامٌ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ هُوَ عَارِفٌ‏ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۲، ح۵۶.
  129. «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَجْلَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَنْ‏ عَرَفَ‏ هَذَا الْأَمْرَ ثُمَ‏ مَاتَ‏ قَبْلَ‏ أَنْ‏ يَقُومَ‏ الْقَائِمُ‏(ع) كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ قُتِلَ مَعَهُ»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۳۱، ح۳۱.
  130. «ابْنِي‏ مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ‏ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ میزان الحکمه، ج۱، ص۲۷۷ - ۲۴۶.
  131. انصاری، عبدالرحمن، وظایف منتظران امام عصر، ص۲۸-۳۱.
  132. «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»؛ بحارالانوار، ج۳، ص۲۳.
  133. «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۷۶.
  134. سبحانی‌نیا، محمد، مهدویت و آرامش روان، ص۳۴-۳۵.
  135. رحیمیان، محمد حسین، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص 32.
  136. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.
  137. اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۷.
  138. غیبة نعمانی، ص ۶۲.
  139. مکیال المکارم، ج ۱، ص ۳۷.
  140. البرهان، ج ۲، ص ۳۴.
  141. کافی، ج ۱، ص ۱۶۳.
  142. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷.
  143. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۷۴.
  144. آشتی با امام زمان، محمد شجاعی، ص ۲۴۸.
  145. هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷.
  146. فقیه‌ایمانی، مهدی، مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۷.
  147. «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ المجلس، المولی محمد باقر، پیشین، ج ۸، ص ۳۶۸ و ج ۳۲، ص ۳۲۱ و۳۳۳؛ همچنین ر.ک: القندوزی حافظ سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، تهران، اسوه ۱۴۱۶ ق، ج ۳، ص ۳۷۲.
  148. « سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةُ جَاهِلِيَّةٍ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ»؛ الکلینی، محمد بن یعقوب، پیشین، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۵.
  149. "بارالها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیغمبرت را نخواهم شناخت، بارالها! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی حجت تو را نخواهم شناخت. بارالها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من،نشناسانی از دینم گمراه می‌‌گردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را از (حق) پس از آنکه هدایتم فرمودی منحرف مگردان..."؛ الصدوق، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین، پیشین، ج ۲، ص ۵۱۲.
  150. الموسوی الاصفهانی، میرزا محمد تقی، پیشین، ج ۲، ص ۱۰۷.
  151. « قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) الْمَعْرِفَةُ مِنْ صُنْعِ مَنْ هِيَ؟ قَالَ: مِنْ صُنْعِ اللَّهِ لَيْسَ لِلْعِبَادِ فِيهَا صُنْعٌ»؛الکلینی، محمد بن یعقوب، پیشین، ج ۱، ص ۱۹۴، ح ۱.
  152. شفیعی سروستانی، ابراهیم، نقش انتظار در پویایی جامعه اسلامی.
  153. « مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۸، ص ۳۶۸.
  154. {{متن حدیث| اِعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَمْ تَأَخَّرَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ كَانَ كَمَنْ هُوَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ (ع)؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص ۵۷۰‌.
  155. محمد‌هاشمی، عبدالله، فرهنگ انتظار زمینه‌ساز تحقق جامعه مهدوی، ص۳۱-۳۲.
  156. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۷۱.
  157. نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۳۱.
  158. هراتیان، علی، انتظار فریضه‌ای فراموش‌شده.
  159. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱ / ۱۸۱.
  160. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱ / ۱۸۰.
  161. مفید، الفصول المختارة، ۳۲۵؛ ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب (ع)، ۱ / ۲۴۶؛ تفتازانی، شرح المقاصد فی علم الکلام، ۲ / ۲۷۵.
  162. طوسی، الغیبة..، ۳۳۴؛ ابن طاووس، علی بن موسی، جمال الأسبوع، ۵۲۰.
  163. صدوق، کمال الدین...، ۱ / ۳۱۹.
  164. گوهری، عباس و دیمه کار گراب، محسن ، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص 96-97.
  165. «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸.
  166. امام مهدی (ع) موجود موعود، ص ۳۱.
  167. امام مهدی (ع) موجود موعود، ص ۶۵.
  168. "«اللَّهُمَّ‏ عَرِّفْنِي‏ نَفْسَكَ‏ فَإِنَّكَ‏ إِنْ‏ لَمْ‏ تُعَرِّفْنِي‏ نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ بحارالأنوار، ۵۲، ص ۱۴۶ - ۱۴۷.
  169. طهماسبی بلداجی، اصغر و مرادی، فاطمه، قرآن و سبک زندگی مهدوی.
  170. « مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»بحارالانوار، ج۸، ص۳۶۸.
  171. اصول الکافی، ج۱، ص۱۸۵.
  172. محمدامین بالادستیان و دیگران، نگین آفرینش، ص۱۴۷ - ۱۵۱.
  173. « وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ»؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۵، انتشارات النعمان، نجف اشرف ۱۳۸۶قمری.
  174. کریمی‌تبار، مریم، اهداف دولت زمینه‌ساز ظهور، ص 123-127.
  175. پروردگارا! خودت را به من بشناسان و معرفتت را به من ارزانی دار، که اگر خودت را به من معرفی نکنی، پیامبرت را نمی‌شناسم. پروردگارا! معرفت رسول خود را به من ببخش، که اگر رسولت را به من معرفی نکنی، حجتت را نمی‌شناسم. پروردگارا! معرفت حجت خود را به من عطا فرما، که اگر حجتت را به من معرفی نکنی، از دین خود گمراه می‌‌شوم؛ کمال الدین، همان، ص ۵۱۲؛ جمال الاسبوع، سید بن طاووس، ص ۳۱۴؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۷.
  176. به درستی که با فضیلت‌ترین و ضروری‌ترین واجبات بر انسان، معرفت پروردگار و اقرار به بندگی اوست... و بعد از آن (یعنی پس از معرفت رسولمعرفت آن امامی است که به او اقتدا می‌‌کند - هم شناخت ویژگی‌ها و اوصاف و هم شناخت نامش - چه در سختی و چه در آسایش؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۴۰۷.
  177. فرحمند، مهناز، جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت.
  178. «مگر آنان که با دانایی به حق گواهی دهند» سوره زخرف، آیه ۸۶.
  179. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۱۹، با تلخیص.
  180. « مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ قَائِمٌ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ»؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  181. « لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ»؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۸۱.
  182. « اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي اللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِي مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۱۲.
  183. انتظار، باید‌ها و نباید‌ها، ص ۲۸ - ۲۹، برای اطلاع بیشتر در باب شناخت امام به باب معرفه الامام و الرد الیه کتاب اصول کافی رجوع شود.
  184. رجایی، محبوبه، مؤلفه­‌های انتظار توان­مند در قرآن کریم و سنت (مقاله)|مؤلفه­‌های انتظار توان­مند در قرآن کریم و سنت]].
  185. «آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟» سوره زمر، آیه ۹.
  186. ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۱، ح۲.
  187. صافی گلپایگانی، لطف اللّه، گفتمان مهدویت، ص۲۵۱.
  188. متقی هندی، علاءالدین، کنزالعمال، ج۳، ص۴۹۱.
  189. «و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.
  190. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۸۵.
  191. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۸۵.
  192. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳.
  193. نجفی لیواری، مریم و محمدنیا گالشکلامی، نرگس، واکاوی شاخصه‌های الگوی خانواده منتظر، ص۷۶-۷۷.
  194. « الْعَارِفُ مِنْکُمْ هَذَا الْأَمْرَ الْمُنْتَظِرُ لَهُ... کَمَنْ جَاهَدَ»بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۱۴۱.
  195. «إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ»؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
  196. پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، انتظار بهار و باران، ص ۷۱- ۷۲.
  197. کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲
  198. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۱۳.
  199. الاصول من الکافی‌، ۱/ ۳۷۷.
  200. ر.ک: الاصول من الکافی‌، ۱/ ۳۳۶ و ۳۳۷؛ امامت و مهدویت‌، ۲/ ۲۵۹- ۱۹۱.
  201. پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ص 458-459.
  202. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۳۷.
  203. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۰۹.
  204. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۹۶.
  205. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  206. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۷۱.
  207. پژوهشگران مؤسسه فرهنگی موعود، شیعه در عصر غیبت، ص ۳۴-۳۷.
  208. «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸، ص۳۶۸ و ج۳۲، صص ۳۲۱ و ۳۲۳؛ همچنین ر.ک: القندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۳، ص۳۷۲.
  209. «سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ‏ مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَيْسَ‏ لَهُ‏ إِمَامٌ‏ فَمِيتَتُهُ‏ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ قَائِمٌ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۷۱، ح۵.
  210. «اللَّهُمَ‏ عَرِّفْنِي‏ نَفْسَكَ‏ فَإِنَّكَ‏ إِنْ‏ لَمْ‏ تُعَرِّفْنِي‏ نَفْسَكَ‏ لَمْ‏ أَعْرِفْ‏ نَبِيَّكَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي اللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِي مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي‏»؛ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۱۲.
  211. پژوهشگران مؤسسه فرهنگی موعود، انتظار منتظر و تکالیف منتظران، ص ۲۶-۲۸.