بحث:عثمان بن علی بن ابیطالب در تاریخ اسلامی
مقدمه
«ابوعمر»[۱]، عثمان فرزند حضرت علی S و مادرش ام البنین دختر حزام است[۲]. وی دو سال پس از برادرش عبدالله بن علی بن ابی طالب دیده به جهان گشود و هنگام تولدش، امیرالمؤمنین علی S فرمود: به یاد برادرم، «عثمان بن مظعون»[۳] او را «عثمان» نامیدم. وی چهار سال با پدر و چهارده سال با برادرش امام حسن S و سی و سه سال با برادرش امام حسین S زندگی کرد و مدت عمر او نیز سی و سه سال بود[۴]. برخی مدت عمرش را ۲۱ سال نوشتهاند[۵].
عثمان و برادرانش (عباس و عبدالله بن علی بن ابی طالب و جعفر بن علی بن ابی طالب) با وجود این که شمر بن ذی الجوشن به آنها امان داد نپذیرفتند و برادر خویش امام حسین S را تنها نگذاردند[۶] و روز عاشورا وقتی حضرت عباس S کشتههای فراوان خاندانش را مشاهده کرد به برادران مادری خود که از فرزندان حضرت علی S بودند فرمود: پدر و مادرم به فدای شما باد! پیش بروید تا شما را بنگرم که آنها با اقدامی شجاعانه به لشکر عمر بن سعد حمله کردند و سینه خویش را آماج تیر و نیزه و شمشیر قرار دادند[۷]. برخی آوردهاند: پس از عبدالله بن علی بن ابی طالب برادرش عثمان بن علی بن ابی طالب به میدان رفت[۸]. ولی اکثر مورخان آوردهاند: وی پس از برادرش عمر بن علی S رهسپار میدان شد و چنین رجز خواند:
إِنّي انَا عُثْمانُ ذُو المَفاخِرِ | شَیْخي عَلِيًّ ذُو الْفَعالِ الظّاهِرِ | |
وَإِبْنُ عَّمِ النَّبِي الطّاهِرِ | أَخُو حُسَینٌ خَیْرَةُ الأَخائِرِ | |
وَ سَیِّدُ الکُبّارِ وَ الأَصاغِرِ | بَعْدَ الَّرسوُلِ وَ الْوَصِيِّ النّاصِرِ[۹] |
- من عثمان صاحب افتخاراتم، آقایم علی S است که کارهای نیکش آشکار و عموزاده پیامبر پاک است، برادرم حسین S از بهترین نیکان و پس از پیامبر a و علی S، سرور هر کوچک و بزرگ است.
درباره شهادت وی آوردهاند: خَولی بن یزید اصْبُحی[۱۰] تیری به پهلوی عثمان بن علی S زد از اسب به زمین افتاد، آنگاه فردی از ابان بن حازم (دارم) وی را به شهادت رساند[۱۱].
در زیارت ناحیه مقدسه بر وی چنین درود فرستاده شده است: «اَلسَّلاَمُ عَلَى عُثْمَانَ بْنِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ، سَمِيِّ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ، لَعَنَ اَللَّهُ رَامِيَهُ بِالسَّهْمِ خَوْلِيَّ بْنَ يَزِيدَ اَلْأَصْبَحِيَّ اَلْإِيَادِيَّ اَلدَّارِمِيَّ»[۱۲] درود بر عثمان بن علی S که هم نام عثمان بن مظعون بود، خدا تیر زننده به وی خولی بن یزید اصبحی ابانی دارمی را لعنت کند.[۱۳]
پانویس
- ↑ ناسخ التواریخ، ج۲، ص۲۳۸.
- ↑ الفتوح، ج۵، ص۲۰۶. ر. ک تسمیة من قتل، ش۷؛ نسب قریش، ص۴۳؛ مقاتل الطالبیین ص۸۳، دارالمعرفة؛ مقتل الحسین S، خوارزمی، ج۲، ص۲۹، مکتبة المفید؛ عمدة الطالب، ص۳۵۶.
- ↑ عثمان بن مظعون از صحابه نیک و زاهدی بود که پس از سیزده نفر اسلام آورد و دوبار هجرت کرد و در جنگ بدر شرکت نمود و نخستین کسی بود که پس از هجرت در مدینه درگذشت. وقتی از دنیا رفت پیامبر a فرمود: رحمت خدا بر تو باد! سپس خم شد و او را بوسید. پس از بلند شدن چشمان آن حضرت a را گریان دیدند، پیامبر a بر وی نماز گزارد و او را در بقیع به خاک سپرد و گاه بر سر قبر حاضر میشد. (ذخیرة الدارین، ص۱۴۷؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۶۲.)
- ↑ ابصار العین، ص۶۸، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ ذخیرة الدارین، ص۱۴۷.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ص۸۳، دارالمعرفة؛ ناسخ التواریخ، ج۲، ص۲۳۸.
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۳۹۱، دارالفکر؛ عمدة الطالب، ص۳۵۷.
- ↑ مثیر الاحزان، ص۶۸.
- ↑ ابصار العین، ص۶۸، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ ذخیرة الدارین، ص۱۴۷.
- ↑ الفتوح، ج۵، ص۲۰۶. ر. ک مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۱۶؛ مقتل الحسین خوارزمی ج۲، ص۲۹؛ ابصارالعین، ص۶۸، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ ناسخ التواریخ، ج۲، ص۲۳۸.
- ↑ خولی از دژخیمان کوفه و دشمنان اهل بیت بود. او در روز عاشورا پس از آنکه امام حسین S در قتلگاه به زمین افتاد جلو آمد تا سر مطهر حضرت را از بدن جدا کند و سر امام حسین S را به اتفاق حمید بن مسلم نزد ابن زیاد به کوفه آورد. وقتی مختار قیام کرد گروهی را در پی خولی فرستاد آنها رفتند و خانه وی را محاصره نمودند چون راه فرار را بر خود بسته دید به ناچار خود را در زیر سبدی در مسترح پنهان کرد به خانه وی ریختند و از همسرش که از دوستان اهل بیت بود و از آن روزی که سر امام حسین S به خانه آورده بود و در تنور جای داد کینهاش در دل گرفته بود، پرسیدند خولی کجاست؟ وی با زبان گفت: از او خبری ندارم ولی با دست جای پنهان شدن وی را نشان داد. او را دستگیر و نزد مختار آوردند. مختار گفت: ای ملعون. عثمان و جعفر فرزندان علی S را کشتی و سر امام حسین S را به کوفه آوردی. سپس فرمان داد، تا او را در آتش افکندند و زنده زنده سوزاندند تا خاکستر گردید. (تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳، ۴۵۰، ۴۵۵، ۴۶۸، دارالمعارف و ج۶، ص۵۹-۶۰، دارالمعارف؛ ذخیرة الدارین، ص۱۴۸؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۳).
- ↑ مناقب، ج۴، ص۱۱۶.
- ↑ الاقبال بالاعمال الحسنه... ، ج۳، ص۷۵، بحار الانوار، ج۴۵، ص۶۷.
- ↑ جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص:۲۵۷-۲۵۸.