بحث:مبانی نظام اقتصادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
نظام اقتصادی
در اسلام هیچ وقت مال و ثروت تحقیر نشده است. نه تولید و نه مبادله و نه مصرف آن، بلکه همه اینها تأکید و توصیه شده[۱] و برای آنها شرایط و مقرراتی نیز معلوم شده است[۲].
از نظر اسلام هرگز ثروت دورافکندنی نیست بلکه دورافکندنش اسراف، تبذیر، تضییع مال و حرام قطعی است. البته اسلام ثروت را هدف نمیداند و با این ایده که انسان فدای ثروت شود مخالف است و سخت مبارزه کرده است. به عبارت دیگر، اسلام، پولپرستی و اینکه انسان برده پول باشد را محکوم کرده است؛ پول را به خاطر پول و برای ذخیره کردن و اندوختن حرص و آز[۳] و یا آن را فقط برای پرکردن شکم و برای عیاشی و بیکاری و ولگردی که همان شهوترانی است مردود میداند؛ چراکه در هر دو صورت پول خواستن توأم با دنائت و پستی و محو شخصیت انسانی در پول و فقدان شرافت معنوی و شخصیت انسانی او است.
اما اگر انسان پول را بهعنوان یک وسیله برای فعالیت و عمل و تسهیل و تولید بخواهد، در این صورت پول تابع آن هدف کلی است که انسان پول را برای آن هدف میخواهد. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلرَّجُلِ الصَّالِحِ»[۴].
از نظر اسلام دفاع از مال در حکم جهاد است و کشته در این راه، شهید تلقی شده[۵] و با کمال صراحت در قرآن کریم از آن به عنوان «خیر» یاد شده است[۶].
از نظر اسلام، هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم غیر قابل تأمین است. اسلام میخواهد که غیر مسلمان بر مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد. این هدف هنگامی میسر است که ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش به طرف غیر مسلمان دراز نباشد، وگرنه نیازمندی با اسارت و بردگی همراه و ملازم است هرچند اسم آن را بردگی نگذارند. هر ملتی که از لحاظ اقتصادی دستش به طرف ملت دیگر دراز باشد، اسیر و برده او است.
امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: محتاج هر که شوی اسیر او خواهی بود. بینیاز از هر که گردی با او برابر خواهی شد. و هر که را مورد نیکی و احسان خود قرار دهی فرمانروای او خواهی شد[۷]. به گفتۀ لعل نهرو، ملتی مستقل است که جهش اقتصادی داشته باشد.
اسلام با اقتصاد دو گونه ارتباط و پیوند دارد. پیوند مستقیم که مقررات اقتصادی اسلام درباره مالکیت، مبادلات، مالیاتها، ارث، هبه، صدقه و وقف دارد از این قبیل است[۸].
اسلام مردم را به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، دزدی نکردن، خیانت نکردن، رشوه نگرفتن و.... توصیه میکند که همه اینها و یا قسمتی از قلمرو اینها در زمینه ثروت است. تا حدود مسائل اقتصادی روشن نشود، حدود عدالت، امانت، عفت، احسان و همچنین حدود دزدی و خیانت و رشوه روشن نخواهد شد[۹].
اسلام در عین اینکه طرفدار مالکیت اختصاصی است، تربیت ایمانی هم دارد و راه درآمد غیر مشروع و تکاثر و ازدیاد ثروت را بسته است. بهطور قطع از راه مشروع صد پارچه ملک درست نمیشود. امام صادق(ع) نیز میفرمایند: ده هزار درهم از راه مشروع جمع نمیشود[۱۰]. هرچند بیان امام(ع) نسبت به زندگی آن روز است، اما مقصود آن است که همیشه درآمد مشروع حد معینی دارد و بالاتر از آن از راه مشروع به دست نمیآید[۱۱].
اسلام طرفدار تقویت بنیه اقتصادی است اما نه بهعنوان اینکه اقتصاد خود هدف است یا تنها هدف است، بلکه به عنوان اینکه هدفهای اسلام بدون اقتصاد سالم و نیروی مستقل اقتصادی ممکن نیست. در عین حال اسلام اقتصاد را فقط یک رکن از ارکان حیات اجتماعی میداند؛ لذا به خاطر اقتصاد به سایر ارکان ضربه و لطمه نمیزند.
از نظر اسلام، اقتصاد صرفاً تابع تقاضا و تمایلها نیست بلکه باید تمایلها با مصالح عالی و همه جانبه بشریت تطبیق کند. از اینرو فصل مهمی در فقه اسلام به نام «مکاسب محرمه» وجود دارد[۱۲]. از نظر اسلام، درآمد مشروع یعنی درآمدی که از طرفی محصول فعالیت شخص باشد و یا لااقل جنبه استثمار نداشته باشد، از طرف دیگر از لحاظ مصرف قابلیت مصرف شدن مشروع و مفید داشته باشد و به اصطلاح فقهای اسلامی، جنس مورد معامله دارای، «منفعت محلله مقصوده» باشد و به عبارت سوسیالیستها، هدف منافع اجتماع باشد نه پر کردن جیب اشخاص[۱۳].
از نظر اسلام، گردش مال و ثروت و نقل و انتقال آن باید از هر نوع بیهودگی، پاک و مبرا باشد. در مقابل هر نقل و انتقالی باید یک خیر مادی و یا معنوی در کار باشد وگرنه گردش مال به باطل و ممنوع است[۱۴].
مردم بر اموال خود تسلط دارند[۱۵]. البته در چارچوبی که اسلام اجازه داده نه بیشتر؛ تضییع مال به هر شکل و به هر صورت، دور ریختن، بیش از حد نیاز مصرف کردن، تجملهای فاسد کننده که در زبان اسلام از آنها با «اسراف» و «تبذیر» تعبیر شده، حرام و ممنوع است. البته توسعه در زندگی و گسترش دادن به زندگی برای رفاه خانواده (همسر و فرزندان) تا زمانی که به تضییع حقی و یا به اسراف و تبذیر و یا به ترک یک تکلیف و وظیفهای منتهی نشود، مجاز بلکه مورد پسند و تشویق قرار گرفته است.
رشوهدهنده و رشوه گیرنده به شدت محکوم و مستحق آتش معرفی شده و پولی که از این راه تحصیل میشود، حرام و ناروا است. «احتکار» یعنی گردآوری ارزاق عمومی و نگهداشتن آنها بهمنظور بالارفتن قیمتها و گرانتر فروختن، حرام و ممنوع است.
اسلام دشمن بیکاری و بیکارگی است. انسان به حکم اینکه از جامعه بهره میگیرد و به حکم اینکه کار بهترین عامل سازنده فرد و اجتماع و بیکاری بزرگترین عامل فساد است باید کار مفید انجام دهد. اسلام انگل بودن و کَلّ و سربار جامعه بودن را در هر شکل و صورتی مورد لعن و نفرین قرار داده است[۱۶].
در اسلام، شغل و حرفه علاوه بر اینکه تکلیف است، امری مقدس و محبوب خدا است[۱۷] و کسی که خود را برای اداره خانواده و تأمین زندگی به زحمت و رنج میافکند مانند مجاهد در راه خدا است[۱۸].[۱۹]
پانویس
- ↑ تولید ثروت در کشاورزی، دامداری، صنعت و... مبادله ثروت، داد و ستد آن و به مصرف رساندن آن در امور شخصی در حدود احتیاجهای فردی به دور از هرگونه تجمل و اسراف که مُفسد انسان است توصیه شده است. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۴۰۴.
- ↑ در مورد حیف و میلها و سرقتها و خیانتها، مقررات سخت قضایی و جزایی وضع شده است.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾ «ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، داراییهای مردم را به نادرستی میخورند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را میانبارند و آن را در راه خداوند نمیبخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.
- ↑ المحجة البیضاء، ج۶، ص۴۴.
- ↑ المحجة البیضاء، ج۲، ص۴۸۱.
- ↑ ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ﴾ «بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۴۰۵. نقل از غررالحکم، ج۲، ص۵۸۴؛ «احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَسِيرَهُ وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظِيرَهُ أَحْسِنْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَمِيرَهُ».
- ↑ در فقه اسلام. کتاب البیع، الاجاره، الوکاله، الرهن، الارث، الهبة، الوقف، الشرکة، المضاربه، المزارعه و... که به تفصیل از مباحث اقتصادی مربوط بحث کرده است وجود دارد. ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، صص ۹۹ – ۱۰۴.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۴۰۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲. باب ۸، حدیث ۵.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۴۰۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، صص ۵۷۶ و ۵۷۷، شمارههای ۷ و ۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۴۰۸.
- ↑ ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۴۵.
- ↑ تحف العقول، ص۳۷.
- ↑ کافی، ج۵، ص۱۱۳.
- ↑ کافی، ج۵، ص۸۵.
- ↑ جبرئیلی، محمد صفر، اسلامشناسی، ص ۵۱.