جهش اقتصادی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

«دولت» نهادی عالی اجتماعی است که مسئولیت «تنظیم سیاست‌های کلان، نظارت عالی و مدیریت علمیات کلان اقتصادی» را به عهده دارد، در حالی که همه حقیقت «قوت و توان» در دستان «ملت» است، به طوری که این ملت است که «سرنوشت» خود را رقم می‌‌زند و به سادگی «دولت»‌ها را از مشروعیت و مقبولیت ساقط و حاکمیتی حقیقی خود را اعمال می‌‌کند؛ زیرا قوت سیاست‌گذاری یا نظارت و مدیریت عالی نهاد دولت از درون قوت ملت نشأت می‌‌گیرد.

به سخن دیگر، دولت همانند «سر» و ملت به منزله «تن» است، به طوری که اگر «سر» بخواهد اندیشه‌ها را به انگیزه تبدیل کند نیازمند ابزارهای اجرایی است که در اختیار تن و بدن است. اینجاست که به سادگی و روشن موضوع «تعاون دولت – ملت» معلوم می‌‌شود؛ زیرا بدون چنین «تعاونی» هرگز نمی‌تواند امید «موفقیت» در هیچ عرصه ای از عرصه‌های فعالیت را داشت.

در «جهش اقتصادی» آن چه لازم است توجه به نقش قوای دولت به معنای حاکمیت عالی برای «تقنین»، «نظارت» و «مدیریت عالی» و توجه به نقش ملت به معنای سازندگان قوت و قدرت برای دولت و هر عملی دیگر در اجتماع است. پس اگر در حوزه عالی دولت، اندیشه جهش اقتصادی شکل نگیرد، هرگز جهش اقتصادی در بدنه ملت شکل نخواهد گرفت؛ چنان که این عکس این مسأله نیز اتفاق افتد، هیچ جهشی رخ نخواهد داد؛ زیرا اندیشه دولت بدون انگیزه ملت ره به جایی نمی‌برد[۱].

تعاون دولت – ملت در چارچوب تقوا و نیکی

نظام سیاسی ولایی، نظام برآمده از اصول آموزه‌های وحیانی قرآن، برای ایجاد یک اجتماع برتر الهی در میان بشر است. اصول این نظام سیاسی همانند اصول ثابت امت اسلامی، حرکت در چارچوب «تقوا» و «برّ» است که خدا در آیات قرآنی بیان کرده است[۲].

با نگاهی کلی به آیات قرآنی معلوم می‌‌شود که «تقوا» حوزه و ساحت بسیار وسیع و گسترده ای را در بر می‌‌گیرد که شامل اموری همانند «عدالت قسطی»، «عفو و احسان»، «انفاقات مالی»، «استعمار و آبادانی زمین»، نظم اجتماعی در ساختار «عرف و معروف» و مانند آنها را در بر می‌‌گیرد. همچنین واژه «برّ» نوعی دریادلی است که به سبب وضع لغوی شامل گستره ای گسترده از انواع کارهای نیک می‌‌شود که هیچ محدودیتی را در خود نمی‌پذیرد. این گونه است که همه ساحات فکری، رفتاری، دنیوی، اخروی، مادی، معنوی و مانند آنها را می‌‌توان تحت دو کلمه «تقوا و برّ» ساماندهی کرد. به عنوان نمونه «اطاعت از قوانین حکومتی و حاکمیتی دولت اسلامی» و پرهیز از «عصیان و معصیت» از این قوانین بخشی از «تقوا و برّ» است که «تعاون» و معاونت در آن به عنوان یک فرمان و امر الهی به شکل واجب مطرح شده است[۳].

خدا می‌‌فرماید: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۴].

در جایی دیگر در تبیین و تشریح همین حکم نیز می‌‌فرماید: ﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۵].

پس از نظر قرآن، مخالفت امت با فرمان امام و دولت اسلامی در نظام سیاسی ولایی به معنای مخالفت با فرمان «تعاون» در کارهای خیر و تقوا است. به سخن دیگر، اگر موفقیتی برای امت و امام در عرصه‌های گوناگون معنوی، مادّی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مانند آنها است، همگی در گرو تعاون و همکاری دولت – امت است.

خدا در آیات قرآنی بیان می‌‌کند که «تعاون» در ساحات گوناگون می‌‌تواند موجب تغییرات شگرف شود و اوضاع را به طور کلی و کامل دگرگون سازد. البته تعاون در دو سویه «مثبت و منفی» چنین آثاری را به جا می‌‌گذارد و هیچ اختصاصی به تعاون در امور خیر ندارد؛ چراکه تعاون در کارهای بد نیز موجب تغییرات شگرف در عرصه‌های گوناگون می‌‌شود.

برخی از ساحاتی که تعاون در کارهای بد و خوب در آنها تاثیرات مستقیم و شگرفی به جا می‌‌گذارد، عبارت‌اند از:

  1. نظم اجتماعی: از نظر قرآن، تعاون اجتماعی موجب «نظم و انتظام اجتماعی» است؛ زیرا مردم با تعاون و اجرای مقررات و قوانین می‌‌توانند تنش‌ها و چالش‌ها را کاهش داده و یا بزدایند که نتیجه آن نظم و انتظام اجتماعی و کاهش درگیری و مراجعه به محاکم قضایی و داوری است[۶].
  2. فروپاشی اجتماعی: همان طوری که تعاون اجتماعی می‌‌تواند نظم و انتظام اجتماعی را در سایه اجرای قوانین و مقررات پدید آورد، همچنین در شکل تعاون بر «عدوان و اثم» می‌‌تواند، نظم و انتظام را از میان بردارد و اجتماع و امت را با چالش‌های عظیم فکری و فرهنگی مواجه سازد؛ زیرا جایگزین‌سازی مثلا رفتارهای ارزشی و هنجاری با رفتارهای نابهنجار و ضد ارزشی موجب می‌‌شود تا چالش‌ها و تنش‌ها در امت افزایش یابد و مشکلات عدیده ای را در همه ساحات دیگر اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی موجب شود.[۷] خدا در آیه ۸۵ سوره بقره نشان می‌‌دهد چگونه گروهی از بنی‌اسرائیل، در قتل و اسارت یکدیگر همکاری و تعاون داشتند و اجتماع را به سوی خشم الهی و مجازات سوق دادند، به طوری که یکی از عوامل اصلی فروپاشی امت یهودی و سرگردانی آنان در جغرافیای زمین همین مسأله بوده است.
  3. ایمان و کفر: از نظر قرآن، در امور معنوی مانند ایمان و تقوا، تعاون نقش اساسی دارد؛ زیرا کسانی که ایمان کامل دارند و تفکیکی در ایمان ایشان نسبت به امور نیست، در رفتارهای اجتماعی نیز صادقانه و درست عمل می‌‌کنند؛ در حالی که تبعیض در ایمان موجب می‌‌شود تا در رفتار اجتماعی نیز رفتارهای تبعیض آمیز و گناه الودی داشته باشند.[۸] خدا در قرآن می‌‌فرماید ممکن است که برخی به قصد «ظهیر» و پیشتبانی از یک دیگر در عرصه‌های گوناگون وارد شوند که البته ممکن است موفقیتی برای آنان نداشته باشد، چنان تعاون و همکاری جن و انس برای آوردن «مثل قرآن» از این دست موارد است.[۹]
  4. مناسک و اعمال عبادی: خدا در قرآن بیان می‌‌کند که تعاون در کارهای نیک و تقوایی موجب می‌‌شود تا مردم در انجام و اجرای مناسک به دوراز هر گونه مشکل و چالشی به آن اقدام کنند و مقدسات خود را تکریم و احترام نمایند؛ در حالی که تعاون در کارهای بد و تجاوزگری موجب می‌‌شود که انسان در تکریم مقدسات و نیز اجرای مناسک با چالش‌های جدی مواجه شود.
  5. جهاد و جنگ: تعاون در حوزه‌های نظامی می‌‌تواند در قالب دفاع از حق و مظلوم و مستضعف یا در دفاع از باطل و ظالم و مستکبر باشد؛ یعنی تعاون در کارهای خوب و بد که آثار متفاوت آن کاملا روشن است.[۱۰]تعاون مردم با ذوالقرنین برای ساخت سد دفاعی از جمله فعالیت‌های موثر نیک است که در قالب تعاون آثار و برکات مفیدی برای امت داشت.[۱۱] همچنین خدا در قرآن به مؤمنان هشدار می‌‌دهد که نمی‌بایست برای تجاوزگری با یک دیگر یا دیگران همکاری و تعاون داشته باشند[۱۲].[۱۳]

نقش فلسفه زندگی در تعاون دولت ـ ملت در ساحت‌های گوناگون

در آیات قرآنی موفقیت‌های بزرگ منوط به اموری شده است که از جمله آنها «ایمان و تقوا و برّ» در سایه تعاون و همکاری جمعی مؤمنان است. بسیاری از آیات که در آنها خدا «قوم» یا «امت» را در قالب «یا ایها المؤمنون» مطرح می‌‌کند، ناظر به این نکته است که موفقیت امت در این امور در گرو و رهن همکاری و تعاون اجتماعی و جمعی است.

به عنوان نمونه موفقیت امت در «تغییر سرنوشت جمعی امت ها» نیازمند «تغییر انفس مردم» است؛ زیرا زمانی سرنوشت امتی تغییر می‌‌یابد که اکثریت مردم آنان از نظر «فلسفه و سبک زندگی» تغییر کنند. البته چنان که گفته شد هر «تغییر اجتماعی» در گرو و رهن، «تغییرات اجتماعی جمعی» در «فلسفه و سبک زندگی» است. وقتی شاکله و شخصیت مردمی به گونه ای تغییر کرد که «تقوا و برّ» در میان آنان به شکل یک پدیده اجتماعی بروز کرد، به طور طبیعی آن امت نیز از فواید آن بهره مند شده و «نظم و انتظام اجتماعی» و همچنین «امنیت و آرامش» و نیز «آسایش و رفاه» برای آنان رقم می‌‌خورد. از همین روست که بارها در قرآن بر عنصر «تغییر انفس» تاکید خاص می‌‌شود که «تغییر در روان انسان»‌ها است؛ این تغییر مثبت که «فلسفه و سبک زندگی اجتماعی» مردم را سامان می‌‌دهد، موجب می‌‌شود تا «فضل» الهی نصیب آنان شود و انواع برکات و نعمت‌های الهی از مادی و معنوی بر آنان سرازیر شود. خدا می‌‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ در حقیقت ‏خدا حال قومی را تغییر نمی‏ دهد تا آنان انفس خود را تغییر دهند[۱۴].

همچنین می‌‌فرماید: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۱۵]. در جایی دیگر به اجتماع شهری به عنوان مجموعه همکار در کار خیر اشاره می‌‌کند و به نوعی «تعاون» را در تحقق آثار آن مورد تاکید قرار می‌‌دهد و می‌‌فرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۱۶].

بنابراین، وقتی امری خوب یا بد در میان امت و اجتماعی به شکل «ظاهر و پدیده اجتماعی» ظهور پیدا کرد، به این معنا است که «تغییر در انفس مردم» ایجاد شده است؛ چراکه هر کسی بر اساس «شاکله» خودش عمل می‌‌کند.[۱۷] این بدان معناست که هویت روانی اشخاص آن اجتماع متاثر از بینش‌ها و نگرش‌ها تغییر یافته است؛ زیرا سبک زندگی یعنی همان عمل هر امتی مبتنی بر «فلسفه زندگی» یعنی همان بینش‌ها و نگرش‌های آنان است. پس اگر در اجتماعی ظاهره و پدیدهایی چون گناه و خشونت و تجاوز و زنا گسترش یافت به این معنا است که فلسفه زندگی آنان تغییر یافته و تغییرات در «انفس» صورت گرفته است؛ همچنین اگر در امت و اجتماعی «تقوا و برّ و نیکی» گسترش یافت و پدیده اجتماعی شده به معنای تغییرات مثبت در «انفس» آن مردم است که در سبک زندگی آنان بروز و ظهور کرده است[۱۸].

از آن جایی که دولتملت یک مجموعه ای متشکل از امت و امام است، به طور طبیعی هر پدیده اجتماعی به معنای تغییر در فلسفه زندگی آن امت است. همکاری دولت – ملت اگر بر اساس «تقوا و برّ» باشد به معنای آن است که آموزه‌های اسلامی در آن تقویت شده است؛ و اگر بر اساس «اثم و عدوان» باشد به معنای دوری از آموزه‌های وحیانی قرآن است[۱۹].[۲۰].

ضرورت تعاون دولت ـ ملت در ساحات اقتصادی

در راستای جهش اقتصادی لازم است تا «تعاون علی التقوی و البرّ» در دستور کار امت و امام و دولت ـ ملت قرار گیرد؛ زیرا چنان که بیان شد بدون همکاری و تعاون جدی دولت – ملت نمی‌تواند تغییرات اساسی را ایجاد کرد.

در این راستا می‌‌بایست همان طوری که حضرت یوسف(ع) با «ملک مصر» با توجه به آمایش سرزمینی و میزان بودجه کشور، برنامه‌ریزی کلان داشته و قوانین مناسب در تولید و توزیع و مصرف وضع کرده و به شدت آن را به مورد اجرا گذاشته‌اند که از جمله «سهمیه بندی و قسط بندی» درآمدها و محصولات برای دست یابی قسطی همگان به آسایش و رفاه در اوضاع سخت خشکسالی است، همچنین دولت اسلامی می‌‌بایست قوانین و مقررات مناسب با اوضاع کنونی وضع کند به سختی به مورد اجرا گذارد تا منابع در مسیر درست مورد بهره برداری قرار گیرد و امکان سوء استفاده در هیچ مرحله ای از مراحل توزیع منابع، تولید، توزیع و مصرف وجود نداشته باشد.این نیز به معنای نظارت دقیق و اعمال حاکمیت قوی در همه مراحل است.

از سوی دیگر، این ملت است که می‌‌بایست نه تنها جهش تولید را برای عبور از بحران و سرمایه‌گذاری برای سالهای سخت در دستور کار قرار دهد، بلکه به قوانین و مقررات تن دهد و به خود اجازه ندهد که قوانین را دور بزند و با کسانی در دور زدن آن همکاری کند[۲۱]. اصولا اگر دولت امکانات بسیاری را به عنوان «امین ملت» در اختیار دارد به معنای آن نیست که از «تعاون» ملت بهره نگیرد؛ زیرا هرگز بدون همکاری و تعاون صادقانه ملت در «تقوا و برّ» نمی‌توان امید موفقیتی را داشت.

به عنوان نمونه ذوالقرنین به عنوان یکی از دولت‌های الهی که خدا در قرآن خدمات و فعالیت هایش را گزارش کرده است، می‌‌فرماید: ﴿قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمً * آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا[۲۲].

از آن جایی که منابع بسیاری در اختیار دولت اسلامی است که از جمله آنها انفال و فیّ است، دولت اسلامی می‌‌بایست از منابع انسانی برای جهش تولید استفاده کند. البته «تعاون امت» با دارایی‌های خویش می‌‌تواند در تحقق جهش اقتصادی تسریع و تسهیل کند؛ البته این زمانی اتفاق می‌‌افتد که امت به «ایثار» برسد واین فرهنگ جهادی و ایثاری را در خود به نمایش بگذارد؛ شکلی نیست که چنین مرتبه ای تعاون زمانی اتفاق می‌‌افتد که امت به دولت باور و اعتقاد و اعتماد داشته باشد و بخواهد بر اساس فلسفه الهی برای آخرت در دنیا تلاش کند و «استعمار الارض» آبادانی آن را در کنار «انفاقات مالی» در عرصه‌های گوناگون جهاد اقتصادی، فرهنگی و نظامی وظیفه و تکلیف خویش بداند[۲۳].

در حقیقت جهش چرخ تولید، نیازمند اهتمام قوای سه گانه مقننه و مجریه و قضاییه نسبت به ساماندهی بودجه، نظارت بر عملکرد دولت و مبارزه با فساد در همه بخش‌ها و ساحات است. پس باید همه‌ ارکان دولت اسلامی و صاحبان قدرت سیاسی در کشور برای حمایت از تولید و بهبود فضای کسب و کار در کنار هم قرار بگیرند تا رونق و جهش تولید رخ دهد. به سخن دیگر، بررسی چند باره ساختار‌ها و تصویب قوانین به نفع تولید محور‌های مهمی است که البته با مبارزه و مقابله با فساد اقتصادی و رانت بازی می‌تواند کمک کار جهش اقتصادی باشد. البته این بخش نخست آن است و بخش دوم تعاون امت و ملت با دولت برای تحقق این اهداف و برنامه‌ها است[۲۴].

عوامل و بسترهای جهش اقتصادی

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، مهم‌ترین عوامل برای یک جهش اقتصادی بزرگ سودمند توجه به عوامل و بسترهای زیر است:

  1. مدیریت جهادی و انقلابی: از نظر آموزه‌های وحیانی، جهاد مقدس مؤمنان می‌‌بایست همه ابعاد زندگی انسان را در بر گیرد و مؤمنان در همه عرصه‌ها به شکل جهادی با رویکردی انقلابی می‌‌بایست در صحنه‌های گوناگون نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حضور داشته باشند. هر کسی می‌‌بایست احساس مسئولیت داشته باشد و از مقاومت و استقامت در برابر مشکلات عقب نشینی نکند.
  2. عدالت قسطی در توزیع منابع مالی: از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، مهم‌ترین هدف و فلسفه بعثت و ارسال رسولان و انزال کتب آسمانی، آگاهی مردم نسبت به حقوق خویش و ایجاد بستر برای «قیام الناس بالقسط» است که تحت رهبری معصومان(ع) انجام می‌‌شود[۲۵].
  3. تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها: جهش اقتصادی به نوعی تغییرات انقلابی بستگی دارد که می‌‌بایست در منابع انسانی، ابزارها و منابع مالی ایجاد شود؛ زیرا جهش اقتصادی در شرایطی مطرح می‌‌شود که اقتصاد با چالش‌های عظیم مواجه است و همانند رودی خروشان لازم است تا موانع را از سر راه بردارد و با پرش از موانع یا تبدیل آن به فرصتی برای جهش همانند سکوهای پرتاب شناگران، اقداماتی صورت گیرد که اقتصاد بتواند به نقطه اوج و آرامشی خود دست یابد و در بستر و سطحی بدون مانع و چالش به آرامی بتواند به حرکت خود ادامه دهد. در حقیقت، جهش اقتصادی چیزی جز تبدیل تهدیدهایی چون تهدید تحریم به فرصت تولید نیست.
  4. اهتمام و توجه به اقتصاد دانش بنیان: یکی از لوازم مهم و اساسی برای جهش اقتصادی توجه و اهتمام به اقتصاد دانش بنیان است؛ زیرا اگر در شرایط عادی و معمولی اقتصاد می‌‌توانست بدون علم و دانش مشکلات را حل و فصل نماید؛ در شرایط بحرانی و چالشی چون چالش تحریم، لازم است تا اقتصاد دانش بنیان مدیریت اقتصاد را به دست گیرد[۲۶].

منابع

پانویس

  1. منصوری، خلیل، جهش اقتصادی در سایه تعاون دولت ملت.
  2. مائده، آیه ۲.
  3. مائده، آیه ۲.
  4. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  5. «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد * خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز می‌دارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۸-۹.
  6. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ «ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید؛ (گوشت) دام‌ها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده می‌شود، بی‌آنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بی‌گمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱؛ ﴿ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ «آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید و دسته‌ای از خودتان را از خانه‌هاشان بیرون می‌رانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی می‌کنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد می‌کنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می‌آورید و به بخشی (دیگر) کفر می‌ورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سخت‌ترین عذاب باز برده می‌شوند؛ و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۸۵.
  7. مائده، آیه ۲؛ بقره، آیه ۸۵.
  8. مائده، آیه ۲؛ بقره، آیه ۸۵.
  9. ﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا «بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.
  10. مائده، آیه ۲؛ بقره، آیه ۸۵؛ احزاب، آیات ۲۲ و ۲۶.
  11. ﴿قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا «گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم» سوره کهف، آیه ۹۵.
  12. مائده، آیه ۲.
  13. منصوری، خلیل، جهش اقتصادی در سایه تعاون دولت ملت.
  14. ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.
  15. «آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمی‌گرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.
  16. «و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
  17. ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا «بگو: هر کس به فرا خور خویش کار می‌کند و پروردگار شما داناتر است که چه کس رهیافته‌تر است» سوره اسراء، آیه ۸۴.
  18. رعد، آیه ۱۱؛ انفال، آیه ۵۳؛ مائده، آیه ۹۶.
  19. مائده، آیه ۲.
  20. منصوری، خلیل، جهش اقتصادی در سایه تعاون دولت ملت.
  21. یوسف، آیات ۴۵ تا ۶۰.
  22. «گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم * پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم» سوره کهف، آیه۹۵-۹۶.
  23. ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ * وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است * (بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند * و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۷-۹؛ ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱؛ ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰؛ ﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱ و آیات دیگر.
  24. منصوری، خلیل، جهش اقتصادی در سایه تعاون دولت ملت.
  25. سوره حدید، آیه ۲۵.
  26. منصوری، خلیل، عوامل اساسی جهش اقتصادی.