جهش اقتصادی در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

«اقتصاد» در کنار «فرهنگ»، بنیاد و اساس هر اجتماعی را شکل می‌‌دهد؛ از همین روست که بخشی اساسی از احکام و قوانین قرآنی به حوزه و ساحت مسایل اقتصادی و موضوعات آن توجه دارد؛ زیرا بدون اقتصاد، اجتماعی شکل نمی‌گیرد و برپا نمی‌ماند. بر این اساس، همه ارکان جامعه از ملت و دولت می‌‌بایست به «اقامه اقتصاد» بر اساس «عدالت قسطی» پرداخته و در مقام «قوامین بالقسط» به گونه ای در عرصه و ساحت اقتصاد عمل کنند که همه «اقشار اجتماع» از «سهم و قسط» خویش نسبت به نیازهای اقتصادی برخوردار شوند.

در شرایطی که اقتصاد گرفتار «بحران» است، رفتارهای معمولی و عادی نمی‌تواند تضمین کننده «اقتصاد سالم» برای همگان باشد. بنابراین همان طوری که در شرایط بحران‌های ساختاری اجتماعی، لازم است تا «تغییرات» به شکل «انقلاب» باشد، در راستای بحران‌زدایی از اقتصاد نیز لازم است تا «جهاد انقلابی» شکل گیرد و «تغییرات جهشی» انجام شود تا اقتصاد به سلامت به خانه «امن» رسد و بتواند در مسیر عادی و معمولی خویش پیش رود.

تحقق «جهش اقتصادی» نیازمند توجه به حوزه‌ها و ساحات گوناگونی است که از «پیش تولید» یعنی سرمایه‌گذاری تا «تولید» تا «توزیع» و تا «مصرف» را در بر می‌‌گیرد. بنابراین، وجود هر گونه «فترت» و «گلوگاه» می‌‌تواند، نه تنها حرکت عادی اقتصاد را متوقف کند، بلکه عاملی در سر راه «جهش اقتصادی» و رهایی از «بحران اقتصادی» خواهد بود.

یکی از بخش‌های مهم که لازم است تا در «جهش اقتصادی» به آن توجه خاص شود، توجه به حوزه «توزیع در قالب تجارت خارجی» است که بتواند «ارزش افزوده ای» را برای تولید و جهش تولیدی و «ارزآوری» داشته باشد[۱].

تجارت حقیقی، تجارت با خدا

واژه «تجارت» از ریشه کلمه عربی «تجر» به معنای «ممارست در خرید و فروش» است. بنابراین با فروشنده فرق دارد؛ زیرا تاجر کسی است که «خرید و فروش» را به عنوان یک «حرفه» انتخاب کرده و ممحض در کار «خرید و فروش» است.

از آن جایی که تاجر، تجارت را به عنوان یک «حرفه» «احتراف» کرده است، به طور عادی نسبت به زیر و بم تجارت و خرید و فروش و شیوه‌های آنان «ماهر و استاد» است و می‌‌تواند کالا و خدمات را به شکل مطلوب با سود مناسب به فروش بگذارد و اهداف خویش را در راستای افزایش و سود تحقق بخشد.

واژه تجارت چندین بار در آیات قرآنی به همین معنا «خرید و فروش برای سود» به کار رفته است و خدا به صراحت درباره این عمل اقتصادی می‌‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ[۲].

از نظر قرآن، انسان می‌‌تواند دو نوع «تجارت» داشته باشد که شامل تجارت مادی با یک دیگر و تجارت معنوی با خدا است؛ در تجارت معنوی انسان مالی را در راه خدا، انفاق می‌‌کند یا قرض می‌‌دهد که نتیجه آن نه تنها در آخرت بلکه در «افزایش ثروت» در همین دنیا و برکت یابی ثروت خودش را نشان می‌‌دهد و اموال «مضاعف» می‌‌شود. بنابراین، انسان نمی‌بایست در تجارت با خدا، گمان کند که زیان کرده است، هر چند که در ظاهر چنین است ولی در باطن و در تاویل آن در همین دنیا نیز معلوم می‌‌شود که سود حقیقی برای کسی است که با خدا معامله و تجارت می‌‌کند و بدون ترس از این «کسادی در تجارت» پدید آید، به سبب محبت به خدا، تجارت ظاهری با دیگران از خویشان کافر و دشمن را کنار می‌‌گذارد[۳].

بنابراین، از نظر قرآن، تجارت با خدا در قالب «انفاقات مالی» تجارتی بدون ضرر و بی‌پایانی است که هماره آثار و برکات آن باقی و برقرار خواهد ماند[۴]؛ چنان که تجارت در راه خدا با انفاق مال و جان در صحنه جهاد نیز تجارتی است که انسان را از عذاب‌های دنیوی و اخروی نجات می‌‌دهد و به بهشت و سعادت ابدی می‌‌رساند.[۵] بنابراین انسان می‌‌بایست در انتخاب طرف تجاری خود دقت کند و با هر کسی تجارت نکند، بلکه همان طور که تاجر عاقل و خردمند، سعی می‌‌کند تا با کسی تجارت کند که سود بیش‌تر و مناسب تری را عاید او سازد، می‌‌بایست با خدایی تجارت کند که سود دنیوی و اخروی‌اش تضمین شده و کامل و تمام است. پس نمی‌بایست محبت سود مادی اندک دنیوی موجب شود که انسان از سود اصلی سعادت و آسایش و آرامش دست بردارد[۶] و هم چون کسانی باشد که نماز جمعه را برای «تجارت ظاهری» رها نمی‌کنند، بلکه با خدا تجارت می‌‌کنند که تجارتی سودمندتر و پایدارتر است[۷].

از نظر قرآن، چنین تجارتی شایسته است که مردان بزرگ آن را در پیش گیرند و هماره در «تجارت» همانند یک تاجر زیرک و خردمند دنبال تجارتی با سودی مطمئن، بی‌زیان و ابدی باشند و اجازه ندهند که تجارت‌های ظاهری و مادی اندک دنیوی آنان را از اصل هدف زندگی و فلسفه آن دور سازد[۸].

به هر حال، انسان می‌‌بایست در فلسفه و سبک زندگی خویش دنبال تجارتی باشد که «سودآور» و سود آن نیز «تضمینی» بدون ضرر و زیان باشد؛ زیرا بسیاری از مردم «تجارتی» می‌‌کنند که «خسران» از اصل «سرمایه» است نه «ضرر در سود»[۹].

تضمین تجاری، ابزار افزایش سرمایه و جهش تولید

همان طوری که از اصل واژه «تجارت» دانسته شد، تجارت ابزاری اقتصادی برای «ایجاد سود و افزایش آن» است. تاجر به سبب آنکه در خرید و فروش حرفه ای است و فقط «بایع» نیست که هر از گاهی معاملاتی را انجام می‌‌دهد، به طور طبیعی در کار خویش اهل حساب و کتاب دقیق است. از همین روست که تاجران به طور معمولی همه چیز را «کتابت» می‌‌کنند تا میزان سرمایه و نیز سود و زیان در تجارت در دست ایشان باشد. آنان حتی در «تجارت‌های خرد» و «حاضر» نیز این گونه عمل می‌‌کنند؛ زیرا لازمه «تجارت» حساب و کتاب دقیق سرمایه و سود است.

همچنین آنان در انجام معاملات تجاری خویش به نگارش «قرارداد» و کتابت آن توجه خاص دارند؛ زیرا قراردادها تضمین کننده است و می‌‌تواند آنان را در اثبات جزئیات قرارداد توانا سازد و در صورت لزوم آن را به عنوان «حجت» در محاکم قضایی یا داوری به کار گیرند. از همین روست که حتی در تجارت‌های خرد و حاضر نیز به قرارداد و کتابت و نگارش آن اهتمام دارند، هر چند که از سوی خدا مجوزی برای عدم نگارش چنین معاملات خرد و حاضری داده شده است[۱۰]، ولی مقتضای تقوای الهی آن است که حتی دراین گونه معاملات نیز اسناد مکتوب در اختیار باشد تا مشکلاتی را موجب نشود. از همین روست که خدا «تجویز» عدم کتابت را در این معاملات داشته است. این بدان معناست که مانعی برای کتابت نیست؛ چراکه اصل عقلی کشف از نگارش و کتابت می‌‌کند «حجت له یا علیه طرفین معامله و تجارت» به شکل عینی وجود داشته باشد.

خدا در آیات قرآنی برای این که «سود سرمایه» در تجارت به شکلی در ساختار «عدالت قسطی» باشد، قوانین و احکامی را بیان کرده است که در این جا به آن پرداخته می‌‌شود؛ زیرا اگر این قوانین مراعات نشود، ممکن است تا «سرمایه» دچار خسران و زیان شود و نه تنها سودی نصیب تاجر نشود، بلکه به سبب خشم الهی، سرمایه از دست برود.

باید توجه داشت که «تولید» بدون «توزیع» در قالب «تجارت» نمی‌تواند یک عملیاتی «اقتصادی» باشد؛ زیرا عمل اقتصادی زمانی می‌‌توان با «قیام» اقتصاد اجتماع را سرپا نگه دارد که در یک «شکل مستمر و دایمی» استمرار و داوم داشته باشد. شکی نیست که «بیع و شراء» یعنی خرید و فروش «متناوب» با «عدم استمرار دایم» نمی‌تواند تضمین کننده «تولید» و «سود» باشد؛ زیرا زمانی «تولید کننده» با «سرمایه گذاری» به «تولید» اقدام می‌‌کند که «تضمین فروش و سود» وجود داشته باشد؛ شکی نیست که در «بیع» چنین اتفاقی نمی‌افتد، اما در «تجارت» که دارای «ساختار تخصصی» برای «فروش سودآور» است، چنین «تضمینی» وجود دارد. بنابراین، تولید کننده با «تجارت» می‌‌تواند این اطمینان را بیابد که «فروش سودآور» برایش تحقق می‌‌یابد و می‌‌تواند «سرمایه» خویش را نه تنها برگرداند، بلکه سودی مناسبی نیز نصیب خود سازد.

به سخن دیگر، «تجارت» به ویژه «تجارت خارجی» به سبب «ارزآوری» عاملی مهم برای ایجاد «انگیزه» قوی در میان «تولید کنندگان» و «سرمایه گذاران» است؛ چراکه هر چه «برنامه تجاری» و ساختار آن مستحکم‌تر و قوی‌تر باشد، به همان میزان «انگیزه» در تولید و سرمایه‌گذاری افزایش می‌‌یابد؛ تجارت قوی و پیوندهای تجاری با کشورهای دیگر به معنای افزایش «تضمینی» در صادرات و سودآوری و بازگشت سرمایه و سود به دست تولید کنندگان و سرمایه گذاران است. شکی نیست که بازگشت همراه با سود سرمایه خود به تنهایی می‌‌تواند امید به «جهش اقتصادی» را موجب شود؛ زیرا «فروش تضمینی» و «سود تضمینی» در چارچوب «تجارت ساختاری» انگیزه را در تولید کنندگان و سرمایه گذاران افزایش می‌‌دهد.

از آیاتی که خدا در قرآن برای «تجارت بی‌پایان پرسود» با خود در قالب «انفاق و جهاد» و مانند آنها بیان می‌‌کند، معلوم می‌‌شود که «تضمین تجاری» نقش اساسی در ایجاد «انگیزه» برای سرمایه‌گذاری است.[۱۱] بنابراین، آن آیات اختصاصی به حوزه و ساحت امور اعتقادی ندارد، بلکه در ساحت مباحث اقتصادی و تجارت مادی دنیوی نیز به عنوان یک «اصل عقلی» می‌‌بایست مورد توجه قرار گیرد؛ در حقیقت آیات قرآنی براساس یک «اصل عقلی» به این نکته توجه می‌‌دهد که «ایجاد انگیزه در سرمایه گذاری» منوط به «تضمین سود بیش تر» است تا این گونه سرمایه گذار و تولید کننده را تشویق به عمل سرمایه‌گذاری و تولید کند. پس همان طوری که خدا «تضمین» می‌‌دهد که در تجارت با خودش «تضمین سود و سرمایه» است، «تجار» می‌‌بایست این گونه به سرمایه گذاران و تولیدکنندگان تضمین دهند که با سرمایه‌گذاری و تولید، «سود و سرمایه» تضمین می‌‌شود.

البته از آن جایی که «مسئولیت دولت» در ساختار اجتماعی «اساسی و اصلی» است، لازم است تا دولت به عنوان «نظارت عالی در تجارت خارجی» «تضمین‌هایی» را برای «صیانت از سود و سرمایه» به «سرمایه گذاران و تولیدکنندگان داخلی» بدهد تا انگیزه برای تولید و سرمایه‌گذاری به حدی افزایش یابد که «جهش اقتصادی» تحقق یابد[۱۲].

تجارت سالم عامل افزایش سود و سرمایه

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، تجارتی می‌‌تواند «قیام للناس» و «قوام بخش اجتماع» باشد که بر اساس ساختار «عدالت» به ویژه «عدالت قسطی» سامان یافته باشد، به طوری که همگان «عدالت» را در زندگی و ساختار تجاری حس کنند و مورد مشاهده حسی باشد.

به سخن دیگر، ایجاد امنیت و اصلاح ساختار اجتماعی منوط به اجرای قوانین الهی است که عقل سلیم و نقل وحیانی کاشف از آن است. وقتی اجتماعی اقتصاد و تجارت خویش را بر اساس چارچوب‌های عدالت قسطی سامان دهد و بخواهد در قالب «قوامین بالقسط» حتی حقوق و سهم دشمنان را مراعات و وفا کند[۱۳] به طور طبیعی چنین اجتماعی به «صلاح» می‌‌رسد و اصلاحات اقتصادی «اصلاح اجتماعی» را به دنبال خواهد داشت[۱۴].

خدا در قرآن به مؤمنان هشدار می‌‌دهد که فساد اقتصادی در هر شکلی می‌‌تواند «اجتماع انسانی» را به تباهی بکشاند و نه مشروعیت سیاسی را از میان بردارد، بلکه اجتماع و دولتملت از میان برود و روابط اجتماعی میان افراد یک اجتماع مختل شود[۱۵].

اصولا نخستین آثار تباهی و فساد اقتصادی در رفتار اجتماعی و فرهنگی بروز و ظهور می‌‌کند که از جمله آنها سقط جنین و کفر به دنبال فشار اقتصادی یا احتمال فشار و کمبود اقتصادی است[۱۶].[۱۷]

ویژگی‌های اساسی تجارت سالم عبارت است از:

  1. عدالت محور: تجارتی می‌‌تواند از سوی خدا مورد ضمانت قرار گیرد و رشد و پیشرفت را به دنبال داشته باشد که «عدالت» در آن به شکل ملموس و محسوس به چشم آید. بی‌گمان در مسایل تجاری که بنیاد آن بر «کمیات» است، استفاده از ابزارهای تشخیص کمیات بسیار مهم و اساسی است. از همین روست که بر روی کیل و پیمانه و ترازو تاکید خاص می‌‌شود. البته برخی از موارد تجارت در ساختار «کیفیت» ساماندهی می‌‌شود. بنابراین در این موارد نیز نمی‌بایست «کم‌گذاری کیفی» انجام شود که از آن به اصطلاح قرآنی «بخس» تعبیر می‌‌شود. پس تجارتی می‌‌تواند موجب صلاح و خیر اجتماع باشد و جامعه را به سوی تعالی و پیشرفت همه جانبه سوق دهد که بر محور و مدار «عدالت کمی و کیفی» باشد.[۱۸]
  2. مراعات عناصر فرهنگی: از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، تجارت به عنوان یک عمل اقتصادی نمی‌تواند بیرون از دایره اصلی و محوری فلسفه زندگی سامان یابد؛ از آن جایی که فلسفه زندگی را «فرهنگ» سامان می‌‌دهد، فعالیت‌های اقتصادی می‌‌بایست ناظر به عناصر فرهنگی باشد که فلسفه زندگی است. بر همین اساس، اقتصاد اسلامی می‌‌بایست به عناصر فرهنگی اسلام چون نماز و جهاد و انفاق و زکات و خمس و مانند آن توجه داشته باشد و برای «عدالت همه جانبه و فراگیر» برنامه‌ریزی داشته باشد. بر این اساس، تجار نمی‌بایست تنها به فکر «سود و سرمایه» مادی دنیوی باشند، بلکه می‌‌بایست افزون براین که تجارت خویش را به گونه ساماندهی و برنامه‌ریزی می‌‌کنند که به امور فرهنگی آسیبی نرساند و مانعی برای آن نباشد، بلکه به امور فرهنگی کمک و یاری رساند. از همین روست که تجار اسلامی، برنامه‌ریزی در روزها و برنامه‌های خاص دینی همانند جمعه و مناسک حج به گونه ای سامان می‌‌دهند که امور فرهنگی در درجه اول اهمیت قرار گیرد بی‌آنکه به تجارت و سود و سرمایه اقتصادی زیانی وارد شود[۱۹].
  3. تنظیم اسناد مالی: از دیگر واجبات و لوازم تحقق تجارت سالم آن است که اسناد مالی حتی نسبت به تجارت حاضر نیز انجام شود و همه جزئیات معامله و «تجارت نقدی یا نسیه مدت دار» به شکل دقیق ثبت و ضبط شود؛ زیرا این اسناد خود به نوعی «تضمین» و «ضمانتی» برای معامله و تجارت و تأمین کننده «جهش اقتصادی و تولید و صادرات» است[۲۰].
  4. رضایت طرفین: در معاملات و تجارت می‌‌بایست رضایت طرفین به خوبی و روشنی کسب شود و هیچ گونه اجبار و اکراه در آن راه نیابد؛ زیرا اکراه و اجبار و مانند آنها موجب می‌‌شود که اصل معامله و تجارت مخدوش باشد و از صحت خارج شود؛ چنان که می‌‌تواند برکت و آثار مثبت تجارت را از میان بردارد و خدا برکت‌زدایی از چنین معاملاتی نماید[۲۱].
  5. اجتناب از معاملات حرام: از نظر قرآن، هر گونه کم‌فروشی، گران فروشی، کم‌گذاری و بخس، حرام فروشی، پلید فروشی و مانند آنها موجب بطلان معامله است و تجارت با برخی از اشیاء یا شیوه‌ها مانند ربوی حرام است و می‌‌بایست از آنها اجتناب کرد[۲۲].
  6. یاد خدا: انسان هماره می‌‌بایست در هر حال به یاد خدا و ذکر او را داشته باشد؛ معنا و مفهوم یاد خدا و ذکرش، هدف‌گذاری هر کاری برای «خدا» است؛ زیرا کسی که یاد خدا را داشته باشد، فلسفه وجودی خود و افعالش را خدا قرار می‌‌دهد و تلاش می‌‌کند کاری را انجام دهد که «ربوبیت و پروردگاری» الهی اقتضا می‌‌کند. پس هرگز بر خلاف فلسفه آفرینش و اهداف آن عمل و رفتار نمی‌کند. این گونه است که احکام و قوانین الهی را مراعات کرده و بر آن است تا در هر کاری از جمله تجارت اهداف الهی را برآورده سازد که تأمین کننده اهداف انسانی متعالی نیز است؛ زیرا اهداف الهی جز اهداف متعالی برای انسان نیست و همه قوانین و احکام الهی در راستای «رشد» و کمال یابی انسان است. به هر حال، عدم غفلت از خدا در معاملات و تجارت می‌‌بایست در دستور کار قرار گیرد تا اقتصادی سالم و جهش زا تحقق یابد. نتیجه عدم غفلت از خدا، توجه به عناصر فرهنگی است که پیش از آن مطرح شده است[۲۳].[۲۴]

جهش اقتصادی با تجارت محصولات فرآوری شده

به هر حال، شکی نیست که با تقویت و ایجاد زیرساخت‌های تجاری و راه اندازی پایانه‌های صادراتی می‌‌توان گام‌های موثری در راستای ارتقای جهش تولید برداشت و کشور به جای یک وارد کننده به صادرات کننده ای بزرگ تبدیل و سرمایه‌گذاری در تولید و صادرات تجاری رونق گیرد.

به سخن دیگر، برای کمک به «جهش تولید»، حوزه تجارت و مشخصا صادرات، عاملی فوق‌العاده تعیین‌کننده و اثرگذار است؛ چراکه از قِبَل افزایش صادرات می‌توان ظرفیت‌های صادرات کشور را شکوفا و «جهش تولید» را معنادار کرد؛ چراکه تجارت خارجی و صادرات کالا و خدمات به ویژه کالاهای نهایی شده نه تجارت مواد خام، به معنای ایجاد «چرخه تولید» و تضمین سرمایه و سود ملی است.

به عبارت دیگر، فراوری مواد از جمله مواد معدنی، سبب جلوگیری از خام فروشی، موجب ارزش افزوده، تولید و اشتغال بیشتر، رفع بیکاری و رشد و توسعه صنایع پایین دستی، توسعه منطقه‌ای و نیز «جهش تولید» می‌‌شود.

بنابراین، تجارت خارجی به عنوان حلقه بازگشت سود و سرمایه می‌‌بایست بر اساس ساختار «فراوری مواد خام» انجام شود تا این گونه از خام فروشی جلوگیری شده و سرمایه ملی در دستان منابع انسانی به کالا و خدماتی قابل رقابت در صحنه جهانی تبدیل شود که هم «ارزآوری» داشته باشد و هم «بیکاری» را از میان بردارد و چرخ اقتصادی در یک «چرخه سالم» به گردش در آید. این همان هدفی است که خدا از طریق توجه به «سرمایه‌های ملی و عمومی» در آیات قرآنی تعریف کرده است[۲۵].[۲۶]

عوامل و بسترهای جهش اقتصادی

حرکت‌ها می‌‌تواند در بستری آرام و به دور از چالش و تنش صورت بپذیرد؛ این حرکت‌های عادی و معمولی، همانند رودی آرام در بستر خود تا مقصد ادامه مسیر می‌‌دهد بی‌آنکه تخریب و طغیانی را به دنبال داشته باشد؛ رود زمانی در رودخانه به آرامش می‌‌رسد که چالش‌ها برطرف شده و حجم آب در یک دشت وسیع بدون سراشیبی تند و بستری آزاد و سطحی گسترده به آرامی در جریان قرار گیرد؛ اما زمانی که رود در بستری تنگ و سراشیبی تند با حجم بزرگ‌تر از حجم رودخانه دارد، ناچار است تا با سرو صدا و امواج خروشان راه خویش را به شتاب بگشاید و چالش‌ها و موانع را از سر راه بردارد.

امروز حرکت اقتصادی در ایران اسلامی، به اسباب گوناگون داخلی و خارجی همانند رودی است که در کوهستان و نه دشت و جلگه پیش می‌‌رود؛ به طوری که برای برداشتن چالش‌ها نمی‌تواند تنها به مدیریت و فعالیت اقتصادی عادی و معمولی بسنده کند؛ بلکه می‌‌بایست در یک «مدیریت و چهره جهادی و انقلابی» به شدت و حدّت پیش تازد تا به هدف خویش برسد. جهشی که اقتصادی ایران اسلامی بدان نیاز دارد، پرشی است که می‌‌بایست ابزارها و عوامل و بسترهای آن از پیش فراهم آمده باشد؛ وگرنه بدون فراهم آوری ابزارها و بسترهای پرش، جهش اقتصادی نمی‌تواند انجام گیرد و در نهایت به شکست منجر می‌‌شود. از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، مهم‌ترین عوامل برای یک جهش اقتصادی بزرگ سودمند توجه به عوامل و بسترهای زیر است:

مدیریت جهادی و انقلابی

از نظر آموزه‌های وحیانی، جهاد مقدس مؤمنان می‌‌بایست همه ابعاد زندگی انسان را در بر گیرد و مؤمنان در همه عرصه‌ها به شکل جهادی با رویکردی انقلابی می‌‌بایست در صحنه‌های گوناگون نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حضور داشته باشند. هر کسی می‌‌بایست احساس مسئولیت داشته باشد و از مقاومت و استقامت در برابر مشکلات عقب نشینی نکند، بلکه با «مشارکت جمعی» در قالب ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى[۲۷] اجتماعی را ایجاد کنند که هر یک مسئولیت خویش را نه در سطح توان عادی بلکه «حد استطاعت» و توان انقلابی و جهادی انجام دهد و از «صبر و استقامت» بهره مند باشد و با «حلم» بردباری عقلانی کارش را به احسن وجه پیش برد. بنابراین، نیاز نخست «جهش اقتصادی» داشتن منابع انسانی با رویکردی جهادی و انقلابی است، که این تغییر در امت اسلامی ایران می‌‌بایست پدید آید و مردمانی «مؤمن و متقی» با «تغییر» در افکار و کردار خویش[۲۸]، خواهان تغییر اساسی در شیوه و سبک زندگی خویش شوند به گونه‌ای که «تولید» به عنوان یک ارزش مقدس الهی برای آنان مطرح شود تا این گونه نه تنها امت ایران اسلامی از فقر اقتصادی رها شوند، بلکه بتوانند با «انفاق و احسان» دیگران را نیز در چارچوب «عدالت قسطی» از مواهب الهی بهره مند سازند و دستگیر فقیران از مردم باشند حتی اگر بردار دینی آنان نباشند؛ زیرا آن چه ملاک انفاق و معیار آن است، بخشیدن درآمد و مال به «فقیر» است؛ به طوری که هیچ عنوان دیگری چون مسلمانی در آن دخیل نبوده و مقید و مشروط به آن نیست؛ از همین روست که «ابرار» به تبعیت از «مقربان» به انفاق و اطعام حتی «کافران حربی اسیر در جنگ» می‌‌پردازند.[۲۹] از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، در شرایط غیر عادی طبیعی همانند سیل و خشکسالی یا غیر عادی غیر طبیعی همانند جنگ و تحریم اقتصادی، لازم است تا منابع انسانی که مدیریت اقتصادی را به عهده می‌‌گیرند، از مدیران انقلابی ایمن و کاردان باشند که حرکت‌های انقلابی آنان در عین عقلانیت و علمیت، توان از میان بردن چالش‌ها را داشته باشد و موانع فعلی و احتمالی را از سر راه بردارد. از همین روست که حضرت یوسف(ع) با خصوصیت و ویژگی‌هایی امانت و عقلانیت و عملیت برای دوره بحرانی و سخت خشکسالی برای مدیریت اقتصادی انتخاب می‌‌شود تا بتواند با رویکردی انقلابی موانع و چالش‌ها را بردارد و از آنها عبور کند و امت را به سلامت به مقصد برساند و مرگ و نیستی را از آنان دور سازد و آرامش و آسایش را برایشان به ارمغان آورد[۳۰].[۳۱]

عدالت قسطی در توزیع منابع مالی

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، مهم‌ترین هدف و فلسفه بعثت و ارسال رسولان و انزال کتب آسمانی، آگاهی مردم نسبت به حقوق خویش و ایجاد بستر برای «قیام الناس بالقسط» است که تحت رهبری معصومان(ع) انجام می‌‌شود.[۳۲] بنابراین، مؤمنان می‌‌بایست به عنوان «امت سرمشق و نمونه» و «شاهدان و گواهان الهی» «قوامین بالقسط» باشند و با تمام توان در این امر وارد عرصه کازار شوند تا با اجرای عدالت قسطی هر کسی به حق خویش برسد[۳۳] و اگر ظالم و مستکبری مانعی ایجاد می‌‌کند، با حذف فیزیکی و فرهنگی ظالم و مستکبر در یک جهاد و قتال، مظلوم و مستضعف را نجات داده و بستری بهره‌مندی آنان را از قسط فراهم آورد.[۳۴] از آن جایی که «اقتصاد» و «مال» عنصر «قوام» اجتماع است و قیام اجتماع و مردم به امر اقتصادی است[۳۵]، لازم است تا مسأله اقتصادی به عنوان مهم‌ترین امر امت در دستور کار قرار گیرد. از همین روست که جهاد در امر اقتصادی همانند «جهاد نظامی» از ارزش و اعتبار بسیاری برخوردار می‌‌شود تا جایی که «جهاد با جان و مال» در کنار هم در آیات قرآنی مطرح می‌‌شود؛ زیرا هر حرکت جهادی از جمله جهاد نظامی مستلزم فراهم آوری «مال و اقتصاد» است؛ زیرا بدون تغذیه یا ابزارها و عدوات جنگی نمی‌توان از جهاد سخن به میان آورد و اگر بخواهیم «اعداد» نفرات و تجهیزات برای جهاد و یا ایجاد ارهاب بازدارنده داشته باشیم، می‌‌بایست «اقتصاد و مال» در جریان باشد تا با اقتصادی قوی و مقاوم اجتماعات از جمله اجتماعات نظامی را داشته باشیم.[۳۶] خدا به صراحت حتی «اموال» را بر «انفس» مقدم می‌‌دارد در آیات بسیاری با عبارتی چون ﴿جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ[۳۷] تا بیان کند که در عملیات نظامی، اقتصاد لازمه اصلی است و اگر کسی بخواهد جهاد با جان داشته باشد، اول باید مالی داشته باشد که جانش را حفظ کند و خوراکش را تأمین نماید یا با اقتصاد و مال، ابزارهای لازم جهادی را برایش فراهم آورد تا شخص بتواند به جهاد با جان و نفس در میدان جهاد نظامی شرکت داشته و «مشارکت نظامی» را تحقق بخشد. در یک جهش اقتصادی آن چه لازم است بهره‌مندی همگان از «عدالت قسطی» است تا این گونه هر کسی بتواند از «منابع» مالی حلال و طیب خویش برای مقاصد عالی انسانی و اجتماعی بهره گیرد. تحقق این امر به آن است که «قوامین بالقسط» از مؤمنان و مسئولان در یک نظام سیاسی ولایی، به توزیع عادلانه ثروت عمومی و انفال و «فی» بپردازند تا همگان از سطح عادلانه‌ای از مال و ثروت برخوردار شوند.[۳۸] آن گاه است که افراد مؤمن و انقلابی با یک حرکت انقلابی در مقام اخلاق اسلامی در سطح احسان و اکرام، به ایثارگری رو می‌‌آورند و این ثروت در اختیار را برای بهره‌مندی عمومی به کار می‌‌گیرند به طوری که گاه حتی خود با همه نیاز حتی از اختصاصی‌ترین نیازهای خویش می‌‌گذرند و به ایثارگری رو می‌‌آورند[۳۹].[۴۰]

تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها

جهش اقتصادی به نوعی تغییرات انقلابی بستگی دارد که می‌‌بایست در منابع انسانی، ابزارها و منابع مالی ایجاد شود؛ زیرا جهش اقتصادی در شرایطی مطرح می‌‌شود که اقتصاد با چالش‌های عظیم مواجه است و همانند رودی خروشان لازم است تا موانع را از سر راه بردارد و با پرش از موانع یا تبدیل آن به فرصتی برای جهش همانند سکوهای پرتاب شناگران، اقداماتی صورت گیرد که اقتصاد بتواند به نقطه اوج و آرامشی خود دست یابد و در بستر و سطحی بدون مانع و چالش به آرامی بتواند به حرکت خود ادامه دهد. در حقیقت، جهش اقتصادی چیزی جز تبدیل تهدیدهایی چون تهدید تحریم به فرصت تولید نیست. البته این زمانی رخ می‌‌دهد که مدیریت مؤمن و انقلابی، به این باور رسیده باشد که همه چیز از جمله «اقتصاد» در دستان پر قدرت خدا است و این مشیت الهی است که امور هستی را رقم می‌‌زند و تهدیدات و چالش‌هایی چون تحریم هر چند محدودیت‌هایی را ایجاد می‌‌کند ولی می‌‌تواند ظرفیت‌ها و استعدادهای بالقوه را آشکار سازد و بستری برای تجلیات آنها باشد.[۴۱] بنابراین، یکی از مهم‌ترین عوامل جهش را می‌‌توان همین «تهدیدها» به شمار آورد که به عنوان چالشی چون تحریم‌ها خودنمایی می‌‌کند؛ انسانی که در دایره تحریم همه جانبه گرفتار آمده است، همانند رودی خروشان می‌‌تواند با رویکردی انقلابی و باور و امید به امدادهای غیبی با استقامت و مقاومت تمام در برابر مستکبران و چالش سازان، آن را سکوی برای پرش و جهش قرار دهد و به تولیدات داخلی تکیه نماید و استعدادها را باور نماید. انسانی هر جا که در چالش‌های شدید و سخت قرار می‌‌گیرد ممکن است دو نوع واکنش فعال یا انفعالی داشته باشد؛ گاه ممکن است دست از خروش و انقلاب و جهش بردارد و تسلیم چالش‌ها و موانع شود؛ یا آنکه فعالانه برای رهایی خود با توکل و اعتماد به خدا تلاش کند و تسلیم نشود و با استقامت و انتظار و امید به امدادهای غیبی در هنگام حصار و محاصره، خود را از آن برهاند؛ چنان که حضرت موسی(ع) در شرایطی محاصره همه جانبه با توکل و اعتماد به خدا از مشکلات عبور کرد[۴۲].[۴۳]

اهتمام و توجه به اقتصاد دانش بنیان

یکی از لوازم مهم و اساسی برای جهش اقتصادی توجه و اهتمام به اقتصاد دانش بنیان است؛ زیرا اگر در شرایط عادی و معمولی اقتصاد می‌‌توانست بدون علم و دانش مشکلات را حل و فصل نماید؛ در شرایط بحرانی و چالشی چون چالش تحریم، لازم است تا اقتصاد دانش بنیان مدیریت اقتصاد را به دست گیرد. از همین روست که هنگامه بحران خشکسالی پس از ترسالی‌های بسیار، لازم شد تا حضرت یوسف(ع) با بهره‌گیری از علم اقتصاد و اقتصاد دانش بنیان مدیریت اقتصادی را به عهده گیرد تا امت را از شرایط بحرانی نه تنها عبور دهد، بلکه جهش اقتصادی پایدار ایجاد کند تا جایی که دیگر ممالک و کشورها و مردمان از فرآورده‌های اقتصادی کشور مصر به رهبری عزیز حضرت یوسف(ع) بهره مند شود. در اقتصاد دانش بنیان لازم است تا مدیریت آب در قالب سدسازی، مدیریت خاک در قالب کودسازی و بهره وری مناسب، مدیریت توزیع در قالب سهمیه بندی، مدیریت حفظ و صیانت فرآورده‌ها بر اساس دانش چگونگی نگه داشت مانند نگه داشت در گندم و جو در پوست و انبارهای خاص، به کار گرفته شود که حضرت یوسف(ع) همه این امور را بر اساس دانش به عهده گرفت و توانست تولیدات را افزایش داده و با جهشی بزرگ در تولید، سالیانی خشکسالی که گویا بیش از هفت سال بود، به آسانی مدیریت نماید و بحران را به فرصتی برای تولید وافزایش آن تبدیل کند.[۴۴] در آیات قرآنی یکی از اصول اساسی در حوزه اقتصادی، دانش و علم است؛ زیرا همان طوری که قرار دادن عنصر اقتصاد این مایه «قیام اجتماع و مردم» به دست «سفیه و نازآموزده»[۴۵] خطا است، همچنین دادن اقتصاد به دست به دست غیر عالم و نادان خطا و غلط است؛ از همین روست که حضرت یوسف(ع) بر عنصر «علیم» یعنی دانایی به شکل خاص و اختصاصی تاکید دارد؛ زیرا اقتصادی می‌‌تواند به ویژه در زمان بحران‌ها و تهدیدها و چالش‌ها سربلند بیرون آید که مدیریت آن عالمانه باشد و در همه حوزه‌های اقتصادی از تولید تا توزیع تا مصرف، علم و دانش حرف اول را بزند[۴۶].[۴۷]

منابع

پانویس

  1. منصوری، خلیل، جهش اقتصادی در رهن تجارت خارجی.
  2. «ای مؤمنان! دارایی‌های یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
  3. ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ «آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۶.
  4. ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ «کسانی که کتاب خداوند را می‌خوانند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه روزیشان کرده‌ایم پنهان و آشکار می‌بخشند، به داد و ستدی امید بسته‌اند که هرگز زیان ندارد» سوره فاطر، آیه ۲۹.
  5. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «ای مؤمنان! آیا (می‌خواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان می‌بخشد؟ * به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید * تا گناهانتان را بیامرزد و شما را به بهشت‌هایی که از بن آنها جویبارها روان است و به جایگاه‌هایی پاکیزه در بهشت برین درآورد؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره صف، آیه ۱۰-۱۲.
  6. ﴿قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.
  7. ﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «و چون داد و ستد یا سرگرمی‌یی ببینند، بدان سو شتاب می‌آورند و تو را ایستاده رها می‌کنند؛ بگو: آنچه نزد خداوند است از سرگرمی و داد و ستد، نکوتر است و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است» سوره جمعه، آیه ۱۱.
  8. ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ * لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند * تا خداوند آنان را بهتر از آنچه انجام داده‌اند پاداش دهد و با بخشش خویش به آنان پاداشی افزون بخشد؛ و خداوند به هر که بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره نور، آیه ۳۷-۳۸.
  9. منصوری، خلیل، جهش اقتصادی در رهن تجارت خارجی.
  10. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  11. توبه، آیه ۲۴؛ فاطر، آیه ۲۹؛ صف، آیات ۱۰ تا ۱۲
  12. منصوری، خلیل، جهش اقتصادی در رهن تجارت خارجی.
  13. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو‌گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
  14. ﴿وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.
  15. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا «ای مؤمنان! دارایی‌های یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
  16. ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱؛ ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا «و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی می‌دهیم؛ بی‌گمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.
  17. منصوری، خلیل، جهش اقتصادی در رهن تجارت خارجی.
  18. ﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵؛ ﴿وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا به برنایی خود برسد و پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید؛ ما بر کسی جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کنیم؛ و چون سخن می‌گویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد؛ و به پیمان با خداوند وفا کنید؛ این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پند گیرید» سوره انعام، آیه ۱۵۲؛ ﴿الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند * و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند،» سوره مطففین، آیه ۲-۳ و آیات بسیار دیگر
  19. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «ای مؤمنان! چون روز آدینه گلبانگ نماز در دهند به یادکرد خدا بشتابید و خرید و فروش را وانهید! این برای شما اگر بدانید، بهتر است» سوره جمعه، آیه ۹؛ ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  20. بقره، آیات ۲۸۲
  21. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا «ای مؤمنان! دارایی‌های یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
  22. ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ «آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵؛ ﴿وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «وای بر کم‌فروشان! * آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند * و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند،» سوره مطففین، آیه ۱-۳؛ ﴿وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵ و آیات دیگر
  23. ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۷؛ ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره جمعه، آیه ۱۰؛ بقره، آیه ۲۸۲
  24. منصوری، خلیل، جهش اقتصادی در رهن تجارت خارجی.
  25. ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
  26. منصوری، خلیل، جهش اقتصادی در رهن تجارت خارجی.
  27. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲
  28. ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱؛ ﴿أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهره‌ای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده می‌شوید پروا کنید» سوره مائده، آیه ۹۶.
  29. ﴿إِنَّ الأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا * يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا «نیکان از پیاله‌ای می‌نوشند که آمیخته به بوی خوش است * از چشمه‌ای که بندگان خداوند از آن می‌آشامند آن را به خواست خود روان می‌سازند * به پیمان خود وفا می‌کنند و از روزی می‌هراسند که شرّ آن همه‌گیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند * (با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۵-۹.
  30. یوسف، آیات ۴۷ تا ۵۵
  31. منصوری، خلیل، عوامل اساسی جهش اقتصادی.
  32. ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
  33. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو‌گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
  34. ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  35. ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
  36. ﴿وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ «و کافران هرگز نپندارند که پیش افتاده‌اند بی‌گمان آنان (ما را) به ستوه نمی‌آورند» سوره انفال، آیه ۵۹.
  37. ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ * لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند * اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۱ و ۸۸؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ «کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.
  38. ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
  39. ﴿لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ * وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «(بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند * و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۸-۹.
  40. منصوری، خلیل، عوامل اساسی جهش اقتصادی.
  41. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
  42. ﴿فَلَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ * قَالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ * فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ * وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الآخَرِينَ * وَأَنجَيْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ * ثُمَّ أَغْرَقْنَا الآخَرِينَ * إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ «و چون دو دسته یکدیگر را دیدند، همراهان موسی گفتند: بی‌گمان ما گرفتار شده‌ایم! * (موسی) گفت: هرگز! به راستی پروردگارم با من است و مرا رهنمایی خواهد کرد * آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبه‌دست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پاره‌ای چون کوه سترگ بود * و دیگران را به آنجا نزدیک گرداندیم * و موسی و هر که با وی بود همگان را رهاندیم * آنگاه دیگران را غرق کردیم * بی‌گمان در آن نشانه‌ای است و بیشتر آنان مؤمن نبودند» سوره شعراء، آیه۶۱-۶۷.
  43. منصوری، خلیل، عوامل اساسی جهش اقتصادی.
  44. یوسف، آیات ۴۷ تا ۷۲
  45. ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا * وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید * و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۵-۶.
  46. ﴿قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.
  47. منصوری، خلیل، عوامل اساسی جهش اقتصادی.