بحث:نشانههای ظهور امام مهدی
علامت در قرآن
واژۀ علامت، تنها یک بار به صورت جمع، با تعبیر "علامات" در قرآن به کار رفته است: ﴿وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلاً لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾[۱] که میتوان مراد از آن را هر گونه علامت وضعی یا طبیعی و حتّی زبانها و اشارات دانست، که در روزی زمین برای راهیابی مورد استفاده قرار میگیرد[۲]
- آنچه با بحث نشانههای ظهور تناسب دارد، آیۀ ۲۴۸ سورۀ بقره است که میفرماید: پیامبر بنی اسرائیل به آنان گفت که نشانۀ پادشاهی طالوت، صدوق مقدّس موسی (ع) است. [۳] همچنین آیات ۴۱ سورۀ آل عمران [۴] و ۱۰ سورۀ مریم که خداوند نشانهای برای باردار شدن همسر زکریا (ع) قرار داد و آن، از دست دادن قدرت تکلّم با مردم بود.[۵][۶]
مقدمه
نشانههای ظهور، عبارت است از آن دسته از رخدادها که بر اساس پیشبینی معصومان علیهم السّلام، پیش از ظهور یا در آستانه آن، یا همزمان یا پس از ظهور حضرت مهدی(ع) پدید میآید. پدید آمدن هریک از آن نشانهها نویدی از ظهور حضرت مهدی(ع) و نزدیکتر شدن قیام جهانی آن حضرت است.
- نشانههای ظهور از یک نگاه، به چهار دسته تقسیم میشود:
- نشانههایی که با فاصله زمانی قابل توجهی پیش از ظهور رخ میدهند؛
- نشانههایی که با فاصله بسیار اندک، پیش از ظهور اتفاق میافتند "در آستانه ظهور"؛
- نشانههایی که همزمان با حادثه ظهور حضرت مهدی(ع) رخ میدهند؛
- نشانههایی که با فاصلهای اندک پس از ظهور و پیش از قیام حضرت مهدی(ع) اتفاق میافتند.
شمار نشانهها
- در منابع دینی، انبوهی از رخدادهای طبیعی و غیرطبیعی و دگرگونیهای سیاسی- اجتماعی، از نشانههای ظهور شمرده شده است.
- روشن است درجه اعتبار و درستی همه این نشانهها یکسان نیست، برخی در منابع معتبر آمده و از نظر سند و دلالت استوار است. بعضی نیز در کتابهای غیر معتبر و به وسیله افراد غیرموثق یاد شده است. برخی از این نشانهها، فقط نشانه ظهور است و بعضی، هم نشانه ظهور و هم نشانه برپایی قیامت میباشد. برخی نشانهها، کلی و محوری است و بعضی بیانگر مسائل ریز و جزئی است که گاه، همه آنها را میتوان در عنوان واحدی گرد آورد؛ بنابراین به طور قطع نمیتوان مشخص کرد نشانههای ظهور چه تعداد است. بر فرض هم که چنین کاری ممکن باشد، اهمیتی ندارد. مهم این است که فراوانی روایات، به ما اطمینان میدهد که در آستانه قیام مهدی موعود(ع)، حوادثی رخ خواهد داد که برخی چشمگیر و فراگیرند و بعضی نه چندان مهم و قابل توجه است.
انواع نشانههای ظهور
- نشانههای ظهور، گوناگون است و برشمردن همه این اقسام، نهچندان مفید است و نه لازم؛ چه آنکه بسیاری از آنها، نشانههای قطعی ظهور نمیباشد. افزون بر این، از نگاه سند و محتوا نیز دارای اشکال است و درستی و نادرستی آنها، خیلی روشن نیست؛ از اینرو در تقسیم نشانهها فقط به موارد ذیل بسنده میکنیم:
نشانههای حتمی و غیر حتمی
- میان نشانههای ظهور، شماری از آنها، علایم حتمی ظهور دانسته شدهاند. منظور از نشانههای حتمی- مقابل نشانههای غیر حتمی- آن است که پدیدار شدن آنها- بدون هیچ قید و شرطی- قطعی و الزامی خواهد بود؛ به گونهای که تا آنها واقع نشود، حضرت مهدی(ع) ظهور و قیام نخواهد کرد. البته باید توجه کرد که حتمی یا مسلم و قطعی بودن وقوع این نشانهها، به این معنا نیست که پدید نیامدن آنها، محال است؛ بلکه به حسب فراهم بودن شرایط و نبودن بازدارندهها، پدید آمدن آنها قطعی خواهد بود. از روایات فراوانی که در میان آنها روایات صحیح نیز وجود دارد حتمی بودن نشانههای پنجگانه ذیل استفاده میشود: خروج سفیانی، قیام یمانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف در بیداء. در برابر نشانههای حتمی، نشانههای غیر حتمی قرار دارد؛ یعنی مقید و مشروط به اموری است که در صورت تحقق آنها، پدید میآید. به عبارت دیگر، نشانههای غیر حتمی، شاید پدید آید و شاید بدون پیدایش آنها امام زمان (ع) ظهور کند.
- پارهای از نشانههای غیر حتمی از این قرار است:
- مرگ و میرها، زلزلهها و جنگها و آشوبهای فراگیر؛
- خسوف و کسوف نابههنگام؛
- بارش بارانهای فراوان و ...
نشانههای متصل و غیر متصل
- بر اساس روایاتی چند، شماری از نشانههای ظهور، متصل به آن خواهد بود؛ به گونهای که بین آنها و ظهور حضرت مهدی(ع) فاصله چندانی نباشد. البته اینکه فاصله آن نشانهها تا ظهور، چه مدت و یا چند روز است، به طور دقیق روشن نیست؛ ولی قدر مسلم آن است که فاصله زیاد نیست و احتمالا، مجموعه نشانههای متصل به ظهور، در همان سال ظهور یا سال پیش از آن، رخ میدهد. بر این اساس تردیدی نیست که شماری از نشانههای ظهور، نزدیک ظهور و متصل به آن واقع میشود. در مقابل، نشانههای غیر متصل است که در طول تاریخ در دوران غیبت کبرا اتفاق افتاده و خواهد افتاد.
نشانههای عادی و غیرعادی
- پدید آمدن نشانههای ظهور- همچون واقع شدن دیگر پدیدهها- به روال طبیعی و عادی است؛ ولی پیشگویی برخی از آنها، به گونهای در روایات بازتاب یافته که به نظر میرسد، واقع شدن آنها به طور عادی، غیرممکن مینماید و تحقق آنها به صورت غیرطبیعی در چهارچوب معجزه خواهد بود؛ برای نمونه طلوع خورشید از مغرب و صیحه آسمانی، اگر همان معنای ظاهری آنها مراد باشد، باید به گونه معجزه رخ دهد؛ زیرا پدیدار شدن چنین اموری، به طور عادی ممکن نیست. البته شاید بعضی از این نشانهها، معنای کنایی و رمزی داشته باشد و به رخدادهایی اشاره کند که پیدایی آنها به گونه عادی امکان دارد.
- در پایان، گفتنی است در منابع روایی حدیثهای فراوانی درباره نشانههای ظهور وجود دارد. اسناد این روایات، بیشتر ضعیف و غیر قابل اعتماد است. از نگاه دلالت نیز، هماهنگی و انسجام لازم بین آنها نیست و پارهای از آنها دگرگون و دستخوش تغییراتی شدهاند.
اینک با انبوهی از روایات صحیح و غیر صحیح در زمینه نشانههای ظهور، روبهرو هستیم که دست کم، شماری از آنها از آفت جعل و تحریف مصون نمانده است. بدبختانه کتابهایی نیز 448 وجود دارد که در آنها از سر جهل یا به عمد، به این امر دامن زده شده است. البته برخی با گردآوری این روایات، خواستهاند اصل آنها محفوظ بماند و نیز بنمایانند که همگان، در اصل ظهور مهدی (ع) اتفاق نظر دارند؛ بنابراین التزام به درستی همه این روایات مشکل است و در بررسی نشانههای ظهور، احتمال جعل و تحریف و دسیسههای دستهای پنهان سیاست را نباید نادیده گرفت. ناگفته نماند وجود مواردی از جعل و تحریف، در نشانههای ظهور یا وجود مدعیان دروغین هیچگاه دلیل نمیشود همه روایات از اعتبار بیفتد یا اصل همه نشانهها زیر سؤال برود؛ زیرا دستهای از این نشانهها مسلّم و قطعی است. همچنین وجود پارهای اشکالات و ضعفها در نشانههای ظهور و احتمال تحریف و تغییر در آنها از سوی دشمنان یا ادعاهای واهی برخی شیادان درباره اصل مهدویت، هیچگاه به اصل مهدویت و اعتقاد به ظهور قائم (ع) آسیبی نمیرساند؛ زیرا اعتقاد به مهدویت و ظهور حضرت مهدی(ع) مورد اتفاق فریقین است و با تواتر ثابت شده است و هرگز خدشهای در آن وارد نمیگردد. از آنجا که در منابع دینی، قیام حضرت مهدی(ع)، یکی از نشانههای برپایی قیامت شمرده شده است؛ پارهای از نشانههای ظهور، نشانههای قیامت نیز شمرده میشود. امام علی (ع) در اینباره فرمود: پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله و سلّم فرمود: «به ناگزیر ده چیز پیش از برپایی قیامت خواهد بود: سفیانی، دجّال، دود، دابه، خروج قائم (ع)، طلوع خورشید از مغرب خود، فرود آمدن حضرت عیسی (ع)، فرورفتن در مشرق و فرورفتن در جزیرة العرب و آتشی که از قعر عدن بیرون خواهد آمد، تا مردم را به سوی محشر سوق دهد.». نیز ن. ک: ندای آسمانی، خروج سفیانی، خروج یمانی، خسف به بیدا، قتل نفس زکیه.
نشانههای ظهور امام مهدی در معارف و عقاید 5
بحث علایم ظهور ارتباط بسیار نزدیکی با بحث شرایط ظهور دارد. لذا لازم است این دو واژه با هم تعریف شود تا تفاوت این دو نیز معلوم گردد. شرایط به معنای سببها و زمینهها به اموری گفته میشود که تحقّق مطلوب و مشروط به وجود آنها بستگی دارد و تا اینها محقّق نشوند مشروط به وجود نمیآید. یعنی یک نوع رابطه علّی و معلولی بین آنها برقرار است. بر این اساس مراد از شرایط ظهور آن دسته از اموری هستند که تحقّق ظهور وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقّق نشوند ظهور نیز واقع نخواهد شد.
علایم به معنای نشانهها به اموری گفته میشود که نمایانگر مقصود و مطلوب میباشند. به عبارت دیگر نشانه پدیدهای است که با مقصود و مطلوب مرتبط بوده و ضمن آنکه آدمی را به سوی آن راهنمایی میکند، در مسیر بودن و نزدیک شدن به هدف را یادآور میشود. مراد از علائم ظهور آن دسته از حوادثی است که براساس بیان پیشوایان معصوم(ع)، قبل و یا در آستانۀ ظهور واقع خواهد شد و تحقّق هر کدام نوید نزدیک شدن یا وقوع قیام حضرت مهدی(ع) را میدهد. با توجه به بیان فوق میتوان تفاوتهای علایم و شرایط ظهور را چنین برشمرد: علائم فقط کاشفاز پدیده ظهورند ولی شرایط محقّق ظهورند. بر این اساس علایم در پیدایش مطلوب اثر و نقشی ندارند به خلاف شرایط که در پیدایش مشروط دارای تأثیرند؛ علایم لازم نیست در یک زمان جمع باشند، بلکه میتوانند یکی پس از دیگری تحقّق یابند ولی شرایط باید در یک زمان جمع باشند تا پدیده ظهور تحقّق عینی یابد؛
علایم به صورت پراکنده و بدون ارتباط با یکدیگر میتوانند بروز کنند ولی شرایط به یکدیگر مرتبطند؛ علایم از بین رفتنی است ولی شرایط پایدار و باقی است؛ علایم قابل شناخت بوده و به وجود آن معمولاً میتوان پیبرد (زیرا خاصیت نشانه بودن این است) ولی تحقّق شرایط چندان قابل شناخت نیست و نمیتوان به وجود آن آگاهی حتمی و کامل داشت (که آیا همۀ شرایط محقّق شده است یا خیر)؛ بعضی علایم امکان دارد موجود نشود ولی پدیده ظهور تحقّق یابد ولی شرایط حتماً باید موجود شوند.
فواید و آثار بحث اگر آدمی بداند که ظهور منجی مشروط به شرایطی است و واقعاً ظهورش را طالب باشد حتماً به دنبال آن خواهد رفت که شرایط را در حدّ توان و آن مقداری که بر دوش اوست فراهم کند، زیرا میداند که تحقّق مشروط وابسته به تحقق شرط است و تا شرط نباشد مشروط نخواهد بود. پس فایده دانستن شرایط ظهور آن است که انسانها را برای فراهم کردن شرایط به تلاش و جنبش وا میدارد. و اگر انسان بداند برای ظهور او علایم و نشانههایی است:
- به درستی و روشنی ظهور موعود را میشناسد و دعوت او را از دعوت مدّعیان دروغین تمیز میدهد.
- با آمادگی بهتر و مناسبتری خود را برای لحظه ظهور مهیّا و آماده میکند.
- هشداری خواهد بود برای معاندان با حضرت و مخالفان با مصلح و منجی انسانها تا به خود آیند و دست از لجاجت بردارند.
از آنچه گذشت اهمیت و جایگاه شرایط نسبت به علایم نیز روشن میشود؛ زیرا ظهور وابسته به تحقق شرایط است نه علایم. بنابراین، مناسب است ابتدا بحثی پیرامون شرایط ظهور مطرح شود[۷]. (...)
تقسیمات علایم برای علایم تقسیمات متعدّدی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره میشود؛
- حتمی و غیرحتمی: این تقسیمبندی برگرفته از روایات است؛ بدین معنی که در روایات موجود بعضی علایم، از امور محتومه دانسته شده است که مراد از آن حتمیّت وقوع آنها است و بعضی از علایم دیگر غیر حتمی معرفی شده است که مراد از آن امکان واقع نشدن و تحقّق پیدا نکردن آنهاست. امام باقر(ع) فرمود: «إنّ من الأمور أموراً موقوفة وأموراً محتومة وإنّ السفياني من المحتوم الذي لا بدَّ منه»[۸] به درستی که بعضی از امور، امور موقوف (غیر حتمی) هستند و بعضی امور حتمی و به درستی سفیانی از امور حتمی است که چارهای از آن نیست.
- متصل و منفصل[۹]: مراد از علایم متصل، علایمی است که نزدیک به ظهور و همراه با آن تحقّق مییابند و به گونهای که فاصلۀ زمانی زیادی بین آنها و ظهور نیست و پیدایش این علایم به معنای قریب الوقوع بودن ظهور است، و مراد از علایم منفصل، علایمی است که با زمان ظهور فاصله زمانی دارد و تحقق و پیدایش آنها باعث اطمینان قلبی بیشتر مؤمنان شده و روحیه امید را در آنان زنده نگه میدارد. از امام صادق(ع) نقل شده است: «لَيْسَ بَيْنَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَتْلِ اَلنَّفْسِ اَلزَّكِيَّةِ أَكْثَرُ مِنْ خَمْسَ عَشْرَةَ لَيْلَةً».[۱۰]
البته باید توجه داشت که معمول علایم حتمی از گروه علامتهای متصّل میباشند که نزدیک ظهور محقّق میشوند. تقسیمات دیگر نیز گفته شده است مانند عادی و غیرعادی، آسمانی و زمینی، که عموماً ذوقی است»[۱۱].
شمار نشانههای ظهور
- شمارش و بیان همۀ علائم ظهور، به دلیل اختلاف نظری که دربارۀ تعداد و عناوین آنها وجود دارد، آسان نیست. به علاوه، کمتر کسی است که فهرست کاملی از علائم ارائه کرده باشد. از این معدود افراد میتوان شیخ مفید را نام برد که در کتاب ارشاد به تعداد قابل توجهی از این علائم اشاره میکند و اربلی در کشف الغمّة، همان فهرست را آورده است. مؤلف أعیان الشیعة، ذیل نام امام دوازدهم، نسبت به دیگران تفصیل بیشتری داده و هفتاد نشانه را با ذکر نمونههایی از احادیث آورده است [۱۲]. در کتاب مأتان و خمسون علامة، ۲۵۰ نشانه برای ظهور ذکر دشده است. از عالمان اهل سنّت، مقدسی شافعی در عقد الدرر، فصلی از کتابش را به مجموع نشانهها اختصاص داده و حدود چهل مورد را ذکر میکند. این ارقام و عناوین در طول زمان افزایش یافته و گزارشهایی از منابع غیر معتبر و راویانی ضعیف و مجهول به آن اضافه شده است. کتابهایی مانند إلزام الناصب، بیان الائمّة، نوائب الدهور، معجم الملاحم و الفتن و یأتی علی الناس زمان ... با جمعآوری اخبار صحیح و سقیم به ترویج این اخبار دامن زدهاند[۱۳].
- هر چه زمان پیش رفته و حوادثی مهم روی داده، مواردی از نشانهها بر آن رویداد، تطبیق شده و اضافاتی نیز در آنها صورت گرفته است. مثلاً تا قرن هفتم از نشانههایی که بر ظلم و ستم ناشی از حملۀ مغول (۶۱۶ – ۶۵۶ ق) [۱۴] تطبیق شود، کمتر سخن گفتهاند؛ اما مؤلف عقد الدارر که کتابش را در سال ۶۸۵ ق به پایان رسانده[۱۵] با تفصیل بیشتری دربارۀ خروج کافری که از مشرق میآید و حکومت بنی عباسی را سرنگون میکند و از خصوصیات مغولان بدون ذکر نام آنان و حملات مکرر آنان به عنوان نشانههای ظهور سخن گفته است. شبیه این مطلب را دربارۀ دیگر حوادث مهم تاریخی نیز مشاهده میکنیم[۱۶].
- در منابع دینی، انبوهی از رخدادهای طبیعی و غیرطبیعی و دگرگونیهای سیاسی- اجتماعی، از نشانههای ظهور شمرده شده است.
- روشن است درجه اعتبار و درستی همه این نشانهها یکسان نیست، برخی در منابع معتبر آمده و از نظر سند و دلالت استوار است. بعضی نیز در کتابهای غیر معتبر و به وسیله افراد غیرموثق یاد شده است. برخی از این نشانهها، فقط نشانه ظهور است و بعضی، هم نشانه ظهور و هم نشانه برپایی قیامت میباشد. برخی نشانهها، کلی و محوری است و بعضی بیانگر مسائل ریز و جزئی است که گاه، همه آنها را میتوان در عنوان واحدی گرد آورد؛ بنابراین به طور قطع نمیتوان مشخص کرد نشانههای ظهور چه تعداد است. بر فرض هم که چنین کاری ممکن باشد، اهمیتی ندارد. مهم این است که فراوانی روایات، به ما اطمینان میدهد که در آستانه قیام مهدی موعود (ع)، حوادثی رخ خواهد داد که برخی چشمگیر و فراگیرند و بعضی نه چندان مهم و قابل توجه است[۱۷].
آمیختگیِ نشانههای ظهور با برخی مفاهیم دیگر
- برخی عنوانها و مفاهیم به جهت شباهتها و اشتراکهایی در کنار علائم ظهور، پُرکاربرد هستند. از این رو باید آنها هم مفهومیابی و شناسایی شوند و به این ترتیب، حسابشان از علائم ظهور، مجزّا شود. این مفاهیم پُرکاربرد، عبارتاند از: [۱۸].
- ملاحم: این کلمه، جمع ملحمه و از مادۀ لحم گرفته شده است که معنای اصلی آن، تداخل و درهم بودن است و در لغت به معنای جنگ است. دلیل نامگذاری جنگ به ملحمه را دو نکته گفتهاند: یکی این که در جنگ، جنگجویان در هم میآمیزند و درگیر میشوند و دیگر این که کشتههای جنگ همچون گوشت افتاده بر روی زمین هستند [۱۹][۲۰].
- فتن: جمع کلمۀ فتنه را فتن گفتهاند که به معنای ابتلا و امتحان میآید. خلیل گفته است که فتنه، همان سوزاندن با آتش است [۲۱]. مراد شیعیان از دو عنوان ملاحم و فتن، احادیثی است که پیش بینی وقایع آینده را پس از حضور ظاهری امامان، در بر دارند؛ وقایعی که فتنه و آتش را در پی دارند و موجب وقوع جنگهای آینده و خونریزیها میشوند. این وقایع، الزاماً ارتباطی به مسئله ظهور ندارند و از علائم ظهور شمرده نمیشوند، اگر چه در برههای از تاریخ، این وقایع با ظهور امام عصر (ع) ارتباط وثیق مییابد. لذا مفهوم علائم ظهور را با ملاحم و فتن، مترادف دانست. پیشآمدهای فراوانی که دربارۀ حکومتهای معاصر ائمه (ع) از امویان و عبّاسیان و یا والیان منطقهای و امثال اینها اتفاق میافتد، صرفاً پیشگوییِ این اتفاقات در همان زمانهاست. این گونه موارد، فتنههایی است که قبل از ظهور ایشان اتفاق میافتند؛ اما نکتۀ مهم این است که در بسیاری از این نقلها اصلاً به مسئلۀ امام مهدی (ع) و علامت ظهور او اشارهای هم نشده است[۲۲].
- اشراط الساعه: اشراط جمع "شَرَط" به معنای علامت [۲۳]و "الساعه" یکی از نامهای قیامت است. این ترکیب، تنها یکبار در قرآن به کار رفته [۲۴] و مقصود از آن، نشانههای قیامت است. یکی از مطالبی که با موضوع علائم ظهور ارتباط نزدیک دارد، احادیثی است که دربارۀ نشانههای قیامت سخن میگویند. در بسیاری از منابع روایی اهل سنت و برخی جوامع حدیثیِ شیعه، نشانههای ظهور مهدی (ع) با علامتهای نزدیک شدن و برپایی قیامت آمیخته و برخی نشانههایی که به عنوان علائم ظهور مشهورند، نشانۀ قیامت دانسته شدهاند. حتی گاهی اصل ظهور مهدی را از نشانههای قیامت یاد کردهاند. به طور کلّی، صاحبان جوامع حدیثی اهل سنت، بابی با عنوان "اشراط الساعه" گشودهاند و در دورههای متأخر، کتابهای مستقلی با همین عنوان، عرضه شده است[۲۵].
آمیختگی اشراط الساعه و علائم ظهور
- نزول عیسی (ع) و ظهور دجال که به عنوان نشانۀ ظهور مهدی (ع) شهرت دارند، در غالب منابع اهل سنت، نشانۀ قیامت معرفی میشوند. [۲۶]. شیخ مفید، طلوع خورشید از مغرب، فرو رفتن زمینی در مشرق و مغرب را ذیل نشانههای ظهور آورده؛ [۲۷] ولی این سه، در احادیث اهل سنّت، از نشانههای قیامت به شمار میروند [۲۸]. همچنین در موضوع نشانههای ظهور، از ترکان و رومیان سخن به میان آمده که در منابع اهل سنّت، به عنوان نشانههای قیامت یاد میشود [۲۹]. مطالعه احادیث علائم ظهور و در کنار آن، احادیث اشراط الساعه، به خوبی نشانگر شباهت آن دو دستۀ اخبار به یکدیگر است. علّت این امر را در چند مطلب میتوان جستجو کرد: یکی این که در برخی از احادیث، کلمۀ "الساعه" به ظهور مهدی (ع) تأویل شده [۳۰] و راه استفادۀ احادیث، اشراط الساعه برای نشانههای ظهور، باز شده است. یکی از نویسندگان معاصر، احادیث اشراط الساعه را در باب علائم ظهور آورده و سپس مینویسد: "از آن جا که در برخی از روایات، الساعه به ظهور حضرت تأویل شده، روایات اشراط الساعه را به نشانههای ظهور تفسیر کردیم"[۳۱][۳۲].
- تعبیراتی که در برخی احادیث وارد شده، این تصوّر را ایجاد کرده که زمان ظهور مهدی، نزدیک زمان برپایی قیامت است. به نظر میرسد احادیثی با این مضمون که: "اگر یک روز از دنیا باقی نمانده باشد، مهدی خواهد آمد" یا "قیامت برپا نمیشود مگر این که مردی از اهل بیت من قیام میکند"، [۳۳] زمینهای برای آمیختن نشانههای ظهور با اشراط الساعه شده باشد. در صورتی که مراد از این احادیث، تأکید بر قیام مهدی و قطعی بودن آن است، نه این که این حرکت، نزدیک به قیامت یا آخرین روزهای جهان رخ میدهد[۳۴].
- ارتباط امام مهدی (ع) با پایان تاریخ است. آدمیان با هر دین و آیینی، معتقدند که پایان درخشان تاریخ، همراه با ظهور منجی عدالتگستر است و پایان قیام هم قیامت است. به نظر میرسد که این ذهنیتها باعث شده باشد برخی راویان یا محدثان نیز در نقل معنا تسامح کرده و به خاطر مرادف دانستن اشراط الساعه با علائم ظهور، آن دو را به جای یکدیگر به کار برده باشند. چهارمین علّت، نزدیک بودن الفاظ قیام و قیامت و قائم با همدیگر و هممعنا بودن آنهاست. مثلاً نعمانی، روایتی از امیر مؤمنان (ع) آورده که با عبارت «لَا تَقُومُ الْقِيَامَةُ حَتَّى تَظْهَرَ الْحُمْرَةُ» آغاز میشود [۳۵]. یعنی قیامت به پا نمیشود مگر آن که نشانههایی از جمله سرخی در آسمان محقّق شود؛ امّا مرحوم مجلسی، همین حدیث را با عبارت «لَا يَقُومُ الْقَائِمُ حَتَّى» آورده است.[۳۶] این گونه تشابه و تصحیفات میتواند دلیلی دیگر بر خلط علائم ظهور، با نشانههای قیامت باشد[۳۷].
اقسام نشانههای ظهور
- برای نشانههای ظهور، تقسیمهای گوناگونی ذکر کردهاند. از مهمترین آنها، تقسیم به علامت متّصل "نزدیک" و منفصل "دور"، همچنین تقسیم به حتمی و غیر حتمی است. تقسیمات دیگری مانند علائم طبیعی و غیرطبیعی، عادی و خارق العاده، کلّی یا جزئی، عام و خاص، مجمل و کنایی، مقید یا مشروط، قطعی یا مشکوک، در کتابهایی از نشانههای ظهور سخن گفتهاند، به چشم میخورد. بررسیها نشان میدهد که از این همه تقسیمبندیها، فقط یک مورد آن در احادیث وجود دارد و آن حتمی بودن و غیر حتمی بودن است که از آن دو به محتوم و موقوف هم تعبیر میشود. در حدیثی از امام صادق (ع) چهار نشانه ذکر شده و آنها را محتوم دانسته است[۳۸]. در دو حدیث دیگر، ایشان چندین نشانه ذکر کرده در هر کدام، کلمۀ "محتوم" را تکرار فرموده است [۳۹]. البته نشانههای غیر حتمی، تصریح نشده، ولی میتوان غیر از این موارد را جزء غیر حتمیها دانست. نشانههای ظهور به حتمی و غیرحتمی تقسیم میشوند:[۴۰].
- نشانههای حتمی: احادیثی وجود دارد که تعدادی از رویدادها را به عنوان نشانۀ حتمی ظهور قلمداد کرده و از آنها نام میبرد. گویا تعبیر از حتمیبودن برخی علائم، برای اولین بار در احادیث امام باقر (ع) بیاد شده است. از سوی دیگر، تا آنجا که جستجو شده، حتمی یا غیر حتمی بودن نشانهها در منابع اهل سنت یافت نشد[۴۱].
- نشانههای غیر حتمی: احادیثی وجود دارد که تعدادی از رویدادها را به عنوان نشانۀ ظهور قلمداد کرده و از آنها نام میبرد اما "حتمیت" آنها ذکر نشده است[۴۲].
ابهام در نشانههای ظهور
- شمار علائم ظهور ذکر شده در احادیث معتبر، غیر معتبر، آثار صحابه و تابعان و متون تاریخ، فراوان است. اختلاط این علائم با اشراط الساعه ملاحم و فتن نیز سبب ابهام بیشتر آنها شده است. بر اساس تأکید احادیث و کثرت این علائم، مهمترین نشانههای مذکور عبارتاند از:
- خروج سفیانی؛
- خروج دجال؛
- خسف در بیداء؛
- قتل نفس زکیه؛
- قیام سید حسنی؛
- ندای آسمانی؛
- قیام یمانی؛
- قیام خراسانی؛
- انتشار علوم اهل بیت از قم؛
- طلوع خورشید از مغرب.
- این اهمیت و شهرت، به معنای صحّت همۀ آنها نیست، چنان که خروج خراسانی، نشانهای است که اگر چه در دورۀ معاصر، شهرت یافته و زبانزد خاص و عام شده و به عنوان نشانهای قطعی برای ظهور تلقی میشود، با این حال، احادیث چندانی برای آن موجود نیست[۴۳].
پانویس
- ↑ و کوههایی پابرجا را در زمین در افکند تا شما را نجنباند و رودها و راههایی را پدید آورد باشد که رهیاب گردید و نشانههایی را برای مردم نهاد و آنان با ستاره راهیابی میکنند؛ سوره نحل، آیه ۱۵ و ۱۶.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۱۴.
- ↑ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
- ↑ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا
- ↑ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۱۴.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۵۱.
- ↑ غیبة نعمانی، ص ۳۰۱، ح ۶.
- ↑ از این علامت به قریب و بعید نیز میتوان تعبیر کرد.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۴۴۵، ش ۴۴۰.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۶۱.
- ↑ أعیان الشیعة: ج۲ ص ۷۱ – ۸۱.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۲۲.
- ↑ البته حملۀ مغولان پس از سقوط بعداد در سال ۶۵۶ ق نیز ادامه یافت.
- ↑ عقد الدرر: ص۳۴۹.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۲۳.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۴۴۵ - ۴۴۸.
- ↑ دانشنامه امام مهدی: ج۷، ص ۴۲۵.
- ↑ ر. ک: معجم مقاییس اللغة: ج۵ ص۲۳۸، لسان العرب: ج۱۲ ص۵۳۵.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۲۶.
- ↑ کتاب العین: ج۸ ص۱۲۷.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۲۶.
- ↑ لغتنامه دهخدا
- ↑ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا؛ سوره محمد، آیه ۱۸.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۲۷.
- ↑ ر. ک: مسند ابن حنبل: ج۴ ص۶، الفتن: ص۳۵۶.
- ↑ الإرشاد: ج۲ ص۳۶۸.
- ↑ مسند ابن حنبل: ج۴ ص۶.
- ↑ ر. ک: الارشاد: ج۲ ص۳۶۸، مقایسه کنید با الفتن: ص۴۶۱.
- ↑ معجم أحادیث المهدی: ج۵ ص۳۹۵ و ۴۰۵ و ۴۱۱.
- ↑ چشم اندازی به حکومت مهدی: ص۲۹. نیز، ر. ک: ص۱۵.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۲۷.
- ↑ الغیبة، طوسی: ص۱۸۰ – ۱۸۲، التشریف بالمنن: ص۴۰۰، معجم أحادیث المهدی: ج۱ ص۵۷۵، منتخب الأثر: ص۱۱ و ۱۹۲.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۲۸.
- ↑ الغیبة، نعمانی: ص۱۴۹.
- ↑ بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۲۶. در پاورقی الغیبة نعمانی هم به نسخهای که مانند بحار الأنوار است، اشاره شده است.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۲۹.
- ↑ الغیبة، نعمانی: ص۲۷۲ ح۲۶ باب۱۴.
- ↑ الغیبة، نعمانی: ص۲۶۲ و ۲۶۵ ح۱۱ و ۱۵ باب ۱۴.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۲۹.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۳۰.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۳۰.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۳۰.