بحث:ولایت فقیه در تاریخ اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

پیشینه نظریّه ولایت فقیه

بعضی تصور می‌کنند که ولایت فقیه پدیده تازه‌ای است که هیچ سابقه‌ای در فقه و فقاهت اسلامی نداشته و از اندیشه سیاسی امام خمینی(ع) سرچشمه گرفته است؛ در حالی که ولایت فقیه ریشه در کلمات معصومان دارد. آن بزرگواران به دلیل ضرورت‌های دینی و اجتماعی، ولایت و اختیاراتی را برای فقها بیان کرده‌اند و پس از ایشان، پیوسته ولایت فقیه در آرای فقیهان بزرگ اسلام مطرح بوده است که نمونه‌هایی را می‌آوریم:

شیخ مفید می‌گوید: هنگامی که سلطان عادل[۱] برای ولایت –در آنچه در ابواب فقه ذکر کردم– وجود نداشت، بر فقیهان اهل حقِ عادلِ صاحب رأی و عقل و فضل است که ولایتِ آنچه را بر عهده سلطان عادل است، برعهده گیرند.[۲] شیخ طوسی می‌گوید: صدور حکم میان مردم، اقامه حدود و قضاوت میان کسانی که با یک‌دیگر اختلاف پیدا کرده‌اند، جایز نیست، مگر برای کسی که از طرف سلطان حق،[۳] اجازه داشته باشد. چنین کارهایی، در زمانی که خودشان امامان امکان انجام آن را ندارند، بدون تردید به فقیهان شیعه، واگذار شده است.[۴]

محقق ثانی مشهور به محقق کرکی می‌گوید: فقیهان امامیه، اتفاق کرده‌اند بر اینکه فقیه عادل شیعه که جامع شرایط فتوا باشد، و از او در احکام شرعی به مجتهد تعبیر می‌شود، در زمان غیبت، نایب امامان هدایت(ع) است، در تمام آنچه که قابلیّت نیابت را داشته باشد.[۵] ملّا احمد نراقی معروف به فاضل نراقی می‌گوید: هرآنچه که پیامبر و امام که حاکمان و حافظان اسلام می‌باشند و بر آن ولایت و اختیار دارند، فقیه نیز همان ولایت و اختیار را دارد، مگر جایی که دلیلی بر خلاف آن وجود داشت باشد.[۶] آیت الله گلپایگانی از فقهای بزرگ معاصر می‌گوید: محدوده اختیار فقها، محدوده‌ای عام است... محدوده ولایت فقیه جامع شرایط در امور مربوط به ریاست و اداره اجتماع، مانند محدوده اختیارات ائمه است، مگر در موردی که دلیل، خارج کند.[۷] اینها تنها نمونه‌هایی از کلمات فقهای شیعه در قرون مختلف است. صدها نمونه روشن دیگر نیز وجود دارد که نشان می‌دهد مسئله ولایت فقیه، همیشه در اندیشه و گفتار علمای شیعه مطرح بوده است.[۸] فقیه بزرگ زمان و رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی قدس سره با زمان‌شناسی و درایت کم‌نظیر، این نظریه اسلامی را آشکارا مطرح نمود و نظام اسلامی را بر اساس ان، پایه‌گذاری کرد؛ یعنی مسئله ولایت فقیه را در عرصه اجتماعی مسلمین به اجرا درآورد و به عنوان کامل‌ترین شکل حکومت دینی در زمان غیبت معرفی کرد[۹].

پانویس

  1. سلطان عادل در بیان ایشان همان امام معصوم است.
  2. المقنعه، ص ۶۷۵.
  3. منظور از سلطان حق، امام معصوم است.
  4. النهایة و نکتها، ج ۲، ص ۱۷.
  5. رسائل، المحقق الکرکی، ج ۱، ص ۱۴۲.
  6. عوائد الأیام، ص ۱۸۷ و ۱۸۸.
  7. الهدایة الی من له الولایة، ص ۴۶ و ۴۷.
  8. ر.ک: فقیهان امامی و عرصه‌های ولایت فقیه، محمد علی قاسمی و همکاران؛ تحول نظریه دولت در اسلام، احمد جهان بزرگی؛ حکمت حکومت فقیه، حسن ممدوحی.
  9. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۱۱-۲۲۰.