بداء در وقت ظهور

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

یکی از اعتقادات مهم شیعه، اعتقاد به بداء است. بداء در لغت به معنای ظهور و روشن شدن پس از مخفی بودن چیزی است و در اصطلاح به روشن شدن چیزی پس از مخفی بودن از مردم است؛ بدین‌معنا که خداوند متعال بنابر مصلحتی مسأله‌ای را از زبان پیامبر یا ولی‌ای از اولیای خویش به‌گونه‌ای تبیین می‌کند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غیر آن را به مردم نشان می‌دهد. در قرآن آمده است: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۱].[۲]

رابطه ظهور با بداء

مسئلۀ بداء در چهار زمینه با موضوع ظهور حضرت مهدی(ع) ارتباط دارد:

  1. نشانه‌های مشروط و غیر حتمی ظهور: غیر از نشانه‌هایی که در احادیث به حتمی بودن آنها اشاره شده است، سایر نشانه‌های ظهور از امور موقوفه به شمار می‌روند، بدین معنی که آنها بنابر مشیت و ارادۀ الهی ممکن است دچار تغییر و تبدیل، تقدم و یا تأخر شوند.
  2. علائم ظهور و امور حتمی‌: پنج مورد از نشانه‌های ظهور از علایم حتمی ظهور شمرده شده‌اند: سید خراسانی، یمانی، ندای آسمانی، شهادت نفس زکیه و فرو رفتن سپاهیان سفیانی در بیداء[۳]. در این نشانه‌ها احتمال بدا وجود ندارد و الا خلاف حتمی بودن آنهاست.
  3. بداء و قیام حضرت مهدی(ع): ظهور حضرت حجت‌(ع) از اموری است که در اسلام به شدت بر آن تأکید شده و در حتمیت آن ذره‌ای شک و شبهه وجود ندارد[۴]. امام جواد(ع) فرمودند: «همانا قائم از وعده‌های الهی است و خداوند خلاف وعده خود رفتار نمی‌کند»[۵].[۶]
  4. تعیین زمان ظهور حضرت مهدی(ع): بسیاری از روایات ما را از مشخص کردن زمان ظهور یا تعیین محدودۀ زمانی برای ظهور حضرت به شدت نهی کرده و شیعیان را امر کرده‌اند هر کسی چنین کرد تکذیب کنند و دروغگو بشمارند؛ چراکه این مطلب در زمرۀ اسرار الهی است و هرکسی آن را نمی‌داند. امام صادق‌(ع) به‌ محمد بن مسلم فرمودند: «محمد! اگر کسی، وقتی از جانب ما برای ظهور حضرت مهدی(ع) نقل کرد، از اینکه او را تکذیب کنی، نترس!؛ چراکه ما برای احدی تعیین وقت نمی‌کنیم»[۷]. در روایت دیگری وقتی فضیل از امام باقر(ع) می‌پرسد: آیا این مسئله وقتی مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه می‌فرمایند: «آنها که وقت تعیین می‌کنند دروغ می‌گویند»[۸].[۹] یعنی با توجه به این روایات ممکن است در وقت ظهور بدا اتفاق بیافتند کما اینکه امکان عقب افتادن فرج در اثر خطاها و کوتاهی‌ها و آماده نبودن مردم هم وجود دارد. امام باقر(ع) به ابوحمزه ثمالی فرمودند: «همانا خدای تبارک و تعالی این امر (دولت ما اهل بیت) را در سال هفتاد وقت گذاشت، چون حسین(ع) کشته شد، خشم خدای تعالی بر اهل زمین سخت گشت، آن را تا سال صد و چهل به تأخیر انداخت. وقتی ما به شما خبر دادیم، آن خبر را فاش کردید و از روی راز پوشیده پرده برداشتید. بعد از آن دیگر خدا برای آن وقتی نزد ما قرار نداد. خدا هرچه را خواهد محو کند و ثابت گذارد و اصل کتاب نزد اوست»[۱۰].[۱۱]

به عبارت دیگر در مورد وقت ظهور امام عصر(ع)، هم ممکن است وقتی قبل از ظهور برای آن معین بشود، ولی قبل از تحقق آن، وقتش توسط خود خداوند تغییر پیدا کند و هم می‌شود وقت آن، همزمان با خود ظهور تقدیر شود؛ در هر دو صورت تقدیر زمان ظهور یک تقدیر جدید خواهد بود. یعنی به هر حال می‌توان گفت ظهور امام عصر(ع) یک وقت قطعی و غیر قابل بداء ندارد، یا اصلاً وقتی برای آن تقدیر نشده و یا اگر هم تقدیر شده، قابل تغییر است البته نه بدان معنا که حتما در وقت ظهور بدا صورت می‌‌گیرد بلکه بدین معناست که احتمال بدا در آن وجود دارد[۱۲].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.
  2. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
  3. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۶۵۰.
  4. ر.ک: الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص۲۲۸ ـ ۲۳۶؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
  5. «إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ»؛ الغیبة للنعمانی، ص۳۰۳؛ اثبات الهداة، ج ۵، ص۱۱۷؛بحارالانوار، ج ۵۲، ص۲۵۰.
  6. ر.ک: عالی، مسعود، مسأله مهدویت ۱، ص۱۸۱ و ۱۸۲.
  7. «یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَخْبَرَکَ عَنَّا تَوْقِیتاً فَلَا تَهَابُهُ‏ أَنْ‏ تُکَذِّبَهُ‏ فَإِنَّا لَا نُوَقِّتُ‏ وَقْتاً»؛ الغیبة نعمانی، ص۱۹۵؛ الغیبة شیخ طوسی، ص۲۶۲.
  8. «کَذَبَ‏ الْوَقَّاتُونَ‏ کَذَبَ‏ الْوَقَّاتُونَ‏ کَذَبَ‏ الْوَقَّاتُون»؛ الغیبة شیخ طوسی، ص۲۶۲؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۰۳.
  9. ر.ک: الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص۲۲۸ ـ ۲۳۶.
  10. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدْ کَانَ وَقَّتَ هَذَا الْأَمْرَ فِی السَّبْعِینَ فَلَمَّا أَنْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ تَعَالَی عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ فَأَخَّرَهُ إِلَی أَرْبَعِینَ وَ مِائَةٍ فَحَدَّثْنَاکُمْ فَأَذَعْتُمُ الْحَدِیثَ فَکَشَفْتُمْ قِنَاعَ السَّتْرِ وَ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ وَقْتاً عِنْدَنَا وَ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»؛ کافی، ج ۱، ص۳۶۸؛ الغیبة للنعمانی، ص۲۹۳؛ بحارالانوار، ج ۴، ص۱۱۴.
  11. ر.ک: عالی، مسعود، مسأله مهدویت ۱، ص۱۸۱ و ۱۸۲؛ بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص۱۶۵ ـ ۱۶۸.
  12. ر.ک: بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص۱۶۵ ـ ۱۶۸.