بسترهای پیدایش خرافه چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بسترهای پیدایش خرافه چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان
مدخل اصلیخرافه
تعداد پاسخ۱ پاسخ

بسترهای پیدایش خرافه چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره اجتماعی معصومان است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره اجتماعی معصومان مراجعه شود.

پاسخ نخست

فتحیه فتاحی‌زاده

خانم دکتر فتحیه فتاحی‌زاده در کتاب «پیامبر اعظم و خرافه‌زدایی» در این‌باره گفته‌ است:

«دانشمندان درباره علل پیدایش باورهای خرافی و زمینه‌های گسترش آن، دیدگاه‌های گوناگونی دارند. جدا از نگرش‌های روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و... به مهم‌ترین عوامل پیدایش باورهای خرافی اشاره می‌کنیم:

  • نادانی بشر: انسان وقتی از درک حقایق، پیوند منطقی پدیده‌ها و تشخیص و فهم واقعیت‌ها ناتوان باشد، برای آرامش و راضی کردن خویش به قوّه خیال پناه می‌برد و به کمک آن، اباطیل و اساطیر گوناگونی می‌سازد و حهانی پر از خدایان و ارواح پدید می‌آورد. چون انسان نادان با تماشای عجایب طبیعت تعجب می‌کند، بی‌اختیار مجذوب آنها می‌شود و در برابرشان سر تعظیم فرود می‌آورد و گاهی آنها را خدای خود می‌خواند. بر این اساس، می‌توان گفت خرافات، زاده تخیل، تحیر و ترس انسان است. البته تحیر و تخیل بشر نیز نتیجه نادانی اوست. این نظریه را تا حدودی می‌توان پذیرفت؛ زیرا اروپاییان - که می‌پندارند پیشرفت کرده‌اند- هنوز بدشگونی عدد سیزده را باور دارند. همچنین کوبیدن نعل اسب را بر آستانه خانه یا محل کار خود سبب خیر و برکت می‌دانند.

به یقین، افرادی که روحی ناتوان دارند، خیلی زود تسلیم خرافات می‌شوند؛ زیرا پیوسته ترس و نگرانی نابجایی دارند. برای نمونه، از جمعه سیزدهم ماه یا گربه سیاهی که پنجه‌هایش را صلیب‌وار روی هم گذاشته باشد، می‌ترسند. یکی دیگر از ویژگی‌های این افراد آن است که از هرگونه تغییر می‌هراسند و چون وضع پایدار را می‌پسندند، نگران هر پدیده تازه‌ای هستند. برای چنین اشخاصی دردآور است که بخواهند درباره آنچه به آن عادت کرده‌اند، بیندیشند[۱].

گوستاو جاهودا خرافه را این‌گونه تعریف می‌کند: وحشت غیرمنطقی یا ترس از یک چیز ناشناخته، مرموز و خیالی، یک عقیده، تردید یا عادت و امثال آنکه پایه آن ترس یا جهل است[۲].

از این سخن به روشنی می‌توان دریافت که نویسنده، ترس و نادانی انسان را زمینه‌ساز پیدایش خرافه می‌داند.

احمد امین، نادانی را یکی از علل گسترش خرافات در میان عرب جاهلی می‌داند و می‌نویسد: همین ناتوانی از درک علّی امور مختلف است که علت شیوع تام خرافات و اساطیر را در بین اعراب روزگاران جاهلی باز می‌گوید و اینکه چرا کتب ادب پر از این‌گونه اساطیر و خرافات است[۳].

به عبارت دیگر، انسان در گرایش به پرستش نیرویی برتر، گاه در تشخیص مصداق، گمراه شده است و ماه، خورشید، ستاره یا پدیده‌های ساخته بشر را به عنوان معبود می‌پذیرد.

"بر اساس برخی آیه‌های قرآن که برخی دین پژوهان نیز آن را تأیید می‌کنند، انسان نخست یکتاپرست بوده و پرستش بت، ماه، ستاره یا انسان از نوع انحراف‌هایی است که به تدریج به وجود آمده است"[۴].

استاد مرتضی مطهری نیز در این باره می‌نویسد: ساختن قهرمان‌های افسانه‌ای از پهلوانان و دانشمندان، معلول حس تقدیس بشر است که می‌خواهد موجودی قابل ستایش و تقدیس داشته باشد و او را عاشقانه و در حد مافوق طبیعی ستایش کند. ستایش مبالغه‌آمیز بشر امروز از قهرمان‌های حزبی یا ملی، دم زدن از پرستش حزب، مرام، مسلک، پرچم، آب و خاک و احساس میل به فداکاری در راه اینها همه معلول این حس است.

به عبارت دیگر، احساس نیایش، احساسی غریزی است به کمالی برتر که در او نقصی نیست و جمالی که در آن زشتی وجود ندارد. پرستش مخلوقات و رو آوردن به خرافه و جادو، نوعی انحراف این حس از مسیر اصلی است؛ زیرا انسان هنگام پرستش می‌خواهد از وجود محدود خویش پرواز کند و به حقیقتی بپیوندد که کاستی، فنا و محدویت در آن راه ندارد[۵].

  • سودجویی منفعت‌طلبان: ضعف در بینش اجتماعی سبب گسترش خرافات می‌شود و سودجویان، باورهای خرافی را پدید می‌آورند و سودجویی می‌کنند. در این زمینه، نمونه‌های فراوانی را در تاریخ می‌توان یافت. برای نمونه، پیازفروشی در زمان معاویه برای فروش کالای خود به مکه آمد، ولی کالایش را نتوانست بفروشد. پس از ابوهریره که حاکم مکه بود، کمک خواست. او نیز فکری به ذهنش رسید و روز جمعه وقتی مردم جمع شدند، به آنها گفت: أيُّهَا النَّاسُ سَمِعْتُ مِنْ حَبِيبِي رَسُولِ اللَّهِ مَنْ أَكَلَ بَصَلَ عَكَّةَ فِي مَكَّةَ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛ «ای مردم! از حبیبم رسول خدا شنیدم که فرمود: هر کس پیاز عکه را در مکه بخورد، بهشت بر او واجب است»[۶][۷].

منبع‌شناسی جامع سیره اجتماعی معصومان

پانویس

  1. لوتر کینگ، ندای سیاه، ترجمه: منوچهر کیا، ص۷ و ۸.
  2. گوستاو جاهودا، روان‌شناسی خرافات، مترجم: محمدتقی براهنی، ص۴.
  3. میر جلال‌الدین کزّازی، رؤیا، حماسه، اسطوره، ص۴۱.
  4. علی رضا قائمی نیا، درآمدی بر منشأ دین، ص۴۰.
  5. مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۴، ص۲۶.
  6. نک: مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص۱۳۰.
  7. فتاحی‌زاده، فتحیه، پیامبر اعظم و خرافه‌زدایی ص ۱۴.