تدریجی بودن دعوت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

تدریجی بودن دعوت یکی از ویژگی‌های دین اسلام است.

مقدمه

از آیات قرآن و نقلهای تاریخی بر می‌آید که دعوت اسلام و پیشرفت آن به شکل تدریجی بوده است؛ پیامبر اکرم (ص) در ابتدای بعثت مأمور شد تا دعوت خویش را از نزدیکان خود آغاز کند: ﴿وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ [۱]. بر اساس روایات صحیح پیامبر نزدیکان خود را به اسلام فرا‌خواند و فرمود: اولین کسی که دعوت مرا اجابت کند خلیفه من نیز خواهد بود. در این میان امام علی (ع) دعوت اسلام را پذیرفت و مورد استهزای برخی قرار گرفت. پس از ایشان حضرت خدیجه و حمزه و عبید و ابوطالب به اسلام گرویدند[۲] پس از این مرحله قلمرو دعوت، گسترش یافت و محدوده آن مکه و اطراف آن را شامل شد: ﴿كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ[۳]؛ امّا پس از این، محدوده دعوت اسلامی حدّ و مرز جغرافیایی و زمانی ندارد و همه انسان‌ها را در هر جا و هر وقت شامل می‌گردد[۴]، ﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ[۵] بعضی از مفسران آیاتی را که بر نامحدود بودن محدوده دعوت پیامبر (ص) دلالت دارد بر ابتدای زمان بعثت نیز تطبیق کرده‌اند[۶]؛ امّا نقلهای تاریخی و عقل سلیم تأیید می‌کند که پیامبر همانند هر اصلاحگر سیاستمداری دعوت خویش را به تدریج گسترش داده است. پس از فراگیر شدن اسلام در شبه جزیره عربستان نبی اکرم (ص) به مقتضای رسالت جهانی خود مناطق و کشورهای مجاور را به اسلام فرا‌خواند که بخشی از این مناطق در زمان حیات و بخشهایی پس از رحلت آن حضرت به سرزمینهای اسلامی ملحق گردید. در این دوره‌ها اسلام در آسیا و سواحل بحرالروم و هندوستان تا کنار اقیانوس اطلس گسترش یافت[۷]. حکومت و ولایت پس از نبی اکرم (ص) از مسیر طبیعی خود که در آیه اکمال آمده ولایت امام علی (ع) و اولاد آن حضرت خارج گردید و در دوره امویان و عباسیان کاملا به‌صورت حکومتی دنیوی درآمد؛ اما به رغم این مشکلات اسلام به پیشرفت و گسترش خود ادامه داد و امروز جهان اسلام از ساحل دریای آتلانتیک در غرب آفریقا آغاز می‌شود و تا مرزهای ناحیه سینکیانگ یعنی ترکستان چین در شرق امتداد می‌یابد و در شمال، مرزهای آن از شمال ترکستان شوروی آغاز‌و به سومالی یعنی خط استوا در آفریقا‌ منتهی‌ می‌گردد[۸]. به عقیده علامه طباطبایی تدریجی بودن دعوت اسلام افزون بر محدوده مخاطبان در دو‌ زمینه دیگر نیز بوده است: نخست در ارائه و تعلیم معارف اسلامی و تکالیف شرعی که در این زمینه با مراجعه به آیات قرآن می‌توان تدریجی بودن این تعالیم را به خوبی دریافت. در این خصوص با مقایسه آیات مکی و مدنی معلوم می‌شود که در آیات مکی تنها توحید و معاد، آن‌هم به‌صورت اجمالی در زمینه اعتقادات و معدودی از اعمال عبادی در زمینه احکام طرح گردیده، در حالی‌ که در آیات مدنی مسائل اعتقادی و احکام با تفصیل و گستردگی بیشتری مطرح شده است. به عقیده برخی مفسران، اسلام در ابتدای عصر بعثت با توجّه به واقعیتهای اجتماعی و محیطی و آداب انسان‌ها در آن دوره احکام خود را به شکل مرحله‌ای طرح کرد، تا تشریع دفعی آنها موجب عسر و حرج نگردد. نگاهی به نحوه تشریع حرمت خمر یا احکام نماز و احکام ارث به خوبی مسیر تدریجی بودن تشریع احکام را در قرآن و روایات ثابت می‌کند[۹]. دومین زمینه، شیوه ارشاد است که ابتدا تنها با‌دعوت زبانی و در صورت عدم تأثیر، با کناره‌گرفتن از معاشرت و در صورت عناد و لجاجت با مبارزه مستقیم بوده است. این مراحل و شیوه‌های تبلیغ به شکل روشنی در آیات ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلا صَالِحًا وَلا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا[۱۰]، ﴿وَلا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ[۱۱]، ﴿وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ[۱۲] و ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ [۱۳] طرح گردیده است[۱۴]. درباره تدریجی بودن اسلام می‌توان به تدریجی بودن نزول قرآن اشاره کرد. به تصریح قرآن و تأیید سنت و تاریخ، آیات قرآن به‌صورت تدریجی نازل شده است: ﴿وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً [۱۵][۱۶] آیه‌ای در پاسخ به این اعتراض کافران که چرا قرآن به یکباره نازل نشده، نزول تدریجی قرآن را برای تقویت قلب پیامبر (ص) و در نتیجه فزونی بصیرت ایشان دانسته است: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلا [۱۷].[۱۸].[۱۹]

منابع

پانویس

  1. و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  2. بحارالانوار، ج‌۱۸، ص‌۴۴، ۱۶۳‌ـ‌۱۶۴.
  3. و بدین‌گونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی؛ سوره شوری، آیه ۷.
  4. المیزان، ج‌۴، ص‌۱۶۰‌ـ‌۱۶۱.
  5. بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم؛ سوره انعام، آیه ۱۹.
  6. تفسیر ابی‌السعود، ج‌۴، ص‌۵۴.
  7. لغت نامه، ج‌۲، ص‌۲۰۹۲.
  8. اسلام از دیدگاه ژول لابوم، ص‌۱۴۴.
  9. المیزان، ج‌۴، ص‌۱۵۷‌ـ‌۱۶۱؛ ویژگیهای کلی اسلام، ص‌۲۵۲‌ـ‌۲۹۱.
  10. بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد؛ سوره کهف، آیه ۱۱۰.
  11. نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان می‌گردد؛ سوره فصلت، آیه ۳۴.
  12. و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد؛ سوره هود، آیه ۱۳.
  13. دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه ۶.
  14. المیزان، ج‌۴، ص‌۱۶۱.
  15. و آن را قرآنی بخش‌بخش کرده‌ایم تا بر مردم با درنگ بخوانی و آن را خرده‌خرده فرو فرستاده‌ایم؛ سوره اسراء، آیه ۱۰۶.
  16. تاریخ قرآن، ص‌۱۸۵، ۲۰۰.
  17. و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستاده‌ایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم؛ سوره فرقان، آیه ۳۲.
  18. مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۲۶۵.
  19. دیبا، حسین، اسلام، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳، ص ۲۳۷ - ۲۶۰.