ثعلبة بن یزید حمانی در تاریخ اسلامی
مقدمه
ثعلبه را جزو نیروی انتظامی امیرالمؤمنین(ع) دانستهاند. ابن حجر مینویسد: ثعلبة بن یزید حمانی از مردم کوفه، راستگو و شیعه است[۱]. همو از ابن عدی نقل میکند: حدیثِ منکری در میان روایات وی ندیدم.
ابن حبّان گفته: وی مسئول نیروی انتظامی علی(ع) بود و در تشیع غلو میکرد، به اخباری که به تنهایی از علی نقل کرده باشد، احتجاج نمیشود. این گونه ابن جوزی از ابن حِبّان نقل کرده و در عین حال او را در ثقات ذکر کرده در مورد روایت ثعلبه از علی و روایت حبیب بن ابی ثابت از او ثقه میداند. پس در احادیث او دقت میشود[۲]. ذهبی گوید: او صاحب شرطۀ علی و شیعی غالی بوده است. نسائی او را ثقه دانسته؛ بخاری نوشته: در او نظر است؛ و ابن عدی هم گوید: حدیث منکری از او ندیدم[۳].
در تاج العروس مینویسد: ثعلبه کوفی، صدوق شیعه از سومیها و از محدّثان است[۴]. در تهذیب الکمال او را کوفی دانسته که از علی بن ابی طالب(ع) روایت میکند و از او حبیب بن ابی ثابت، حکم بن عتیبه و سلمة بن کهیل روایت میکنند. بخاری گوید: در حدیث او نظر است. نسائی نیز در مسند علی از وی حدیث نقل کرده و گفته: ثقه است[۵].
بنا بر آنچه نقل شد، وی جزو نیروی انتظامی حضرت بوده که ابن حِبّان به این نکته تصریح کرده است. یک نقل وی را در ثقات آورده[۶] و در کتاب مجروحین به شرح حالش پرداخته است[۷]. دیگران نیز در کتابهای ضعفا و مجروحین به شرح حالش پرداختهاند[۸]. ابن جوزی وی را صاحب شرطۀ علی(ع) دانسته ولی روایت او را از علی به تنهایی قابل قبول نمیداند[۹]. اما نقطۀ ضعف مهمی از وی نیافتند جز این که از علی، خبر شهادتش را با تعابیر گوناگون از قول پیامبر نقل کرده، که به علی(ع) فرمود: به درستی که امت با تو غدر و نیرنگ میورزند.[۱۰]
یا خود علی فرمود: و سوگند به کسی که دانه را شکافت و خلق را آفرید؛ هرآینه این را با این رنگین میکنند؛ محاسنش را از خون سرش. پس مانعِ شقیترین آنان نمیگردد.[۱۱]
چنین به نظر میرسد اتهام وی به غلوّ، این گونه روایاتِ اوست که به مزاج برخی عالمان عامه چندان خوش آیند نیست که علی(ع) از آینده خبر داده باشد![۱۲]
نقشها و مأموریتها
برای ثعلبه دو مأموریت بیان کردهاند که شاید به همان دو جهت وی را در شمار نیروی انتظامی حضرت آوردهاند.
- همان مأموریت ابوالهیاج، برای وی نیز نقل شده است. به این نکته بخاری در شرح حال ابوالهیاج اشاره کرده که ابان بن تغلب، از حَکَم، از ثعلبه نقل میکند[۱۳]. و روایت آن را طبری در تهذیب الآثار نقل کرده[۱۴]. که به نظر میرسد اشتباه در نقل باشد.
- ثعلبه از طرف علی(ع) مأمور میشود به سواد عراق رفته و فسادی را که در آنجا رخ داده اصلاح نماید و به جهت همین مأموریت وی را عضو نیروی انتظامی و صاحب شرطۀ حضرت دانستهاند.
به امیرالمؤمنین، خبر فساد و کار نادرستی از سواد کوفه رسید؛ پس فرمود: چه کسی داوطلبانه به آنجا میرود و مشکل را حل مینماید؟ سی صد تن اعلام آمادگی کردند[۱۵].
همچنین به نقلی: علی(ع) صد سوار به آنجا فرستاد که ثعلبة بن یزید حمانی[۱۶] فرماندهی آنان را به عهده داشت. آنها رفتند و برگشتند. وضعیت چنان نامناسب بود که یزید در مسجد بنیحمان گفت: به خدا سوگند دیگر به سواد بازنمیگردم. این سخن را از آن رو گفت که شرّ و زشتی در آنجا دیده بود[۱۷]. علی(ع) فرمود:اگر این نبود که شماری از سرِ آبهایشان بازداشته میشدند، سواد عراق را میان آنها تقسیم میکردم.[۱۸]؛
گزارشی از ثعلبه هست که بعید نیست اعزام وی به جهت حلّ مشکل این فساد و غارت بوده باشد.
در الغارات از قول ثعلبه آورده که: من در بازار بودم، مردم را به مسجد جامع دعوت میکردند و آنان به سرعت به طرف مسجد در حرکت بودند. من هم شتابان رفتم. دیدم علی(ع) بالای منبری از گچ قرار دارد درحالی که غضبناک است. به او خبر رسیده بود مردمی در سواد عراقدست به غارت زدهاند که فرمود: به پروردگار آسمان و زمین سوگند، به پروردگار آسمان و زمین؛ به درستی که پیامبر با من عهده کرده و فرموده: امت با من غدر و نیرنگ خواهند کرد.[۱۹]
به نظر میرسد این غارتگری همان فسادی است که در نقلهای دیگر آمده است. ثعلبه برای رفع آن همراهِ سی صد تن رفته که این جدا از غارتگریهای معاویه بوده است. بلکه جمعی با سوء استفاده از ناامنی که پدید آمده، دست به غارت زدهاند.[۲۰]
گزارش از محاصرۀ خانۀ عثمان
به پارهای گزارشهای ثعلبه اشاره شد که نشان میداد وی ایمان و اعتقاد به سخنان حضرت که جنبۀ پیش گویی داشته، دارد، به همین دلیل نیز متهم به تشیع و غُلوّ شده است. او گزارشهای بسیار مهمّ دیگری هم دارد؛ از جمله: وقتی عثمان در محاصره بود و آب را بر وی بسته بودند؛ این نکته را به زبیر گفته است و او کمکی به عثمان نکرد. شیخ مفید این گزارش را نقل و تحلیل کرده است. وی مینویسد: حبیب بن ابی ثابت از ثعلبة بن یزید حِمّانی، نقل میکند که میگفت: در احجار الزّیت (مکانی در مدینه) پیش زبیر رفتم و گفتم: ای ابوعبدالله! میان ساکنان خانۀ عثمان و آب مانع شدهاند. به سوی خانه نگریست و این آیه را خواند: ﴿وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ﴾ [۲۱].
شیخ مفید مینویسد: چنین اخباری در این باره بسیار آمده و کاشف از همان چیزی است که در مورد دغل بازی این قوم گفتیم که اگرچه به ظاهر مدعی خون خواهی عثمان بودند، خود او را گرفتار ساختند و همواره عثمان را نکوهش کرده بودند. اما همین که مردم با علی(ع) بیعت کردند، از کردار خویش اظهار پشیمانی کردند و تهمت زدند و فتنه انگیختند و از آنچه دربارۀ عثمانآرزو میکردند، اظهار پشیمانی کردند؛ حال آنکه در باطن نظری دیگر داشتند[۲۲]. بدیهی است شخصی که خود در جریان دغل کاری افرادی مانند طلحه و زبیر باشد، از علی حمایت مینماید. ثعلبه گزارشی نیز دربارۀ زبیر دارد.
ابن عبدالبر، از حبیب بن ابیثابت، از ثعلبة بن یزید حمّانی نقل میکند: در طول چهل روز که عثمان در محاصره بود، طلحه با مردم نماز میخواند؛ تا عید قربان رسید. و فقط همان روز علی(ع) با مردم نماز خواند[۲۳]. شارحان صحیح بخاری و دیگران به این نمازخوانی تصریح دارند[۲۴]. اما آنان نماز طلحه را با مردم مسکوت نهادهاند؛ زیرا نمیخواهند بپذیرند که طلحه و زبیر خود از عاملان مرگ عثمان بودهاند که سپس به بهانۀ خون خواهی اش، برضدّ خلیفۀ مسلمانان، قیام کردهاند.
به عقیدۀ برخی، مسجدی که اکنون نزدیک مسجد غمامه در مدینه به نام علی بن ابی طالب(ع) وجود دارد، به جهت برگزاری باشکوهِ این نماز عید قربان، در سال ۳۵ هجری بنا شده است[۲۵].[۲۶]
روایات و منقولات
شیخ طوسی در امالی خود از قول ثعلبة نامههای آن حضرت را به معاویه و عَمرو عاص گزارش و نیز روایات دیگری از علی(ع) نقل کرده است.
1. نامه به معاویه و عمرو عاص: به نقل ثعلبه، حضرت در نامهای به معاویه مینویسد: اما بعد، خداوند تعالی به سوی ما کتابش را فرو فرستاد و ما را در شبهه رها نکرد، و به همین جهت عذری نیست برای کسی که گناهی از روی جهالت انجام دهد و توبه گسترده است «و هیچ کس بارِ گناه دیگری را حمل نمیکند» و تو از کسانی هستی که انجام خلاف را آغاز کردهای و در غرور آرزوهای بلند فرو رفتهای در پنهان و آشکار؛ زیرا به دنیای عاجل رغبت داری و پس از مرگ را دروغ میپنداری. و گویا به یاد گذشته ات افتادهای و راهی برای بازگشت به حق برای خود ندیدهای![۲۷]؛ یعنی به فکر دوران قبل از اسلام افتادهای و ملاکهای جاهلیت را برای خود ارزش قرار دادهای و اعتقادی به قیامت نداری!
به عَمرو عاص نیز نامهای مشابه مینویسد که دنبال دنیا نباشد و در پایان یادآوری میفرماید: ولی تو از هوای نفْس خود پیروی کردی و آن را برگزیدی و اگر این گونه نبود، به جای آنچه ما تو را به آن خواندیم چیزِ دیگری بر نمیگزیدی؛ زیرا امید توفیق و پیروزی ما در راه خدا بسیار فراوان است و شایستهتر به حجت و برهان هستیم.[۲۸] اما عَمرو نیز دنیا را بر آخرت برگزید و باطل را جای گزین حق نمود.
2. دروغ بستن به پیامبر: ثعلبه از امام علی(ع) نقل میکند: شنیدم رسول خدا(ص) میفرمود: هرکس به عمد بر من دروغ بندد، جای گاهش در آتش است.[۲۹]
این اخبار نشانهای از گرایش ثعلبه به امیرالمؤمنین علی(ع) است. چه بسا دیگران نیز اینها را شنیدهاند، اما حوادث زمانی باعث شده فضایل علی را کتمان کنند.[۳۰]
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، تقریب التّهذیب، دارالرشید، ص۱۳۴، ش۸۴۷.
- ↑ ابن حجر، تهذیب التّهذیب، دارالفکر، ج۲، ص۲۳.
- ↑ ذهبی، المغنی فی الضّعفاء، ج۱، ص۱۲۳، ش۱۰۵۷؛ همو، میزان الاعتدال، ج۲، ص۹۳.
- ↑ زبیدی، تاج العروس، ج۱، ص۳۳۵.
- ↑ مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۳۹۹، ش۸۴۹.
- ↑ ابن حِبّان، الثّقات، ج۴، ص۹۸، ش۱۹۹۵.
- ↑ ابن حبان، المجروحین، ج۱، ص۲۰۷، ش۱۷۰.
- ↑ عقیلی، ضعفاء الکبیر، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ ابن جوزی، الضّعفاء والمتروکین، ج۱، ص۱۶۱.
- ↑ «أَنَّ الْأُمَّةَ سَتَغْدِرُ بِكَ»؛ بخاری، تاریخ الکبیر، ج۲، ص۱۷۴.
- ↑ «وَ الَّذِی فَلَقَ الحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَسَمَةَ لَتَخضَبَنَّ هَذِهِ مِن هَذِهِ لِلِحیَتِهِ مِن رَأسِهِ فَما یَحبِسُ أشقاها...»؛ بیهقی، دلائل النّبوه، ج۶، ص۴۳۹.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 453-455.
- ↑ بخاری، تاریخ الکبیر، ج۳، ص۵۳.
- ↑ طبری، تهذیب الاثار، مسند علی بن ابی طالب(ع)، ص۴۵.
- ↑ ابوعبید، الأموال، ص۱۰۳.
- ↑ قرشی یحیی بن آدم، الخراج، ص۴۹.
- ↑ قرشی یحیی بن آدم، الخراج، ص۴۹.
- ↑ «لَولا أن تَضرِبَ وُجُوهُ قَومٍ عَن مِیاهِهِم لَقَسَّمتُ السَّوادَ بَینَهُم»؛ ابوعبید، الأموال، ص۱۰۳؛ سیمای کارگزاران...، ج۳، ص۳۲۳.
- ↑ «أَمَا وَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَعَهِدَ النَّبِيُّ(ص) إِلَيَّ أَنَّ الْأُمَّةَ سَتَغْدِرُ بِي»؛ ثقفی، الغارات (یک جلدی)، ص۳۳۵؛ بحارالانوار، ج۳۴، ص۵۷.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 455-457.
- ↑ «و میان آنان و آنچه آرزو میکنند فاصله افکنده میشود چنان که با همگنان آنان (نیز) پیشتر چنین شده بود زیرا آنان در دودلی گمانانگیزی بودند» سوره سبأ، آیه ۵۴.
- ↑ شیخ مفید، الجمل، ص۱۴۶؛ نبرد جمل، ص۸۴.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستذکار، ج۲، ص۳۹۰: قال: لَمْ یَزِلْ طَلْحَةُ یُصَلّی بِالنّاسِ وَ عُثمانُ مَحصورٌ أربَعینَ لَیلةً حَتّی إذا کانَ یَوْمَ النَّحْر صَلیَ عَلِیٌ بِالنّاسِ.
- ↑ ابنحجر، فتح الباری، ج۲، ص۱۵۹؛ عینی، عمدة القاری، ج۵، ص۲۳۱.
- ↑ ابن شبه، تاریخ المدینه، ج۴، ص۱۲۱۶: سعد مولی ابنأزهر قال: صلَّیْتُ العِیدَ مَعَ عَلی× وعُثمانٌ، مَحْصُورٌ فَصَلّی ثُمَّ خَطَب بَعدَ الصَّلاة.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 457-458.
- ↑ «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) أَنْزَلَ إِلَيْنَا كِتَابَهُ وَ لَمْ يَدَعْنَا فِي شُبْهَةٍ، وَ لَا عُذْرَ لِمَنْ رَكِبَ ذَنْباً بِجَهَالَةٍ، وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَةٌ ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾ وَ أَنْتَ مِمَّنْ شَرَعَ الْخِلَافَ مُتَمَادِياً فِي غِرَّةِ الْأَمَلِ، مُخْتَلِفَ السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ رَغْبَةً فِي الْعَاجِلِ وَ تَكْذِيباً بَعْدُ بِالْآجِلِ، وَ كَأَنَّكَ قَدْ تَذَكَّرْتَ مَا مَضَى مِنْكَ فَلَمْ تَجِدْ إِلَى الرُّجُوعِ سَبِيلًا»؛ شیخ طوسی، أمالی، ص۲۱۷، مجلس هشتم؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۷۵.
- ↑ «وَ لَكِنَّكَ تَبِعْتَ هَوَاكَ وَ آثَرْتَهُ، لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ تُؤْثِرْ عَلَى مَا دَعَوْنَاكَ إِلَيْهِ غَيْرَهُ لِأَنَّا أَعْظَمُ رَجَاءً وَ أَوْلَى بِالْحُجَّةِ»؛ شیخ طوسی، أمالی، ص۲۱۷.
- ↑ «مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»؛ أبویعلی، مسند ابی یعلی، ج۱، ص۳۸۳.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 458-460.