جویریه عصری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

وی از بنی عصر از شاخه‌های قبیله عبدالقیس است که در نسبت، علاوه بر عَصَری به او «عَبدی» [۱] هم می‌گویند. این دو نسبت در طول هم است و منافاتی با یکدیگر ندارند[۲]. ابن حجر شرح حال او را در بخش صحابه و در دو مدخل آورده است. نخست در عنوان «جاریة بن جابر عصری» آورده و گفته است: گمان می‌کنم وی همان «جویریه عصری» باشد، چنان که ابن منده گفته است[۳]. بار دیگر نیز در عنوان «جویریه عصری» به وی پرداخته است[۴]. این در حالی است که صحابه‌نگاران دیگر، مانند ابن عبدالبر[۵] و ابن اثیر[۶] شرح حال وی را تنها در عنوان «جویریه عصری» آورده‌اند.

او در وفد عبدالقیس، در سال هشتم همراه با منذر بن عائذ مشهور به أشج عصری نزد رسول خدا (ص) آمد[۷]. وی نقل می‌کند که رسول خدا (ص) به منذر فرمود: دو صفت در تو هست که خدا آنها را دوست دارد؛ بردباری و تأنی[۸] ابن سعد[۹] که آمدن وفد عبد القیس را مفصل‌تر گزارش کرده، هر چند از اشج عصری یاد نموده، اما یادی از جویریه نکرده است.

در میان یاران برجسته امام علی (ع) از فردی با عنوان جویریة بن مسهر عبدی یاد می‌شود که از خواص اصحاب امام و مؤذن آن حضرت بود[۱۰] و چنان با امام پیوند داشت و به وی نزدیک بود که برخی گمان می‌کردند وی وصی آن حضرت است[۱۱]. او شاهد رد شمس برای امام علی (ع) پس از پیامبر بود[۱۲] و امام روایتی در دوستی با دوستان اهل بیت برای وی نقل کرد [۱۳] چنان که وی پیشگویی شهادت امام حسین (ع) و یارانش در کربلا را از امام شنید[۱۴]. وی به اندازه‌ای در اردوگاه امام علی (ع) نقش مؤثر داشت که معاویه، او و یاران ویژه امام علی (ع)، مانند عمرو بن حمق و رشید هجری را لعن می‌کرد[۱۵]، امام علی (ع) شهادت وی را پیش بینی کرد و جویریه به دست زیاد بن ابیه به شهادت رسید[۱۶]، ابن کلبی کتابی در مقتل رشید هجری، میثم تمار و جویریه نوشت[۱۷].

در کتاب‌های شیعه، وی از اصحاب امام علی (ع) دانسته شده[۱۸] و در برخی منابع تصریح شده که وی تابعی است[۱۹] اما احتمال یکی بودن وی با «جویریه عصری» که در وفد عبد القیس نزد رسول خدا (ص) آمد، وجود دارد. وی دوره جاهلیت را درک کرده است؛ زیرا در نزاعی که میان او و فردی بر سر مالکیت مادیانی پیش آمد، امام علی (ع) طرف مقابل را بدون ارائه بینه، محق دانست و جویریه را واداشت که اسب را به او دهد. امام به جویریه فرمود که از وی به نفسش آگاه‌تر است و برای نمونه مسئله‌ای را که در عصر جاهلیت برای وی پیش آمده بود، یادآور شد[۲۰]. این حادثه بیانگر آن است که وی دوره جاهلیت را درک کرده و بنابراین می‌توانسته در عصر رسول خدا (ص) در وفد عبد القیس حضور داشته باشد. چیزی بیش از این نمی‌توان گفت فقط باید افزود که کاربرد نام «جویریه» برای مرد نادر است و این هم قرینه ای است که یکی بودن آن دو (جویریه و جاریه) را تقویت می‌کند.[۲۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. منسوبان به عبد القیس به دو صورت عبقی وعبدی یاد می‌شوند.
  2. سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۲۰۱.
  3. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۵۴.
  4. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۲۷.
  5. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۴۲.
  6. ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۸۱.
  7. ابن حجر، فتح، ج۱، ص۱۲۱ و ر. ک: احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۳، ص۱۹۸.
  8. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۱۰؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۱۳، ص۵۹۱؛ گزارش این دیدار و این حدیث از افراد دیگری نیز نقل شده است؛ ر. ک: ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۳، ص۲۴۷.
  9. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۸.
  10. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۹۰.
  11. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۰.
  12. سید رضی، خصائص الائمه، ص۵۶.
  13. کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام امیرالمؤمنین، ج۲، ص۴۷۳.
  14. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۳۳۲.
  15. ابن طاووس، عبدالکریم، فرحة الغری، ص۵۲.
  16. قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج۲، ص۴۵۱ که شهادت وی را به دست عبیدالله بن زیاد دانسته است.
  17. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ص۴۳۴.
  18. طوسی، محمد بن حسن، رجال، ص۵۹.
  19. ابن حجر، لسان، ج۲، ص۱۴۴.
  20. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۶۷ که وی را جویریة بن عمر عبدی دانسته است؛ راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج والجرائح، ج۲، ص۷۲۶.
  21. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «جویریه عصری»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۳۳ -۴۳۴.