حارث بن حاطب بن حارث قرشی جمحی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

وی فرزند حاطب بن حارث بن معمر، از جمح، از قبیله قریش است. وی صحابی[۱] است که ابن ابی حاتم[۲] گوید او زمان رسول خدا (ص) را درک کرد، ولی ابن حبان[۳] او را تابعی دانسته است. اما ابن حجر[۴] با استدلال به تصریح روایت او از رسول خدا قول ابن حبان را اشتباه دانسته است.

حاطب همراه همسرش فاطمه، دختر مجلل یا محلل[۵] و دو فرزندش «محمد» و «حارث» به حبشه هجرت کردند[۶] اما عده‌ای تولد آن دو را در حبشه دانسته‌اند [۷]، و برخی فقط محمد را متولد آنجا ذکر کرده‌اند[۸] و کلام مصعب زبیری و اینکه گفته‌اند حارث از محمد بزرگ‌تر بود، نیز دلالت بر این مطلب دارد[۹].

حارث پس از درگذشت پدرش (حاطب) در حبشه، همراه برادر و مادرش در سال هفتم هجری به مدینه بازگشت[۱۰]، ابن اثیر[۱۱] گوید: ابن منده به اشتباه گفته است که رسول خدا (ص) حارث (قریشی) را که نوجوان بود از غزوه بدر برگرداند؛ در حالی که او در حبشه متولد شده است و بعد از غزوه بدر به مدینه آمد، کسی را که آن حضرت بازگرداند حارث بن حاطب بن عمرو انصاری بود. از او گزارشی در دوران خلفا در دست نیست، جز آنکه گفته شده که مروان که جانشین معاویه در مدینه بود از کارگزارش حارث خواست تا مالک بن ریب را تعقیب کند[۱۲]. همچنین در زمان حاکمیت مروان وی زمین‌های مدینه را متر (مساعی) می‌کرد[۱۳]. در زمان حاکمیت ابن زبیر بر سرزمین حجاز، وی در نامه‌ای از حارث خواست که بنی امیه را از مدینه اخراج کند[۱۴].

عبدالملک مروان در زمان خلافتش، عروة بن انیف را با ۶ هزار نفر به مدینه فرستاد و آنجا را به محاصره درآورد و حارث که کارگزار ابن زبیر بود از مدینه فرار کرد تا آنکه عبدالملک به عروه نامه نوشت با سپاهیانش به سوی شام بیایند و پس از چندی دوباره بازگشت[۱۵] عبدالله بن زبیر او را در سال ۶۶ به امارت مکه منصوب کرد[۱۶]، برادر دیگر او سعید است که صحابی نیست[۱۷]. ابراهیم بن عبدالله راوی، از نوادگان اوست[۱۸].

وی درباره اجرای حد سارق از رسول خدا (ص) روایتی نقل کرده[۱۹] و در این روایت به ریاست‌طلبی ابن زبیر اشاره دارد[۲۰]. همچنین روایتی از او در باب شهادت دو مرد بر رؤیت هلال شوال نقل شده است[۲۱]. این روایت جزئیات دیگری هم دارد. حارث در مکه همزمان با حکومت ابن زبیر درگذشت[۲۲].[۲۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۵۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۵۹۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۶۳.
  2. ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۷۲.
  3. ثقات، ج۴، ص۱۲۹.
  4. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۶۳.
  5. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۲.
  6. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۷؛ دارقطنی، سنن، ج۲، ص۱۴۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۳۲۲.
  7. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۲؛ بخاری، تاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۶۴.
  8. صنعانی، المصنف، ج۵، ص۳۸۴؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۷۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۶۳.
  9. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۶، ص۳۰۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۹۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۶۳.
  10. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۲.
  11. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۹۷.
  12. ابن اعثم، الفتوح، ج۴، ص۳۰۸.
  13. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۹۷؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۱۹۰.
  14. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۴، ص۲۹۳.
  15. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۰، ص۲۱۰.
  16. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۵۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۹۷.
  17. ابن حبان، الثقات، مشاهیر، ج۳، ص۷۷.
  18. مزی، ج۲، ص۱۲۳.
  19. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۴، ص۳۸۲؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۷۸؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۹۷؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۸، ص۲۷۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۳، ص۴۲۹.
  20. ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۲، ص۸۸؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۹۷.
  21. ابوداود، سنن ابی داود، ج۱، ص۵۲۴؛ دارقطنی، سنن، ج۲، ص۱۴۶؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۲۴۷.
  22. ابن حبان، مشاهیر، ج۳، ص۷۷.
  23. مرادی نسب، حسین، مقاله «حارث بن حاطب بن حارث قرشی جمحی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۵۳-۴۵۴.