حدیث اللهم ارحم خلفائی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از روایاتی که دلالت بر ولایت فقیه می‌کند حدیثی است که امیرالمؤمنین (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است: «اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي ...». نکاتی از این روایت استفاده می‌شود مانند: خلافت و جانشینی رسول خدا (ص) و به تبع منصب جانشینی پیامبر، پس از ائمه (ع) برای فقها که قادر به استنباط و استخراج احکام الهی از متون دینی و روایات هستند، اثبات می‌شود.

مقدمه

مرسله صدوق از جمله روایاتی است که بنا بر دیدگاه امام خمینی، در دلالتش اشکالی نبوده و مرسله بودن، ضرری به حجیت آن نمی‌رساند (زیرا شیخ صدوق این روایت را به طور جزم و قطع، به معصوم (ع) نسبت می‌دهد و لذا کمتر از مرسلات ابن ابی‌عمیر نیست که در فقه شیعه، تلقی به قبول شده است)[۱]: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ الَّذِينَ‏ يَأْتُونَ‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ وَ يَرْوُونَ عَنِّي أَحَادِيثِي وَ سُنَّتِي فَيُعَلِّمُونَهَا النَّاسَ مِنْ بَعْدِي»[۲]؛ امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید که رسول الله (ص)فرمود: “خدایا، جانشینان مرا رحمت کن” و این سخن را سه بار تکرار فرمود. پرسیده شد که‌ای پیغمبر خدا، جانشینانت چه کسانی هستند. فرمود: “کسانی که بعد از من می‌آیند، حدیث و سنت مرا نقل می‌کنند و آن را پس از من به مردم می‌آموزند”.

دلالت روایت

در دلالت این روایت، از یک سو می‌بایست مراد از راویان حدیث تبیین شده و از سوی دیگر مراد از خلافت توضیح داده شود؛ چه آنکه اگر مراد از راویان حدیث، معنای ظاهری آن بوده و مراد از خلافت، جانشینی پیامبر در نقل روایات و سنت باشد، روایت هیچ دلالتی بر مطلوب نخواهد داشت. از این روی امام خمینی در آغاز به تبیین مراد از راویان حدیث، در این روایت که خلیفه پیامبر معرفی شده‌اند. پرداخته و مراد از آنها را فقیهان دانسته و این گونه اظهار داشته است: "جای تردید نیست که روایت «اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي» شامل راویان حدیثی که حکم کاتب را دارند نمی‌شود و یک کاتب و نویسنده نمی‌تواند خلیفه رسول اکرم (ص) باشد. منظور از “خلفا”، فقهای اسلام‌اند. نشر و بسط احکام و تعلیم و تربیت مردم با فقهایی است که عادل‌اند؛ زیرا اگر عادل نباشند، مثل قضاتی هستند که روایت بر ضد اسلام جعل کردند... و اگر فقیه نباشند نمی‌توانند بفهمند که فقه چیست و حکم اسلام کدام"[۳].

ایشان در توضیح مراد از خلافت، چیزی بر آن نیافزوده و معنای خلافت در صدر اسلام که این روایت در آن زمان صادر شده است را امر مجهولی ندانسته و از این روی خلافت را جانشینی پیامبر (ص) در تمامی شئون نبوت دانسته است: "زیرا “خلافت” همان جانشینی در تمام شئون نبوت است و جمله «اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي» دست‌کم از جمله «عَلِيُّ خَلِيفَتِي‏» ندارد و معنی “خلافت” در آن، غیر معنی خلافت در دوم نیست. و جمله «الَّذِينَ‏ يَأْتُونَ‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ وَ يَرْوُونَ عَنِّي أَحَادِيثِي» معرفی خلفاست، نه معنی خلافت؛ زیرا معنی خلافت در صدر اسلام امر مجهولی نبود که محتاج بیان باشد؛ و سائل نیز معنی خلافت را نپرسید، بلکه اشخاص را خواست معرفی فرماید و ایشان با این وصف معرفی فرمودند"[۴].

معنای خلافت پیغمبر (ص) موضوعی شناخته شده از ابتدای اسلام است و در آن ابهامی نیست و “خلافت” اگر در ولایت و حکومت ظهور نداشته باشد، حداقل قدر متیقن معنای خلافت است و کلام پیغمبر (ص): “کسانی که پس از من می‌آیند” معرف خلفاست، نه تعیین کننده معنای آن، و این روشن است.

امام خمینی با توجه به دو نکته فوق، دلالت این روایت بر اثبات ولایت فقیه را کامل دانسته و تردید در آن را ناروا دانسته است. بلکه بر این اساس دایره ولایت وی را نیز عام و در محدوده تمام اموری می‌داند که پیامبر (ص) نیز در آنها ولایت و سرپرستی داشته است: "و اما دلالت حدیث شریف بر “ولایت فقیه” نباید جای تردید باشد، زیرا “خلافت” همان جانشینی در تمام شئون نبوت است"[۵].[۶]

منابع

پانویس

  1. رک: کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۸.
  2. وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۳۹، ح۷.
  3. ولایت فقیه، ص۶۳ - ۶۴.
  4. ولایت فقیه، ص۶۵.
  5. ولایت فقیه، ص۶۵.
  6. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۲۲۶.