حدیث طیر چیست و چگونه بر افضلیت امام علی دلالت می‌کند؟ (پرسش)

حدیث طیر چیست و چگونه بر افضلیت امام علی دلالت می‌کند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

حدیث طیر چیست و چگونه بر افضلیت امام علی دلالت می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیامامت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
علی ربانی گلپایگانی

حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «براهین و نصوص امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«در احادیث بسیاری از انس بن مالک و دیگران روایت شده است که پرنده‌ای بریان به پیامبر (ص) اهدا شد. پیامبر (ص) از خداوند خواست که محبوب‌ترین خلق خود را در خوردن آن پرنده با او سهیم کند[۱]. پس از این دعای پیامبر (ص) علی (ع) بر وی وارد شد و در خوردن مرغ بریان با او سهیم شد.

سند حدیث حدیث طیر علاوه بر نقل آن از طریق ائمه اهل‌بیت (ع)، در منابع اهل‌سنت از بیش از دوازده صحابی روایت شده است که عبارت‌اند از: علی بن ابی‌طالب (ع)، عبدالله بن عباس، ابوسعید خدری، سفینه خدمتکار پیامبر (ص)، انس بن مالک، ابوطفیل عامر بن واثله، سعد بن ابی‌وقاص، عمرو بن العاص، جابر بن عبدالله انصاری، ابورافع، ابومرازم، یعلی بن مره، حبشی بن جناده و امّ‌ایمن[۲]. مضافاً بر اینکه امیرالمؤمنین (ع) در روز شورا حدیث طیر را به عنوان یکی از فضایل خود طرح کرد و حاضران که پنج نفر از مشاهیر صحابه بودند به آن اذعان کردند[۳]. بیش از نود نفر از تابعین نیز حدیث طیر را روایت کرده‌اند[۴].

دانشمندان شیعه، حدیث طیر را در کتاب‌های معتبر حدیث و تاریخ روایت کرده‌اند[۵]، همچنین این روایت در بسیاری از کتاب‌های مشهور و معتبر اهل‌سنت نیز آمده است[۶].

اهمیت حدیث طیر و شهرت و اعتبار آن تا حدی است که عده‌ای از دانشمندان اسلامی به تألیف کتاب جداگانه درباره آن اقدام کرده‌اند. محمد بن جریر طبری، ابن‌عقده، حاکم نیشابوری، ابن‌مردویه اصفهانی، ابونعیم اصفهانی، ابوطاهرین حمدان شمس‌الدین ذهبی از آن جمله‌اند[۷]. از نکات یاد شده به دست می‌آید که حدیث طیر از احادیث متواتر اسلامی است و در اعتبار و درستی آن تردیدی راه ندارد. بدین جهت است که عده‌ای از دانشمندان و محدثان، آن را به صورت جزمی و قطعی نقل کرده‌اند[۸] و از نظر محدثان، نقل حدیث به صورت جزمی، دلیل بر صحت آن از نظر ناقل حدیث است[۹]. علاوه بر این، عده‌ای از دانشمندان و محدثان اهل‌سنت بر صحت حدیث طیر تصریح کرده‌اند[۱۰]. در مجلس مناظره‌ای که مأمون عباسی درباره افضلیت امیرالمؤمنین (ع) تشکیل داد، اسحاق بن ابراهیم که یکی از عالمان برجسته و حاضر در آن مجلس بود به صحت حدیث طیر تصریح کرد، چنان که یحیی بن اکثم قاضی القضاه نیز استدلال مأمون را تأیید کرد، و دیگر حاضران که سی و نه نفر بودند، هیچ‌گونه مخالفتی در این باره اظهار نکردند[۱۱]. گفته شده است شمس‌الدین جزری و ابوعبدالله ذهبی حدیث طیر را از موضوعات دانسته‌اند[۱۲]، ولی این سخن فاقد اعتبار است، زیرا درباره شمس‌الدین جزری هیچ مدرکی نقل نشده است تا بررسی شود و نسبت دادن گفتاری به فردی بدون مدرک اعتبار علمی ندارد، به ویژه آنکه نظیر این نسبت درباره حدیث “مدینه العلم” نیز به وی داده شده است، با آنکه او این حدیث را به طور مسند نقل کرده و رد نکرده است[۱۳].

ابوعبدالله ذهبی نیز در تذکره الحفاظ[۱۴] گفته است: “حدیث طیر از طرق بسیاری روایت شده است و من آنها را در کتاب مستقلی گرد آورده‌ام، و مجموع آنها شرایط احادیث مربوط به سنن را دارند و بهترین آنها حدیث قطن بن نسیر شیخ مسلم از جعفر بن سلیمان، از عبدالله بن المثنی، از عبدالله بن انس ابن مالک، از انس است. در میزان الاعتدال[۱۵] نیز حدیث طیر را با سند مزبور روایت کرده است. رجال این سند همگی موثق‌اند، زیرا از مشایخ مسلم یا از مشایخ بخاری‌اند[۱۶]. بنابراین نباید ذهبی را از قائلان به موضوع بودن حدیث طیر دانست.

برخی به ابن‌جوزی نسبت داده‌اند که وی حدیث طیر را ساختگی دانسته و در کتاب الموضوعات خود آورده است[۱۷]، در حالی که چنین مطلبی در کتاب الموضوعات ابن‌جوزی یافت نمی‌شود و حافظ علائی و ابن‌حجر مکی نیز تصریح کرده‌اند که ابن‌جوزی حدیث طیر را در کتاب الموضوعات نیاورده است[۱۸]. بر فرض اینکه نسبت مزبور به ابن‌جوزی درست باشد نیز سخن وی اعتبار ندارد، چرا که محمدطاهر فتنی در آغاز کتاب خود، تذکره الموضوعات درباره ابن‌جوزی گفته است: “وی در حکم به موضوع بودن احادیث افراط کرده است، بدین جهت مورد نقد افاضل قرار گرفته است، چنان که سیوطی گفته است: ابن‌جوزی در کتاب الموضوعات زیاده‌روی کرده و روایات ضعیف و بلکه حسن و صحیح را نیز از موضوعات شمرده است. سپس فتنی برای نمونه به حدیثی اشاره می‌کند که ترمذی روایت کرده است. مجعول دانستن چنین حدیثی، اگر چه ترمذی آن را ضعیف شمرده است، درست نیست. بر این اساس، مجعول دانستن حدیث طیر نیز روا نخواهد بود، زیرا ترمذی، آن را روایت کرده و تضعیف نیز نکرده است[۱۹].

آری، ابن‌جوزی حدیث طیر را در کتاب العلل المتناهیه آورده است[۲۰]، وی در این کتاب، احادیثی را گرد آورده که سند آنها را تمام ندانسته است و از لفظ آنها دلیلی بر دروغ بودنشان به دست نمی‌آید. روشن است که با توجه به متواتر یا مستفیض بودن حدیث طیر از یک سو، و صحت سند برخی از روایات آن از سوی دیگر، و اعتبار آن از نظر عده‌ای از محققان اهل‌سنت، سخن ابن‌جوزی در ضعیف دانستن حدیث طیر اعتباری نخواهد داشت، چنان‌که ابن‌حجر مکی در المنح المکیه فرضیه ساختگی بودن حدیث طیر را آشکارا رد کرده است[۲۱]. شگفت‌آورتر از نسبت‌های پیشین، سخن ابن‌تیمیه است که گفته حدیث طیر را هیچ یک از اصحاب صحاح نقل نکرده و ائمه حدیث آن را صحیح ندانسته‌اند[۲۲]، با اینکه ترمذی[۲۳] و نسائی[۲۴] که دو تن از اصحاب صحاح سته‌اند، آن را روایت کرده و حاکم نیشابوری، ابن عبدربه قرطبی، ابوعبدالله گنجی شافعی، اسحاق بن ابراهیم بن حمّاد، قاضی القضاة، یحیی بن اکثم و دیگران بر صحت آن گواهی داده‌اند.

دلالت حدیث طیر: مطابق حدیث طیر، پیامبر (ص) از خداوند خواست تا محبوب‌ترین آفریده خود را نزد او بیاورد. دعای رسول خدا (ص) مستجاب شد، و حضرت علی نزد او آمد. روشن است که محبت خداوند به افراد جز بر اساس مقام و منزلت معنوی و پارسایی آنان نیست: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ[۲۵] محبت خداوند به افراد به میزان پیروی آنان از شریعت الهی بستگی دارد: ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ[۲۶] بنابراین، علی گرامی‌ترین و برترین انسان نزد خداوند بوده است. بدون شک پیامبر (ص) از این حکم مستثناست، زیرا در اینکه او برترین و گرامی‌ترین آفریده خدوند است، تردید و اختلافی نیست، و او که از این مقام ویژه برخوردار است از خداوند خواسته است محبوب‌ترین آفریده‌اش را نزد او آورد. بر این اساس، امیرالمؤمنین (ع) بر دیگر اصحاب پیامبر (ص) برتر است»[۲۷].

پانویس

  1. «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ».
  2. نفحات الأزهار، ج۱۳، ص۹-۱۰.
  3. المناقب، خوارزمی، ج۳۱۳، حدیث ۳۱۴.
  4. نفحات الأزهار، ج۱۳، ص۷۹-۸۳؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۴۳۵.
  5. مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۱۱۵؛ بحار الأنوار، ج۳۸، ص۳۷-۳۴۸؛ غایة المرام، ج۵، ص۸۴-۹۰.
  6. مانند: مناقب امیرالمؤمنین، احمد بن حنبل، الجامع الصحیح، محمد بن عیسی ترمذی، المسند، ابویعلی موصلی؛ المستدرک، حاکم نیشابوری؛ حلیة الأولیاء، ابونعیم اصفهانی؛ بهجة المجالس، ابن عبدالبر قرطبی؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی؛ جامع الأصول، ابن اثیر جزری، تذکرة الحفاظ، شمس‌الدین ذهبی؛ جمع الجوامع، جلال‌الدین سیوطی، المنح المکیة، ابن‌حجر مکی؛ کنزالعمال، متقی هندی؛ ذخائر العقبی، محب الدین طبری؛ مشکاة المصابیح، خطیب تبریزی؛ تاریخ دمشق، ابن‌عساکر دمشقی.
  7. نفحات الازهار، ج۱۳، ص۵۱-۵۲.
  8. مانند مسعودی در مروج الذهب، ابن عبدالبر در بهجة المجالس، محمد بن طلحه شافعی در مطالب السؤول، خفری در کنز البراهین، شاه ولی الله دهلوی در قرة العینین، فضل بن روزبهان در ابطال الباطل.
  9. المنهاج، شرح صحیح مسلم، ج۱، ص۷۱.
  10. مانند: ابو عبدالله حاکم نیشابوری، محمد بن یوسف گنجی شافعی، شمس‌الدین دولت آبادی، ابن‌صباغ مالکی، عبدالله بن محمد مطیری و عبدالجبار معتزلی.
  11. العقد الفرید، ج۵، ص۳۴۹.
  12. مختصر التحفة الإثنی عشریة، ص۱۶۴.
  13. اسنی المطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، ص۶۹-۷۱.
  14. تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۱۰۳۹.
  15. میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۱۰-۴۱۱.
  16. دلائل الصدق، ج۲، ص۴۳۵.
  17. الیواقیت و الجواهر، المبحث الثالث و الأربعون، ص۴۳۷؛ تذکرة الموضوعات، ص۹۵؛ اسعاف الراغبین، ص۱۶۹، مرقاة المفاتیح، ج۵، ص۵۶۹.
  18. نفحات الأزهار، ج۱۴، ص۱۴۴.
  19. نفحات الأزهار، ص۱۴۵.
  20. العلل المتناهیة، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۰.
  21. المنح المکیة، ص۱۲۵۳-۱۲۵۵.
  22. منهاج السنة النبوة، ج۷، ص۲۰۱.
  23. سنن ترمذی، ج۴، ص۴۷۵، حدیث ۳۷۲۱.
  24. خصائص امیر المؤمنین (ع)، ص۲۷-۲۸، حدیث ۱۰.
  25. «بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  26. «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  27. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۳۴.