شریعت الهی
مقدمه
شَریعت در لغت بهمعنای آبشخور است. شریعت، راهی را گویند که منتهی به سرچشمه آب، مانند نهر، برکه یا... میشود. شریعت را به اعتبار اطاعت و فرمانبری از خداوند، طریق دین نیز نام نهادهاند.
شریعت در اصطلاح دلالت دارد بر هر آنچه خداوند متعال برای بندگان خد وضع و تشریع کرده است. همچنین به مجموعه مسائل دینی اعمّ از عقاید و اخلاق و احکام گفته میشود، بهگونهای که مایه حیات و طهارت عملکنندگان به آن است. این مجموعه سلوکی هماهنگ را برای امّت یک پیامبر ایجاد میکند. شریعت اسلام، آیینهای اسلامی و احکام گوناگون آن است که مسلمانان موظفاند نسبت به این آیینها و احکام فردی و اجتماعی، عبادی و سیاسی آن پایبند باشند. در احکام و آداب شریعت، راه پرهیزگاری ظاهر و آشکار است و آنچه خداوند سبحان به آن امر و نهی فرموده، تبیین شده است. پس راه پرهیزگاری که بهمعنای فرمانبرداری حق تعالی فرموده، تبیین شده است. پس راه پرهیزکاری که بهمعنای فرمانبرداری حق تعالی است و اجتناب از عصیان او، راهی آشکار در طریق شریعت به شمار میرود. از اینرو راه و روش سیر و سلوک و وصول به قرب الهی تنها در سایه عمل به شریعت اسلام میسر خواهد شد. امام (ع) شریعت را نوعی ریاضت نفس برمیشمارد[۱].
خداوند متعال، شارع و واضع و تشریع کننده شریعت اسلام است و پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) تبیین کننده و مفسّر شریعت برای مردم هستند. خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید: سپس ما تو (پیامبر اکرم) را بر شریعت کامل در امر دین قرار دادیم. تو آن را کاملاً پیروی کن و پیرو هوای نفس مردم (مشرک) نادان مباش[۲].
امام علی (ع) بهعنوان کسی که بیشترین آشنایی را با شریعت اسلام دارد و هیچ کلامی جامعیّت سخنان او را ندارد، تبیین کننده و مفسّر شریعت الهی است. ایشان در فرازیهایی چند بر مسئله شریعت تأکید ورزیده و درباره آن سخن گفتهاند: شریعت بهمعنای رام کردن و ریاضت دادن نفس است[۳]؛ شریعت راه درست و سبب اصلاح مردمان است[۴]؛ عمل به شریعت عامل سعادتمندی مردمان است[۵]؛ شریعت تنها راه صلاح و مصلحت بندگان خداست[۶]؛ امر به معروف و نهی از منکر و برپا داشتن حدود و احکام الهی بنیاد شریعت است[۷]؛ بدترین رأیها آن است که با شریعت در دین مخالف باشد[۸]؛ شریعت تنها راه رسیدن به سعادت و نعمتهای الهی در بهشت است، چنانکه فرمود:هیچیک از عبادات سودی ندارد، زیرا رفتن به بهشت ممکن نیست مگر برای کسی که پیرو شریعت باشد و پیروی از شریعت ممکن نیست مگر برای کسی که با آن آشنا باشد و کیفیّت عمل بر طبق آن را بداند و این ممکن نیست مگر انکه از قول صاحب شریعت اخذ شده باشد و این ممکن نیست مگر آنگاه که شخص امام و پیشوای خود را بشناسد تا بیان صاحب شریعت را از او بیاموزد[۹].[۱۰]
منابع شریعت
امام علی (ع) سرچشمه شریعت را دو منبع قرآن و سنّت برمیشمرد. شریعت هر پیامبری از پیامبران الهی (ع) به صلاح امت آنان است. یعنی احکامی که در دین و شریعت انبیای الهی مقرّر شده، به مصلحت دنیا و آخرت امت آنها و بهمنزله راه نجات و سعادت مردمان است، زیرا هیچ حکمی از سوی خداوند بیهوده قرار داده نشده است و هیچ فعلی از افعال خداوند عبث نیست. اما با ظهور اسلام، شریعت الهی بهطور کامل در اختیار انسانها قرار گرفت و خداوند به برکت اسلام، دین و هدایت خود را بر بندگان تکمیل کرد. امام (ع) میفرماید: خداوند بهوسیله او (پیامبر اکرم) نور اسلام را بر گستره زمین بتاباند و راه هدایت را روشن ساخت تا گمگشتگان راه یابند و دلها پس از سقوط در دام چالهها بهوسیله او نجات یابند. آری، او پرچمهای روشنگری را برافراشت و احکام نورانی دین را اعلام داشت. پس اوست امین وحی و رازدار اسرارت و گنجور گنجینه دانشت که ناپیداست و گواهت در رستاخیز و فرستاده راستین و پیامبرت بهسوی مردم[۱۱]. افزون بر این، مجتهدان نیز برای بهدست آوردن احکام و تکالیف شرعی به این دو منبع رجوع میکنند. امام (ع) در فرازهایی بر این امر تأکید ورزیده است: این دو ستون (توحید حقّ تعالی و شریعت پیامبر اکرم) را برپا نگاه دارید (زیرا بقای اسلام و نظام امور مسلمانها در معاش و معاد بر توحید خداوند سبحان و پیروی از سنّت حضرت رسول است) و بیفروزید این دو چراغ را (تا در تاریکیهای نادانی و گمراهی سرگردان نمانید) و بر شما توبیخ و سرزنشی نیست مادام که (از این دو) دور و پراکنده نشوید[۱۲].
امام (ع) تأکید دارد که اهل بیت عصمت و طهارت (ع) مکمل قرآن کریم، حاملان شریعت اسلام و تبیینکننده و مفسر آن بر مردمان هستند، چنانکه میفرماید: این کتاب خداست که بیانگر حلال و حرام او و بایستهها و بهینههاست. "ناسخ و منسوخ"، "رخصت و عزیمت" و "خاص و عام" را در بردارد، از مثَل و عبرت سرشار است، دستورهای مقطعی و ابدی و محکم و متشابه دارد، دُرّهای آیات را از صدف برون آورده و دوررسها را نزدیک کرده است. فراگیریِ بخشی از این آیات واجب شده و تحصیل بخش دیگر را تنگ نگرفته است. برخی از فرمانهای الهی در قرآن عزیز به "حتمیّت و وجوب" نوشته شده ولی در سنّت پیامبر (ص) "نسخ" آن رسیده است یا در سنّت، وجوب آن آمده، ولی ترک آن در کتاب خدا مجاز شده است یا به وقتی خاص واجب شده که با گذشت آن زمان، منتفی، خواهد شد. حرامها نیز شکلهای گونهگون دارند: بعضی "کبیره"، که وعده دوزخ بدان داده شده و بعضی "صغیره"، که ورزشگاه نسیم آمرزش خداوند است. بعضی اعمالاند که اندکِ آن مقبول درگاه الهی است و بیش از آن در اختیار مکلّف نهاده شده است[۱۳].
همچنین درباره اعلمیّت و افضلیّت اهلبیت (ع) نسبت به شریعت الهی میفرماید: راز پیامبر بدانها (اهل بیت) سپرده شده است. هر که آنان را پناه گیرد به حق راه برده است. مخزن علم پیامبرند و احکام شریعت او را بیانگر. قرآن و سنّت نزد آنان در امان. چون کوه افراشته، دین را نگهبان، پشت اسلام بدانها راست و ثابت و پابرجاست[۱۴][۱۵].
شریعت اسلام، شریعتی سهل و آسان
خداوند متعال شریعت را سهل و آسان قرار داده است[۱۶]. قرآن کریم با بیانهای مختلف بر این مطلب تأکید کرده است، چنانکه در آیهای میفرماید: خداوند هیچکس را جز بهقدر تواناییاش تکلیف نمیکند[۱۷]. نیز فرمود: اوست که شما را [برای خود] برگزیده و در دین بر شما سختی قرار نداده است[۱۸]. خداوند متعال در مقام تشریع، احکام مشقتبار وضع نکرده و احوال عادی مردمان را در نظر آورده است. در عین حال اگر بر اثر شرایطی خاص، حکمی برای کسی مشقّت و رنج داشته باشد، آن حکم را از وی برداشته و فرد را از انجام آن معاف داشته است، مانند روزه ماه رمضان که در صورت بیماری از عهده فرد برداشته میشود[۱۹].
مردمان در مواجهه با شریعت
مردم در مواجهه با شریعت و با در نظر گرفتن میزان توجه و عمل آنها به دستورات الهی به دو دسته تقسیم میشوند: نخست عاملان به شریعت الهی و دوم بدعتگذاران در شریعت الهی. امام (ع) در اینباره میفرماید: مردم دو دستهاند: یکی آنکه از شریعت پیروی کند، دیگر آنکه در دین بدعت آورد[۲۰]. امام (ع) ترک شریعت را بدترین طریقه آدمی در مسیر زندگی برمیشمرد و میفرماید: بدترین رأیها و اندیشهها رأی و اندیشهای است که مخالف شریعت باشد[۲۱].
انسانی که از قوانین شریعت پیروی میکند، مسیر صحیح را شناخته است. در منظر امام (ع) انسان شریعتمداره راه طریقت را میپیماید و از منافع اطاعت بهرهمند میشود و باطن خویش را پاک و پیراسته میگرداند[۲۲]. همچنین آن حضرت کسی را میستاید که در مسیر روشن شریعت قرار داشته و شریعت درخشان اسلام همراه او باشد. چنین فردی دلباخته آخرت است و از زیورهای دنیا پرهیز میکند[۲۳]. امام (ع) در فرازی دیگر از پیروان شریعت الهی این گونه یاد میکند: خوشا به حال کسی که در پیش خود خوار، کسبش پاکیزه (و از راه حلال)، باطن و درونش پاک و خلقتش نیکو باشد. فزونی مالش را در راه خدا دهد، اضافه سخنش را نگه دارد، بدیاش را از مردم بازدارد، دین و شریعت را بهطور کامل پیروی کند و بدعت، او را بهسوی تطاول و تعدّی نکشاند[۲۴]. ترک شریعت در منطق امام مساوی با نادانی و جهالت و بازگشت به دوره جاهلیت است. از اینرو فردی که پیروی از شریعت و احکام الهی را ترک کند، گویی هرگز از دوره جاهلیت عبور نکرده است[۲۵].
طریق امام (ع) در برابر شریعت الهی
امام خود بهعنوان نخستین گرونده به دین پیامبر، در تمام عمر خویش بر طریق شریعت پای فشرده و چه در دوران حکومت و چه در دوران قبل از آن هرگز برای لحظهای چشم بر شریعت و احکام الهی نبست. او هرگز حاضر نشد حتی برای دوام و قوام حکومتش و برای مدتی کوتاه، گامی از شریعت فرو نهد و شریعت را فدای مصلحت گرداند. از اینرو در پاسخ به کسانی که او را به مقابله به مثل در برابر نیرنگهای معاویه تشویق میکردند، فرمود: به خدا سوگند، معاویه هوشمندتر و زیرکتر از من نیست، امّا او فریب دهد و خیانت کند و از گناه باکی ندارد. و اگر نبود که فریب و خیانت را زشت میدانستم، از هوشمندترینِ مردم بودم، ولی هر فریب و خیانت، گناه است و هر گناهی کفر، و برای هر فریبکاری در روز قیامت نشانهای است که بدان شناخته شود[۲۶]. نیز در فرازی دیگر خود را این چنین معرفی میکند: آن دسته از یاران حضرت محمد (ص) که نگهبان قرآن و شریعتاند، میدانند که من لحظهای در مقام انکار چیزی درباره خدا و رسول برنیامدم و با جان خودم آنجا که شجاعان عرب پا به فرار میگذاشتند و قدمهایشان سست میشد، پیامبر را یاری کردم[۲۷].
امام (ع) گامهای آغازین تربیت اسلامی را از طریق آموزش شریعت الهی میداند و میفرماید: تصمیم گرفتم ابتدا کتاب خدا را به تو بیاموزم و تأویل آن را برایت شرح دهم و شریعت اسلام و احکام آن، از حلال و حرام را بر تو آشکار سازم، در حالی که برای آموختن از غیر کتاب خدا استفاده نکنم[۲۸]. در منظر امام (ع) دعوت مردمان به شریعت اسلام و تبیین و توصیف مبانی آن از وظایف امام است[۲۹].
احکام الهی
احکام شرعی به دو دسته، احکام تکلیفی و احکام وضعی، تقسیم میشوند:
احکام تکلیفی
همان بایدها و نبایدها هستند که بهطور مستقیم به فعل فرد مربوط میشوند و موضوع آنها انجام یا ترک فعل است. حکم تکلیفی به پنج نوع واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح تقسیم میشود. امام (ع) در فرازهایی به برخی احکام الهی و بیان فلسفه آنها نظر داشتهاند: نماز به منزله قربانی هر پرهیزکاری است و حج، جهاد هر ناتوان. هر چیز را زکاتی است، زکات بدن، روزه است و جهاد زن، نیکوداشتن شویش[۳۰]. همچنین در بیان فلسفه برخی واجبات و محرمات نیز اشاراتی دارد، چنانکه میفرماید: خداوند ایمان را برای پالایش از شرک واجب کرد، نماز را برای دوری خود از خودبینی و خودپسندی، زکات را برای گشایش روزی، روزه را برای آزمایش خلوص بندگان، حجّ را برای تقویت دین، جهاد را برای عزّت و شکستناپذیری اسلام، امر به معروف را برای مصلحت توده، نهی از منکر را برای بازداشتن نادانان، پیوند با خویشان را برای رویش نسل، قصاص را برای حفاظت از خونریزی، اجرای حدود الهی را برای جلوگیری از گناهان، ترک شرابخواری را برای نگهداری عقل، دوری از دزدی را برای ضرورت پاکدامنی، ترک آلودگیِ دامن را برای حفظ خاندان و تبار، ترک همجنسبازی را برای حفظ نسل، به قانون گواهی دادن را برای کشف مطالب انکارشده، ترک دروغ را برای بزرگداشت و احترام راستگویی، سلام را برای امنیّت از ترسها، امامت را برای سامان دادن امّت و اطاعت را برای تحقّق امامت[۳۱].[۳۲]
احکام وضعی
حکم وضعی، حکمی است که حالت یک چیز یا انجام عمل یا ترک آن را تبیین میکند. این موضوع گاه بهطور مستقیم به فرد مکلّف مربوط نیست، بلکه موضوع احکام تکلیفی قرار میگیرد و گاه ممکن است به اشیای خارجی مربوط باشد، مانند احکام نجاست و طهارت، خرید و فروش و... .
امام علی (ع) در نهج البلاغه گاه به مواردی اشاره داشتهاند که مبنای فقها در اجتهاد قرار گرفته است. از آن جهت میتوان به موضوع زکات[۳۳]، انفاق[۳۴] و تحریم بردن حاجت نزد غیر مؤمن[۳۵]، جهاد اکبر[۳۶] و جهاد با دشمن[۳۷]، امر به معروف و نهی از منکر[۳۸]، قضا[۳۹]، ناسخ و منسوخ[۴۰] و تجارت[۴۱] اشاره کرد.
پس ای بندگان خدا، از خدا بپرهیزید (سخن بیجا نگویید و کار ناشایسته نکنید) و از خدا بهسوی خدا بگریزید (از خشم او در پناه رحمتش و از عذاب او در پناه آمرزشش و از عدل او در پناه فضلش) و در راه واضح و روشنی که پیش روی شما قرار داده (راه راست شریعت) بروید. قیام کنید به چیزی که مکلّف کرده است شما را (به انجام اوامر شرعیّه) پس (چون به دستورات الهی رفتار کردید و اوامر شرعیّه را انجام دادید) اگر در دنیا رستگار نشدید، علی ضامن فیروزی و رستگاری شما در آخرت است[۴۲].[۴۳]
منابع
پانویس
- ↑ غررالحکم، ۱ / ۱۴۵: «"الشَّريعَةُ رِياضَةُ النَّفْسِ"».
- ↑ ﴿ ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ ﴾؛ سوره جاثیه، آیه۱۸.
- ↑ غررالحکم، ۱ / ۲۱: «"الشَّريعَةُ رِياضَةُ النَّفْسِ"»
- ↑ غررالحکم، ۲۷: «"اَلشَّرِيعَةُ صَلاَحُ اَلْبَرِيَّة"»
- ↑ غررالحکم، ۸۵: «"لايَسعَدُ أحَدٌ إلاّ بِإقامَةِ حُدودِ اللّه وَ لا يَشقى أحَدٌ إلاّ بِإِضاعَتِها"»
- ↑ غررالحکم، ۵۶۰
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۵۴۱: «"قِوامُ الشَّريعَةِ الأمرُ بِالمَعروفِ، و النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ و إقامَةُ الحُدودِ"»
- ↑ غررالحکم، ۱ / ۴۵۴: «"شَرُّ اَلْآرَاءِ مَا خَالَفَ اَلشَّرِيعَة"»
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۲: «"وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۹۵-۴۹۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۷۱: «"حَتَّى أَوْرَى قَبَسَ الْقَابِسِ وَ أَضَاءَ الطَّرِيقَ لِلْخَابِطِ وَ هُدِيَتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ الْفِتَنِ وَ الْآثَامِ وَ أَقَامَ بِمُوضِحَاتِ الْأَعْلَامِ وَ نَيِّرَاتِ الْأَحْكَامِ فَهُوَ أَمِينُكَ الْمَأْمُونُ وَ خَازِنُ عِلْمِكَ الْمَخْزُونِ وَ شَهِيدُكَ يَوْمَ الدِّينِ وَ بَعِيثُكَ بِالْحَقِّ وَ رَسُولُكَ إِلَى الْخَلْقِ"»
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۹: «"أَمَّا وَصِيَّتِي، فَاللَّهَ لَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ. أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ وَ خَلَاكُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا"».
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱: «"كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً [جُمَلَهُ] مُجْمَلَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ بَيْنَ مَأْخُوذٍ مِيثَاقُ عِلْمِهِ وَ مُوَسَّعٍ عَلَى الْعِبَادِ فِي جَهْلِهِ وَ بَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْكِتَابِ فَرْضُهُ وَ مَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ وَ وَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ أَخْذُهُ وَ مُرَخَّصٍ فِي الْكِتَابِ تَرْكُهُ وَ بَيْنَ وَاجِبٍ [لِوَقْتِهِ] بِوَقْتِهِ وَ زَائِلٍ فِي مُسْتَقْبَلِهِ وَ مُبَايَنٌ بَيْنَ مَحَارِمِهِ مِنْ كَبِيرٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ نِيرَانَهُ أَوْ صَغِيرٍ أَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ وَ بَيْنَ مَقْبُولٍ فِي أَدْنَاهُ [وَ] مُوَسَّعٍ فِي أَقْصَاهُ"».
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲: «"هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۹۶ ـ ۴۹۷.
- ↑ ﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴾؛ سوره حج، آیه ۷۸
- ↑ ﴿لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶
- ↑ ﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴾؛ سوره حج، آیه ۷۸
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۹۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵: «"إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ: مُتَّبِعٌ شِرْعَةً وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً، لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ بُرْهَانُ سُنَّةٍ وَ لَا ضِيَاءُ حُجَّةٍ"»
- ↑ غررالحکم، ۴ / ۱۶۳: «"شرُّ الآراءِ ما خالَفَ الشَّريعَةَ"».
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۳: «"وَ اقْتَدَى فَاحْتَذَى وَ أُرِيَ فَرَأَى فَأَسْرَعَ طَالِباً وَ نَجَا هَارِباً فَأَفَادَ ذَخِيرَةً وَ أَطَابَ سَرِيرَةً"»
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۴۶۸
- ↑ نهج البلاغه، خ ۱۲۲: «"طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ، وَ طَابَ كَسْبُهُ، وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ، وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ، وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ، وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ، وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ، وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَ لَمْ يُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۹۷ ـ ۴۹۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱: «"وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي، وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ؛ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ، وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ"»
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۸: «"وَ لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) أَنِّي لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ، وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا الْأَقْدَامُ، نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا"».
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْكَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ لَا أُجَاوِزُ ذَلِكَ بِكَ إِلَى غَيْرِهِ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۹۸ ـ ۴۹۹.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۱: «"الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ، وَ الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ، وَ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْبَدَنِ [الصَّوْمُ] الصِّيَامُ، وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ"»
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۴۴: «"فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ، وَ الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ، وَ الْحَجَّ [تَقْوِيَةً] تَقْرِبَةً لِلدِّينِ، وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ، وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ، وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ، وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ، وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ، وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ، وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّةِ، وَ تَرْكَ الزِّنَى [الزِّنَا] تَحْصِيناً لِلنَّسَبِ، وَ تَرْكَ اللِّوَاطِ تَكْثِيراً لِلنَّسْلِ، وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى الْمُجَاحَدَاتِ، وَ تَرْكَ الْكَذِبِ تَشْرِيفاً لِلصِّدْقِ، وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ، وَ الْأَمَانَةَ [الْإِمَامَةِ] نِظَاماً لِلْأُمَّةِ، وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَةِ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۹۹.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۸
- ↑ نهج البلاغه، حکمت های ۶۶ و ۲۵۸
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۱۹
- ↑ وسائل الشیعه، احادیث، ۴، ۵، ۹، ۱۰، ۱۱و...
- ↑ خطبههای ۶۰ و ۱۲۴
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۷۵
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳ و خطبه ۱۸
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۴
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۵۰۰.