حفیظ در قرآن
مقدمه
حفظ کننده، نگاهبان، حافظ آسمانها و زمین و اعمال بندگان. حافظ، اسم فاعل و حفیظ صفت مشبهه، بر وزن فعیل از ماده حفظ است. ابن فارس بر آن است که ماده حفظ اصل واحدی است که بر مراعات (مواظبت، نگاهبانی) دلالت دارد. از این روی، خشم را حفیظة گویند؛ زیرا که این حالت، آدمی را به نگاهبانی وامیدارد[۱]. به بیان صاحب بن عباد، حفظ در مقابل فراموشی است و حفیظ کسی است که نگاهبان چیزی است[۲]. به نظر راغب اصفهانی، حفظ در اصل به معنای نگاه داشتن مطلب در ذهن است که با فراموشی متضاد است. و پس از آن، ماده حفظ درباره هر تفقد و تعهد و مراعاتی به کار برده شده است[۳]. ماده حفظ به سه گونه فعل، اسم فاعل (حافظ) و صفت مشبهه(حفیظ) در مجموع هفت بار در قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده است. از این شمار یک آیه ویژه حفظ قرآن کریم است: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۴] و درباره محافظت آسمان در برابر شیطان و یاران او میفرماید: ﴿وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ﴾[۵] و در یک آیه، حضرت یعقوب، خداوند را بهترین نگاهبان میشمرد: ﴿فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۶] و دو آیه بر آن دلالت دارد که خداوند بر هر چیز نگاهبان است: ﴿وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾[۷].
ماده حفظ، پیش و پس از اسلام به امور ملموس و ناملموس تعلق میگرفت. در قرآن کریم، حفظ به کتاب (قرآن)، نماز (نماز میانی)، حدود الله (فرمانهای خداوند)، غیب (پنهانی)، ایمان (سوگندها)، جان آدمی و فَرْج (شرمگاه) وابستگی پیدا میکند و این مجموعه را در منظومه خویش قرار میدهد. حفیظ بودن خداوند با رحمت و علم وی گره میخورد. در بین استعمالات ماده حفظ، اصطلاح حفظ فَرْج به معنای پاکدامنی است. حفظ با رعایت هم معنا و با غفلت، نسیان و تضییع مخالفت دارد.
فخر رازی، بر این باور است که دو مفهوم علم و قدرت در معنای حفظ وجود دارند؛ زیرا کسی که چیزی را نمیداند، یا از نگه داشتن آن عاجز است، نمیتواند آن را حفظ کند [۸]. محمد بن عاشور، بر آن است که حفیظ کسی است که محفوظ را در جایگاهی قرار میدهد که دست هیچ کس جز او بدو نرسد. بنابراین در معنای حفیظ، قدرت و چیرگی وجود دارد[۹]. وی در تفسیر آیه ﴿وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾[۱۰] مینویسد: وزن فعیل بر قوت فعل دلالت دارد، ﴿كُلِّ شَيْءٍ﴾ نیز بر آن دلالت دارد که این حفظِ قوی همه هستی را دربر میگیرد. به بیان ابن عاشور، اختتام ﴿وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾ در این آیه، به جهت آن است که از بخشهای پیشین آیه معنای نادرستی استفاده نشود.
علامه طباطبایی بر این باور است که اختتام این آیه، بر تحذیر و انذار (هشدار دادن، بیم دادن) مردمان دلالت دارد[۱۱]. محمد آلوسی، بر این باور است که حفیظ بودن خداوند بر همه چیز بدان اشاره دارد که همه چیز در بقای خویش به خدا نیازمند است همانگونه که در به وجود آمدن به خدا نیاز دارد[۱۲]. علامه طباطبایی این سخن را نقل میکند و آن را به دور از معنای آیه میشمرد[۱۳]. عموم مفسران در تفسیر آیه ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۱۴]، مرجع ضمیر غایب در ﴿إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾ را قرآن کریم میدانند. یحیی بن زیاد فراء بازگشت این ضمیر به پیامبر اکرم (ص) را با عنوان يُقال (گفته میشود) مطرح کرده است[۱۵]. علامه طباطبایی بازگشت ضمیر غایب در این آیه به پیامبر اکرم را سخنی سخیف (سبک) و مخالف سیاق آیه میشمرد. به بیان وی، اطلاق دو واژه ذکر و حفظ در این آیه بر آن دلالت دارد که خداوند قرآن را از هر گونه فزونی و کاستی و تغییری در الفاظ و ترتیب که ذکر بودن قرآن را از میان ببرد، حفظ میکند[۱۶].
سیف الدین آمدی، سه نظریه درباره حفیظ بودن خداوند مطرح میکند: حفظ به معنای علم است. در این فرض، حفیظ صفت ثبوتی ذاتی است. حفیظ او است که هر چیز را که بخواهد، باقی میگذارد. بنابراین فرض، حفیظ صفت ثبوتی فعلی است. حفیظ اوست که هیچ چیز وی را از پاسداشت چیز دیگر بازنمیدارد. در این فرض، حفیظ صفت سلبی خواهد بود[۱۷]. بسیاری از پژوهندگان بازگرداندن صفت حفیظ به علم را نمیپذیرند. از آن جمله، صدوق است. به بیان وی، حفظ مطالب در ما بدان معنا است که پس از آنکه آنها را دانستیم در ذهن ما بماند و از خاطر ما فراموش نشود و چنین معنایی درباره خداوند جریان ندارد[۱۸].
مفسران و متکلمان فرقههای مختلف اسلامی، بهویژه علمای شیعه امامی، به آیه ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۱۹] بر نفی هر گونه تحریف لفظی در قرآن کریم؛ به گونه زیادت، کاستی یا تغییر، استدلال نمودهاند. به عنوان نمونه، قاضی عبدالجبار[۲۰]، ابوبکر بیهقی[۲۱]، فخر رازی[۲۲]، طبرسی[۲۳]، فیض کاشانی[۲۴]، آیتالله خویی[۲۵] و علامه طباطبایی[۲۶]. به بیان ابن عربی، مُلک (پادشاهی) خداوند در دایره ممکنات (پدیدهها) جریان دارد. خداوند آنچه را که بخواهد پدید آورد، هستی را برای آن حفظ میکند و آنچه را نخواهد پدید آورد، نیستی را برای آن حفظ میکند[۲۷]. در این بیان، هستی دادن به ممکنات و در نیستی نگاه داشتن آنها از معانی صفت حفیظ شمرده میشود.[۲۸]
منابع
پانویس
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۸۷.
- ↑ المحیط فی اللغه، ج۱، ص۲۱۶.
- ↑ مفردات، ص۲۴۵.
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ «و آن را از هر شیطان راندهای نگه داشتهایم» سوره حجر، آیه ۱۷.
- ↑ «پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشایندهترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.
- ↑ «و پروردگار تو بر هر چیزی نگاهبان است» سوره سبأ، آیه ۲۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۲۰.
- ↑ التحریر، ج۱۲، ص۱۰۳.
- ↑ «و او [شیطان] را بر آنان چیرگی نبود مگر برای آنکه: آن کس را که به جهان واپسین ایمان دارد از آن کس که بدان در شک است معلوم داریم. و پروردگار تو بر هر چیزی نگاهبان است» سوره سبأ، آیه ۲۱.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۱۹۵.
- ↑ روح المعانی، ج۲۴، ص۲۱.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۱۴۸.
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ معانی القرآن، ج۲، ص۸۵.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص۵۳.
- ↑ ابکار الافکار، ج۲، ص۵۱۱.
- ↑ التوحید، ص۲۰۳.
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ تنزیه القرآن عن المطاعن، ص۲۱۵.
- ↑ الاعتقاد و الهدایه، ج۱، ص۱۹۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص۹۱.
- ↑ علم الیقین، ص۶۷۱.
- ↑ البیان، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص۵۱.
- ↑ الفتوحات، ج۴، ص۳۲۴.
- ↑ سلطانی، محمد، مقاله «حفیظ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۶۳۹ - ۶۴۰.