دارالحیاد در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

دارالحیاد، به کشور و سرزمینی گفته می‌شد که در مناقشات میان دارالاسلام و دارالکفر، کناره‌گیری نموده و سیاست بی‌طرفی و عدم مداخله را، در درگیری‌های نظامی، بدون جانبداری از طرفین در پیش گیرد[۱]. قرآن کریم[۲] نیز، به این امر اشاره دارد و از دولت‌های خارج از حوزه درگیری می‌خواهد تا علیه دارالاسلام وارد جنگ نشوند.

قرآن، از این نوع بی‌طرفی و عدم مداخله به “اعتزال” تعبیر می‌کند[۳]. موارد زیر عاملی در نقض بی‌طرفی محسوب می‌گردد: کمک‌های مالی به دشمنان اسلام، پناه دادن به نظامیان، دادن پناهندگی سیاسی به مخالفان، در اختیار گزاردن بنادر و خطوط ارتباطی، افشای اسرار نظامی و مانند آن[۴][۵].

دارالحیاد

دارالحیاد به سرزمین و کشوری گفته می‌شود که در روابط سیاسی و ایدئولوژیکی و مناقشات بین دارالاسلام و دارالکفر کناره‌گیری کرده، سیاست عدم مداخله را در پیش گرفته باشد، و در رابطه با درگیری‌های نظامی و مخاصمات بین دارالاسلام و دارالحرب، بدون جانبداری از طرفین و یا اطراف درگیری بی‌طرفی خود را حفظ کند. در قرآن از واژۀ «اعتزال» برای بیان این حالت سیاسی و نظامی در روابط بین‌المللی استفاده شده است. کلمه اعتزال در قرآن، بیشتر در چند مورد زیر به کار برده شده است:

۱. به مفهوم کناره‌گیری از مناقشات بی‌ثمر عقیدتی: قرآن در شرایطی که صاحبان عقیده و ایمان نتوانند مخالفان را قانع کنند که آنها را تحمل کنند و یا به دلائلی تحمل مناقشات غیرمنطقی مخالفان برای آنان امکان‌پذیر نباشد، به حالت کناره‌گیری افراد با ایمان و دور نگهداشتن خود از مناقشات غیرمنطقی، اعتزال اطلاق کرده است. در جریان درگیری‌های عقیدتی ابراهیم(ع) با شیوه‌های غیرمنطقی بت‌پرستان زمان، هنگامی که وی مناقشات را بی‌ثمر می‌بیند، از آنان کناره‌گیری می‌کند و قرآن حالت وی را چنین توصیف می‌کند: وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي[۶]. در مورد بنی‌اسرائیل نیز هنگامی که موسی(ع) سست عنصری و عدم احساس مسئولیت و پوچی آنها را مشاهده کرد که حتی برای نجات خود نیز وی را حمایت نمی‌کنند، گفت: وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ[۷]. یعنی خود دانید و فرعون و وضعیت نکبت‌بار اسارت.

اصحاب کهف نیز پس از مشاهدۀ سرسختی و گمراهی مردم خود، بنا به توصیۀ یاری آگاه، از مناقشات غیرمنطقی کناره‌گیری کردند و قرآن از این حالت به اعتزال تعبیر کرده است: وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ[۸]. ابراهیم با اعتزال توانست به نوعی دیگر راه توحید را تحکیم بخشیده و بقای دعوتش را تضمین کند: فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا[۹]. این نوع اعتزال را در زندگی پیامبر اسلام(ص) قبل از بعثت که در حرا کناره‌گیری گزید، و نیز زندگی سیاسی علی(ع) در دوران جدایی از رهبری امت، و سایر امامان معصوم و حتی در شیوۀ مبارزاتی بسیاری از رهبران مذهبی و غیرمذهبی می‌توان مشاهده کرد. اعتزال به این معنا به مفهوم منفی و دوری از مسئولیت‌ها و کناره‌گیری از تعهداتی که هر انسان عالم و آگاه در برابر جامعه و مردمش دارد، نیست؛ بلکه منظور از آن نوعی شیوه مؤثر در تبلیغ و انجام رسالت خطیر است که مشابه آن را در تاکتیک‌های جنگ و گریز نظامی می‌توان سراغ گرفت. در قرآن تنها در یک مورد نسبت به شیوۀ اعتزال یکی از پیامبران - آن هم نه با تعبیر به اعتزال- نکوهش مشاهده می‌شود: وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ[۱۰]. و در موردی دیگر به محل کناره‌گیری فرزند ناخلف، نوح «معزل» اطلاق کرده است: وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا[۱۱]. با توجه به آیات مذکور می‌توان گفت: اعتزال نوعی پناه گرفتن برای دور ماندن از خطرات اجتناب‌ناپذیر و برخورداری از حالت آسیب‌ناپذیری در برابر جریان‌های به دور از اختیار و قدرت انسانی است؛

٢. به مفهوم کناره‌گیری از مناقشات سیاسی: قرآن دربارۀ کسانی که از درگیری و مناقشات بی‌ثمر سیاسی آزرده شده و تمایلی به آن ندارند و نه بر علیه مسلمانان و نه به نفع آنها حاضر به حضور در درگیری‌ها و مداخله در مناقشات هستند و خواهان زندگی صلح‌آمیز با همه می‌باشند، واژة اعتزال را به کار می‌برد و می‌گوید: فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا[۱۲]. اعتزال در این آیه دارای بار سیاسی است و کناره‌گیری از درگیری و مناقشات سیاسی را نیز در بر دارد؛ زیرا دو جملۀ: فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ و أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ تفسیر جملۀ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ است. و به این ترتیب اعتزال به مفهوم عدم مداخله سیاسی و کناره‌گیری در مناقشات سیاسی به عنوان یک اصل سیاسی قرآنی در روابط خارجی مطرح می‌شود. در این مورد نیز اعتزال به مفهوم بی‌نقشی و سلب مسئولیت و کناره‌گیری از تعهدات انسانی به کار برده نشده است و مفهوم آن کناره‌گیری از دخالت در اموری است که یا مربوط به شؤون دیگران، و یا موجب تیرگی روابط و خصومت‌ها و درگیری‌های بی‌ثمر می‌شود؛

٣. مفهوم بی‌طرفی در جنگ: قرآن به هنگام بروز درگیری‌های نظامی از دولت‌های خارج از حوزه درگیری می‌خواهد که علیه دارالاسلام وارد جنگ نشوند و آنها می‌توانند در چنین مواردی حتی از مداخله به نفع دارالاسلام هم خودداری ورزند. قرآن از این حالت نظامی به اعتزال تعبیر می‌کند: فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُبِينًا[۱۳][۱۴].[۱۵][۱۶]

منابع

پانویس

  1. حقوق بین الملل اسلامی، ص۲۳۴-۲۳۱.
  2. سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُبِينًا «دسته دیگری خواهید یافت که می‌خواهند هم از شما و هم از قوم خود در امان باشند؛ هر بار به سوی (چاه) فتنه بازگردانده شوند در آن سرنگون می‌گردند؛ پس، اگر از شما کناره نجستند و به سازش با شما رو نیاوردند و دست (از شما) باز نداشتند هر جا بر آنان دست یافتید بکشید و آنانند که ما شما را بر آنها چیرگی آشکاری داده‌ایم» سوره نساء، آیه ۹۱.
  3. ر. ک: اعتزال. راجع به سیره سیاسی پیامبر (ص)، ر. ک: طبقات ابن سعد، ج۲، ص۸؛ سیره ابن هشام، ج۴، ص۱۲۴.
  4. فقه سیاسی اسلام، ج۳، ص۳۱۱؛ فتوح البلدان، ص۲۶.
  5. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۹۹.
  6. «و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید کناره می‌جویم و پروردگارم را می‌خوانم» سوره مریم، آیه ۴۸.
  7. «و اگر (سخن) مرا باور ندارید از من کناره جویید!» سوره دخان، آیه ۲۱.
  8. «و اکنون که از آنان و از آنچه جز خداوند می‌پرستند کناره جستید، در غار پناه گیرید تا پروردگارتان بخشایش خویش را بر شما بگسترد» سوره کهف، آیه ۱۶.
  9. «پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند می‌پرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم» سوره مریم، آیه ۴۹.
  10. «و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت و گمان برد که هیچ‌گاه او را در تنگنا نمی‌نهیم» سوره انبیاء، آیه ۸۷.
  11. «و نوح پسرش را - که (هنوز) بر کرانه‌ای بود- فرا خواند: پسرکم! با ما سوار شو» سوره هود، آیه ۴۲.
  12. «باری، اگر اینان از شما کناره‌جویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۹۰.
  13. «پس، اگر از شما کناره نجستند و به سازش با شما رو نیاوردند و دست (از شما) باز نداشتند هر جا بر آنان دست یافتید بکشید و آنانند که ما شما را بر آنها چیرگی آشکاری داده‌ایم» سوره نساء، آیه ۹۱.
  14. وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲؛ تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا «(اختیار با توست که موعد) هر یک از آنان را که خواستی واپس افکنی و هر کدام را خواستی نزد خود جای دهی و اگر هر یک از آنان را که وا نهاده بودی بخواهی، بر تو گناهی نیست؛ این، بدان نزدیک‌تر است که چشم آنان روشن گردد و اندوهگین نگردند و همگی به آنچه تو به آنان داده‌ای خشنود شوند و خداوند آنچه در دل‌هایتان می‌گذرد می‌داند و خداوند دانای بردبار است» سوره احزاب، آیه ۵۱؛ إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ «آنان از شنیدن (وحی) برکنارند» سوره شعراء، آیه ۲۱۲.
  15. فقه سیاسی، ج۳، ص۲۸۲ - ۲۷۹.
  16. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۱۴.