دیدگاه فرهنگی اجتماعی درباره امام مهدی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دیدگاه فرهنگی اجتماعی درباره امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

دیدگاه فرهنگی اجتماعی درباره امام مهدی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

ابراهیم شفیعی سروستانی

آقای دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، در کتاب «چشم به راه» در این‌باره گفته است:

«این دیدگاه با پذیرش همه مبانی و اصولی که در دیدگاه کلامی - تاریخی در زمینه تولد، غیبت و ظهور آخرین حجت الهی، حضرت مهدی (ع) پذیرفته شده و بر اساس برهان‌‌ها و شواهد قطعی و تردیدناپذیر عقلی و نقلی به اثبات رسیده است، می‌کوشد موضوع مهدویت و انتظار را به عنوان مبنایی برای پی‌ریزی همه مناسبات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مسلمانان در عصر غیبت؛ طرحی برای رهایی جوامع اسلامی از تارهای درهم تنیده فرهنگ و مدنیت مغرب زمین و راهکاری برای گذر همه اهل ایمان از فتنه‌ها و آشوب‌های آخر الزمان مطرح سازد.

پیش از پرداختن به مهم‌ترین ویژگی‌های دیدگاه فرهنگی - اجتماعی باید نکاتی را به عنوان مقدمه یادآور شویم: در معارف شیعی، برخلاف دیگر ادیان و مذاهب، منجی موعود تنها به عنوان شخصیتی مربوط به آینده که در آخرالزمان، زمین را از هرگونه بی‌عدالتی و نابرابری پیراسته می‌سازد، مطرح نیست، بلکه او شخصیتی است فرا زمانی که سه زمان گذشته، حال و آینده را به هم پیوند می‌دهد. امام مهدی (ع) از یک سو، شخصیتی تاریخی و مربوط به گذشته است؛ زیرا بر اساس قرائن و شواهد تاریخی انکارناپذیر، در زمان و مکان مشخص و از نسل و تبار شناخته شده به دنیا آمده و رویدادهای مختلف تاریخی را رقم زده است. از دیگر سو، این امام، شخصیتی است مربوط به زمان حال؛ زیرا به موجب نصوص فراوان، حجت خداوند بر بندگان در عصر حاضر و امام زمان شیعیان است و مردم در زمان حال نیز وظایف و تکالیف مشخصی در برابر او دارند. سرانجام اینکه امام مهدی (ع) همچون موعود دیگر ادیان، شخصیتی مربوط به زمان آینده است؛ زیرا بنا بر روایات بی شماری که از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نقل شده است، او جهان را پس از آنکه از ستم پر شده باشد، از عدل و داد آکنده می‌سازد و آینده بشر را رنگ و بویی خدایی می‌دهد.

بر این اساس می‌توان گفت همچنان‌که محدود کردن شخصیت امام مهدی (ع) به زمان گذشته و تنها از موضوع‌هایی مانند تاریخ غیبت صغرا و غیبت کبرا و نواب اربعه سخن گفتن، جفایی آشکار به این شخصیت است، محدود کردن آن حضرت به زمان آینده و معرفی کردن ایشان تنها به عنوان منجی موعود و کسی که فقط در آینده نامعلوم منشأ تحولاتی در جوامع انسانی خواهد بود، سستمی بزرگ به حجت خدا و امام حی و شاهد و ناظر است. بنابراین، تنها زمانی می‌توان به شناختی جامع از شخصیت امام مهدی (ع) و اندیشه مهدویت و انتظار شیعی دست یافت که جایگاه و نقش این شخصیت و اندیشه را در سه زمان گذشته، حال و آینده بررسی کنیم. همچنین در کنار توجه به ریشه‌های تاریخی اندیشه مهدویت، رسالتی را که در عصر حاضر در برابر آن امام بزرگوار بر عهده داریم، به فراموشی نسپاریم و در عصر غیبت تمام تلاش خود را برای کسب رضایت آن حضرت و دوری از ناخشنودی ایشان، به کار بندیم.

شاید بتوان گفت معنای "معرفت امام زمان (ع)" که پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این همه در روایات بر آن تأکید کرده و دست نیافتن به آن را برابر با مرگ جاهلی دانسته‌اند، چیزی جز این نیست؛ زیرا معرفت امام زمان (ع) آن گاه می‌تواند ما را از مرگ جاهلی برهاند که بتوانیم با شناسایی امام عصر خود، از هدایت‌هایش بهره‌مند شویم و اوامر و نواهی او را پاس داریم. در غیر این صورت، صرف اینکه بدانیم چه کسی در عصر حاضر، امام ماست بی‌آنکه این امام در زندگی و فعل و ترک ما نقشی داشته باشد، نمی‌تواند مایه نجات و رستگاری باشد.

دیدگاه فرهنگی - اجتماعی، با این نگرش به انتظار شکل گرفته و نگاهی متفاوت را نسبت به آنچه تاکنون در زمینه فرهنگ مهدوی وجود داشته، مطرح کرده است. اگر بخواهیم به شاخص‌ترین اندیشمندانی اشاره کنیم که بر اساس دیدگاه فرهنگی - اجتماعی به تحلیل و بررسی اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار پرداخته و تلاش کرده‌اند با طرح این اندیشه، راهی برای خروج شیعیان از بن‌بست‌های عصر غیبت بیایند، به جرئت می‌توانیم بگوییم در طول یازده قرنی که از آغاز غیبت کبرای امام عصر (ع) می‌گذرد، هیچ فقیه، متکلم، فیلسوف و مصلح اجتماعی به اندازه امام خمینی به این دیدگاه اهتمام نداشته و در این زمینه اثرگذار نبوده است.

امام خمینی با طرح اندیشه تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت و تلاش خستگی‌ناپذیر در راه تحقق این اندیشه، معنا و مفهوم تازه‌ای به "انتظار" بخشید و تعریفی نو از رسالت و تکلیف شیعیان در برابر حجت خدا ارائه داد[۱]»[۲].

پانویس

  1. در فصل پنجم این کتاب در این زمینه بیشتر سخن خواهیم گفت.
  2. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۹۹.