ذوالکفل در قرآن
مقدمه
«کِفْل» در لغت معانی بسیاری دارد؛ همچون ضمانت، بهره، پاداش دو چندان، همانند و پوستین. [۱] بیشتر مفسران، «کفل» را در «ذوالکفل» واژهای عربی؛ ولی برخی به احتمال، «کفل» را تصحیف شده «کَفَر» و نام یکی از نواحی سرزمین یهود دانستهاند که پیامبرش در میان یهودیان حجاز به «ذوالکفل» شهرت داشته است. [۲] به هر روی، با افزوده شدن «ذو» به «کفل»، معانی متعددی برای «ذوالکفل» به دست میآید؛ مانند مردِ برخوردار از پاداش دو چندان، کفیل و ضامن، بهرهمند و پوستین پوش.
ذوالکفل در قرآن
ذوالکفل از نامهای مصرّح در قرآن است و دوبار از آن در کنار پیامبرانی چون اسماعیل، ادریس و الیسع (ع) یاد شده است. ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ﴾[۳] و ﴿وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ﴾[۴] هرچند قرآن به هویت روشن، سرگذشت و راز نامگذاری وی به این اسم نمیپردازد، از ویژگیهای یاد شده برای او میتوان به دورنما و شناختی کلی از شخصیت اعتقادی، روحی و رفتاریاش پی برد. قرآن وی را در شمار صابران، صالحان، پرهیزگاران، برگزیدگان، نیکان و برخوردار از رحمت الهی دانسته و از فرجام نیک و بهرهمندی او از باغهای جاوید و انواع نعمتهای بهشتی در روز قیامت گزارش میدهد ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ﴾[۵]، ﴿وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الأَبْوَابُ مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ ﴾[۶]
دیدگاه مفسّران و مورّخان پیرامون پیامبری، نام و هویت ذوالکفل ناهمگون است. ظاهر و سیاق آیات و یادکرد وی در شمار انبیا، پیامبر بودن او را میرساند: ﴿وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ﴾[۷] و ﴿وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ﴾[۸].[۹]
ذکر نام وی در سوره انبیاء نیز ـ که همه نامهای یاد شده در آن پیامبرند ـ مؤیّد پیامبر بودن وی دانسته شده است. [۱۰]
بر پایه برخی احادیث، ذوالکفل در شمار ۵ یا ۶ پیامبری است که دو نام دارند. [۱۱] (مانند یونس و ذوالنون) بیشتر مفسران با اذعان به پیامبر بودن ذوالکفل، او را از انبیاء بنی اسرائیل دانسته؛ ولی در تعیین نام وی به اختلافگراییدهاند. ذوالکفل بر نامهایی چون حزقیل،[۱۲] الیاس، [۱۳] زکریّا،[۱۴] الیسع،[۱۵] ادویا،[۱۶] عویدیا،[۱۷] عویدنا [۱۸] و یوشع [۱۹] تطبیق شده است.
در مقابل، برخی او را تنها مردی صالح و نیکوکار دانستهاند نه پیامبر؛[۲۰] همچنین در روایتی منسوب به عبدالله بن عمر، ذوالکفل، فردی فاسق و گنهکار خوانده میشود که بر اثر پیشامدی توبه میکند و پس از آن میمیرد و آمرزیده میشود. [۲۱] در منابع اصلی و نخستین این روایت، از آن فاسق به «کِفل» یاد شده است و این دو نام در منابع متأخر به دلیل شباهت لفظی با یکدیگر اشتباه شدهاند،[۲۲] زیرا سیمای قرآنی ذوالکفل، هرگز با فاسق و گنهکار بودن او سازگار نیست.
در لقب گرفتن ذوالکفل به این نام نیز اختلاف است که معانی مختلفِ واژگانی «کفل»، از زمینههای مهم آن است:
- گروهی که «کفل» را به معنای کفالت، تعهد و ضمانت دانستهاند، سبب این نامگذاری را در مسئولیتی جستهاند که وی عهدهدار آن شد؛ اما درباره موضوع مورد ضمانت دیدگاه یکسانی ندارند: برخی گفتهاند که او متعهد شد از جانب یکی از پادشاهان بنیاسرائیل یا برخی پیامبران، عهدهدار انجام دادن اموری نظیر سرپرستی مردم، داوری عادلانه،[۲۳] روزهداری، شب زندهداری یا بردباری باشد و بعضی با استناد به کفالت زکریّا نسبت به مریم (ع) او را همان زکریا دانستهاند: ﴿وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا﴾[۲۴].[۲۵] برخی منابع، به اختلاف، الیاس و الیسع را پیامبری دانسته که به ذوالکفل، کفالت داده است. [۲۶] دستهای دیگر ذوالکفل را مرد صالحی دانستهاند که متعهّد شد، خشم نگیرد و پایبند به حق باشد؛[۲۷] تا جایی که شیطان نتوانست او را خشمگین کند. [۲۸] در دیدگاه سوم، ذوالکفل شخصی غیر نبی است که با ضمانت وی، شماری از پیامبران بنیاسرائیل از مرگ نجات مییابند. [۲۹] این دیدگاه به احتمال بسیار برگرفته از تورات است. در کتاب مقدس از شخصی به نام عوبدیا (به معنی خادم یا بنده خدا) [۳۰] به عنوان یکی از خدمتگزاران خانه آخاب [۳۱] (یا آحاب) [۳۲] ـ هفتمین پادشاه بنی اسرائیل ـ و فردی خداترس یاد میشود که در زمان قتل عام پیامبران بنی اسرائیل به دست ایزابل همسر آخاب، ۱۰۰ نفر از آنان را در دو گروه ۵۰ نفری در غاری پنهان کرد و به آنها آب و نان رساند. [۳۳] این روایت تورات با روایاتی که نام ذوالکفل را ادویا، عویدیا، عویدنا و عدویا [۳۴] میدانند، نیز با روایت بیضاوی [۳۵] مشابهت دارد؛ ولی با آیات قرآن که پیامبر بودن ذوالکفل را میرساند، سازگار نیست. برخی مفسران نیز ذوالکفل را همان «عوبدیا» ی مذکور در تورات میدانند که از انبیای صغار یهود و کتابی در عهد قدیم به نام اوست. [۳۶] عوبدیای نبی در قرن ۶ پیش از میلاد و احتمالاً همزمان با حزقیل و یرمیاه میزیسته؛[۳۷] گویا زمان پیامبری وی، دوران سختی برای قوم بنی اسرائیل بوده است که میتوان این مطلب را از صفت «صابر» استفاده کرد که در آیه ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ﴾[۳۸] بر ذوالکفل اطلاق شده است. به هر روی، اگر ذوالکفل یکی از دو عوبدیای یاد شده باشد، وی در فاصله زمانی میان حضرت سلیمان (ع) و حضرت عیسی (ع) میزیسته است. روایاتی در منابع اسلامی این مطلب را تأیید میکنند. [۳۹] طبق این روایات، ذوالکفل پس از سلیمان (ع) و همانند داود (ع) داوری میکرده است. تشابه نامهای موجود در این روایات با عوبدیای مذکور در تورات، این احتمال را تقویت میکند که ذوالکفل همان «عوبدیا» ی پیامبر باشد.
- مفسرانی «کفل» را به معنای پاداش دو چندان و ذوالکفل را مرد صالحی دانستهاند که به سبب پای بندی به حق، به وی پاداش مضاعف داده شد. [۴۰] برپایه تورات نیز زمانی که ایلیا (الیاس) قبل از عروج به آسمان از الیشع (الیسع) میخواهد که از او درخواستی بکند، الیسع میخواهد بهره مضاعف روح ایلیا به وی نصیب شود،[۴۱] پس احتمال دارد که نام ذوالکفل، الیسع و او جانشین الیاس باشد؛ اما یاد کرد ذوالکفل و الیسع در کنار یکدیگر ﴿وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ﴾[۴۲] نشان میدهد که «الیسعِ» مذکور در تورات غیر از «الیسعِ» قرآن است.
- به گفته برخی «کفل» به معنای خطّ نیز به کار رفته و ذوالکفل همان الیسع بن اخطوب است که ملازم و همراه الیاس بوده و با الیسعِ قرآن متفاوت است. وی دستخطّی به پادشاه زمان خود میدهد که اگر او توبه کند، ذوالکفل ضامن وی در بهشت میشود؛[۴۳] لکن معنای خطّ برای کفل در هیچ کتاب لغتی نیامده است، از اینرو احتمالاً مرحوم طبرسی معنای «حَظ» را که در منابع لغوی برای کفل آمده، با «خطّ» اشتباه گرفته است، بنابراین ذوالکفل نامیده شدن فرد مذکور به سبب ضمانت بهشت برای پادشاه در صورت توبه است و به «خط» ربطی ندارد.
برخی ذوالکفل را صفت «بشر» پسر ایّوب نبی (ع) دانستهاند [۴۴] که پس از پدرش و پیش از حضرت شعیب (ع) به پیامبری برانگیخته شد و مردم شام را به یکتاپرستی فرا خواند. [۴۵] ابوالحسن شعرانی نیز احتمال داده که ذوالکفل همان حزقیل یا حزقیال است که بختالنصر (نبوکدنصر) او را اسیر و همراه یهودیان به بابل تبعید کرد و سرانجام پس از تحمّل آزارهای فراوان و مقاومت، به قتل رسید. [۴۶] سرگذشت دردناک او با صفت «صابر» در آیه ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ﴾[۴۷] مناسبت دارد؛ ولی مسعودی، حزقیل و ذوالکفل را دو شخص متفاوت میداند. [۴۸] برخی نیز ذوالکفل و الیسع را برادر [۴۹] یا پسر عموی [۵۰] هم دانستهاند.[۵۱]
ذوالکفل در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
مراد از ذوالکفل، پیامبری از بنی اسرائیل است که بعد از سلیمان بن داود زندگی میکرد، مانند داود در میان مردم قضاوت میکرد، و در اینجا به مقام شکیبایی وی اشاره شده و از پیامبران الهی بوده، که میگوید: ذا الکفل را (به یاد آور) که از نیکان و صابران بوده و به دلیل همین شکیبایی خشمگین نمیشد مگر از برای خدا. و نام شریفش "عویدیا" بود، و او همان است که خدای عز و جل در کتاب عزیز نامش را برد.[۵۲] در برخی از تفاسیر نام وی «ادویا پسر ادارین» ذکر شده است.[۵۳]
- ﴿وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ﴾[۵۴]
- ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ﴾[۵۵]
نکات: بزرگترین موهبت الهی که از وی ذکر میشود صبر و استقامت بوده: و ما آنها را در رحمت خود داخل کردیم،؛ چراکه آنها از صالحان بودند» ﴿وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ﴾[۵۶]
نکته تربیتی و ذکر آن برای پیامبر اسلام این است که با اشاره به صفت این چند پیامبر میکند و توصیه به صبر و این سرگذشت ذوالکفل سازنده و عبرت آموز برای پیامبر و الگو برای مؤمنان است: ﴿وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ﴾[۵۷]... ﴿وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ﴾[۵۸].[۵۹]
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج ۱۲، ص۱۲۹؛ تاج العروس، ج ۱۵، ص۶۵۷ـ۶۵۸، «کفل».
- ↑ اعلام قرآن، ص۳۳۵.
- ↑ «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
- ↑ «و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.
- ↑ «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵ -۸۶.
- ↑ «و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند. این یادکردی است؛ و پرهیزگاران را، سرانجامی، نیکوست. بهشتهای جاودانی که درها (ی آن) برای آنان، باز است. در حالی که در آن (بر تختها) پشت دادهاند، خواستار میوه فراوان و نوشیدنی میشوند. و نزد آنان دوشیزگان شرمگین (/ چشم فروهشته) همسالاند» سوره ص، آیه ۴۸-۵۳.
- ↑ «و از بندگان توانمند و روشنبین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن» سوره ص، آیه ۴۵.
- ↑ «و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۱۹۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۲۱۱؛ المیزان، ج ۱۷، ص۲۱۶.
- ↑ الخصال، ج ۱، ص۳۲۲؛ نورالثقلین، ج ۵، ص۳۱۲.
- ↑ تاج العروس، ج ۱۵، ص۶۵۸؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص۳۸۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص۷۱۳؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص۲۷۰؛ تاج العروس، ج ۱۵، ص۶۵۸.
- ↑ تاج العروس، ج ۱۵، ص۶۵۸؛ نیز نک: روح البیان، ج ۸، ص۱۴؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۱۲۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص۹۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص۹۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص۲۱۶.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۱۲.
- ↑ الخصال، ج ۱، ص۳۲۲؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۱۲۴؛ نورالثقلین، ج ۵، ص۳۱۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص۹۴؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص۲۷۰.
- ↑ روض الجنان، ج ۱۳، ص۲۶۷؛ زاد المسیر، ج ۵، ص۳۸۰؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص۶۶۴.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۲۰۰.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۷، ص۹۸ـ۹۹.
- ↑ «زکریّا را سرپرست او کرد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
- ↑ نک: الاتقان، ج ۲، ص۳۰۳.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۷، ص۹۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۲۱۱؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص۶۶۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص۹۴؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص۲۶۸ـ۲۶۹.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۷، ص۹۷ـ۹۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۰۴؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص۳۸۳؛ من هدی القرآن، ج ۷، ص۳۶۶.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۶۲۲؛ دایرة المعارف کتاب مقدس، ص۷۲۳.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۶۲۲.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۱۸.
- ↑ کتاب مقدس، اول پادشاهان، ۱۸: ۳ـ۴،۱۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج، ص۹۵؛ مقتنیات الدرر، ج۷، ص۱۸۹.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۱۹.
- ↑ التحریر و التنویر، ج ۸، ص۱۲۹.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۶۲۳.
- ↑ «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
- ↑ مروج الذهب، ج ۱، ص۵۹؛ مجمع البیان، ج ۱۶، ص۱۵۲؛ المیزان، ج ۱۷، ص۲۱۶.
- ↑ التبیان، ج ۷، ص۲۷۲؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۹۵؛ تفسیر بیضاوی، ج، ص۱۲۴.
- ↑ کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲: ۹.
- ↑ «و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص۹۵؛ تاج العروس، ج ۱۵، ص۶۵۸؛ تفسیر لاهیجی، ج ۳، ص۱۴۲.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۱۹؛ الاتقان، ج ۲، ص۳۰۳؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص۴۳۹؛ نمونه، ج ۱۹، ص۳۱۱ـ۳۱۲.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۱، ص۲۲۸.
- ↑ نک: نثر طوبی، ص۲۸۳؛ قاموس کتاب مقدس، ص۳۲۰.
- ↑ «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
- ↑ مروج الذهب، ج ۱، ص۵۹.
- ↑ روح البیان، ج ۸، ص۴۷.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۱۹.
- ↑ فتحی، علی اشرف، مقاله «ذوالکفل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص: ۳۲۹.
- ↑ أحسن الحدیث، ج ۶، ص: ۵۴۳.
- ↑ «و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.
- ↑ «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
- ↑ «و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.
- ↑ «و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.
- ↑ «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص۵۹۶.