راه‌های خداشناسی

مقدمه

  1. حس: این روش از سه راه بهره می‌جوید: اول مشاهده سازمان و نظام حاکم بر جهان و تعمق در آن. هرگاه انسان در جهان پیرامون خویش بنگرد، مجموعه‌ای منظم می‌یابد که از ناظمی حکیم و مدبر، حکایت می‌کند[۷]. دوم، بهره‌گیری از نیرویی پنهان. هر موجودی از گرایشی درونی نصیب برده است که او را به سوی خدا راه می‌نماید[۸]. سوم، توجه به اینکه جهان، حادث است. انسان با درک این حقیقت که روزی جهان نبوده است و سپس هستی یافته است، به وجود هستی‌بخش جهان پی می‌برد[۹]. این سه راه از گذر حس طی می‌شوند و نیازمند درک عرفانی و پیچیده نیستند و همچنین به استدلال‌های عقلی محض نیاز ندارند. با این حال، نمی‌توان راه حس را برای شناخت خداوند کافی دانست[۱۰].
  2. دل و فطرت: حکما و عرفا بر آن‌اند که راه‌های رسیدن به خدا به شمار آفریدگان متعدد است؛ بدین معنا که هر موجودی را راهی به سوی خدا هست[۱۱]. این بدان سبب است که انسان دارای فطرت الهی] است و در سرشت خویش، خدا را می‌جوید[۱۲]. هر دلی به سوی آفریدگار راه دارد و هر نفسی به سوی صاحب انفاس در حرکت است. این راه که به معرفت شهودی می‌انجامد، بسیار کارآمد و اثربخش و توأم با لذت است. آدمی با رجوع به فطرت خویش، نیرویی می‌یابد که او را به سوی خدا فرامی‌خواند[۱۳]. با این همه، راه فطرت را نمی‌توان به دیگران آموخت و بیش‌تر جنبه شخصی دارد[۱۴].
  3. عقل: راه تدبر و استدلال عقلی از آن رو که آموزش‌پذیر است و در تثبیت و تحکیم عقیده و تکمیل شناخت، نقشی اساسی دارد، بهترین شیوه شناخت خداوند است[۱۵]. به همین دلیل، قرآن همواره آدمی را بدین راه فراخوانده است[۱۶]. راه عقل، از براهین فلسفی و کلامی مدد می‌گیرد و از این رهگذر وجود خداوند را اثبات می‌کند و خالق هستی را به انسان می‌شناساند. می‌توان به گونه کلی گفت که راه عقل، راهی است که وجود حقایق ماوراء الطبیعه را کشف و اثبات می‌کند. عقل و استدلال‌های عقلی در روایات بزرگان معصوم (ع) نیز جایگاهی والا دارد. بنابر این روایات، هدف از بعثت پیامبران (ع) این است که بندگان درباره خداوند بیندیشند و در این میان، هر کس عقل خویش را به کمالی بیش‌تر برساند، در دنیا و آخرت بلند پایه‌تر است[۱۷][۱۸].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. التوحید، ۵۶.
  2. ﴿يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا؛ سوره نساء، آیه ۲۸.
  3. تاریخ تمدن‌، ۱/ ۷۰.
  4. ﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ؛ سوره زخرف، آیه ۸۷؛ تفسیر نمونه‌، ۲۱/ ۱۳۶.
  5. فرهنگ شیعه، ص 267.
  6. مجموعه آثار، ۱۳/ ۳۸۶- ۳۵۵.
  7. تبیین براهین اثبات خدا، ۴۶- ۲۷.
  8. ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ؛ سوره شمس، آیه ۸.
  9. کشف المراد، ۱۷۹ و ۳۱۹.
  10. فرهنگ شیعه، ص 267.
  11. شرح الاسماء الحسی، ۱/ ۲۴۵.
  12. ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ ؛ سوره روم، آیه ۳۰.
  13. نهج البلاغه‌، خ ۱۱۰/ ۲۱۱.
  14. فرهنگ شیعه، ص 268.
  15. اصول و مبانی خداشناسی استدلالی‌، ۵.
  16. ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ؛ سوره انبیاء، آیه ۲۲؛ ﴿كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ ؛ سوره ص، آیه ۲۹.
  17. اصول کافی‌، ۱/ ۱۹.
  18. فرهنگ شیعه، ص 268.