سادهزیستی در معارف و سیره علوی
سادهزیستی
از جمله اصول اخلاقی امام علی (ع) تکیه بر ساده زیستی و بیزاری و تنفر از تکلف بود و میفرمود: بدترین دوستان کسی است که برای پذیرایی از او، خود را به زحمت اندازی[۱].
و نیز میفرمود: اگر مؤمنی برادر دینیاش را شرمنده کند، مقدمه جدایی از او را فراهم ساخته است منظور از شرمنده کردن، احترام نهادن به دوست تا حد زحمت و تشریفات بیجاست[۲].
علی (ع) در حکمتهایی که ارائه میداد و پند و اندرزهایی که یادآور میشد و یا اموالی که میبخشید و یا جاهایی که از بخشش آن جلوگیری میکرد، هیچگاه خودنمایی و تظاهر نداشت. این ویژگی چنان با طبیعت و سرشت علی آمیخته و همراه بود که غرضورزان نتوانستند او را به مکر و حیله وا دارند، ازاینرو، به او نسبت سنگدلی و بیرحمی و خشونت و تکبّر بر مردم میدادند، در صورتی که دوستی و درک احساس و ابراز آن، نه تکبّر و خودخواهی بود و نه خشونت و سنگدلی، بلکه علی (ع) تکبّر و خودپسندی را به شدّت تقبیح نموده و چه بسیار اتفاق میافتاد که فرزندان و یاران و فرمانداران خویش را از تکبّر و خودپسندی برحذر میداشت و میفرمود: از خودپسندی بپرهیز، آگاه باش که عجب و غرور ضدّ صواب و راستی، و آفت عقل و اندیشه است[۳].
حضرت، تکلّف دوستانش را در دوستی غلوّآمیز و تکلّف دشمنانش را در دشمنی افراطی دوست نمیداشت و میفرمود: دو دسته در مورد من به هلاکت رسیدند، دوست غلوّکننده و دشمن بدخواه[۴].
امام علی (ع) در میدان کارزار با سر برهنه به مصاف جنگاوران هماورد خود میرفت در صورتی که آنان غرق در سلاح و آهن بودند، بنابراین، چه جای شگفتی است که علی با دلی باز و پاک و پیراسته و بینیرنگ به سوی آنها بیاید، ولی آنان در پوششی از مکر و حیله با او برابری کنند؟[۵]
امام علی(ع) و تأکید بر سادهزیستی
امام علی(ع) اگر میخواست، میتوانست به عنوان خلیفه و بالاترین مقام سیاسی جامعه اسلامی هر طور بخواهد زندگی کند، اما هیچگاه اینگونه رفتار نکرد. ابن قتیبه مینویسد: علی(ع) در دوران خلافتش از هر وقت دیگر زاهدانهتر زندگی کرد و وقتی به او اعتراض میشد. میگفت پیشوای مردم باید مراقب اعمال خود باشد[۶]. امام علی(ع) برای بهبود زندگی خود و نزدیکانش برداشت شخصی از بیتالمال را نمیپسندد و از نظر او «مال، مال مردم است و حاکم و خویشان او حق گرفتن چیزی از آن به مقدار حق خود ندارند»[۷]. امام علی(ع) در نامه ۴۵ به سادهزیستی خود و علت آن اشاره دارد: بدان که پیشوای شما بسنده کرده است از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرصه نان را خوردنی خویش نموده... به خدا از دنیای شما زری نیندوختم و از غنیمتهای آن ذخیرت ننمودم. بر جامه کهنهام نیفزودم... و من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی باشند از گرسنگی به پشت دوخته و جگرهای سوخته، یا چنان باشم که گویند درد تو این بس که سیر بخوابی و گرداگردت جگرهایی بود در آرزوی پوست بزغاله. آیا بدین بسنده کنم که مرا امیرمؤمنان گویند و در ناخوشایندهای روزگار شریک آنان نباشم؟ یا در سختی زندگی نمونهای برایشان نشوم[۸].
تجزیه و تحلیل محتوای این نامه که امام علی(ع) آن را در خطاب به عثمان بن حنیف والی بصره در اعتراض به شرکت در مهمانی یکی از جوانان ثروتمند بصره نوشته است، نشان میدهد که حضرت با درک شرایط زمانه و با علم به اینکه در برخی نقاط دنیای اسلام مردم در سختی زندگی میکنند، به اتخاذ این شیوه منظور همراهی با آنان و درک شرایطشان نمود و در راستای همین سیاست است که به محض ورود به کوفه حاضر نشد در قصر اقامت کند. «حضرت دوازدهم رجب سال سی و ششم هجری وارد کوفه شد. به آن حضرت گفتند: ای امیرمؤمنان، آیا در کاخ منزل نمیکنی؟ فرمود: حاجتی به منزل کردن در آن قصر نیست»[۹]. حضرت نه تنها ساده میزیست بلکه ثروتی هم که داشت در میان تهیدستان و تنگدستان تقسیم میکرد. «روش او در زندگی، قناعت در خوراک و پوشاک بود، او تمام درآمد سرشاری که از املاک خود به دست میآورد را در میان تنگدستان و بینوایان صرف میکرد و خود و خانوادهاش از جامه تنها به کرباسی خشن و از خوراک به قرص نانی جوین میساختند»[۱۰].[۱۱]
منابع
پانویس
- ↑ «شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ»، نهج البلاغه، کلمات قصار ۴۷۹.
- ↑ «إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ»، نهج البلاغه، کلمات قصار ۴۸۰.
- ↑ نهج البلاغه، بخشی از نامه ۳۱ شماره ۵۷.
- ↑ «هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ»، نهج البلاغه، بخشی از نامه ۳۱ شماره ۱۱۷.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۲ ص ۴۷.
- ↑ الدینوری، محمد بن عبدالله بن بن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۱.
- ↑ سید قطب، عدالت اجتماعی در اسلام، ج۲، ص۳۹۴.
- ↑ شهیدی، جعفر، ترجمه نهج البلاغه، نامه ۴۵، ص۳۱۷، ۳۱۸.
- ↑ شهیدی، جعفر، ترجمه نهج البلاغه، نامه ۴۵، ص۳۱۷، ۳۱۸.
- ↑ ابن طباطبا، محمد، تاریخ فخری، ص۱۸۹.
- ↑ چناری، امید، وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی ص ۱۸۸.