سجود در معارف و سیره معصوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

سجده‌های طولانی معصومان

سجده از عباداتی است که محبوب معصومان بوده است. آنان اصحاب خود را هم به آن توصیه می‌کردند. در پایان روایتی که امام صادق(ع) اصحاب و شیعیان را به نکات مهمی توصیه می‌کند، از آنان می‌خواهد برای حق سجده کنند و در ارزش و اهمیت آن و ناراحتی شیطان از سجده‌های طولانی می‌فرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا سَجَدَ فَأَطَالَ السُّجُودَ نَادَى إِبْلِيسُ يَا وَيْلَاهْ أَطَاعَ وَ عَصَيْتُ وَ سَجَدَ وَ أَبَيْتُ»[۱]: «وقتی بنده سجدۀ طولانی کند، ابلیس فریاد می‌زند وای بر من، او اطاعت حق کرد و من عصیان نمودم و او سجده کرد و من نپذیرفتم که سجده کنم».

عبدالحمید بن ابی‌علاء گوید: وارد مسجدالحرام شدم؛ غلامی از امام صادق(ع) را دیدم؛ به سوی او رفتم تا از امام صادق(ع) بپرسم. دیدم حضرت در حال سجده است. منتظر ماندم؛ سجده‌اش برایم طولانی نمود. پس حرکت کردم و چند رکعت نماز خواندم و بازگشتم، درحالی‌که حضرت در سجده بود. از غلام ایشان پرسیدم حضرت کی به سجده رفته است، گفت: قبل از اینکه تو بیایی. وقتی امام صدای مرا شنید، سرش را بلند کرد، سپس فرمود: نزدیک من بیا. به نزد حضرت رفته، سلام کردم...[۲]. این خبر نشان می‌دهد که سجده‌های طولانی و خضوع و خشوع در برابر حق جزو سیره معصومان بوده است. در این قسمت به نمونه‌های دیگری از سجده‌های معصومان اشاره می‌شود که در مواردی سجده‌های آنان سجده شکر بوده است.

الف) دلیل ملقب شدن امام چهارم به سجاد: امام باقر(ع) می‌فرماید: پدرم علی بن الحسین(ع) به یاد هیچ نعمتی نمی‌افتاد جز اینکه برای شکر آن سجده می‌کرد. هر آیه‌ای را که قرائت می‌کرد و در آن سجده بود، سجده می‌کرد. هر وقت خداوند از او بدی را دفع می‌کرد و حیله و مکر حیله‌گری را برطرف می‌کرد، سجده می‌نمود. بعد از هر نماز واجب سجده می‌کرد. پس از موفقیت در اصلاح دو نفر سجده می‌فرمود. اثر سجده در تمام مواضع سجده وی بود؛ به همین سبب به او سجّاد می‌گفتند[۳]. به جهت نماز زیاد به وی سجاد می‌گفتند؛ چون آثار سجود در جوارح وی پیدا بود[۴]. لقب سجاد در إستبصار[۵] و زین‌العابدین در روایتی در کافی[۶] بر ایشان اطلاق شده است. آن حضرت در قرائت قرآن نیز تلاش زیادی می‌کرد و می‌فرمود: اگر هیچ‌کس نباشد جز قرآن، وحشت نمی‌کنم. وقتی ﴿مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ[۷] را می‌خواند، آن‌قدر تکرار می‌کرد که گویا می‌خواهد بمیرد[۸].

ب) امام صادق و امام کاظم(ع): معاویة بن عمار گوید: همراه امام صادق(ع) در مدینه بودم. آن حضرت سوار الاغی بود و به بازار می‌رفتیم یا نزدیک بازار بودیم. حضرت پایین آمد و سجده کرد و آن را طول داد. من منتظر حضرت بودم؛ سپس سرش را بلند کرد؛ گفتم: فدایت شوم، دیدم که فرود آمدی و سجده کردی؛ فرمود: «إِنِّي ذَكَرْتُ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيَّ‌»: «من به یاد نعمت خدا به خود افتادم»[۹]. در کافی خبری مشابه از هشام احمر درباره ابو‌الحسن امام کاظم(ع) نقل شده است[۱۰].[۱۱]

انتخاب موسی به پیامبری به جهت سجده

سجده و خضوع در برابر باری تعالی آن‌قدر مهم است که خداوند موسی را به همین جهت به پیامبری برگزید. این خبر را صدوق از امام باقر(ع)[۱۲] و کلینی از امام صادق(ع) نقل کرده‌اند‌. ابن‌ابی‌عمیر از علی بن یقطین از شخصی[۱۳] از امام صادق(ع) درباره سیره موسی از پیامبرانِ بنی‌اسرائیل نقل کرده است: خداوند به موسی وحی کرد‌: ای موسی، آیا می‌دانی چرا تو را برگزیدم و کلیم و هم‌سخن خود کردم و غیر تو را کلیم و هم‌سخن خود نکردم؟ گفت: ای پروردگارم، برای چه؟ گفت: پس به او خطاب شد: یا موسی، به‌درستی که من بندگان خود را پشت و رو کردم (حال آنان را می‌دانستم یا آنان را آزمودم)؛ نیافتم از ایشان شخصی را که ذلّت و خواری او به درگاه من بیش از تو باشد. ای موسی، چون نماز می‌کنی، چهره‌ات [یا هر دو سمت رؤیت] را بر خاک می‌گذاری یا فرمود: بر زمین می‌نهی[۱۴].

یعنی انتخاب تو به جهت سجده‌ات پس از نماز است و خشوعی که در برابر حق تعالی داری. این سیره پیامبر است[۱۵].

منابع

پانویس

  1. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۶۴ و ج۲، ص۷۷؛ شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۲۱۰ (با تفاوت‌هایی).
  2. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۷۰.
  3. شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۲۳۳: «إِنَّ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع) مَا ذَكَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا قَرَأَ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا سُجُودٌ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا دَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ سُوءً يَخْشَاهُ أَوْ كَيْدَ كَائِدٍ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا فَرَغَ مِنْ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا وُفِّقَ لِإِصْلَاحٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ إِلَّا سَجَدَ وَ كَانَ أَثَرُ السُّجُودِ فِي جَمِيعِ مَوَاضِعِ سُجُودِهِ فَسُمِّيَ السَّجَّادَ لِذَلِكَ».
  4. شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۶۵‌: وَ سُمِّيَ عَلِيُّ بن الحسين(ع) السَّجَّادَ لما كانَ على مساجِدِهِ من آثارِ السُجودِ.
  5. شیخ طوسی، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، مشیخه، ص۳۱۱.
  6. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۶، ص۳۴۶.
  7. «مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۲، ص۶۰۲.
  9. ابوجعفر محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۹۵.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۲، ص۹۸: «إِنَّنِي ذَكَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَيَ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْكُرَ رَبِّي».
  11. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۸۲
  12. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۳۲؛ محمدتقی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج۴، ص۱۹۰؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۵۶.
  13. برابر قاعده‌ای که می‌گوید «مرسلات ابن‌ابی‌عمیر مانند مسند و صحیح است»، می‌توان خبر را صحیح‌السند دانست. (محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج‌۲، ص۵۵۶؛ شهید ثانی، مسالک الأفهام، ج‌۸، ص۱۷۴).
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۲۳؛ علی بن حسین مسعودی، إثبات الوصیه، ص۵۵: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى(ع)أَنْ يَا مُوسَى أَ تَدْرِي لِمَ اصْطَفَيْتُكَ بِكَلَامِي دُونَ خَلْقِي قَالَ يَا رَبِّ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي قَلَّبْتُ عِبَادِي ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَجِدْ فِيهِمْ أَحَداً أَذَلَ لِي نَفْساً مِنْكَ يَا مُوسَى إِنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ وَضَعْتَ خَدَّكَ عَلَى التُّرَابِ أَوْ قَالَ عَلَى الْأَرْضِ».
  15. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۸۵