سیره سیاسی پیامبر خاتم در دعوت و گسترش حاکمیت اسلامی چه بود؟ (پرسش)
سیره سیاسی پیامبر خاتم در دعوت و گسترش حاکمیت اسلامی چه بود؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره سیاسی پیامبر خاتم |
مدخل اصلی | گسترش حاکمیت اسلامی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
سیره سیاسی پیامبر خاتم در دعوت و گسترش حاکمیت اسلامی چه بود؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره سیاسی پیامبر خاتم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره سیاسی پیامبر خاتم مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای علی رضا زهیری، در مقاله «کارویژههای دولت نبوی» در اینباره گفته است:
«پیامبر اسلام با دو هدف اصلی، اساس دیپلماسی اسلامی را پایهریزی کرد: دعوت و توسعه حاکمیت اسلام. با استقرار و تثبیت حکومت اسلامی در مدینه، رسالت جهانی پیامبر که بر اساس وحی الهی، دعوت و هدایت عامه مردم در سراسر گیتی تعیین شده بود، آغاز گردید.
اصل دعوت از اصول زیربنایی در سیاست خارجی دولت پیامبر بود که در زمان جنگ و صلح کارآمد بود. این اصل بر مبنای فلسفه بعثت یعنی هدایت عموم بشر به توحید، عدالت و ارزشهای اخلاقی، قرار داشت. بنابراین در تمام پیامها و نامههای سیاسی ایشان و سایر اقدامات دیپلماتیک ایشان بر اساس آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا﴾[۱] و بر اساس اوامر الهی، دیگران را به گسترش حاکمیت اسلام دعوت و ترغیب میکرد، از اینرو دیپلماسی دولت اسلامی در مدینة النبی در سه سطح فعال شد:
- دیپلماسی با قبایل عرب و یهودیان؛
- دیپلماسی با دولتهای همجوار؛
- دیپلماسی با قدرتهای بزرگ ایران و روم.
در فرآیند دیپلماسی دولت پیامبر فراز و نشیبهای بسیاری مشاهده شده است که مربوط به نوع مواجهه سایر اجتماعات و دولتها، با دولت تازهتأسیس در مدینه میباشد، هر چند رهبر بزرگ اسلام با روشهای ابتکاری خود بسیاری از موانع موجود بر سر راه گسترش حاکمیت اسلامی را از میان برداشت. یکی از این روشها استفاده از نقاط مشترک بود، برای مثال از رسوم قبیلگی میان قبایل عرب که با آیین اسلام تعارضی نداشت بهره جست و در خصوص اهل کتاب نیز چنین کرد. استفاده از حمایتهای قومی و نیز بهرهگیری از عوامل اقتصادی و سیاسی در این دیپلماسی کاربرد فراوانی داشت. افزون بر روشهای پیشگفته، به طور کلی عواملی که در موفقیت دیپلماسی پیامبر نقش داشت، عبارتند از:
- گسترش نفوذ اسلام در جزیرة العرب تا مرزهای امپراتوری رم و ایران؛
- جاذبه نظام سیاسی و اجتماعی اسلام که بر مبنای عدالت، برابری و سادهزیستی بود؛
- انعطافپذیری سیاست پیامبر در برابر ادیان و عقاید دیگر؛
- اعطای امتیازهای سیاسی و شناسایی دولتهای محلی؛
- تزلزل در حاکمیت و اقتدار سیاسی امپراتوری ایران و روم؛
- استبداد و فشار موجود در قلمرو حکومتهای محلی؛
- تهدید و قاطعیت پیامبر و نیروهایش در برخورد با دشمنان[۲]»[۳]
پانویس
- ↑ «و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.
- ↑ عبدالقیوم سجادی، دیپلماسی و رفتار سیاسی در اسلام (قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۳)، ص۲۲۰.
- ↑ زهیری، علی رضا، مقاله «کارویژههای دولت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۴۶۱.