شبانی پیامبر خاتم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

گزارش شبانی پیامبر (ص) برای خویشاوندان خود و تمام مکیان، از خود آن حضرت نقل. نبی اسلام (ص) ابتدا در "اجیاد" برای خویشاوندان خود و سپس در "قراریط" برای مکیان شبانی می‌کرد[۱]. عمر بن عمر بن فارس از زهری، از جابر بن عبدالله نقل می‌کند که از رسول اکرم (ص) پرسیدم: "شما هم گوسفند چرانی کرده‌اید؟ فرمود: آری و هیچ پیامبری نیست؛ مگر آنکه شبانی کرده است"[۲].[۳]

شبانی‌

از پیشوایان اهل بیت(ع) روایتی که بیانگر رسول خدا(ص) در کودکی باشد نقل نشده است. آری، از امام صادق(ع) حدیثی نقل شده که در خصوص امر شبانی و حکمت آن، عموم پیامبران را شامل می‌شود. در آن روایت آمده است: خداوند هرگز پیامبری برنینگیخت جز آن‌که او را شبان گوسفندان گرداند تا بدین وسیله اداره امور مردم را بدو بیاموزد[۴]

چنان‌که در مورد حکمت کشاورزی و شبانی، از آن حضرت روایت شده که فرمود: خدای عزّ و جل از میان کارها کشاورزی و شبانی را برای پیامبران خود دوست می‌داشت تا نزولات آسمانی را ناپسند ندارند[۵]. نیز روایت شده که: هیچ‌گاه پیامبر خدا اجیر کسی نشد[۶]. این روایت دلالت دارد که رسول خدا برخلاف ادعای برخی از تاریخ‌نگاران که با استناد به حدیثی از صحیح بخاری‌[۷] گفته‌اند پیامبر برای مکیان شبانی می‌کرده است، حضرت هیچ‌گاه برای مردم مکه در قبال اجرت، شبانی نکرده است.

برفرض اگر ثابت شود آن بزرگوار در کودکی یا در عنفوان جوانی شبانی نموده، می‌توان علّت آن را در روایتی که از امام صادق(ع) بدان اشاره کردیم، یافت و آن آماده‌سازی الهی بود که آن بزرگوار را با انجام دادن کاری (مانند شبانی) برای رسیدن به برجسته‌ترین مراتب کمال، شایستگی می‌بخشید. کمالی که خداوند با این فرموده‌اش، وی را بدان توصیف نموده: وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ[۸]. چنین کمالی پیامبر را برای تحمل مسئولیت سنگین رسالت الهی که لازمه توجه به مردم و تربیت آنان و شکیبایی بر دشواری‌های طریق هدایت و ارشاد آنهاست، آماده می‌کند.[۹]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس التنفیس، ج۱، ص۲۵۹؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۸۳.
  2. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۰؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۸۳.
  3. موسوی بردکشکی، سید جواد، تولد و کودکی پیامبر، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۴۹.
  4. «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً قَطُّ حَتَّى يَسْتَرْعِيَهُ الْغَنَمَ يُعَلِّمُهُ بِذَلِكَ رِعْيَةَ النَّاسِ».
  5. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ لِأَنْبِيَائِهِ(ع) مِنَ الْأَعْمَالِ الْحَرْثَ وَ الرَّعْيَ لِئَلَّا يَكْرَهُوا شَيْئاً مِنْ قَطْرِ السَّمَاءِ»؛ علل الشرایع، ص۲۳؛ سفینة البحار، ماده نبأ.
  6. ما كان أجيرا لأحد قط؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱؛ البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۹۶.
  7. صحیح بخاری کتاب الاجاره، باب ۳۳، حدیث ۴۹۹.
  8. «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
  9. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۱ ص ۷۹.