شباهت امام مهدی و حضرت مسیح در مبارزه با عالمنمایان چیست؟ (پرسش)
شباهت امام مهدی و حضرت مسیح در مبارزه با عالمنمایان چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / عصر ظهور امام مهدی |
مدخل اصلی | کلیات عصر ظهور |
مدخل وابسته | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
شباهت امام مهدی و حضرت مسیح در مبارزه با عالمنمایان چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین میرتقی حسینی گرگانی، در کتاب «نزول مسیح و ظهور موعود» در اینباره گفته است:
«از دیگر شباهتهای مهدی (ع) و مسیح (ع)، آن است که هر دو با عالمنمایان به ستیزه میپردازند. رجال دینی یهود دریافته بودند که عیسی (ع) همچون سیل بنیانکن آنان را تهدید میکند و خطری بزرگ است که میتواند نابودشان سازد. مسیح بود که به غرقشدنشان در شهوات و خودکشی آنها در راه خوشگذرانی، و مسابقهشان برای جمعآوری مال اعتراض میکرد و برای جنگ با آنان، عزم خود را جزم کرده بود؛ و همه نهان و اسرارشان را آشکار میساخت. مسیح بود که مفاسدشان را بین مردم منتشر میکرد. در نهایت، تبلیغات عیسی اثر خود را گذاشت، گوشهای شنوا و قلبهای بیداری که زیور دنیا گمراهشان نساخته بود و چشمان آنان را در برابر حقیقتها کور نکرده بود، در برابر نهیب وغیرت دینی به حرکت درآمدند و با عالمنماها درگیر شده و از عیسی پشتیبانی نمودند. لغزش و انحراف عالِم، خطرناکتر از هر گرگ درندهای است؛ چرا که او افزون بر نابودی خویش، اطرافیان و شاید جهانی را به هلاکت و نابودی بکشاند. عطار در "تذکرة الاولیاء" مینویسد: روزی ابوحنیفه از کوچهای عبور میکرد، دید پسر بچهای در میان گِلها بازی میکند. رفت جلو و به او گفت: پسر جان مواظب باش که در گِلها نلغزی. آن پسر گفت: ای ابا حنیفه! تو خود مواظب باش که نلغزی؛ زیرا، لغزش من خودم را تهدید میکند، اما لغزش شما خطرهایی بس بزرگ را بههمراه خواهد داشت چرا که دیگران را نیز به همراه خودت فرو خواهی برد[۱]. رسول خدا (ص) فرمود: "شدیدترین چیزهایی را که از آنها بر امتم میترسم و همواره آنها را تهدید میکند، سه چیز است:
در طول تاریخ عدهای بودند که از حربه علم سوء استفاده کردهاند و در برابر مصلحان، و حتی پیامبران الهی، ایستاده و با آنان به جنگ برخاستهاند. گاه نیز زورمداران و فرصتطلبان از اینگونه دانشمندان برای امیال نفسانی و شهوانی و بهدست آوردن قدرت و سلطهجویی خویش بهرهوری کرده و از آنها بهعنوان ابزاری خطرناک سوء استفاده کردهاند. به هر صورت، اینان به بشریت و انسانهای مستضعف ضربههای کاری وارد کردهاند، و هرگاه منافع مادی و دنیایی خود را در خطر دیدهاند، از صدور هرگونه فتوایی دریغ نداشته و با هر کس که او را مانع فرض نموده، برخورد جدی کردهاند. اینان دین را به انحراف و تحریف سوق میدهند و حتی از حربه تکفیر و ترور شخصیتی نیز استفاده میکنند. باید به این حقیقت اعتراف کرد که در زمان ظهور امام زمان (ع) وقتی که ایشان حقایق دین را تشریح میکنند و واقعیت را برای مردم توضیح داده و تبیین مینمایند، عدهای ساده لوح میپندارند که ایشان دارد دین را عوض میکند. به همین خاطر، در برابر احکام و دستورهای آن حضرت میایستند و با ایشان مخالفت میکنند، تا جاییکه به جنگ بر میخیزند. عدهای هم منافع خود را در خطر میبینند، از اینرو، درگیر میشوند و آن امام را تکفیر مینمایند. گروهی دیگر هم موقعیتهای اجتماعی خود را در معرض نابودی میبینند. اینان همگی در برابر امام زمان صفآرایی نموده و مردم را علیه حجت خدا تحریک مینمایند. در این عرصه، از عالمان یهود و نصاری و صاحبان فلسفههای فکری غلط یا ضد دایی و نیز عالمان متعصب کینهتوز، همانند وهابیان، فتواهای آن چنانی صادر میکنند. اینگونه عالمنمایان با امام زمان (ع) نیز به طور قطع مخالفت خواهند کرد. اینها همانهایی هستند که از دم شمشیر امام زمان (ع) خواهند گذشت و خون زیادی از آنها ریخته میشود. این گروه، به سبب مخالفتشان محکوم به کفر هستند؛ چون در روایتها آمده که انکار امام زمان (ع) کفر است. بهعنوان مثال، امام ششم حضرت صادق آل محمد (ص) میفرماید: "رسول خدا (ص) فرمود: امامان پس از من دوازده نفر هستند، اولی آنها علی بن ابیطالب (ع) و آخرین آنان قائم (ع) است؛ آنها جانشینان و اوصیا و اولیای من هستند و حجتهای پروردگار بر امتم پس از وفات من هستند. کسی که به امامان معصوم دوازدهگانه ایمان بیاورد و به امامت آنها اقرار کند، مؤمن خواهد بود و کسی که آنان را انکار کند، کافر است"[۳]. صاحب "ینابیع المودة" از کتاب "فرائد السمطین" به اسنادش از جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند: "اگر کسی خروج و قیام مهدی (ع) را انکار نماید، کفر ورزیده به آنچه که بر پیامبر نازل شده است و هر کس فرود آمدن عیسی را انکار کند، همانا کافر شده؛ و هر کسی که خروج و حضور دجال را قبول نداشته باشد، پس او نیز کافر گردیده است"[۴]. حضرت صادق (ع) از پدرانش نقل کرده که پیامبر خدا (ص) فرمود: "هر کس که قائم از فرزندان مرا انکار نماید، همانا مرا انکار کرده است"[۵]. ابو حمزه ثمالی میگوید: امام باقر (ع) به من فرمود: "ای ابا حمزه! از حتمیاتی که نزد خداوند تغییر ناپذیرند، قیام قائم آل محمد (ص) است؛ پس، اگر کسی شک کند در آنچه که میگویم، در حالیکه به ذات پروردگار کافر شده و منکر اوست، ملاقات خواهد کرد"[۶].
آری، فقیهان راستین و هدایتگر در آخرالزمان کمیاباند؛ و بعضی از آنانی که وجود دارند، به دروغ و شک و تردید روی میآورند و بر طبق هوای نفس فتوا میدهند. عدهای نیز خود را در زمره فقیهان میدانند بدون آنکه اهل فتوا باشند. در روایتهای مربوط به نشانههای ظهور به آنچه گفته شد، خواهید رسید. ناگفته نماند که این عالمان دینی در زمانهای هستند که مسؤولیت زدودن جهل و نادانی بر عهده ایشان است و از روایتها استفاده میشود که برخی عالمان در آخرالزمان این نقش را بهخوبی ایفا میکنند و از عهده مسؤولیت خویش برمیآیند. بهعنوان مثال: امام هادی (ع) میفرمایند: "اگر در دوران غیبت قائم آل محمد (ص) عالمان نبودند که مردم را بهسوی او هدایت کنند و با حجتها و برهانهای الهی از دین دفاع نمایند و شیعیان ضعیف را از دامهای شیطان و پیروانش رهایی، و از شر ناصبیها نجات بخشند، کسی در دین خدا پابرجا نمیماند و همه مرتد میشدند؛ ولی آنان رهبری دلهای دوستان و شیعیان ضعیف را با قدرت در دست گرفته و حفظ میکنند، چنانکه ناخدای کشتی سکان و فرمان کشتی را نگاه میدارد. پس آنان نزد خداوند والاترین و با ارزشترین انسانها هستند"[۷]. در واقع، عالِم همچون کشتیای است که چون سالم باشد، کشتینشینان را با سلامت به مقصد میرساند و چون معیوب باشد، غرق شود و کشتینشینان را نیز با خود غرق میسازد؛ چنانکه امیرمؤمنان فرموده است: "لغزش عالم همچون شکسته شدن کشتی است که غرق میشود و گروهی را نیز با خود غرق میسازد"[۸]؛ امام خمینی نیز میفرماید: "اگر عالمی منحرف شد، ممکن است امتی را منحرف ساخته به عفونت بکشد و اگر عالِم مهذب باشد، اخلاق و آداب اسلامی را رعایت نماید، جامعه را مهذب و هدایت میکند"[۹]»[۱۰].
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ عطار نیشابوری، تذکرة الاولیاء، ص۲۱۲.
- ↑ " قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَشَدُّ مَا يُتَخَوَّفُ عَلَى أُمَّتِي ثَلَاثَةٌ زَلَّةُ عَالِمٍ أَوْ جِدَالُ مُنَافِقٍ بِالْقُرْآنِ أَوْ دُنْيَا تَقْطَعُ رِقَابَكُمْ فَاتَّهِمُوهَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ "؛ شیخ صدوق، خصال، ص۱۶۳.
- ↑ " قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْكِرُ لَهُمْ كَافِرٌ "؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ "عَنِ النَّبِيِّ (ص): مَنْ أَنْكَرَ خُرُوجِ الْمَهْدِيِّ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا انْزِلْ عَلَى مُحَمَّدٍ، وَ مَنْ أَنْكَرَ نُزُولِ عِيسى فَقَدْ كَفَرَ، وَ مَنْ أَنْكَرَ خُرُوجِ الدَّجَّالِ فَقَدْ كَفَرَ "؛ سلیمان حسینی بلخی، ینابیع المودة، ج۳، صص۱۰۸ و۱۶۲ و۱۶۳.
- ↑ "عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِي فَقَدْ أَنْكَرَنِي"؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۳؛ محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة، ج۳، ص۴۸۳.
- ↑ " عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ (ع) ذَاتَ يَوْمٍ فَلَمَّا تَفَرَّقَ مَنْ كَانَ عِنْدَهُ قَالَ لِي يَا أَبَا حَمْزَةَ مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي حَتَمَهُ اللَّهُ قِيَامُ قَائِمِنَا فَمَنْ شَكَّ فِيمَا أَقُولُ لَقِيَ اللَّهَ وَ هُوَ بِهِ كَافِر "؛ محمد بن حسن حر عاملی، پیشین، ج۳، ص۵۳۲.
- ↑ " قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ (ع) لَوْ لَا مَنْ يَبْقَى بَعْدَ غَيْبَةِ قَائِمِنَا (ع) مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِينَ إِلَيْهِ وَ الدَّالِّينَ عَلَيْهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْ دِينِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ وَ الْمُنْقِذِينَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاكِ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِيَ أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِينِ اللَّهِ وَ لَكِنَّهُمُ الَّذِينَ يُمْسِكُونَ أَزِمَّةَ قُلُوبِ ضُعَفَاءِ الشِّيعَةِ كَمَا يُمْسِكُ صَاحِبُ السَّفِينَةِ سُكَّانَهَا أُولَئِكَ هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "؛ علامه مجلسی، پیشین، ج۶۲؛ فضل بن حسن الطبرسی، الإحتجاج، ج۲، ص۲۶۰.
- ↑ " زَلَّةُ الْعَالِمِ كَانْكِسَارِ السَّفِينَةِ تَغْرَقُ وَ يَغْرَقُ مَعَهَا غَيْرُهَا"؛ غرر الحکم، ج۱، صص ۳۸۵ - ۳۸۶.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، ص۱۵۵.
- ↑ حسینی گرگانی؛میرتقی، نزول مسیح و ظهور موعود، ص 143 - 149.