شفا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از شفابخش)

مقدمه

از آنجا که در آیه وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا[۱]، قرآن شفاء نامیده شده به آن آیه شفاء می‌گویند.

شفاء از ریشه "ش ف ی" در لغت به معنای سلامت از بیماری اشراف بر شیء و لبه چیزی آمده است[۲]. بنابراین، شفا (به فتح شین) به معنای کنار یا حاشیه "شَفَا الْبِئْرِ" یعنی کنار چاه آمده است که تثنیه آن شفوان و جمع آن اشفاء است: وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا[۳]. مقصود از کنار آتش در اینجا هلاکت است. شفاء (به کسر شین) به معنی صحت و سلامت است. راغب گوید: شفاء از مرض رسیدن به کنار سلامتی است[۴]. در قرآن شِفاء (به کسر شین) شش بار و شَفا (به فتح شین) دو بار به کار رفته است.

معنای شفاء بودن قرآن این است که آیات قرآن سبب شفای بیماری‌های جسمی و روحی انسان است. قرآن، نسخه‌ای است برای سامان بخشیدن به نابسامانی‌ها، بهبودی فرد و جامعه از انواع بیماری‌های اخلاقی و اجتماعی. بهترین دلیل برای اثبات این واقعیت، مقایسه وضع عرب جاهلی با تربیت شدگان مکتب پیامبر (ص) در آغاز اسلام است، چگونه آن قوم خونخوار و جاهل و نادان که انواع بیماری‌های اجتماعی و اخلاقی سر تا پای وجودشان را فرا گرفته بود با استفاده از این نسخه شفابخش نه تنها درمان یافتند، بلکه آن چنان قوی و نیرومند شدند که قدرت‌های جبار زمان خود را به زانو درآوردند. مفسران در تفسیر این آیه، چهار مبحث مهم را مطرح نموده‌اند:

  1. در این که مقصود از کلمه "مِنْ" در مِنَ الْقُرْآنِ چیست؟ در این باره دو دیدگاه وجود دارد:
    1. "مِنْ" برای تبیین است؛ زیرا می‌دانیم که شفاء و رحمت بودن مخصوص قسمتی از قرآن نیست، بلکه اثر قطعی همه آیات قرآن است، لذا مفسران بزرگ کلمه "من" را در اینجا بیانیه دانسته‌اند.
    2. "مِنْ" برای تبعیض و اشاره به نزول تدریجی قرآن می‌باشد (به خصوص اینکه جمله نُنَزِّلُ فعل مضارع است) در این صورت معنی جمله روی هم رفته چنین می‌شود: ما قرآن را نازل می‌کنیم و هر بخشی از آنکه نازل می‌شود به تنهایی مایه شفا و رحمت است... لکن نتیجه این سخن نیز این است که همه اجزای قرآن شفاست[۵].
  2. آیه، قرآن را شفا و رحمت دانسته است. پس ممکن است سؤال شود که تفاوت این دو چیست؟ فرق و تفاوت میان شفا و رحمت این است که شفا در مقابل بیماری‌ها، عیب‌ها و نقص‌هاست، بنابراین نخستین کاری که قرآن در وجود انسان‌ها می‌کند همان پاک‌سازی آنان از انواع بیماری‌های فکری و اخلاقی فرد و جامعه است. از این مرحله در اصطلاح عرفان به تخلیه تعبیر می‌کنند. پس از آن، مرحله رحمت فرا میرسد که مرحله تخلق به اخلاق الهی و جوانه زدن شکوفه‌های فضائل انسانی در وجود افرادی است که تحت تربیت قرآن قرار گرفته‌اند. از این مرحله در اصطلاح عرفان به تحلیه تعبیر می‌کنند. البته فرق دقیق‌تر این است که گفته شود شفا نیز جلوه‌ای از رحمت گسترده الهی است لکن رحمتی که بعد از شفاء ذکر شده یک رحمت خاص است برای افرادی که از قرآن استفاده می‌برند. به عبارت دیگر، با رحمت اول بیماری برطرف می‌شود و با رحمت دوم صحت و سلامت به او باز می‌گردد[۶].
  3. براساس ذیل آیه: وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا، این قرآن که مایه هدایت، شفاء و رحمت است برای ظالمان نتیجه معکوس دارد و موجب گمراهی، خسران و شقاوت آنان می‌شود؛ زیرا وجود آنان بر اثر کفر، ظلم و نفاق به شکل دیگری درآمده، لذا هر جا نور حق را می‌بینند به ستیز با آن برمی‌خیزند و این مقابله و ستیز با حق، بر پلیدی آنها می‌افزاید و روح طغیان و سرکشی را در آنها تقویت می‌کند. آیات قرآن طبق مثل معروف همچون قطره‌های حیات‌بخش باران است که در باغ‌ها، لاله می‌روید و در شوره‌زارها خس! درست به همین دلیل، برای استفاده از قرآن باید قبلاً آمادگی پذیرش را پیدا کرد و به اصطلاح علاوه بر فاعلیت فاعل، قابلیت محل نیز شرط است[۷]. قرآن برای کسانی که مخالف قرآن باشند، مایه زیان‌کاری و بدبختی است، زیرا هر حکمی از قرآن را که زیر پا بگذارند بر گناه و گمراهی آنها افزوده می‌گردد. اساساً هر نعمتی که از آن به طور درست استفاده نشود تبدیل به نقمت می‌شود. حقیقتی که در این آیه آمده در چندین آیه دیگر قرآنی نیز مورد تأکید قرار گرفته است از جمله: وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ * وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ[۸][۹].
  4. شفابخش بودن قرآن بیشتر برای بیماری‌های روحی و اخلاقی انسان است، این بیماری‌ها که شباهت زیادی با بیماری‌های جسمی دارد، هر دو کشنده است و هر دو نیاز به طبیب و درمان و پرهیز دارد. هر دو گاهی سبب سرایت به دیگران می‌شود و هر دو باید ریشه‌یابی شوند و پس از شناخت ریشه اصلی باید به درمان هر دو پرداخت.

قرآن، نسخه شفابخشی است برای برطرف ساختن ضعف‌ها و زبونی‌ها و ترس‌های بی‌دلیل، اختلاف‌ها و پراکندگی‌ها. قرآن، داروی شفابخشی است برای آنها که از بیماری عشق به دنیا، وابستگی به مادیات و تسلیم بی‌قید و شرط در برابر شهوت‌ها رنج می‌برند. قرآن نسخه شفابخشی است برای دنیایی که آتش جنگ‌ها در هر سوی آن افروخته است و کمرش زیر بار مسابقه تسلیحاتی خم شده و مهمترین سرمایه‌های اقتصادی و انسانی خود را در پای غول جنگ و تسلیحات می‌ریزد. قرآن، نسخه شفابخشی است برای آنها که پرده‌های ظلمانی شهوات آنها را از رسیدن به قرب پروردگار مانع شده است. در سوره یونس می‌خوانیم: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ[۱۰].[۱۱].

نکته مهم و جالب این که داروهای دردهای جسمانی غالباً اثرهای نامطلوبی روی ارگان‌های بدن می‌گذارند تا آنجا که گفته شده: هیچ دارویی نیست مگر اینکه خود سرچشمه بیماری دیگر است[۱۲]، اما قرآن داروی شفابخشی است که هیچ‌گونه اثر نامطلوب روی جان و فکر و روح آدمی ندارد، بلکه به عکس تمام آن خیر و برکت است. حضرت علی (ع) در مورد قرآن می‌فرماید: «شِفَاءً لَا تُخْشَى‏ أَسْقَامُهُ» قرآن داروی شفابخشی است که هیچ بیماری از آن برنمی‌خیزد[۱۳].

بر اساس روایات، شفا بودن قرآن اختصاص به بیماری‌های روحی و روانی ندارد و برای بیماری‌های جسمانی نیز مفید است. فیض کاشانی در این باره می‌نویسد: الفاظ قرآن برای بیماری‌های جسمانی و معانی آن برای بیماری‌های روحی و اخلاقی شفاست[۱۴].

در برخی روایات بر روی درمان بیماری‌های روحی و روانی به وسیله قرآن تأکید شده است. به عنوان نمونه، حضرت علی (ع) در سخن بسیار جامع خود این حقیقت را با شیواترین عبارات بیان فرموده است که: از این کتاب بزرگ آسمانی برای بیماری‌های خود شفا بخواهید و برای حل مشکلاتتان از آن یاری بطلبید، چرا که در این کتاب درمان بزرگ‌ترین دردهاست: درد کفر، نفاق، گمراهی و ضلالت[۱۵].

آگاه باشید که علم حوادث آینده، و سرگذشت رخدادهای گذشته، و درمان دردهای شما، و مایه‌های نظم امورتان در آن نهفته است[۱۶]. امروزه برخی از دانشمندان تجربه نموده و گفته‌اند: نظم و آهنگ موجود بین حروف و کلمات قرآن می‌تواند برای آرامش دادن بیماران بسیار مفید باشد. تلقین برخی از جملات قرآن می‌تواند برای درمان برخی از بیماری‌ها و افزایش امید در بیماران بسیار مؤثر باشد. اساس برخی از بیماری‌های جسمی، فکر و خیال است و روی آوردن به معنویت و قرآن برای درمان این بیماری‌ها کاملاً مفید است.[۱۷]

منابع

پانویس

  1. «و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می‌فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۸۲.
  2. العین، ج۶، ص۲۹۰؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۹۹.
  3. «و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  4. مفردات، ص۴۵۹؛ قاموس قرآن، ج۴، ص۵۸.
  5. تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۳۷.
  6. المیزان، ج۱۳، ص۱۸۴.
  7. تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۳۸.
  8. «و چون سوره‌ای نازل شود برخی از ایشان می‌گویند: «این (سوره) به ایمان کدام‌یک از شما افزود؟» ولی به ایمان کسانی که ایمان آورده‌اند می‌افزاید و آنان شاد می‌شوند و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی می‌افزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۴-۱۲۵.
  9. تفسیر کوثر، ص۳۵۰.
  10. «ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است» سوره یونس، آیه ۵۷.
  11. تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۳۹؛ مجمع البیان، ج۶، ص۶۷۳؛ المیزان، ج۱۳، ص۱۸۴.
  12. الکافی، ج۸، ص۲۷۳.
  13. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸.
  14. الصافی، ج۳، ص۲۱۳.
  15. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.
  16. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۸.
  17. سرمدی، محمود، مقاله «آیه شفا»، دانشنامه معاصر قرآن کریم