عبیدالله بن زیاد در در معارف و سیره حسینی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ابوحفص عبیداللّه بن زیاد، در سال ۳۳ یا ۳۹ هجری به دنیا آمد. پدرش، زیاد بن ابیه بود که داستان تغییر یافتن نَسَب او و الحاقش به ابو سفیان توسّط معاویه، مشهور است. مادر عبیداللّه نیز زنی مجوسی به نام مرجانه فرزند یکی از پادشاهان فارس بود که از زیاد، جدا شد و با مردی کافر به نام شیرویِه ازدواج کرد و عبیداللّه در خانه او پرورش یافت[۱]. ابن زیاد، در جوانی به سیاست و قدرت، دست یافت. او هوش سیاسی و به تعبیر دیگر، جرئت و قساوت خود را - که از پدرش به ارث برده بود - در راه مقاصد شیطانی بنی امیّه به کار می‌گرفت. ابن زیاد در زمان معاویه، به حکومت بصره منصوب شد و پس از معاویه، یزید، او را در همان منصب، ابقا کرد و برای مقابله با امام حسین (ع) با مشورت سِرجونِ نصرانی، فرمانداری کوفه را نیز به وی وا گذارد. در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها، به دستور مستقیم عبیداللّه تحقّق یافت، چنان که پس از یزید، بیشترین نقش را در این فاجعه دردناک داشت. او پس از واقعه کربلا نیز در کمال سفّاکی، اعتراض‌های عراقیان را سرکوب نمود؛ اما سرانجام و پس از مرگ یزید، در حالی که بر حسب نقل، چهار هزار و پانصد نفر از شیعیان با وضعی فجیع در زندان او بودند، در برابر نافرمانی و شورش بصریان، تاب نیاورد و ذلیلانه فرار کرد. اندکی بعد، وی در روز دهم محرّم سال ۶۷ هجری - یعنی تنها شش سال بعد و درست، در همان روزی که امام حسین (ع) به شهادت رسیده بود - با سپاه ابراهیم بن مالک اشتر، در خازِر (در پنج فرسنگی موصل در شمال عراق)، درگیر و به وسیله او کشته شد. در این جنگِ سخت که با پیروزی ابراهیم اشتر همراه بود، افزون بر ابن زیاد، بسیاری از فرماندهان جنایتکار و سپاهیان شام، به هلاکت رسیدند. ابراهیم، بدن ابن زیاد را سوزاند و سرش را برای مختار ثقفی فرستاد و او نیز سرش را روانه حجاز نمود تا امام زین العابدین (ع) و خاندان پیامبر (ص) را خوشحال کند.

از عمر بن علی بن الحسین نقل است: وقتی سرِ عبیداللّه بن زیاد و عمر بن سعد، نزد امام زین العابدین (ع) آورده شد، ایشان به سجده افتاد و فرمود: «ستایش، خدایی را که انتقام مرا از دشمنانم گرفت! خدا به مختار، جزای خیر بدهد!»[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. شرح مفصل جریان تولّد او بر فراش عبید ثقفی و ادعای ابوسفیان را نسبت به او، در دانشنامه امیر المؤمنین (ع) (ج ۱۳، ص۲۰۳) آورده‌ایم.
  2. «أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ (ع) لَمَّا أُتِيَ بِرَأْسِ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ زِيَادٍ وَ رَأْسِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ فَخَرَّ سَاجِداً وَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي‏ أَدْرَكَ‏ لِي‏ ثَارِي‏ مِنْ‏ أَعْدَائِي‏، وَ جَزَى اللَّهُ الْمُخْتَارَ خَيْراً» (رجال الکشّی، ج۱، ص۳۴۱، ح۲۰۳؛ رجال ابن داوود، ص۲۷۷).
  3. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۷۴۷.