عطاء بن ابیرباح قریشی ملکی در تاریخ اسلامی
مقدمه
تابعی، فقیهِ مکّه، مفسّر، محدّث، معلّم و پارسا، در ایام خلافت عثمان به دنیا آمد و در جنگ حَجّاج با عبدالله بن زبیر، دست وی، قطع شد و سرانجام، بینایی خود را از دست داد[۱]. وی به سال ۱۱۴ ق در ۸۸ سالگی درگذشت[۲].[۳]
مکانت حدیثی
وی دویست تن از صحابیان را ملاقات کرد. از پیامبر (ص) و ابوبکر، عمر، عثمان و فضل بن عباس، به صورت مرسل و از اُمّ سَلَمه، اُمّ هانی، ابو سعید خُدْری، عایشه، ابن عبّاس، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر و دیگران، روایت کرده است. جمعی از راویان، چون ابو حنیفه، اوزاعی، زُهری، قتاده، اَعمَش، سَلَمة بن کهیل از وی حدیث شنیدهاند.[۴]
شیخ طوسی، عطاء بن ابی رباح را از اصحاب امیرمؤمنان علی (ع) به شمار آورده و او را "مخلّط" (یعنی: نقل حدیث او دچار خلط بوده) دانسته است[۵].[۶]
برخی بر این باورند که اتّهام به خلط، از ناحیه اهل سنت درباره عطاء بن سائب گفته شده، نه عطاء بن ابی رباح.[۷]
منابع اهل سنت، از امام باقر (ع) نقل کردهاند که فرمود: "مسائل حج را از عطاء فرا گیرید".[۸] شیخ طوسی، در کتاب الخلاف، ۸۴ فتوا را به وی منسوب کرده است [۹] و فتوای اهل مکّه به وی و مجاهد، ختم میشود[۱۰].[۱۱]
احادیث و آثار
آمار دقیقی از احادیث و تألیفات وی گزارش نشده است، ولی روایات بسیاری در منابع حدیثی اهل سنت به او منسوباند.[۱۲]
عطاء بن ابیرباح قریشی ملکی در راویان مشترک
عطاء بن ابیرباح در سال ۲۶ یا ۲۷ﻫ.ق و در روزگار عثمان بن عفان در (جَنَد)[۱۳] از زنی به نام (برکه) زاده و در مکّه بزرگ شد. پدر وی (اسلم) مولا و آزاد شده خاندان (ابی خُثیم فِهری)، معروف به ابی رباح بود که با زنبیل بافی امرار معاش میکرد.
او چهرهای معیوب داشت و پایش لنگ و همانند پدر و مادرش سیاه پوست بود و در جریان جنگ حجّاج با عبدالله بن زبیر، دستاش قطع و سرانجام نابینا شد[۱۴]. ولی با این حال عالمی فقیه، مفسّر، محدّث، معلّم، فصیح و پارسا بود و در مدت عمر خویش هفتاد بار حجّ گزارد.
ابن جریج میگوید: وی به مدت بیست سال، ملازم مسجد بود وبه بهترین وجه نماز میگذارد و با این که پیر و نا توان بود، دویست آیه از سوره بقره را در نماز و در حال قیام تلاوت میکرد. او گاه گاهی به قصد پدر و مادرش که از دنیا رفته بودند اطعام و احسان میکرد و این کار را تا پایان عمرش ادامه داد.و ی آرام و ساکت بود و چون سخن میگفت آن چنان بود که گویا از ناحیه خداوند تأیید شده است.
سخن کسی را قطع نمیکرد و آن را از دیگران نیز نمیپسندید. او میگفت: گاهی شخصی حدیثی را به من میگوید و من آن چنان بدان گوش میدهم گویا تا کنون آن را نشنیدهام در حالی که حتّی پیش از ولادت وی آن حدیث را شیندهام! وی سخت کوش و پرتلاش بود و میگفت: اگر در خانه ام شیطان را ببینم بهتر از آن است که بستر خوابم را مشاهده کنم.
موقعیّت علمی و تفسیری وی همانند دیگر عالمان و مفسّران روشن است، اما آن چه وی را در میان دیگر فقیهان و مفسّران عصر خویش مشهور ساخته، تسلّط او بر احکام و مناسک حجّ است. از امام باقر(ع) روایت است که: مسائل حجّ را از عطاء فرا گیرید[۱۵].
ابن کیسان میگوید: به یاد دارم که بنی امیه در مراسم حج اعلام میکردند که کسی جز عطاء فتوا ندهد.
او بر این باور بود که قضا و قدر، خیر و شر و تلخ و شیرین از خداست و از اختیار بندگان خارج است. اهل قبله همه مؤمناند و جان و مالشان محترم است. نبرد با سرکشان به هر وسیله ای لازم است و گواهی به انحراف خوارج وظیفه هر مسلمانی است.[۱۶]
او در دیدارش با ابوحنیفه، اعتقاد وی را در باره ایمان به قضا و قدر، کافر ندانستن گنه کاران، بدگویی نکردن از گذشتگان، تأیید کرد.[۱۷]
بخاری از وی نقل میکند: دویست صحابی را درک کردم و صدای (آمین)شان را پس از ﴿وَلَا الضَّالِّينَ﴾[۱۸] شنیدم[۱۹].
از فتاوای اوست که: مسافر میتواند پس از تصمیم به مسافرت و پیش از خروج از منزل، نمازش را شکسته بخواند!.و اگر عید فطر و قربان با جمعه مصادف شدند باید نماز عید خواند و نماز دیگری به جز نماز عصر واجب نیست[۲۰].
او در تفسیر، شاگرد ابن عباس بوده و در علم و دانش بر دیگر همگنان خود در جزیرة العرب، مانند: عمرو بن دینار و مجاهد برتری داشت. و از عبدالله بن عمر روایت است که: در حلال و حرام، دیگران را به وی ارجاع میداد.
وی از راویان طبقه سوم بوده و هر چند مورد توثیق بیشتر رجالیون اهل سنّت قرار گرفته، لکن کثیر الارسال است. یحیی بن قطان میگوید: مرسلات مجاهد از مرسلات عطاء بهتر است.
احمد بن حنبل میگوید: مرسلات کسی مانند مرسلات حسن و عطاء ضعیف نیست. او از هر کسی نقل حدیث میکند. مدائنی گفته است: ابن جُریج و قیس بن سعد، کتابت از او را ترک کردند.
در میان رجالیون شیعی، شیخ طوسی وی را در شمار اصحاب و راویان امیرمؤمنان(ع) آورده و به عنوان کسی که در نقل حدیث خلط میکرده، معرفی نموده است. محقّق شوشتری با اشاره به کلام شیخ طوسی میگوید: با توجه به این که وی در زمان خلافت امیرمؤمنان(ع) نزدیک به سیزده سال داشت، شایستگی روایت نداشته و نمیتوانسته از علی(ع) روایت کند، به علاوه، اتهام خلط از ناحیه اهل سنت در باره عطاء بن سائب است نه عطاء بن ابی رباح[۲۱].
وی از پیامبر گرامی(ص) و نیز از ابو بکر، عمر، عثمان، فضل بن عباس به صورت مرسل و از عائشه، ابوهریره، ابن عبّاس، ابوسعید خدری، امّ سلمه (همسر پیامبر) زید بن ارقم، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص و گروهی دیگر به صورت مسند روایت کرده است.
ابو حنیفه، اوزاعی، زُهری، قتاده، اعمش، سلمة بن کهیل، ایوب سختیانی، جریر بن حازم و بسیاری دیگر از او روایت کردهاند[۲۲].
وی از طریق زید بن خالد جهنی از پیامبر اسلام(ص) روایت میکند که فرمود: (کسی که جنگ جویی را مجهّز کند یا در نبود او به خانوادهاش رسیدگی نماید، پاداش مجاهد در راه خدا را دارد بدون آنکه از پاداش آن رزمنده کم شود و کسی که زایر خانه خدا را مجهّز نماید یا به خانواده او یاری رساند، پاداش همان حاجی را خواهد داشت و کسی که روزهداری را افطار دهد، مانند کسی است که روزه گرفته باشد[۲۳].
نیز از عبدالله بن عمر روایت میکند که رسول خدا(ص) فرمود: (از ما نیست مردی که خود را به زنان و زنی که خود را به مردان شبیه سازد)[۲۴] و نیز از ابن عباس نقل میکند که پیامبر فرمود: (هر کس چهل حدیث از سنّت مرا حفظ کند، شفیع او در رستاخیز خواهم بود)[۲۵].
عطاء در ماه رمضان سال ۱۱۴ﻫ.ق هم زمان با وفات امام باقر(ع) در ۸۸ سالگی رخ در نقاب خاک کشید[۲۶].[۲۷]
منابع
پانویس
- ↑ تهذیب الکمال: ج۲۰ ص۷۶ ش۳۹۳۳، تذکرة الحفّاظ: ج۱ ص۹۸.
- ↑ التاریخ الکبیر: ج۶ ص۴۶۴ ش۲۹۹۹، تهذیب الکمال: ج۲۰ ص۸۵ ش۳۹۳۳، الطبقات الکبری: ج۵ ص۴۷۰.
- ↑ محمدی ری شهری، محمد، شناختنامه حدیث، ج۳، ص۱۶۸-۱۶۹.
- ↑ تهذیب الکمال: ج۲۰ ص۷۰ -۷۵ ش۳۹۳۳.
- ↑ رجال طوسی، ص۵۱، ش۷۹.
- ↑ ر. ک: ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۹۹۶.
- ↑ قاموس الرجال: ج۷ ص۲۰۳ ش۴۸۸۹. ظاهراً عطاء نمیتواند از اصحاب امام علی (ع) باشد؛ چون در زمان شهادت آن حضرت کمتر از سیزده سال داشته است.
- ↑ البدایه و النهایة: ج۹ ص۳۰۶.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء: ج۱ ص۴۶۰ ش۲۱۴.
- ↑ تهذیب التهذیب: ج۴ ص۱۲۵.
- ↑ محمدی ری شهری، محمد، شناختنامه حدیث، ج۳، ص۱۶۸-۱۶۹.
- ↑ محمدی ری شهری، محمد، شناختنامه حدیث، ج۳، ص۱۶۸-۱۶۹.
- ↑ از شهرهای یمن که دانشمندان زیادی از آن دیار برخاستهاند (وفیات الاعیان ۳/ ۲۶۳).
- ↑ او را با این ویژگیها یاد کرده اند: اسود، اعور، افطس، اشلّ، اعرج (البدایة والنهایة ۹/ ۳۰۶).
- ↑ البدایة والنهایة ۹/ ۳۰۶ و تذکرة الحفّاظ ۱/ ۹۸.
- ↑ البدایة والنهایة ۹/ ۳۰۸.
- ↑ حلیة الاولیاء ۳/ ۳۸۴.
- ↑ سوره فاتحه، آیه ۷.
- ↑ کتاب التاریخ الکبیر ۶/ ۴۶۳.
- ↑ تهذیب الاسماء واللغات ۱/ ق ۱/ ۳۳۴.
- ↑ قاموس الرجال ۶/ ۳۰۶ (چاپ قدیم).
- ↑ نک: کتاب الامالی مفید ۱۴۰ و ۲۵۳؛ کتاب الخصال ۲۲۰، ۳۴۴ و ۵۲۳؛ تهذیب الکمال ۲۰/ ۶۹ - ۷۲؛ بحارالانوار ۳۸/ ۱۴۵ و ۴۰/ ۵۹ و مستدرکات علم رجال الحدیث ۵/ ۲۳۸.
- ↑ حلیة الاولیاء ۳/ ۳۲۵.
- ↑ حلیة الاولیاء ۳/ ۳۲۱.
- ↑ کتاب الخصال ۵۴۲.
- ↑ کتاب التاریخ الکبیر ۶/ ۴۶۴؛ البدایة و النهایه ۹/ ۳۰۶و تهذیب الکمال ۲۰/ ۸۵.
- ↑ عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 80.