علم معصوم به مشاغل و صناعات در کلام اسلامی
دربارۀ علم امام به صنایع و فنون دو دیدگاه وجود دارد: برخی قائلاند این عنایت شامل اهل بیت (ع) شده و یکی از مصادیق علمی ایشان، علم به صناعات است. بدان علت که اگر امام، این صنایع و فنون را نداند، آنان که عالم به اینها هستند از امام تبعیت نمیکنند. برخی دیگر از بزرگان شیعه نیز قائلاند علم امام به غیر امور امامت عقلاً واجب نیست، در عین حال که ممتنع هم نیست.
معصوم و علم به صناعات
در آیاتی از قرآن کریم، از عنایات خاص خداوند به برخی از بندگان برگزیدهاش و عطا کردن علوم یا تواناییهای شگرف و خارقالعاده به آنان برای تصرف در طبیعت سخن به میان آمده است؛ مانند آموزش کشتیسازی به حضرت نوح (ع): ﴿وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا﴾[۱]. در این آیه تصریح شده ساخت کشتی از طریق تعلیم وحیانی و عنایت ویژۀ خداوند بوده است، در آموزش زرهبافی به حضرت داوود (ع) نیز این عنایت ویژه قابل مشاهده است، آموزش این کار نیز به خداوند نسبت داده شده است. همچنین در قرآن کریم آمده است، خداوند به حضرت سلیمان (ع) حکومتی بینظیر عطا کرد؛ جن و انس و پرندگان فرمانبردار او بودند؛ باد در تسخیر آن حضرت بود و معدن مس برای ایشان روان شده بود. چنین حکومتی نیازمند دانشی گسترده است، قدرت مدیریت اقتصادی حضرت یوسف (ع) از دیگر موارد تعلیم علوم ویژه الهی است[۲].
امامان و علم به صناعات
دربارۀ اینکه آیا امام هم باید تمام صنایع و فنون مختلفی که در اعصار و زمانها به وجود میآید را بداند یا نه، دو دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه اول: وجوب علم امام به صناعات
برخی قائلاند این عنایت شامل اهل بیت (ع) شده و یکی از مصادیق علمی ایشان، علم به صناعات است. بدان علت که اگر امام، این صنایع و فنون را نداند، آنان که عالم به اینها هستند از امام تبعیت نمیکنند؛ زیرا خود را در این علوم از امام بالاتر میدانند و اگر امام این فنون را بداند، آنان به انقیاد و تبعیت نزدیکتر خواهند شد.
همچنین دانا بودن امام به همۀ کارهایی که به فرمان خداوند باید بدانند و پس از آن رفتار نمایند، به این دلیل ثابت میشود که او در کارهای دینی، پیشواست و فرمانش در هر کار کوچک و بزرگ باید روا باشد، پس ناگزیر باید به همۀ آنها آگاه باشد؛ زیرا از نظر عقلا، واگذاردن کار به کسی که کاردان نباشد یا با بیشتر کارها آشنایی نداشته باشد پسندیده نیست، هر چند بتواند آن کارها را بیاموزد؛ زیرا از نظر خردمندان، نفس دانایی در کارها مهم است نه توانا بودن بر آموختن آن. امام صادق (ع) علاوه بر علم شیمی پانصد رشته علمی دیگر را آموخت که امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی هنوز کتاب جابر را که دربارۀ آن علوم نوشته است، نتوانستهاند رمزگشایی کنند.
علامۀ مجلسی دربارۀ علم امام به تمام لغات و صنایع میگوید: "اخبار در مورد علم امام به جمیع لغات نزدیک به حد تواتر است و به انضمام روایات عامه، شکی در آگاهی امام از همۀ زبانها باقی نمیماند. اما اطلاع امام از صنایع و علوم، اخبار زیادی دال بر این مطلب است، مثل اخباری که میگوید: حجت خدا جاهل به چیزی نیست و او در جواب هیچ پرسشی کلمۀ نمیدانم را به کار نمیبرد و یا اخباری که میگوید نزد ائمه، علم گذشته و آینده هست و علوم تمام انبیا به آنها رسیده است که در میان علوم انبیاء، علم به صنایع نیز هست؛ زیرا بیشتر صنایع منسوب به انبیا است و نیز تعلیم اسماء در مورد حضرت آدم (ع) به گونهای تفسیر شده است که شامل تمام صنایع میشود. بنابراین، از جهت اخبار جای شکی باقی نمیماند که ائمه (ع) عالم به تمام صنایع هستند. اما از نظر عقلی چنین علومی برای امام لازم است یا خیر، جای توقف دارد، هرچند ملتزم شدن به لزوم عقلی چنین آگاهیهای برای امام، بعید نیست"[۳].
مرحوم مظفر آگاه نبودن معصومین از موضوعات را باعث اعلم نبودن امام، سهو و نسیان او و ضایع کردن حق میداند. دربارۀ امامان (ع) اخباری رسیده که آنان چنین علومی داشتهاند و مانع عقلی هم از وجود چنین علومی برای ایشان نیست[۴].
دیدگاه دوم: عدم وجوب علم امام به صناعات
برخی از بزرگان شیعه قائلاند علم امام به غیر امور امامت عقلاً واجب نیست، در عین حال که ممتنع هم نیست، گرچه اخباری در زمینۀ تسلط امام بر همۀ صنایع وارد شده است، لکن به نظر شیخ مفید، این اخبار قطعآور نیست[۵]. ایشان قائل است علم امام به صنایع و حِرَف عقلا نه ممتنع و نه واجب است. از جهت روایات ایشان میگوید، اخباری وجود دارد که سند آنها معتبر و واجبالتصدیق است. مبنی بر اینکه امامان (ع) چنین علمی داشتهاند. بعد مینویسد: "اگر این امر ثابت شود یقین به آن از جهت اخبار واجب است لکن در یقین به این مطلب از جهت این اخبار به نظر من اشکال وجود دارد". البته شیخ نفرموده است به چه دلیل این روایت را نمیپذیرد، با اینکه معتقد است سند این روایت از افرادی است که مورد وثوق هستند و قول آنها واجبالتصدیق است. شیخ مفید منکر اصل چنین دانشی برای ائمه (ع) نیست، لکن آنچه او از منظر عقل نفی میکند عدم لزوم و وجوب چنین دانشی برای ائمه (ع) است. از منظر شرع نیز شیخ مفید، این قلمرو وسیع را منکر نیست، وی اعتراف میکند اخباری در این زمینه از معصومین رسیده است، ولی آنچه او طرح کرده تردید در جهت صحت آن روایات است که در صورت ثبوت صحت، تصریح دارد به اینکه یقین کردن و پذیرفتن آنها واجب میشود و در نتیجه باید چنین علمی را پذیرفت. بنابراین، اصل توسعه در دایرۀ علم امامان از منظر عقل مورد پذیرش شیخ مفید است و او در این جهت تردیدی ندارد، تردید او در مورد صحت روایات است که در صورت ثبوت صحت روایات باید وجوب آن را پذیرفت، همان طور که اصل آن پذیرفته شده است[۶].
سید مرتضی در باب علم پیامبر به کتاب میگوید، این امر واجب نیست بلکه جایز است و دلیل آن را اینگونه بیان میکند: "علم به صناعات و حِرَف بر پیامبر و امام واجب نیست و کتابت نیز مثل نساجی و رنگرزی جزء صناعات است". وی معتقد است، ایجاب علم به این امور برای امام مستلزم ایجاب علم به کل معلومات الهی است که قبلا استدلال وی را در مورد محال بودن این امر ملاحظه کردیم. شیخ طوسی نیز در این مورد معتقد است، از علم امام به اموری که مربوط به امامت است، نتیجه نمیشود که به غیر امور امامت مانند صنایع نیز علم داشته باشد. اگر هم تنازع و ترافعی در این موارد وجود داشت وظیفه امام رجوع به اهل خبره و حکم دادن بر اساس نظر آنهاست[۷].
نتیجه گیری
آنچه در جمعبندی میتوان گفت این است که وجود چنین علمی برای امام واجب نیست هر چند ممتنع هم نیست؛ زیرا از اموری نیست که مربوط به مقام امامت باشد.
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و کشتی را زیر نظر ما و وحی ما بساز» سوره هود، آیه ۳۷.
- ↑ ر.ک: خوشباور، داوود، علم غیب از منظر ثقلین، ص۲۸.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص۱۹۳.
- ↑ ر.ک: گنجی، حسین، امامشناسی، ج ۱، ص۱۹۸؛ رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص۲۰۷؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۹۲ ـ ۱۲۹؛ مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامۀ فلسفی کلامی، ش ۴۵، ص۳۱۶ ـ ۳۱۷.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۳۷.
- ↑ ر.ک: اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۱۱۰؛ مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامۀ فلسفی کلامی، ش ۴۵، ص۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۹۲ ـ ۱۲۹؛ رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص۲۰۷.
- ↑ ر.ک: اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۱۱۰؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۹۲ ـ ۱۲۹.