علی بن محمد سمری در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ابو الحسن علی بن محمد سمری، چهارمین و آخرین سفیر امام مهدی (ع) است. نیابت او از طرف امام زمان (ع) به سفارش "حسین بن روح" صورت گرفت. سمری، فرصت زیادی برای فعالیت نداشت؛ به همین دلیل، مانند نایب‌‏های پیش از خود، نتوانست فعالیت‌‏های گسترده‌‏ای انجام دهد. شش روز پیش از رحلت او، توقیعی از سوی امام مهدی (ع) به دستش رسید که مرگ وی را پیشگویی و زمان مرگ را نیز تعیین کرده بود. متن این توقیع شریف، نمایان‌گر پایان غیبت صغری و آغاز غیبت کبری و نیابت عام است. مدّت نیابت او سه سال به طول کشید و در نیمه شعبان سال ۳۲۹ ه درگذشت و قبر او در بغداد است.

مقدمه

علی بن محمد با کنیه ابوالحسن و لقب سَمُری، چهارمین و آخرین سفیری است که وکالت خاص امام مهدی(ع) را در روزگار غیبت صغری در حدود سه سال عهده‌دار بود. با اینکه در برخی آثار جدید او را با عنوان «صیمری» نیز خوانده‌اند[۱]؛ اما دقت در منابع دیرین تنها لقب سمری را برای وی ثابت می‌سازد. اگر این لقب برآمده از انتساب جغرافیایی باشد سمر (به فتح سین و ضم میم بدون تشدید) موضعی در یمامه در حجاز است[۲]. البته باید دقت داشت علی بن محمد سمری با علی بن محمد صیمری منسوب به منطقه صیمره در بصره یکی دانسته نشود. نکته‌ای که در برخی آثار از آن غفلت شده و لقب صیمری برای وکیل چهارم امام عصر برشمرده شده است[۳]. باید دانست علی بن محمد صیمری از اصحاب امام عسکری(ع) دانسته شده[۴] که نسبت دامادی با جعفر بن محمود، وزیر عباسیان در عصر معتز عباسی[۵] داشته است[۶] و هر ساله او و خویشانش نیمی از درآمد زراعی خود را در منطقه صیمره در بصره، خدمت امام عسکری(ع) ارسال می‌کرده‌اند[۷].[۸]

نیابت خاص

سمری به امر حضرت حجت(ع) از سوی حسین بن روح به سرپرستی سازمان وکالت و جانشینی سفیر سوم منصوب شد[۹]. به دلائلی از جمله کوتاهی دوران وکالت، انتساب نداشتن به خاندان‌های مشهور شیعه و روی‌ندادن چالش انحراف میان کارگزاران شبکه وکالت در عصر وی، از زندگانی او گزارش‌های اندکی در اختیار است. البته این کمی گزارش‌ها نه تنها خللی در کار وکالت وی وارد نمی‌سازند، بلکه خود در تحلیلی دیگر، بر پذیرش وکالت او از سوی جامعه امامیه در آن روزگار، می‌تواند حکایت داشته باشد[۱۰].[۱۱]

وفات

سرانجام علی بن محمد سمری در میانه ماه شعبان سال ۳۲۸[۱۲] یا ۳۲۹ق[۱۳] دیده از جهان فرو بست و در خیابان «خلنجی» از «ربع باب المحوّل» در اطراف بغداد و نزدیک به منطقه «کرخ» در شمال روستای «بُراثا» رخ در نقاب خاک کشید[۱۴]. با وفات او روزگار غیبت صغرا به سر آمد و با شروع غیبت تامه، باب وکالت خاص نیز بسته شد. در روزهای پایانی عمر سمری توقیعی بدین مضمون از ناحیه مقدسه دریافت کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم. ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را به سبب تو بزرگ بدارد که تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. پس کارهایت را سامان بده و به هیچ‌کس برای جانشینی پس از خودت وصیت مکن که غیبت تامه آغاز شده و تا خداوند اجازه ندهد پیدایی و ظهوری نیست و این هم پس از به درازا کشیدن غیبت، سخت شدن دل‌ها و پر شدن زمین از ستم خواهد بود. کسانی به سوی شیعیان من می‌آیند که ادعای مشاهده مرا دارند. بدانید که هر کس پیش از خروج سفیانی و ندا صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند دروغگو و افترا زننده است و هیچ نیرویی جز از سوی خداوند متعال نیست»[۱۵].

هنگامی که وفات سمری نزدیک شد شیعیان با حضور یافتن نزد وی از جانشینش پرسیدند که او پاسخ داد: فرمانی نیافته است تا در این‌باره به کسی پس از خود وصیت کند[۱۶].[۱۷]

منابع

پانویس

  1. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(ع)، ص۲۱۰؛ جباری، سازمان وکالت، ج۲، ص۴۷۹؛ غفارزاده، زندگی نواب خاص امام زمان(ع)، ص۳۰۴.
  2. حازمی، الأماکن، ص۱۳۳؛ حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۴۶.
  3. صدر، تاریخ الغیبة، ج۱، ص۴۱۲؛ جباری، سازمان وکالت، ج۲، ص۴۷۹.
  4. برقی، رجال، ص۶۱.
  5. طبری، تاریخ، ج۹، ص۲۸۷.
  6. مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۴۸.
  7. سدآبادی، المقنع فی الإمامة، ص۱۴۷؛ طوسی، الغیبة، ص۳۹۳.
  8. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۳۰۶؛ طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص ۲۳۴.
  9. سدآبادی، المقنع فی الإمامة، ص۲۵۵.
  10. برای آگاهی بیشتر: ر.ک: قاضی‌خانی، «کاوشی در چرایی اندک بودن داده‌های شرح‌حال نگاری سمری»، فصل‌نامه انتظار موعود، شماره ۵۰، ص۷۵ – ۹۳.
  11. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۳۰۶.
  12. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۰۳.
  13. طوسی، الغیبة، ص۳۹۶.
  14. طوسی، الغیبة، ص۳۹۶؛ یعقوبی، البلدان، ص۲۹ - ۳۰؛ حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۳۶۲.
  15. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۱۶؛ طوسی، الغیبة، ص۳۹۵.
  16. طوسی، الغیبة، ص۳۹۴.
  17. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۳۰۶؛ طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص ۲۳۴.