قطبالدین راوندی
قطبالدین راوندی | |
---|---|
تاریخ درگذشت | 573 ق |
محل زندگی | کاشان، ایران |
ملیت | اهل کاشان |
تابعیت | ایران |
زبان | فارسی |
منصب | محقق، واعظ |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه اثناعشری |
اطلاعات علمی | |
حوزه علمیه | قم |
استادان | فضل بن حسن طبرسی سید مرتضی رازی عمادالدین طبری سید مجتبی رازی |
شاگردان | ابنشهرآشوب مازندرانی منتجب الدین رازی علی بن محمد مدائنی |
آثار | «فقه القرآن» «الخرائج و الجرائح» «منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة» «شرح آیات المشکله فی التنزیه» «الناسخ و المنسوخ من القرآن» «تحفة العلیل» «رساله فی صحه احادیث اصحابنا» |
علامه ابوالحسن سعید بن هبةالله راوندی مشهور به قطبالدین راوندی، از عالمان شیعی و فقهای نامدار قرن ششم هجری است. وی در راوند کاشان متولد شد و تحصیلات مقدماتی را نزد پدر خویش کسب کرد. سپس به قم مهاجرت کرد و از محضر اساتید زمان خویش، مانند ابوصمصام حسینی، سید مرتضی رازی، سید مجتبی رازی، عمادالدین طبری و... بهره جست. شاگردان وی نیز برخی از علمای نامدار و برجستهاند، افرادی چون ابنشهر آشوب مازندرانی، شیخ منتجب الدین رازی و... .
از میان آثار وی شرح نهج البلاغه با عنوان منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة با نگاهی ادبی بر نهج البلاغه تدوین شده است. راوندی را میتوان در زمره نخستین کسانی دانست که نهج البلاغه را مورد تدقیق قرار داده و در واقع راه تفسیر و شرح نهج البلاغه را بر دیگران گشودهاند. شرح قطب الدین راوندی در عصر شارح، مورد توجه اصحاب علم و دانش بوده و شارحان متأخر نیز از ان بهره بردهاند. این کتاب به تصحیح استاد عزیزالله عطاردی در دو مجلد به زیور طبع آراسته شد.
راوندی آثار دیگری نیز داشت که مورد توجه دانشمندان علوم دینی بوده است. از جمله: المعنی در شرح النهایة شیخ طوسی؛ الرایع در احکام؛ المستقصی در شرح الذریعة سیدمرتضی و... افزون بر این، اشعاری نغز در زبان عربی از وی باقیمانده است که نشان از تبحّر او در ادبیات عرب دارد.
راوندی در شوال سال ۵۷۳ هجری از دنیا رفت. آرامگاه او در صحن مطهر حضرت معصومه در شهر قم قرار دارد.
قطب راوندی و اندیشه سیاسی او
ابوالحسن سعید بن هبة الله مشهور به قطب راوندی کاشانی یکی از علماء و محدثین بزرگ شیعه در سده ششم هجری است. راوندی استادی کامل، عالمی متبحّر، مفسری محقق، محدثی امین، حکیمی متأله و فقیهی کمنظیر بود. مرحوم قطب راوندی یکی از ستارگان درخشان علم و دانش، نویسندهای توانا و از محققان نامی شیعه در عصر خود بود. او با تألیفات ارزنده خویش خدمت شایانی به عالم اسلام و مسلمانان کرده و نام شریف خود را در عداد علما برای همیشه جاوید گذاشت. تمام علمای شیعه و صاحب تراجم در تألیفات خود نام شریف او را در شمار اعلام بزرگ مکتب به عنوان فقیهی موثق متذکر شده و مشابه این توصیفات را علمای اهل تسنن نیز در مورد او یادآور شدهاند. قطبالدین از شاگردان مفید ثانی، شیخ طبرسی، سید مجتبی رازی و سید مرتضی رازی، ابوالبرکات مشهور و ابوالفتح آمدی صاحب غرر و درر بوده و از آنها اجازه نقل روایت دارد. خاندان سید راوندی و قطبالدین راوندی، همگان از علمای شیعه بوده و اولاد و احفاد آنها نیز علوم پدران و اجداد را به میراث بردند. علامه قرن ششم محمد بن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء، مرحوم قطب را به عنوان یکی از استادان بزرگ خود بسیار تجلیل و توصیف کرده و او را در عداد بزرگترین علمای عصر خویش یادآور شده است. به جز تربیت و تدریس فضلا آثاری ارزنده و سودمند نیز به رشته تحریر برد که هر یک از کتابهای او شامل چند جلد است، بعضی آثار مهم او عبارت است از: خلاصه التفاسیر در ۱۰ جلد، مغنی در شرح نهایه ۱۰ جلد، مستقصی در شرح ذریعه سید مرتضی ۳ جلد، شرح نهجالبلاغه ۲ جلد، فقه القرآن، اسباب نزول، قصص الانبیاء، خرایج و الحرایج، احکام الاحکام در شرح آیات الاحکام، جواهر الاحکام، رساله الفقهاء، رایع در احکام شرایع، معارج در شرح خطب مولا، منهاعالبراعه در شرح نهجالبلاغه، تهافت الفلاسفه در حکمت، جواهرالاحکام، حل العقود، زهرالمباحثه، ضیاءالشهاب در شرح شهاب الأخبار، انجاز در شرح ایجاز، اغراب در اعراب. قطبالدین، اولین شخصیت علمی جهان اسلام است که مبادرت به نوشتن شرح نهجالبلاغه کرد و پس از وی علمای مختلف قریب به ۳۰ شرح به تقلید از او، بر آن نوشتهاند از بررسی کتب فوق و محتوای آنها علمای بزرگ جهانی به احاطه دانشهای فراوان او در فقه و حکمت و حدیث ادبیات و لغت و تفسیر و کلام و شناخت او از کلمات مولای خود به خوبی پی بردهاند و او بزرگ شخصیتی است که چون فیض کاشانی از ساعات و دقایق عمر خود حداکثر استفاده و بهره را برده است.
قطب راوندی در کتاب فقهالقرآن اشاراتی نه چندان صریح به برخی از مسائل سیاسی و اندیشه شیعه دارد:
- همکاری با دولت جائر برای کسانی که توانایی کافی برای امانتداری یا احقاق حق، کمک به نیازمندان و اجرای احکام شرع دارند پسندیده، بلکه واجب است چنانکه حضرت یوسف(ع) با وجود منصب نبوتی که داشت خود تقاضای تصدی بالاترین منصب حکومتی عزیز مصر را کرد ﴿قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ﴾[۱] و هدف وی آن بود که اموال عمومی را از دستبرد نااهلان حفظ کند و به آنها که استحقاق دارند، برساند و آن پیامبران هرگز هدف مادی نداشتهاند[۲]. این نظریه ضمن تأیید نظریه دولت در دولت که در آثار پیشینیان راوندی نیز دیده میشد، نکته برجستهای را در بر دارد که آن استناد به عمل پیامبری است که قرآن بارها از او یاد کرده است؛
- راوندی در مبحث امر به معروف و نهی از منکر کتاب فقه القرآن ضمن اشاره به مباحث سنتی این بحث سیاسی، شیوه تنفیذ این فریضه را در دو مورد فکری و عملی متفاوت دانسته و اعمال روشهای اجباری و خشونتآمیز را تنها در موارد منکرات عملی پذیرفته است. وی در مورد منکرات فکری مانند مذاهب و آرای نادرست معتقد است که امر به معروف و نهی از منکر در اینگونه موارد جز با ارائه دلیل، برهان و دعوت مناسب جایز نیست. او تصریح میکند روشهای خشونتآمیز مانند استفاده از زور، تنها در مواردی جایز است که کسی جرمی را در عمل مرتکب شده باشد و یا بر علیه دولت امام(ع) بشورد[۳]؛
- راوندی به پیروی از نظریات شیخ طوسی و معاصران خود در شرایط نماز جمعه مینویسد: «نماز جمعه پس از تکمیل شرایط آن جز در زمان حضور سلطان عادل یا کسی که توسط وی منصوب شده واجب نمیشود»[۴] و در نماز عیدین نیز شرایط مشابه نماز جمعه را متذکر شده است[۵] وی در وجوب جهاد (ابتدایی) نیز حضور امام(ع) را شرط دانسته[۶] و اشارهای به عصر غیبت کرده است و بغات را هم شورشیانی میداند که بر علیه امام(ع) شوریده باشند[۷].[۸].[۹]
استادان
او تحصیلات دینی خود را نزد اساتیدی همچون: فضل بن حسن طبرسی، سید مرتضی رازی، عمادالدین طبری، سید مجتبی رازی پیگیری کرد.
آثار
- فقه القرآن
- الخرائج و الجرائح
- منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة
- شرح آیات المشکله فی التنزیه
- الناسخ و المنسوخ من القرآن
- تحفة العلیل
- رساله فی صحه احادیث اصحابنا
جستارهای وابسته
آثار معرفیشدهٔ قطبالدین راوندی
پانویس
- ↑ «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیه، ج۱۳، ص۱۸۱ و ۱۳۶.
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیه، ج۱۳، ص۱۸۱ و ۱۳۶.
- ↑ فقه القرآن، ج۱، ص۱۳۳، ۱۶۰، ۳۳۰، ۳۵۸ و ۳۶۳.
- ↑ فقه القرآن، ج۱، ص۱۳۳، ۱۶۰، ۳۳۰، ۳۵۸ و ۳۶۳.
- ↑ فقه القرآن، ج۱، ص۱۳۳، ۱۶۰، ۳۳۰، ۳۵۸ و ۳۶۳.
- ↑ فقه القرآن، ج۱، ص۱۳۳، ۱۶۰، ۳۳۰، ۳۵۸ و ۳۶۳.
- ↑ فقه سیاسی، ج۸، ص۶۱ -۶۰.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۴۰۲.