مال در لغت
تعریف مال
واژه «مال» به لحاظ لغتشناسی، اسم ذات و از ریشه «مَول» و جمع آن، اموال است[۱] و در اصل به چیزی گفته میشد که به ملک در میآمد، مانند طلا و نقره، سپس بهتدریج به هر چیزی که برای ملکیت و دستیابی قابلیت داشت، مال گفته شده است و واژه متموِّل دربارۀ مالدار و ثروتمند به کار میرود. روستاییان و عشایر به جهت اینکه بیشتر دارایی آنان چهارپایان بود، واژه مال را در مورد آنها به کار میبردند[۲]. در برخی روایات تعبیر «نهی النّبیّ عن اضاعة المال»[۳] آمده که به گفته ابناثیر برخی این (تضییع مال) را عدم رسیدگی به حیوان دانستهاند. برخی دیگر آن را مصرف در حرام و معصیت خواندهاند و گروه سوم تعبیر مصرف مسرفانه را برای آن به کار بردهاند[۴] و این، حکایت از آن دارد که کاربردهای یادشده، از نمونههای این واژه هستند و معنای آن، عام است و همۀ موارد را در بر میگیرد. برخی محققان گفتهاند این واژه، برگردان عربی لغت یونانی «maIon» یا «meIon» است و ربطی به اشتقاق عربی ندارد[۵]. معنای اصطلاحی «مال» نیز با تأثیرپذیری از معنای لغوی شکل گرفته و به هر چیزی که قابل ملکیت و دستیابی باشد، مال گفته میشود و افزودن قیدهایی به آن، مانند مال دنیوی (ثروت و توانگری)، بیتالمال (خزانه)، مالالإجاره (اجارهبها)، مالپرست (ثروتخواه و مالدوست)[۶]، مالالمضاربه (سرمایهای که به عامل برای تجارت داده میشود) و مالالإرث (دارایی متوفا)[۷] گواه بر این مطلب است.
مال به لحاظ حقوقی چنین است: ۱. چیزی مادی یا معنوی که اختصاص به کسی داده شده باشد یا قابل اختصاصدادن باشد. ۲. سود[۸] داشته باشد. ۳. سود یادشده را قانون لغو نکرده باشد. ۴. نفع یادشده عقلایی باشد. ۵. مستقلاً قابل نقل عناصر و انتقال باشد. ۶. عرفاً قابل قیمتگذاری باشد[۹]. قرآن درباره مال و کالاهایی که در زندگی مورد استفاده هستند، دو تعبیر «خیر و معایش» را به کار برده است و میفرماید: ﴿إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ﴾[۱۰]: «اگر کسی خیری (مالی) از خود بر جای گذاشت، برای پدر و مادر و خویشاوندان سفارش به معروف کند» و نیز میفرماید: ﴿وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ﴾[۱۱]: «شما را در زمین سکونت دادیم و برای شما در آن، اسباب زندگی نهادیم، شما اندک سپاسگزاری میکنید».
بنابراین مقصود از مال در اصطلاح رایج، هرگونه نعمت مادی مانند مسکن، زمین، منابع و منافع آن، پول و اشیاست که از جانب آفریدگار هستی، با این انگیزه به انسان عطا شده که وی بتواند نیازهای مادی خود را تأمین کند و برای رسیدن به کمال و زندگی ابدی از آن بهره گیرد و دست نیاز به دیگران نداشته باشد؛ چنانکه امیرمؤمنان(ع) فرمود: مال چیزی است که انسان از آن بهرهمند گردد[۱۲] و بهترین کمک برای تقوای الهی است[۱۳]. امام صادق(ع) هم فرمود: خدا این اموال را برای مصرفهای تعیینی خود به شما عطا فرموده است نه اینکه آن را بیندوزید[۱۴] و در سخنهای معتبر[۱۵] دیگری از آن، به دنیای سودمند تعبیر کرده و جهتمندی مصرفهای تعیینی را دستیابی به تقوای الهی و سعادت حیات جاودانه دانسته و به نقل از پیامبر(ص) فرمود: «غِنا بهترین کمک برای تقوای الهی است»[۱۶] و خود فرمود: «دنیا بهترین کمک برای تحصیل رفاه آخرت است»[۱۷]. نعمت هم به چیزی گفته میشود که موجب خوشی و گشایش باشد[۱۸].[۱۹]
منابع
پانویس
- ↑ این کلمه از ریشه «میل» نیست. واژه «مالَ» که از ریشه میل باشد، به صورت فعل ماضی به کار میرود و جمع میل، امیال است (ر.ک: ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۶۳۵- ۶۳۹، ماده «مول» و «میل»؛ المنجد، ماده «مول» و «میل»).
- ↑ ابناثیر (علی بن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۴، ص۳۷۲ - ۳۷۳، ماده «مول»؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۶۳۵- ۶۳۶، ماده «مول».
- ↑ ابوحنیفه نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الإسلام، ج۲، ص۴۹۹؛ احمد بن علی رازی الجصاص، الأحکام القرآن، ج۲، ص۴۶۲.
- ↑ ابناثیر (علی بن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۴، ص۳۷۲-۳۷۴، ماده «مول».
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی، فرهنگ عناصرشناسی حقوق مدنی - حقوق جزا، ص۴۹۵، ماده «مال».
- ↑ علیاکبر نفیسی ناظمالأطبا، فرهنگ نفیسی، ج۵، واژه «مال»؛ علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج۱۲، واژه «مال».
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۴، واژه «مال».
- ↑ سود، به درآمدی گفته میشود که پس از کسرِ تمام هزینهها در طی یک دوره زمانی ارائهشده، باقی میماند (مارک ورنون، مفاهیم کلیدی کسب و کار، ص۲۵۷).
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۴، واژه «مال».
- ↑ «بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند» سوره بقره، آیه ۱۸۰.
- ↑ «و بیگمان شما را در زمین توانمند گرداندیم و در آن برایتان توشهها نهادیم؛ اندک سپاس میگزارید» سوره اعراف، آیه ۱۰.
- ↑ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمِدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۹۸، ش۹۲۵۷ («الْمَالُ مَا أَفَادَ الرِّجَالَ»).
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۹، ص۲۲۷، ح۷ («نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ الْمَالُ»).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۳۲، ح۵۷ («قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): إِنَّمَا أَعْطَاكُمُ اللَّهُ هَذِهِ الْفُضُولَ مِنَ الْأَمْوَالِ لِتُوَجِّهُوهَا حَيْثُ وَجَّهَهَا اللَّهُ وَ لَمْ يُعْطِكُمُوهَا لِتَكْنِزُوهَا»).
- ↑ سند هر دو روایتِ آدرس بعدی معتبرند. در سند حدیث ۹، بهترتیب علی بن ابراهیم، پدرش ابراهیم، صفوان بن یحیی و ذریح محاربی جای دارند که ذریح به گفته مرحوم خویی ثقه است (معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۱۵۱) و معتبربودن افراد دیگر هم اتفاقی است، چنانکه به گفته مجلسی (مرآة العقول، ج۱۹، ص۱۴ و ۱۵) سند حدیث ۸ صحیح و سند ۹ حسن است.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۱، ح۱؛ محمد بن علی صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۵۶، ح۳۵۷۰؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۲۹، ح۲۱۸۹۷. («... عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ آبَائِهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ الْغِنَى»). سند بر مبنای مجلسی (مرآة العقول، ج۱۹، ص۱۳) معتبر است.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۲، ح۸ - ۹؛ محمد بن علی صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۵۶، ح۳۵۶۷. («... نِعْمَ الْعَوْنُ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ»).
- ↑ حسن مصطفوی تبریزی، التحقیق فی کلمات القران، ج۱۲، ص۱۷۷.
- ↑ مقدسی، یدالله، سیره معیشتی معصومان، ص ۶۷