محمد بن حسن بن شمون بغدادی در معارف و سیره رضوی
آشنایی اجمالی
او را از غالیان واقفیه نوشتهاند و در نقل حدیث تضعیف نمودهاند، این محدث در نزد علمای رجال مطرود و وی را فاسد المذهب معرفی کردهاند، گویند او احادیثی را به نفع واقفیه جعل کرده است، او از حضرت رضا و امام جواد و امام هادی(ع) روایت کرده و این سه امام بزرگوار را درک نموده است.
شیخ ابوجعفر طوسی در رجال خود او را از اصحاب امام جواد و امام هادی و امام عسکری(ع) نوشته و گوید: محمد بن حسن بن شمون از غالیان اهل بصره به شمار است و در الفهرست او را از مؤلفان و مصنفان یاد میکند، علامه حلی در خلاصه او را در بخش دوم عنوان کرده و گوید: او از غلاة واقفیه است، به اخبار و روایات و مصنفات او اعتمادی نیست.
ابوالعباس نجاشی در رجال خود گفته: ابوجعفر محمد بن حسن بن شمون بغدادی از واقفیه است و بعد از آن به مذهب غلو و ارتفاع گرایش پیدا نمود، و مدت یک صد و چهارده سال عمر کرد و از هشتاد نفر از راویان امام صادق(ع) نقل حدیث نموده است و در سال ۲۵۸ درگذشت.
محمد بن حسن بن شمون کتابهایی هم تألیف کرد که از آن جمله کتاب سنن و آداب و کتاب مکارم الاخلاق و کتاب معرفت میباشد و کتابی هم در نوادر تالیف کردهاست، کتابهای او جز تعدادی از اخبار و روایات که در آن خلط شده بقیه مورد توجه اهل حدیث میباشد، و پارهای از روایات آن کتابها از نظر سند مخدوش هستند.
شیخ کشی نیز او را در رجال خود ذکر کرده و گوید: محمد بن حسن بن شمون گفت: من برای امام حسن عسکری(ع) نوشتم و از فقر خود شکایت نمودم، و بعد با خود گفتم: مگر امام صادق(ع) نفرمودهاند شکیبایی در فقر با ما بهتر است از توانگری در خدمت دشمنان ما و شهادت در راه ما بهتر است از زندگی با دشمنان ما.
بعد از مدتی از امام حسن عسکری(ع) پاسخ نامه من رسید، امام(ع) نوشته بودند: خداوند متعال شیعیان و دوستان ما را در هنگامی که به گناهان زیادی آلوده شوند با فقر و تنگدستی پاک میگرداند و از لغزشها درمیگذرد و همان گونه که حدیث نفس کردی فقر با ما بهتر از توانگری با دشمنان ما میباشد. ما پناهگاه کسانی هستیم که به ما پناه بیاورند و ما روشنایی برای کسانی میباشیم که بخواهند از ما نور و روشنایی بهدست آورند، و ما نگهدارنده هستیم برای آنهایی که به ما روی بیاورند، هرکس با ما باشد و ما را دوست بدارد در جایگاه بلندی با ما خواهد بود، و هرکس از ما کنارهگیری کند سرانجام گرفتار آتش دوزخ خواهد شد.
او از حضرت رضا(ع) یک حدیث روایت میکند، او میگوید: برای حضرت رضا(ع) نوشتم یکی از یاران ما از بوی دهان خود شکایت میکند، امام(ع) در پاسخ نوشتند: او باید خرمای برانی بخورد، او میگوید: یک بار دیگر نوشتم یکی از دوستان ما یبوست دارد. امام(ع) فرمودند: به او بگویید خرمای برانی را ناشتا بخورد و روی آن آب بنوشد. او به دستور امام عمل کرد و بدنش فربه شد و بیماری رطوبت بر وی غلبه کرد، بار دیگر نوشت و از بیماری جدید خود شکایت نمود، امام برای او نوشتند خرمای برانی را ناشتا بخورید و روی آن آب ننوشید، وی این دستور را به کار گرفت و مزاجش معتدل شد.[۱]
منابع
پانویس
- ↑ عطاردی قوچانی، عزیزالله، راویان امام رضا در مسند الرضا، ص 443-445.