مسئولیت اخلاقی در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

مراد از مسئولیت اخلاقی، مسئولیت در برابر پروردگار است و نتیجه آن مجازات اخروی، در صورت مخالفت با احکام اخلاقی است؛ صرف نظر از اینکه مسئولیت و کیفر دنیوی نیز در میان باشد یا نه. به بیان دیگر، شاخصه مسئولیت اخلاقی، ترتب عقاب اخروی بر ترک عمل خوب و انجام دادن عمل بد است. این مجازات در مورد احکام اخلاقی غیرالزامی، همان محروم شدن از رسیدن به مقامات معنوی و یا از دست دادن مقام معنوی تحصیل شده است. متکلمان مسلمان، شرایط مسئولیت را در برابر دستورهای اخلاقی به چهار دسته تقسیم کرده‌اند: برخی از این شرایط مربوط به اصل تکلیف اخلاقی است: بعضی به فرد دستور دهنده باز می‌گردد؛ پاره‌ای از آنها درباره موضوعی است که دستور اخلاقی به آن تعلق می‌گیرد و شماری دیگر به مکلف مربوط می‌شود[۱]. شرایط نیک بودن دستور اخلاقی، بخش مهم شریعت، و شرایط فردی که شایسته صدور فرمان‌های اخلاقی است، از پیش‌فرض‌های کلامی علم اخلاق است و از آنها در مباحث مربوط به خداشناسی و ضرورت نبوت و دین در علم کلام بحث می‌شود. شمار و شرح مختصر آنها بدین قرار است:.

عقل

از منظر امام، وجود قدرت عقلانی، شرط مسئولیت اخلاقی است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحَاسِبُ الْعِبَادَ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي دَارِ الدُّنْيَا»[۲]؛ بنابراین افرادی که از سلامت عقلانی برخوردار نیستند، مسئولیت اخلاقی ندارند؛ اگرچه سرپرست آنان در مقابل خساراتی که از ناحیه آنان به دیگران می‌رسد، مسئولیت حقوقی دارد. علاوه بر نصوصی از قبیل آن‌چه در بالا بیان شد، یکی از دلایل ضرورت وجود عقل در فاعل، نقشی است که عقل در خصوص علم و آگاهی در فاعل دارد؛ زیرا آگاهی، چنان‌که در پی خواهد آمد، شرط پذیرش مسئولیت اخلاقی است و وجود قوه عقل، مقدمه ضروری آگاهی است و شرط قبول مسئولیت اخلاقی محسوب می‌شود.[۳]

علم یا امکان تحصیل آن

فرد هنگامی مسئولیت اخلاقی دارد که به زشتی آن‌چه باید ترک کند و نیز به خوبی آن‌چه باید انجام دهد و همچنین به چگونگی انجام آن، علم داشته باشد و یا از امکان دست‌یابی به آن برخوردار باشد[۴]. اگر چه این قاعده در کتاب و سنت در موارد متعدد تأیید شده است، نگارنده در این باره به نصی از کلام امام علی (ع) دست نیافت. برای کامل شدن بحث به بعضی از آیات و حدیثی معروف از پیامبر اکرم (ص) در این باب اشاره می‌شود: خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا[۵]. طبق تفسیر متعارف این آیه، خصوصیتی در برانگیختن پیامبر (ص) نیست. در واقع مراد آن است که مردم تا پیش از دادن آگاهی‌های لازم به آنان، کیفر نمی‌بینند. همچنین در قرآن می‌خوانیم: ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا[۶]. در این آیه نیز انسان به تناسب آن‌چه دریافته و یا می‌تواند دریابد، اعم از آگاهی‌ها و استعدادها، مسئول شناخته شده است. نیز پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کیفر نُه چیز از امت من برداشته شده است: خطا، فراموشی، آن‌چه ندانند، آن‌چه نتوانند، آن‌چه بدان توانایی ندارند، آن‌چه به ناچار و از روی اضطرار و یا با اکراه و اجبار انجام می‌دهند، فال بد زدن، وسوسه تفکر در آفرینش، و حسد در صورتی که به زبان یا دست آشکار نشود[۷].

در این حدیث شریف، انسان از مسئولیت اخلاقی و مؤاخذه در نُه چیز معاف شده است که از جمله آنها بازخواست از وظیفه و تکلیفی است که به آن علم و آگاهی نداشته است؛ مگر آنکه نا آگاهی او به تقصیر باشد نه به قصور. به دلیل عدم امکان عقلی تکلیف فراموش‌کار، شخصی که قبلاً به تکلیف اخلاقی خود آگاه باشد و هنگام انجام دادن آن دچار فراموشی شود، فاقد مسئولیت اخلاقی خواهد بود.[۸]

قدرت

بر اساس این شرط، انسان نسبت به آن‌چه توانایی پای‌بندی به آن را ندارد- اعم از فعل یا ترک - مسئولیت اخلاقی ندارد. در حوزه علوم اسلامی این شرط تحت عنوان محال و قبیح بودن تکلیف بما لا یطاق، رایج و مورد اذعان همگان است. تنها اشعریان، مسئولیت اخلاقی را در قبال تکلیف به امر غیر مقدور محال نمی‌دانند. در واقع، دیدگاه آنان در نفی حسن و قبح ذاتی اشیا و نفی هدفمندی افعال الهی، خاستگاه چنین نظریه‌ای بوده است[۹].

خداوند در بیان ضرورت اشتراط قدرت در مسئولیت اخلاقی می‌فرماید: ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا[۱۰]. در آیه دیگر می‌فرماید: ﴿وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا[۱۱] خداوند در اعتقاد و رفتار، فرد را فقط هنگام توانایی مسئول می‌داند و مراتب ایمان را به تناسب اندیشه افراد تعیین می‌کند. همچنین در این آیه نه تنها تکالیف ذاتاً غیر مقدور نفی شده، بلکه تکالیفی که به طور تصادفی و در شرایط خاص، غیر مقدورند، نیز برداشته شده است[۱۲]. همچنین از عدم اضطرار و اکراه و خطا و سهو نیز می‌توان به عنوان شرایط مسئولیت اخلاقی یاد کرد که برای رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر می‌شود[۱۳].[۱۴]

تشدید مسئولیت اخلاقی

بعد از پیدایی مسئولیت اخلاقی، گاهی شرایطی پدید می‌آید که این مسئولیت را تشدید می‌کند. در نظام اخلاقی اسلام به معرفی و تبیین عوامل تشدید مسئولیت اخلاقی اهتمام فراوان شده است. برخی از مهم‌ترین عواملی که از نگاه امام علی (ع) موجب مضاعف شدن مسئولیت اخلاقی می‌شود، به شرح زیر است:

  1. تکرار عمل ناپسند و اصرار بر آن: در تفسیر آیه شریفه ﴿وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۱۵] می‌فرماید: «المعاودة الى الذّنب اصرار»[۱۶]؛ «بازگشت به گناه اصرار بر آن است». همچنین می‌فرماید: «أَعْظَمُ الذُّنُوبِ عِنْدَ اللَّهِ ذَنْبٌ أَصَرَّ عَلَيْهِ عَامِلُهُ‌»[۱۷]؛ «بزرگ‌ترین گناهان نزد خداوند، گناهی است که گناه‌کار بر آن پافشاری کند».
  2. کوچک پنداشتن عمل ناپسند: در این باره می‌فرماید: «أعظم الذنوب عندالله سبحانه ذنب صغر عند صاحبه»[۱۸]؛ «بزرگ‌ترین گناهان نزد خداوند، گناهی است که نزد گناه‌کار کوچک باشد». نیز می‌فرماید: «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِهِ صَاحِبُهُ‌»[۱۹]؛ «سخت‌ترین گناهان، گناهی است که گناه‌کار، آن را سبک شمارد». در کلام علی (ع) حتی گاهی کوچک شمردن گناه از خود گناه ناپسندتر معرفی شده است[۲۰]. تأثیر ناچیزانگاری گناه در تشدید مسئولیت اخلاقی در کلمات امام علی (ع) مضمونی متواتر است که در این جا مجال ذکر همه آنها نیست[۲۱].
  3. آشکار کردن بدی‌ها: امام علی (ع) فرمود: «إِيَّاكَ وَ الْمُجَاهَرَةَ بِالْفُجُورِ فَإِنَّهُ مِنْ أَشَدِّ الْمَآثِمِ»[۲۲]؛ «از آشکار کردن گناهان برحذر باش که از سخت‌ترین گناهان است». همچنین از زبان لقمان حکیم نقل می‌کند که هنگامی که از او پرسیدند: «بدترین مردم کیست؟» پاسخ داد: «کسی که ابایی ندارد که مردم او را در حال بدی انجام دادن گناه ببینند»[۲۳]. تأثیر تظاهر به گناه را در تشدید مسئولیت اخلاقی باید در گناه‌آفرینی آن جامعه جست‌و‌جو کرد. این تظاهر، خود، موجب عمومی شدن زشتی‌ها می‌شود. این سخن امام – چنان‌که گاهی تصور می‌شود- به معنای توجیه زشتی عمل پنهانی نیست، بلکه برای مبارزه با رواج آن در جامعه است.
  4. خوشنودی از گناه: در این باره فرموده اند: «لَا وِزْرَ أَعْظَمُ مِنَ التَّبَجُّحِ بِالْفُجُورِ»[۲۴]؛ «هیچ گناهی بزرگ‌تر از شاد بودن به ارتکاب فسق و فجور نیست». همچنین فرمود: «التَّبَجُّحُ بِالْمَعَاصِي أَقْبَحُ مِنْ رُكُوبِهَا»[۲۵]؛ «شاد بودن به گناهان، قبیح‌تر از ارتکاب آنها است». همچنین می‌فرماید: «تو که اعمال رسوا کننده مرتکب شده‌ای، خنده دندان نما مکن، و کسی که گناهانی کرده، از بلای شب‌گیر و پیشامد ناگهانی ایمن نباشد»[۲۶]. نیک انگاری پلیدی‌ها و خرسندی از آنها به این دلیل که گناه‌کار را از تو به دور می‌سازد، باعث تشدید مسئولیت اخلاقی است که در کلام امام بر آن تأکید شده است.
  5. ارتکاب زشتی و تظاهر به نیکی: امام علی (ع) درباره مسئولیت مضاعف کسانی که در کسوت نیکان هستند و تظاهر به نیکی می‌کنند، اما مرتکب اعمال ناپسند می‌شوند، در هشداری به نوف بکالی، یکی از اصحاب خود، می‌فرماید: «إِيَّاكَ أَنْ تَتَزَيَّنَ لِلنَّاسِ وَ تُبَارِزَ اللَّهَ بِالْمَعَاصِي فَيَفْضَحَكَ اللَّهُ يَوْمَ تَلْقَاهُ»[۲۷]؛ «برحذر باش از این که خود را در نظر مردم آراسته جلوه دهی و با گناه با خداوند رو به رو شوی، که خداوند در روزی که او را دیدار می‌کنی، رسوایت می‌کند».

شاید منشأ این امر، آثار گسترده عمل نا پسندی است که از متظاهران به نیکی، بروز می‌کند و حریم‌ها را در چشم مردم می‌شکند. آن‌چه در این مختصر آورده شد، نه از حیث تنوع مباحث فلسفی اخلاق، جامعیت دارد و نه از حیث عرضه دیدگاه‌های امام علی (ع).

با توجه به نو بودن مباحث و حتی همساز نبودن شکل و ساختار آنها با صبغه دینی، نو بودن شیوه‌شناسی دست‌یابی به مطالب در نصوص دینی و نابسامانی حاکم بر متون روایی، همه و همه، اقتضا می‌کند که در یک ارزیابی واقع‌گرایانه تلاش‌هایی از این دست را تنها مقدمه‌ای بر این بحث بدانیم که با خرده‌گیری‌ها و تلاش‌های بعدی دانشوران، مراحل توسعه خود را طی خواهد کرد.[۲۸]

منابع

پانویس

  1. از جمله ر. ک: علامه حلی، کشف المراد، ص۳۲۲؛ شیخ طوسی، الاقتصاد فی ما یتعلق بالاعتقاد، ص۱۰۷؛ حمصی رازی، شیخ سدید الدین، المنقذ من التقلید، ص۲۸۸.
  2. اصول ستة عشر (اصل زید الزراد)، ص۴. همچنین ر. ک: ری‌شهری، محمد، العقل والجهل فی الکتاب والسنه، ص۱۵۶ - ۱۵۸.
  3. دیلمی، احمد، مقاله «مبانی و نظام اخلاق»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۱۲۵.
  4. ر. ک: شیخ طوسی، الاقتصاد فی ما یتعلق بالاعتقاد، ص۱۱۶ - ۱۱۷؛ علامه حلی، کشف المراد، ص۳۳۲.
  5. «و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمی‌کنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.
  6. «توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند؛ خداوند هیچ کس را جز به آنچه بدو داده است تکلیف نمی‌کند؛ زودا که خداوند پس از سختی، آسانی برگمارد» سوره طلاق، آیه ۷.
  7. کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۶۲؛ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶؛ همو، الخصال، ج۲، ص۴۱۷.
  8. دیلمی، احمد، مقاله «مبانی و نظام اخلاق»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۱۲۵.
  9. ر. ک: تفتازانی، شرح مقاصد، ج۴، ص۲۹۶- ۳۰۶؛ قاضی عضد ایجی، مواقف، ص۳۳۰.
  10. «خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  11. «و ما به هیچ کس جز در خور توانش تکلیف نمی‌کنیم و نزد ما کتابی است که به حقّ، سخن می‌گوید و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره مؤمنون، آیه ۶۲.
  12. ر. ک: علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۵، ص۴۱-۴۳ و ج۲، ص۴۴۳ - ۴۴۴.
  13. ر. ک: دیلمی، احمد، اخلاق اسلامی، ص۸۰- ۸۱.
  14. دیلمی، احمد، مقاله «مبانی و نظام اخلاق»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۱۲۶.
  15. «و کسانی که چون (کار) ناشایسته‌ای می‌کنند یا به خویش ستم روا می‌دارند خداوند را به یاد می‌آورند و از گناهان خود آمرزش می‌خواهند- و چه کس جز خداوند گناهان را می‌آمرزد؟ - و (آن کسان که) بر آنچه کرده‌اند دانسته پافشاری نمی‌کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  16. غررالحکم، ح۱۲۱۲؛ لیثی واسطی، ابوالحسن علی بن محمد، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۹، ح۴۲۵.
  17. غررالحکم، ح۱۰۶۵۹، ۸۷۶۴، ۶۲۵۹، ۳۱۳۱، ۳۲۶۶، ۲۹۳۸، ۲۶۷۶، ۱۴۹۵، ۱۰۷۰، ۸۸۰، ۴۳۴.
  18. غررالحکم، ح۳۱۴۱، ۳۱۴۰، ۵۳۴۵.
  19. نهج البلاغه، حکمت ۴۷۷ و ۳۴۸.
  20. غررالحکم، ح۴۴۹۰.
  21. ر. ک: صدوق، الخصال، ص۲۰۹، ح۳۱ و ص۶۱۶، ح۱۰؛ همو، کمال الدین، ص۲۹۶، ح۴؛ الکافی، ج۲، ص۴۵۶، ح۱۴؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۰؛ تحف العقول، ص۱۰۶؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۳۵۱، ح۴۷؛ صدوق، علل الشرایع، ص۵۹۹، ح۴۹.
  22. غررالحکم، ح۲۶۷۷ و ۹۸۱۱.
  23. راوندی، قطب الدین، قصص الأنبیاء، ص۱۹۷، ح۲۴۸؛ غررالحکم، ح۵۷۰۲؛ بحار الانوار، ج۱۳، ص۴۲۱، ح۱۶.
  24. غررالحکم، ح۱۰۷۶۲، ۱۰۷۰۵، ۸۸۲۳.
  25. غررالحکم، ح۲۰۴۵.
  26. الکافی، ج۲، ص۲۶۹، ح۵؛ جعفریات (الاشعثیات)، ص۲۳۵؛ شیخ مفید، الاختصاص، ۲۵۲؛ بحارالانوار، ج۷۳، ص۳۱۷، ح۴، ص۳۳۴، ح۱۸.
  27. صدوق، الامالی، ص۲۷۸، ح۳۰۸؛ ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر (مجموعه ورام)، ج۲، ص۱۶۴.
  28. دیلمی، احمد، مقاله «مبانی و نظام اخلاق»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۱۲۷.