مصادیق علوم عقلی که خداوند به برگزیدگان خود عطا کرده چیست؟ (پرسش)
مصادیق علوم عقلی که خداوند به برگزیدگان خود عطا کرده چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
مصادیق علوم عقلی که خداوند به برگزیدگان خود عطا کرده چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در اینباره گفته است:
«در قرآن کریم به برخی مصادیق علوم عقلی که خداوند به برگزیدگان خود عطا فرموده، اشاره شده است. میتوان حکمت و مراتبی از علم تأویل را نمونههایی از علوم عقلی یادشده در قرآن کریم شمرد. از آنجا که گنجاندن این مسائل در متن مباحث اصلی، موجب آشفتگی بحث میشد، در این پیوست به بررسی آنها میپردازیم. البته مباحث پیشین، بدون این پیوست نیز کامل است؛ اما بررسی این نمونهها، ما را با ماهیت و ویژگیهای علوم عقلی برگزیدگان خداوند آشناتر میسازد.
١. حکمت حکمت، یکی از نمونههای علوم عقلی است که خداوند در قرآن، صاحبان آن را ستوده است.
حکمت در لغت: ریشه این واژه، به کلمه «حکم» باز میگردد که به معنای منع (باز داشتن و جلوگیری) است[۱]. به همین مناسبت، به افسار حیوانات «حکمة»، گفته میشود[۲]؛ زیرا آنها را از سر کشی و فرار باز میدارد. البته در این واژه نوعی مدح نهفته است. از همین روی - چنان که راغب در المفردات اشاره میکند. این منع باید در جهت اصلاح باشد تا این کلمه بر آن تطبیق کند[۳].
حکمت، بر وزن «فعلة»، به دانشی گفته میشود که خود در معرض ابطال و خطا قرار ندارد و انسان را نیز از خطا باز میدارد. به تعبیر دیگر، حکمت، علم صحیح و مطابق با واقع است که عمل به مقتضای آن، انسان را از خطا و لغزش باز میدارد[۴]. چنین علمی، محکم و خلل ناپذیر است. از همین روی، اتقان و استحکام، از لوازم کار حکیمانه است[۵]. باید توجه داشت از آنجا که ذات مقدس خداوند در معرض خطا و لغزش نیست، حکمت در خصوص افعال الهی، به معنای علم مطابق با واقع خداوند به امور، و ایجاد آنها در نهایت اتقان است؛ اما درباره انسانها، این علم (مطابق با واقع) باید به مرحله عمل نیز برسد تا آنان را از خطا باز دارد[۶]. این علم، ارتباطی نزدیک با عقل دارد و به عبارت دیگر، با تعقل به دست میآید[۷]. جالب است که حکمت و عقل، به لحاظ ریشه لغوی معنایی مشابه دارند. چنان که گفته شد، ریشه واژه «حکمت»، به کلمه «حکم» به معنای منع (باز داشتن و جلوگیری) باز میگردد و به همین مناسبت، به افسار حیوانات «حکمة» گفته میشود؛ زیرا آنها را از سرکشی و فرار باز میدارد. همین معنا و کاربرد، در واژه عقل نیز مشاهده میشود[۸].
بنابراین در کاربردهای حکمت (انسانی)، این ویژگیهای اساسی قابل توجه است:
- حکمت، علمی است مطابق با واقع؛ پس علومی که مطابق با واقع نیستند، حکمت نامیده نمیشوند؛
- حکمت، اثرگذار است و موجب رشد و اصلاح میشود. حکمت، اگرچه از نوع علم است، نه عمل، أما اثرگذاری آن چنان مورد توجه است که در برخی تعاریف، جزئی از معنای آن شمرده شده است[۹]. بنابراین علومی که اثر عملی در جهت منع از خطا و لغزش نداشته باشند، حکمت نامیده نمیشوند؛
- حکمت، ارتباط نزدیکی با عقل دارد. به نظر میرسد حکمت (در بسیاری از موارد)، از نتایج عقل ورزی به شمار میآید؛
- چنین علمی، متقن و مستحکم است.
ویژگی آخر را میتوان از لوازم حکمت دانست. پس از این بررسی لغوی، به بررسی آیاتی میپردازیم که در آن از اعطای حکمت به برخی از بندگان خداوند سخن به میان آمده است.
۲. علم تأویل: آگاهی از تأویل قرآن، از دیگر علومی است که خداوند به برخی از بندگان برگزیده خود عطا کرده است. به نظر میرسد مراتبی از این دانش، در نتیجه تدبر و استنباط عقلانی به دست میآید. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «او کسی است که این کتاب را بر تو نازل کرد. بخشی از آن، آیات «محکم» است که اساس این کتاب میباشد؛ و قسمتی از آن، «متشابه» است؛ اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتاند تا فتنه انگیزی کنند و تأویل (نادرستی) برای آن میجویند؛ در حالی که تأویل آنها را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند. (آنها) میگویند: ما به همه آن ایمان آوردیم. همه از طرف پروردگار ماست. و جز صاحبان عقل، متذکر نمیشوند»[۱۰].
در این آیه، آیات قرآن به دو دسته تقسیم شده اند: آیات محکم، که مرجع و اساس برای فهم آیات قرآناند؛ و آیات متشابه که باید با توجه به محکمات تفسیر شوند[۱۱]. در ادامه این آیه آمده است کسانی که در دلهایشان انحرافاتی است، به آیات متشابه تمسک میکنند تا فتنه انگیزی کرده، تأویلهایی مطابق خواست خود از آیات و ارائه کنند. در مقابل، گروهی که راسخان در علم خوانده شدهاند، در برابر شبهات، گرفتار تردید در باورهای خود نمیشوند.
رسوخ به معنای نفوذ و ریشه دار بودن چیزی است و ثبوت و استحکام آن را میرساند[۱۲]. این وصف در آیه یادشده، رنگ ستایش دارد. بنابراین چنین نیست که راسخان در علم جهل مرکب[۱۳] داشته باشند و بر آن اصرار بورزند. واژه «علم» در تعبیر راسخان در علم نیز همین نکته را میرساند؛ یعنی آنان به دلیل برخورداری از علم، هنگام رویارویی با شبهات، در باور درست خود گرفتار تردید نمیشوند[۱۴].»[۱۵]
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ ر.ک: احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ج۲، ص۱۴۵؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۲۴۸؛ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۶۶؛ محمدبن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۴؛ و....
- ↑ ر.ک: حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۲۴۸؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۶۰؛ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۶۶.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۲۴۸:حکم أصله: منع منعا لإصلاح.
- ↑ محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۶، ص۱۶۱: «الحِكْمَةُ: العِلْمُ بحقَائِقِ الأَشْياءِ عَلَى مَا هِي عَلَيْهِ وَ العَمَل بمُقْتَضَاهَا... الحِكْمَةُ إِصَابَةُ الحَقِّ بالعِلْمِ وَ العَمَلِ»، فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۴۴:یعطی الله الحکمة أی العلم و یوفق للعمل... والحکمة: العلم الذی یرفع الإنسان عن فعل القبیح، مستعار من حکمة اللجام وهی ما أحاط بحنک الدابة بمنعها الخروج وسمیت حکمة لأنها مانعة من الجهل؛ احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر لرافعی، ج۲، ص۱۴۵: (الحکمة) لأنها تسع صاحبها من أخلاق الأردال؛
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح- تاج اللغة وصحاح العربیة، تحقیق و تصحیح احمد عبد الغفور عطار، ج۵، ص۱۹۰۱: الْحَكِيمُ: الْمُتْقِنُ لِلْأُمُورِ.
- ↑ محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۶، ص۱۶۱: فَالحِكْمَةُ مِن اللَّهِ مَعْرفَةُ الأشْياء و إيْجادُهَا عَلَى غايَةِ الأَحْكَام و مِن الإنْسانِ مَعْرفَتهِ و فعْل الخَيْرا؛ همچنین ر.ک: حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۲۴۹.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۲۴۹:الحکمة: إصابة الحق بالعلم و العقل.
- ↑ محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۵، ص۵۰۴: العَقْلُ أَصْلٌ معْنَاه المَنْعُ، وَ مِنْهُ العقالُ لِلبَعِيرِ سُمِّي بِهِ لِأنَّهُ يُمْنَعُ عَمَّا لَا يَلِيقُ؛ همچنین ر.ک: محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۴۶۱؛ احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للمرافعی، ج۲، ص۴۲۲؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۵۷۸.
- ↑ محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۶، ص۱۶۱: و الحِكْمَةُ: العِلْمُ بحقَائِقِ الأَشْياءِ على ما هي عليه و العَمَل بمُقْتَضاها... الحکمة إصابة الحق بالعلم والعمل، فخر الدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۴۴: یعطی الله الحکمة أی العلم و یوفق للعمل والحکمة: العلم الذی یرفع الإنسان عن فعل القبیع، مستعار من حکمة اللجام وهی ما أحاط بحنک الدابة یمنعها الخروج... وسمیت حکمة لأنها مانعة من الجهل؛ و احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر الرافعی، ج۲، ص۱۴۵:(الحِكْمَةُ) لأَنَّها تَمْنَعُ صَاحِبَها مِنْ أَخْلَاقِ الْأَرْذَالِ.
- ↑ ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ ﴿...مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ...﴾ «...برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)اند.».. سوره آل عمران، آیه ۷؛ برای مطالعه بیشتر، ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۱؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۳۲.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص۱۹۶: رَسَخَ الشَّيْءُ رُسُوخاً إِذَا ثَبَتَ فِي مَوْضِعِهِ؛ همچنین ر.ک: محمدبن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۱۸؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۳۵۲؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۱۸.
- ↑ جهل مرکب در جایی است که فردی درباره مسئلهای علم نداشته باشد؛ اما گمان کند که بدان آگاه است. او در واقع گرفتار دو جهل است: جهل به آن مسئله؛ و جهل به نادانی خود. از همین روی، به آن جهل مرکب میگویند.
- ↑ درباره اینکه راسخان در علم چه کسانیاند، در ادامه سخن گفته میشود.
- ↑ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۹۸و۱۰۵.