معنای اکمال دین در آیه ۳ سوره مائده چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
معنای اکمال دین در آیه ۳ سوره مائده چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل بالاتراثبات امامت امام علی در قرآن - نصب الهی امام در قرآن
مدخل اصلیآیه اکمال
تعداد پاسخ۱ پاسخ

معنای اکمال دین در آیه ۳ سوره مائده چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی ربانی گلپایگانی

حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «براهین و نصوص امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«در این باره که مقصود از کمال دین در آیه مورد بحث چیست؟ وجوهی گفته شده است:

  1. مقصود این است که با حضور پیامبر (ص) در حج، احکام حج به صورت کامل به مردم تعلیم داده شد. اما تعلیم کامل احکام را نمی‌توان به عنوان اکمال دین به شمار آورد، به ویژه اینکه میان تعلیم احکام حج و نومیدی کافران از دین اسلام رابطه معقولی وجود ندارد.
  2. مقصود از اکمال دین، این است که باقیمانده احکام مربوط به حلال و حرام در سوره مائده نازل شده و پس از آن درباره حلال و حرام حکمی نازل نشده است. این وجه نیز با روایات بسیاری که از طریق اهل‌سنت درباره نزول احکامی پس از حجه‌الوداع نقل شده است سازگاری ندارد، مانند نزول آیه کلاله در آخر سوره نساء، و آیه ربا، چنان‌که در صحیح بخاری از ابن‌عباس روایت شده است که آیه ربا آخرین آیه نازل شده بر پیامبر اکرم (ص) است.
  3. مقصود این است که مشرکان حق ورود به مسجد الحرام را نداشتند و مسلمانان بدون اختلاط با مشرکان می‌توانستند در خانه خدا عبادت کنند. این وجه نیز نادرست است، زیرا اولاً: این مطلب، یک سال قبل از حجه‌الوداع تحقق یافته بود و ثانیاً: خالص شدن مسجد الحرام از وجود مشرکان و یأس آنان از عبادت در آن مکان مقدس، مستلزم یأس عموم مشرکان و کافران از دین اسلام نبود، در حالی که – همان‌گونه که در آغاز بیان شد - نومیدی کافران از دین اسلام با کامل شدن دین اسلام پیوند استواری دارد[۱].
  4. مقصود این است که با اعلان ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) در غدیر خم از سوی پیامبر اکرم (ص) بقای دین اسلام تضمین شد. این وجه در احادیثی از امامان اهل‌بیت (ع) وجود دارد. در این روایات از ولایت امیرالمؤمنین (ع) و اهل‌بیت معصوم پیامبر (ص) به عنوان آخرین فریضه الهی یاد شده است[۲]. مقصود از فرایض در این روایات، فرایض مهم و اساسی اسلام است، چنان‌که در روایات اهل‌بیت (ع) از ولایت به عنوان پنجمین فریضه مهم اسلامی در کنار نماز، روزه، زکات و حج یاد شده است. بنابراین، بر فرض صحت روایات نقل شده از طریق اهل‌سنّت مبنی بر نزول برخی احکام پس از حجه‌الوداع، منافاتی با این روایات مشاهده نمی‌شود. کمال یک نظام یا یک مجموعه در گرو آن است که اولاً: اجزا و عناصر لازم در شکل‌گیری آن تحقق یابد و ثانیاً: عامل و ضامن بقا و استمرار آن مشخص گردد. اجزای تشکیل دهنده شریعت اسلامی از آغاز تا روز غدیر بیان شده بود و عامل بقا و استمرار آن در غدیر خم مشخص و اعلان شد، و همین امر سبب یأس و نومیدی کافران از این شد که بتوانند از استمرار دین اسلام جلوگیری کنند[۳].

از سوی دیگر، برای آنکه مسلمانان پس از رسول خدا (ص) و در زمان‌های دیگر از احکام اسلام به صورت کامل آگاه شوند، باید پیشوای معصومی در میان آنان وجود داشته باشد که از همه آنچه پیامبر اکرم (ص) در تبیین معارف و احکام اسلام باز گفته است، آگاه باشد و باب علم و حکمت پیامبر (ص) به شمار آید. او کسی جز امیرالمؤمنین (ع) نبود که پیامبر اکرم (ص) در غدیر خم، ولایت و امامت وی را به مسلمانان اعلام کرد[۴] و[۵]»[۶].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. المیزان، ج۵، ص۱۷۱-۱۷۳؛ نیز ر.ک: مجمع البیان، ج۳، ص۱۵۹؛ مفاتیح الغیب، ج۱۱، ص۱۳۸؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۶، ص۲۴۵.
  2. رک: تفسیر عیاشی.، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۲۹، باب ما نص الله عزوجل و رسوله علی الائمة (ع) واحدا بعد واحد، حدیث۴.
  3. ر. ک: المیزان، ج۵، ص۱۷۹-۱۸۱؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۶، ص۲۴۴.
  4. انما أکملت الفرائض بالولایة لأن النبی (ص) أنهی جمیع ما استودعه الله من العلم الی علی صلوات الله علیه، ثم الی ذریته الأوصیاء واحدا بعد واحد، فلما اقامهم مقامه و تمکن الناس من الرجوع الیهم فی حلالهم و حرامهم و استمر ذلک بقیام واحد به بعد واحد کمال الدین وتمت النعمة والحمد لله. تفسیر صافی، ج۲، ص۳۷۵.
  5. المراد باکمال الدین بالولایة أن دین النبی (ص) انما یحفظ و یبقی و یوضح بالوصی، فمع عدم تعیین الوصی یکون الدین ناقصة فی معرض الزوال والضیاع (مرآة العقول، ج۳، ص۲۵۸)؛ و کان کمال الدین بولایة علی لانه لما نصب للناس ولیا و اقیم لهم اماما صار معولهم علی اقواله و افعاله فی جمیع ما یحتاجون الیه فی أمر دینهم ثم علی خلیفته من بعده، و هکذا الی یوم القیامة، فلم یبق لهم من امر دینهم ما لا یمکنهم الوصول إلی علمه، فکمل الدین بهم و تمت من بعده النعمة بوجودهم واحدا بعد واحد (مرآة العقول، ج۳، ص۲۶۱).
  6. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۳۱۶.