نهاد وکالت در معارف و سیره امام کاظم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

در عصر عباسی، امامان شیعه(ع) به جهت محدودیت‌هایی که در ارتباط با شیعیان داشتند، تشکیلات گسترده و مطمئنی به نام نهاد یا سازمان وکالت ایجاد کردند تا از طریق آن، شیعیان بتوانند نیازهای شرعی و دینی خود را برطرف سازند. این تشکیلات به صورت مختصر از عصر امام صادق(ع) و در قالب نمایندگان امام در شهرهای مهم شیعه‌نشینی، مثل کوفه، آغاز شد و در زمان امام کاظم(ع) نظم و گستردگی بیشتری یافت و شکل رسمی به خود گرفت. با رسمی شدن نهاد وکالت، رفت‌ و‌ آمدهای پنهانی وکلای امام با شیعیان به طور کمی و کیفی سازمان یافتند. این نهاد به تدریج در عصر امام هادی و امام عسکری(ع) و سپس عصر غیبت، به اوج گسترش و انسجام خود رسید و بیشتر مناطق شیعه نشین را زیر پوشش خود قرار داد[۱]. با وجود سخت‌گیری‌های خلافت عباسی بر شیعیان و زندانی شدن امام کاظم(ع)، تنها سازمان وکالت بود که می‌توانست مسیر ارتباطی شیعیان را با امام(ع) به طور منظم حفظ کند. بیشتر وکلا از نظر فرهنگی نیز در قالب نقل حدیث مواریت و فرهنگ اهل بیت(ع)، نقش مهمی را در فرهنگ‌سازی ایفا می‌کردند. گاهی امامان شیعه به دلایل امنیتی و جو اختناق، نمی‌توانستند، جانشین خود را در سطح گسترده معرفی کنند، از این جهت شیعیان در حیرت و سرگردانی می‌ماندند، وکلا با تشکیل جلساتی جانشین امام را معرفی و شیعیان را در امر امامت راهنمایی کرده و از سرگردانی نجات می‌دادند[۲]. تشکیل سازمان وکالت از برکات اندیشه‌های زلال سیاسی امام کاظم(ع) و از مهم‌ترین شواهد گسترش تشیع از سوی آن حضرت است. با توجه به تلاش مأموران حکومتی برای شناسایی و کنترل گروه‌های شیعی، امام کاظم(ع)، مخفیانه به مدیریت و کنترل پیروان خود از نظر سیاسی و عقیدتی پرداخت و از آنان نیروهای متمرکزی پدید آورد[۳].

سازمان وکالت کارکردهای مهم اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیاری داشت. در حوزه خدمات اجتماعی، وکلا کمک‌های مالی ائمه(ع) را به شیعیان نیازمند می‌رساندند. در حوزه سیاسی، برخی وکلا و نمایندگان (باب‌ها) ائمه(ع) با نفوذ در مناصب مهم دستگاه خلافت عباسی، زمینه خدمت به شیعیان را فراهم می‌آوردند و به مظلومان و شیعیانی که با دستگاه خلافت سروکار پیدا می‌کردند، کمک‌رسانی می‌کردند. امام کاظم(ع) علی بن یقطین را که در قالب شبکه وکالت دستورهای خود را از آن حضرت می‌گرفت، وزیری از میان اولیای الهی خواند که به وسیله او بلاها و گرفتاری‌ها را از دوستانش رفع می‌کند[۴].

وکلایی مانند علی بن یقطین افزون بر تسهیل مشکلات شیعیان با استفاده از مقامات اداری خویش، خدمات شخصی نیز برای امام کاظم(ع) انجام می‌داند[۵].

حسن بن علی بن یقطین می‌گوید: «امام کاظم(ع) اگر خود به چیزی نیاز داشت، یا امر مهمی بود، به پدرم می‌نوشت که: «اشْتَرِ لِي كَذَا وَ كَذَا وَ اتَّخِذْ لِي كَذَا وَ كَذَا، وَ لْيَتَوَلَّ ذَلِكَ لَكَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ» و در غیر موارد یادشده، فقط می‌نوشت: «اشْتَرِ لِي كَذَا وَ كَذَا»[۶]. از این گزارش بر می‌آید که از مهم‌ترین راهبرد محوری امام برای نفوذ در دستگاه خلافت، کمک به شیعیان و رفع ظلم از آنان بوده است. به همین جهت به علی بن یقطین تأکید داشت که برای رفع گرفتاری‌های شیعیان در دستگاه خلافت عباسی باقی بماند[۷].

سازمان وکالت در عصر امامان بعدی نیز نقش بسیار مؤثری از نظر سیاسی برای شیعیان ایفا کرد. وکلا با نفوذ در دستگاه خلافت بنی عباس شیعیانی را که در دستگاه حکومتی بودند، تشویق می‌کردند تا برادران ایمانی خود را در دستگاه عباسی به کار گیرند، به نیازمندان شیعه کمک مالی کنند، و مشکلاتشان را برطرف کنند[۸].

منابع

  1. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲

پانویس

  1. جهت آگاهی از دامنه و گستردگی این شبکه برای نمونه ر.ک: کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۵۲۴ و ۵۲۵ و ۵۱۳؛ ابن بابویه قمی، کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۸۷؛ قمی، تاریخ قم، ص۲۱۱. برای آگاهی بیشتر ر.ک: جباری، سازمان و وکالت و نقش آن در عصر ائمه(ع).
  2. اشعری، المقالات و الفرق، ص۹۷ و ۹۸.
  3. ادیب، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، مترجم: اسدالله مبشری، ص۲۱۴.
  4. بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج۱۷، ص۲۹۵.
  5. برای تفصیل ر.ک: جباری، سازمان وکالت، ج۱، ص۳۳۳.
  6. عطاردی، مسند الامام الکاظم(ع)، ج۱، ص۴۲۷.
  7. کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۴۳۵؛ مفید، الارشاد، ص۲۷۴-۲۷۵؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۹۷.
  8. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۴۵.