وکالت
(تغییرمسیر از وکلا)
مقدمه
- منصبی است که به شخص مورد اعتماد واگذار میشود و ائمه (ع) و نایبان آنان، گاهی افرادی را بهعنوان وکیلان خود انتخاب میکردند. هدف اصلی وکالت در اوایل، جمعآوری خمس، زکات و انواع دیگر خیرات و مبرات برای امامان از ناحیه شیعیان بود؛ گرچه امکان دارد اهداف دیگری در آن زمان دربر داشته باشد، لکن مآخذ به ندرت آنها را ثبت کردهاند.
- امام صادق (ع) آنچنان هوشیارانه فعالیتهای سازمان وکالت را هدایت میکرد که عباسیان به هیچ عنوان قادر نبودند از وجود آن آگاهی یابند. آن حضرت از روی تقیه، از پیروانش میخواست تا وظایفی را نسبت به سازمان انجام دهند، بیآنکه بدانند در واقع کارگزاران او هستند[۱]. شیخ طوسی روایت میکند: "نصر بن قابوس لخمی، بیست سال وظیفه وکالت او را انجام داد، بدون آنکه بداند واقعا بهعنوان وکیل حضرت منصوب است[۲].
- خلفای عباسی از سال ۱۹۷ ه.ق به بعد، از زمان مأمون سیاست و روش جدیدی را برای کنترل و مراقبت بیشتر و دقیقتر امامان اتخاذ نمودند و آن عبارت از اقامت اجباری آنها در پایتخت بود. این سیاست بر امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری (ع) تحمیل شد. لذا آنها جهت ارتباط با پیروان خود مجبور شدند به گسترش سازمان وکالت بپردازند، تا در هرشرایطی بتوانند اهداف الهی خود را که هدایت و راهنمایی مردم باشد، پیگیری کنند. به مرور زمان ائمه (ع) به علت عدم امکان تماس مستقیم با پیروانشان، مسؤولیتهای بیشتری را به وکلا واگذار میکردند.
- و اما در دوران غیبت صغری، غیر از چهار نائب خاص، افراد دیگری نیز از سوی حضرت ولی عصر (ع) سمت وکالت داشتهاند. این افراد در گوشه و کنار در میان شیعیان بوده و با ارتباط با آن حضرت، مشکلات مردم و شیعیان را حل میکردهاند. تفاوت عمده این وکلا با چهار نائب خاص در این بوده که:
- نائب با خود حضرت روبهرو میشد، نامهها و اموال را تسلیم میکرد و خواستههای آنان را به عرض آن حضرت میرساند و پاسخهای لازم را دریافت میکرد، ولی نمایندگان مستقیما با امام در ارتباط نبودند، بلکه با واسطه نائب بوده است.
- مسؤولیت نائب در نگهداری مردم و حفظ دین در غیاب امام، مخصوص منطقهای خاص نبود، ولی وکیل و نماینده فقط در یک ناحیه و شهر مسؤولیت داشت، لذا نائب در هر زمان بیش از یک نفر نبود، ولی تعداد نمایندگان بیشتر بودهاند.
- و اما اسامی تعدادی از وکلای حضرت: حاجز بن یزید (ملقب به وشّاء)، محمد بن جعفر اسدی، ابن مهزیار، احمد بن اسحاق اشعری، قاسم بن علاء، محمد بن شاذان، ابو عبد اله بزوفری، احمد بن الیسع، ابراهیم بن محمد همدانی، ابو هاشم جعفری، حسن بن قاسم بن علاء، العطار، العاصمی، ایوب بن نوح، احمد بن اسحاق (رازی)، محمد بن احمد (ابو جعفر)، ابراهیم بن محمد، حسن بن محبوب زراد، عمرو اهوازی، ابو محمد وجناتی، عبد اله بن جعفر حمیری، اسحاق بن محمد، قاسم بن محمد همدانی، بسطام علی، حسن بن هارون بن عمران همدانی، حسن بن عیسی عریضی، یحیی بن محمد عریضی، محمد بن احمد بن جعفر قطان.
- این وکلا زیر نظر نواب اربعه (به سرپرستی امام زمان (ع)) توانستند سازمان سفارت و نیابت را در مقطع حساس بهطور شایسته اداره نمایند و مذهب شیعه را از گزند حوادث مصون دارند[۳]. در برخی منابع از وکلا به نمایندگان حضرت مهدی (ع) و یا نمایندگان نواب حضرت تعبیر شده است[۴].
- فرهنگسازی جریان غیبت حضرت ولی عصر (ع) از زمان رسول اعظم (ص) شروع شده و تا غیبت صغرای حضرت ادامه پیدا کرد. هرچه جریان امامت به عصر غیبت نزدیک میشد، زمینهسازی برای غیبت حضرت نیز، بیشتر میشد.
- مهمترین فعالیتی که اهل بیت (ع) در راستای زمینهسازی عصر غیبت امام زمان (ع) نمودند، تأسیس و ساماندهی سازمان نیابت و وکالت بود.
- ائمه معصوم (ع) به ویژه از زمان امام کاظم (ع)، نهاد وکالت را با هدف حفظ ارتباط خویش با مردم و ایجاد مجرای مطمئن در جمعآوری خمس، زکات و نذورات، پاسخگویی به پرسشهای فقهی و عقیدتی شیعیان و توجیه سیاسی آنان، برقراری پل ارتباطی میان مردم و امام و زمینهسازی برای زمان غیبت، تأسیس و ساماندهی کردند. خلفای بنیعباس نیز، در مقابل کوشیدند، با نفوذ در این سازمان، ضمن شناسایی وکلا، آن نهاد را نابود کند[۵].
- توسعه و توجّه به نظام وکالت تا جایی پیش رفت که اصلیترین برنامه امام عسکری (ع) زمینهسازی برای دوران غیبت بود[۶]. ایشان با نامهنگاری به مناطق مختلف، شیعیان خاص خود را از تولد حضرت مهدی (ع) آگاه میکردند و در فرصتهای مناسب آن بزرگوار را به یاران خاص خود نشان میدادند و با صدور اعلامیهها و بیانیههای کلّی و عمومی، صفات حضرت مهدی (ع) را پس از ظهور و قیامشان اعلام میداشتند. آن بزرگوار برای آمادگی مردم و درک شرایط غیبت، تماس خود را با شیعیان محدود کردند و با آنها از پشت پرده سخن میگفتند و به پرسشها و مراجعات با نامه پاسخ میدادند[۷].
- حضرت حجت بن الحسن عسکری (ع) در شرایطی به امامت رسیدند که دستگاه حکومت، به فشارها و سختگیریهای خود بر شیعیان افزوده بود و با اختناق، فقر و کشتار، تهدیدشان میکرد. فتنههای مختلفی چون قرامطه و زنگیان رخ مینمود و دستگاه حکومت آن را به شیعیان نسبت میداد تا از این راه، بهانهای برای سرکوبی شیعه یافته باشد.
- در جامعه آن روز، اختلافهای مذهبی، فرقهای، قومی و طبقاتی نیز، به اسفناکی اوضاع دامن میزد. ظهور مدّعیان مهدویت با نیابت، حوزه تشیّع و معارف اسلامیرا تهدید میکرد. افزون بر این، در این دوره نمیتوان از عیّاشیها و خوشگذرانیهای خلفا و شکاف عمیق میان فقرا و اغنیا هم، چشم پوشید [۸].
- در دوره غیبت صغری، امام (ع) کوشیدند، مردم را برای غیبت کبری آماده کنند. در این دوره، برای حمایت شیعیان و تحکیم باور آنان، به کمک نواب و وکلا، آنها را راهنمایی کردند.
- گاهی خود در پوششهای گوناگون به دیدار شیعیان میرفتند و مشکلات آنان را حل میفرمودند. ایشان با صدور توقیعاتی در لعن اشخاص مدّعی نیابت، مدّعیان دروغین را به مردم معرّفی میکردند. امام (ع) از نیازهای جامعه در حوزههای مختلف نیز غافل نبودند. صدور توقیعاتی با مضامین فقهی، حقوقی، مالی، اخبار غیبی، حوادث آینده و شفای بیماران، گواه این مهم است[۹].
- امام زمان (ع) از راه نوّاب شیعیان را تغذیه فکری و فرهنگی میکردند و شیعیان سردرگم را به مسیر اصلی بر میگرداندند و پرده از چهره غلات، نایبان دروغین بر بابیت[۱۰] بر میداشتند[۱۱]. نواب نیز، میکوشیدند از راه پنهان داشتن نام و مکان حضرت، دستگاه حکومت را از آن بزرگوار منحرف و جان آن حضرت را از گزند حوادث مصون دارند و در عین حال، دودلی و سرگردانی مردم درباره وجود امام مهدی (ع) را بزدایند. سازماندهی و سرپرستی سازمان وکالت، از دیگر اقدامات نواب بهشمار میرفت. آنها اموال مردم را اخذ و در مجرای خود توزیع میکردند. نوّاب، پل ارتباطی مردم با امام عصر (ع) بودند. سؤالها و مشکلات مردم را بر امام عرضه داشته و پاسخ (شفاهی یا توقیع) را دریافت میکردند و به مردم ارائه میدادند. نواب در کنار این فعالیتها، شیعه را برای پذیرش غیبت کبری آماده میکردند[۱۲].
- به مدّت ۶۹ سال، یعنی از سال ۲۶۰ه.ق تا سال ۳۲۹ه.ق (سال درگذشت آخرین نائب خاص امام زمان (ع)) غیبت صغری شکل گرفت و در این غیبت، مردم به واسطه نواب خاص میتوانستند مشکلات و مسائل خویش را به عرض امام برسانند و توسط آنان پاسخ دریافت دارند و حتّی گاه به دیدار امام برسند؛ از این رو، میتوان گفت: در این مدت امام (ع) هم غائب بود، هم غائب نبود[۱۳].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۳۵.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۳۴۷.
- ↑ آخرین امید، داود الهامی، ص ۱۲۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۵۸.
- ↑ ر. ک: تاریخ تشیع، ج۱، ص۲۹۱.
- ↑ ر. ک: زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ص۲۷۷.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۲۱۳.
- ↑ ر. ک: درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص۱۶۶-۱۷۴.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۲۱۴.
- ↑ یعنی کسانی که مدّعی ارتباط با امام زمان (ع) هستند.
- ↑ ر. ک: نواب اربعه و عظمت مقام هر یک، صص ۳۱-۴۶.
- ↑ تاریخ تشیع، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۲؛ درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص۱۹۵.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۲۱۵.