هانی بن نیار انصاری در تاریخ اسلامی
هانی بن نیار بن عقبة | |
---|---|
تاریخ درگذشت | ۴۱ هجری قمری |
محل زندگی | مدینه، حجاز |
دین | اسلام |
اطلاعات علمی | |
استادان | عبدالله بن قیس الأشعری |
شاگردان | ابوبکر بن ابی جهم عدوی، براء بن عازب انصاری، مغیرة بن أبی بردة کنانی، بشیر بن یسار حارثی، جابر بن عبد الله انصاری |
- پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
وی فرزند نیار بن عمرو بن عبید بن عمرو بن کلاب، از تیره بلی از قبیله قضاعه[۱] و حلیف بنی حارثه[۲] بود. شهرت او به کنیه است[۳]. هانی نام اوست[۴] اگرچه بعضی نام او را حارث[۵] و مالک بن هبیرة بن عبید[۶] هم گفتهاند که احتمال دارد فرد اخیر، شخص دیگری باشد که به خطا نامش به ابوبرده نسبت داده شده است؛ زیرا روایاتی که او از پیامبر نقل کرده، با روایاتی که ابوبرده نقل کرده، تفاوت دارد.
ابن حبان، جد ابوبرده را عقبه ذکر کرده است[۷] که به احتمال عقبه، تصحیف عبید باشد. بعضی او را به قبیله اسلم نسبت دادهاند[۸]. که این نسبت خطاست.
ابن اثیر[۹] و ابن حجر[۱۰] به غیر از مدخل ابوبردة بن نیار، مدخلی تحت عنوان ابوبرده خال جمیع بن عمیر دارد که گفته شده این ابوبرده، همان ابوبردة بن نیار است. ابن اثیر[۱۱] هم مدخل دیگری به نام ابوبرده غیر منسوب، در کنیه او جداگانه آورده است؛ در حالی که هر سه نفر یکی هستند و روایتی که ابن اثیر از ابوبرده غیر منسوب آورده، ابن سلمه[۱۲] - با اندکی اختلاف در نقل - و ابن ابی شیبه[۱۳] و نسائی[۱۴] همان را به نقل از ابوبرده فرزند نیار آوردهاند.
همچنین بعضی در مدخل عبدالرحمان بن نیار[۱۵] اسلمی[۱۶] که به نقل از ابن منده آوردهاند، گفتهاند نام ابوبرزه اسلمی[۱۷] نضلة بن عبید است و نام ابوبرده اسلمی، هانی است و کسی که نام ابوبرده را عبدالرحمان نقل کرده، به خطا رفته است[۱۸]. احتمال دارد نساخ قبل از ابن منده، در روایتی که راوی آن عبدالرحمان بن جابر بن عبدالله عن أبی بردة بن نیار بوده، سهواً یا به اشتباه "جابر بن عبدالله عن" را انداخته باشند و اسم ابوبرده را از این جهت عبدالرحمان تصور کرده باشند. در اصل نسبت اسلمی به ابوبرزه صحیح است.
هانی یعنی همین ابوبرده، دایی[۱۹] و به نقلی عموی براء بن عازب[۲۰]، و امسعد دختر ساعدة بن جشم، مادر وی بود[۲۱]. به گفته ابن سعد[۲۲] نسل او باقی مانده؛ اگرچه ابن اثیر[۲۳] آن را نفی کرده است.
ابوبرده در بیعت عقبه دوم در کاروان هفتاد نفری شرکت داشت[۲۴]. وی در جنگ بدر[۲۵]، أحد. یکی از آن دو فردی بود که اسب داشتند[۲۶]. خندق و غزوات دیگر شرکت داشت[۲۷]، وی حتی در فتح مکه[۲۸] و غزوه حنین پرچمدار قبیله بنی حارثه بود[۲۹]. او در سریه محمد بن مسلمه در ذیالقصه نیز همراه او بود[۳۰].
از ابوبرده درباره حضورش در غزوات گزارش شده است. زمانی که رسول خدا (ص) به سوی بدر خارج شد، ابوبرده دایی ابوامامة بن ثعلبه به او گفت: ای پسر خواهر! تو نزد مادرت بمان. ابوامامه به او گفت: تو نزد خواهرت باش. این مطلب به رسول خدا (ص) گفته شد، حضرت به ابوامامه فرمود: "نزد مادرت بمان". سپس ابوبرده با حضرت به بدر رفت[۳۱].
پس از بازگشت رسول خدا (ص) از بدر، آن حضرت غنایم بدر و غنایم سریه نخله را میان مسلمانان تقسیم کرد و سهم هر قوم را پرداخت[۳۲]. ابوبرده که در جنگ بدر، اسب زمعة بن اسود را به غنیمت گرفته بود، به هنگام تقسیم غنایم آن اسب به خودش رسید[۳۳]. وی در جنگ بدر با مشرکان جنگید و حتی سر سه نفر از مشرکان را برای حضرت آورد و گفت دو نفر از آنان را خودم کشتم[۳۴]. وی جبار بن سفیان[۳۵] یا به نقل ابن اسحاق، جابر بن سفیان[۳۶] - یکی از آن دو، جبار یا جابر تصحیف است. را کشت و معبد بن وهب را اسیر کرد، یا به نقلی، او را هم به قتل رساند[۳۷].
در جنگ احد وقتی پیامبر در حال حرکت بود و سپاه از مزرعه مربع بن قیظی منافق گذشت، آن منافق سخنی گفت که اسید بن حضیر پاسخش را داد. در این هنگام دُم اسب ابوبرده به شمشیر او گیر کرد و آن را از غلاف بیرون کشید و ابوبرده آن را به دست گرفت. حضرت فرمود "شمشیرت را در نیام کن، که خیال میکنم شمشیرها به زودی کشیده میشوند»[۳۸]؛ یعنی حضرت تفأل به آغاز جنگ زد.
او در غزوه احد به همراه جُعال بن شراقه، شاهد جنگیدن و به شهادت رسیدن فرمانده تیراندازان، عبدالله بن جبیر بود؛ زیرا آخرین فردی بود که از کوه رمات (جبل الرماة) پایین آمد و به مسلمانان پیوست[۳۹] و در کنار خوات بن جبیر به شدت با مشرکان درگیر شدند. جعال که در کنار آنان میجنگید، نزدیک بود به دست مسلمانان کشته شود؛ زیرا آنان میگفتند او فریاد میزد محمد کشته شده است، تا آنکه ابوبرده و خوات به نفع او گواهی دادند که او با مشرکان در جنگ بود و فریاد کننده، کسی دیگر بوده است[۴۰].
وقتی دو سپاه (مسلمانان و مشرکان) باهم در آمیخته بودند و همدیگر را نمیشناختند، ابوبرده یک زخم بر اسید بن حضیر وارد کرد و همچنین ابوزعنه، دو زخم بر بدن ابوبرده زد، بدون آنکه متوجه شود این زخمها را بر افراد مسلمان وارد میکند. از این روی ابوبرده هرگاه ابوزعنه را میدید، میگفت: ببین با من چه کار کردی. این خبر به حضرت رسید، فرمود: "ای ابوبرده! این زخم تو در راه خداست و اجر تو با خدا خواهد بود. مثل آن است که مشرکان به تو زخم زده باشند و هر کس چنین کشته شده باشد، (یعنی به اشتباه مسلمانی مسلمان دیگر را کشته باشد) شهید است»[۴۱].
زمانی که مسلمانان شنیدند رسول خدا (ص) کشته شده است، پا به فرار گذاشتند. ابوبرده تیری در چله کمان خود قرار داد تا به طرف فراریان پرتاب کند، ولی حضرت فراریان را صدا زد. وقتی مسلمانان صدای پیامبر را شناختند، گویی که مصیبتی به آنان نرسیده است[۴۲].
از ابوبرده گزارش شده که در غزوه حنین، رسول خدا (ص) زیر درختی استراحت میکرد و شمشیر و کمانش را بر درخت آویزان کرده بود. ناگاه کسی با شمشیر بالای سر آن حضرت ایستاد و به ایشان گفت: چه کسی تو را امروز حفظ میکند؟ فرمود: خدا. من شمشیر را برداشتم، ولی حضرت مانع شد و فرمود: "ای ابوبرده! ساکت و آرام باش". ابوبرده میگوید: من شروع به فریاد کشیدن کردم تا کسی آن شخص را ببیند و او را بکشد. سپس حضرت فرمود: "ای ابوبرده دست از این مرد بردار که خداوند نگهدار و حافظ من است تا دین خود را بر همه ادیان پیروز کند»[۴۳].
از ابوبرده، از زمان خلافت ابوبکر تا زمان خلافت عثمان اطلاعی یافت نشد. وی از اصحاب امیرمؤمنان علی (ع) به شمار میرفت[۴۴] و در جنگهای جمل، صفین و نهروان در کنار آن حضرت بود[۴۵].
وقتی ابوعبس، عبدالرحمان بن جبر در سال ۳۸ درگذشت، به هنگام دفن او، ابوبرده همراه سلمة بن سلامه و چند نفر دیگر داخل قبرش شدند[۴۶].
وی از رسول خدا (ص) چندین روایت نقل کرده است[۴۷] که یکی از این روایات، درباره حدود اسلامی است. براء بن عازب خواهرزاده ابوبرده، بشیر بن یسار برادرزاده او، عمیر بن عقبة بن نیار و فرزند عمیر، سعید، جمیع بن عمیر و جابر بن عبدالله و فرزندش عبدالرحمان و تعدادی دیگر، از ابوبرده روایت کردهاند[۴۸].
مرگ او را به اختلاف در زمان خلافت معاویه[۴۹] به سال ۴۱، ۴۲، ۴۴ و ۴۵ گفتهاند[۵۰]. که در مدینه درگذشت[۵۱].[۵۲]
جستارهای وابسته
- نیار بن عمرو بن عبید بن عمرو بن کلاب (پدر)
- امسعد دختر ساعدة بن جشم (مادر)
- براء بن عازب (خواهرزاده)
- بشیر بن یسار (برادرزاده)
- عبدالرحمان بن هانی بن نیار انصاری (فرزند)
منابع
پانویس
- ↑ ابن کلبی، ج۳، ص۱۱؛ ابن سعد، ج۳، ص۳۴۴.
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۳۴۴؛ مزی، ج۳۳، ص۷۱؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۴۶.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۵۰۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۲۲۷؛ ابن ماکولاء ج۷، ص۴۳۸.
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۳۴۴؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۵۹ و ج۸، ص۲۲۷؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۴۳۱؛ ابن ابی حاتم، ج۳، ص۸۲.
- ↑ یحیی بن معین، ج۱، ص۱۵؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۵۹؛ مزی، ج۳۳، ص۷۱.
- ↑ مزی، ج۳۳، ص۷۱؛ ر. ک: مالک بن هبیره.
- ↑ مشاهیر، ص۴۹.
- ↑ ابن حبان، ثقات، ج۳، ص۴۳۱؛ مزی، ج۳۳، ص۷۲.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۲۵.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۳۲-۳۱.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۲۸.
- ↑ ابن سلمه، ج۴، ص۲۲۸.
- ↑ ابن ابی شیبه، ج۵، ص۴۹۴.
- ↑ نسائی، ج۱، ص۲۳۱.
- ↑ ابن حجر، ج۴، ص۳۰۵.
- ↑ ابونعیم، ج۴، ص۱۸۳۴؛ ابن اثیر، ج۳، ص۳۲۶.
- ↑ ر. ک: مدخل ابوبرزه اسلمی.
- ↑ ابونعیم، ج۴، ص۱۸۳۴؛ ابن اثیر ج۳، ص۴۹۵؛ ابن حجر، ج۴، ص۳۰۵.
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۳۴۴؛ ابن حبان، مشاهیر، ص۴۹؛ همو، الثقات، ج۳، ص۴۳۱؛ ابن ابی حاتم، ج۳، ص۸۲؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۴۳۸؛ ابن اثیر، ج۵، ص۵۲.
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۵۹؛ ابن ابی حاتم، ج۳، ص۲.
- ↑ خلیفة بن خیاط، ص۱۴۸.
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۳۴۴.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۲۵.
- ↑ موسی بن عقبه، ص۲۰۵؛ ابن سعد، ج۳، ص۴۵۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۱۹۳؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۲.
- ↑ موسی بن عقبه، ص۲۵۵؛ ابن هشام، ج۲، ص۵۰۹؛ واقدی، ج۱، ص۱۵۸؛ ابن کلبی، ص۱۱.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۲؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۴۶.
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۳۴۴؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۴۶.
- ↑ واقدی، ج۲، ص۸۰۰؛ ابن سعد، ج۳، ص۳۴۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۲؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۴۶.
- ↑ واقدی، ج۳، ص۹۶.
- ↑ واقدی، ج۲، ص۵۵۱.
- ↑ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۵۷؛ طبرانی، ج۱، ص۲۷۲؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۳۹.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۱۸.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۷۸.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۱۵۱.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۵۳۰.
- ↑ سرخسی، ج۳، ص۱۰۲۵؛ واقدی، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۲۱۸.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۲۳۳.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۲۹۴.
- ↑ واقدی، ج۳، ص۸۹۱.
- ↑ زید بن علی، ص۲۵۱.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۲؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۴۶.
- ↑ ابن حبان، صحیح، ج۱۰، ص۴۶۶؛ همو، الثقات، ج۳، ص۲۵۵؛ حاکم نیشابوری، ج۳، ص۳۵؛ ابن اثیر، ج۳، ص۲۸۳ و ج۵، ص۲۴۸.
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۳۴۴؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۸۳؛ بخاری، الصحیح، ج۲، ص۴؛ بیهقی، ج۳، ص۲۸۴؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۴۳۸؛ مزی، ج۳۳، ص۷۱.
- ↑ مزی، ج۳۳، ص۷۱؛ ابن حجر، ج۴، ص۶۰۰.
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ ابن ابی حاتم، ج۳، ص۸۲؛ باجی، ج۳، ص۱۳۴۹؛ ابن عبد البر، ج۴، ص۱۷۲.
- ↑ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۸.
- ↑ ابن حبان، مشاهیر، ص۴۹.
- ↑ مرادینسب، حسین، مقاله «ابوبرده بن نیار انصاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۱۴۴-۱۴۵.