وظیفه تفسیر قرآن (وظایف نایب امام)
قلمرو تبیین قرآن توسّط علما
واضح است که تفاوت تفسیر و تبیین مقام عصمت با تفاسیر علماء امّت، با وجود جایگاه والایی که دارند، در چه سطح است و چرا دانشمندان و اندیشمندان نمیتوانند جانشین امام در تفسیر قرآن باشند.
در عین حال، این موضوع از بنیادیترین سؤالاتی است که در زمان حضرات ائمه (ع) مطرح میشده؛ لذا در ادامه، به پاسخ آن بر اساس بیان امام باقر (ع) میپردازیم. ایشان در احتجاجی که با ادریس نبی (ع) در مسجدالحرام داشتند، به این مطلب پرداختهاند.
امام صادق (ع) که خود یکی از حاضران در مجلس بودند، ماحصل ماجرا را به این ترتیب نقل فرمودند: "سالیانی قبل، در موسم حج، همراه با پدرم امام باقر (ع) در حال طواف کعبه بودیم که ناگهان شخصی، درحالی که نقاب بر چهره داشت، از محلّی نامعلوم به ما نزدیک شد. پدرم با دیدن او طواف خود را ناتمام گذاشت و گویی سخن محرمانهای داشت، ما سه نفر را به گوشه خلوتی برد. آن شخص به پدرم گفت: درود و سلامتی بر شما ای فرزند رسول خدا (ص)؛ پس چنین ادامه داد: مطالبی دارم؛ میخواهید من از شما بپرسم و یا شما از من بپرسید؛ میخواهید من اخبار غیبی به شما بگویم و یا شما بگویید. پدرم فرمود: همه اینها میشود. او گفت: پس من میپرسم؛ به شرطی که چیزی را از من مخفی نکنید و خلاف آنچه در دل دارید مگویید. پدرم فرمود: این عمل را کسی انجام میدهد که در قلب او دو علم مخالف وجود داشته باشد و خداوند ابا دارد که اولیائش دو علم متضاد داشته باشند. آن مرد گفت: سؤال من از همین جا شروع میشود: به من بگویید علمی که در آن اختلافی نیست چیست؟ پدرم در پاسخ فرمود: همه علم در نزد خداوند است و آنچه که بندگانش باید بدانند، در نزد اوصیای پیامبرش (ع) است.
در این هنگام آن مرد نقاب از چهره برداشت و به طور مستقیم بر جای خود نشست و گفت: این همان جوابی است که میخواستم و برای همان به نزد شما آمدم. اکنون به من بگویید آن علم را اوصیاء چگونه میدانند؟
امام (ع) فرمود: همانطور که رسولش (ص) میداند؛ با این تفاوت که رسولان الهی (ع) فرشته وحی را میبینند و صدای او را میشنوند؛ ولی اوصیاء نمیبینند، ولی میشنوند و محدَّث هستند. اکنون میخواهم سؤال سختی را از شما بپرسم. به من بگویید این علم چه خصوصیّتی دارد که برای دیگران ظاهر نمیشود ولی برای رسولش (ص) آشکار میگردد؟ پدرم خندید و فرمود: خداوند چنین علمی را تنها در قلوب کسانی قرار میدهد که از عهده امتحان الهی به خوبی برآمده باشند؛ چنانکه رسول خدا (ص) از عهده آنها برآمد و با وجود اذیّتها و مسخرهکردنهای قوم خود، صبر کرد و احکام الهی را در وقت آن اعلان نمود و کمترین تردیدی در دعوت الهی به خود راه نداد... .
در این هنگام بود که آن مرد خود را معرفی کرد و گفت: من الیاس نبی (ع) هستم و همه آنچه فرمودی را میدانستم؛ ولی برای اطمینان اصحابتان آن را سؤال کردم. اکنون مطلبی را به طور جدال احسن با شما درباره امامت مطرح میکنم تا اگراصحابتان با مخالفین مطرح کنند، همه آنها را ساکت و مبهوت خواهند کرد، به آنها بگویید: آیا برای رسول خدا (ص) راهی جز از طریق وحی در فهم علوم الهی وجود داشت (علومی که مردم بنا بر برهان لطف، در طریق هدایت محتاج آن هستند و اگر آن علوم به آنها نمیرسید، هرگز طریق هدایت را نمییافتند)؟
قطعاً جواب منفی است؛ یعنی راهی جز از طریق وحی وجود ندارد؛ چنانکه قرآن خود میفرماید: ﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى﴾[۱].
سپس سؤال کنید که آیا در چنین علم آسمانی، میتواند اختلاف و تردید وجود داشته باشد؛ یعنی هر روز نظر جدیدی مطرح شود و حکم آن با روز قبل تفاوت کند؟ پاسخ آنها بیتردید منفی است. در احکام الهی و علوم آسمانی تردید و اختلافی نیست؛ چنانکه خود فرمود: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا﴾[۲].
سپس به آنها بگویید که آیا کسانی مانند افراد عادّی امّت - در هر مرتبه علمی که باشند - که در فتاوا و اظهارنظرهایشان درباره قرآن و احکام الهی اختلاف و تردید وجود دارد، میتوانند در جایگاه رسول خدا (ص) بنشینند و مانند ایشان احکام الهی را بگویند؟
اگر بگویند نه، سؤال کنید کسی که مانند رسول خدا (ص)، به طور قاطع و بدون تردید، درباره قرآن و احکام الهی حکم میکند، آیا میتواند به علوم الهی، جز از طریق وحی و الهامات ربّانی، دست پیدا کند؟
جواب آنها قطعاً مورد دومی است؛ زیرا علوم الهی در مکنون غیب است و از طرق عادّی برای کسی حاصل نمیشود؛ چنانکه خود فرمود: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۳]
پس، از آنها بپرسید که آیا همه آیات قرآن محکم است و در مدلول آنها تردیدی نیست؟ و یا برخی آیات متشابه است و امّت در فهم مدلول آن دچار تردید و اشتباه میشود؟ آنها خواهند گفت که قطعاً آیاتی از قرآن متشابه است؛ و به این آیه استناد میکنند: ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ﴾[۴].
سپس بپرسید: چه کسی باید متشابهات قرآن را که در آن اختلاف پیش میآید حل کند و اختلاف را از امّت بردارد؟ آنها خواهند گفت: راسخین در علم؛ زیرا خداوند خود فرمود: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ﴾[۵]. و از آنها بپرسید: راسخین در علم، که به باطن قرآن راه ندارند و تفسیر آیات و متشابهات قرآن را از باطن آن بیان میکنند، چه علامتی دارند، تا سایر مردم آنها را بشناسند؟
بر مبنای آنچه در علامت علوم الهی گفته شد، جواب آن است که او کسی است که در عملش اختلاف نیست؛ یعنی نه خود شک در گفتارش دارد و نه دیگران، با معجزاتی که از او میبینند، به گفتار او تردید میکنند. در نتیجه، او در همه عمر خود، کلامی نمیگوید که خلاف گفتار دیگرش باشد و در هیچ زمانی شک در صحّت گفتار خود ندارد. اگر بگویند: او کیست؟ به آنها بگویید: رسول خدا (ص) است. و آنها تأیید میکنند.
سپس سؤال کنید که آیا پیامبر (ص) همه مطالب قرآن را تبلیغ کرد یا نه؟ اگر بگویند آری، که رسوا شدهاند؛ زیرا این همه سؤالات بیانتها وجود دارد که کسی جواب آن را از قرآن نمیداند. و اگر بگویند:خیر، پس سؤال کنید که پاسخ آن را چه کسی باید بدهد؟ آیا خداوند نفرمود: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾[۶]. پس چه کسی باید به تبیین آنها بپردازد؟
بنابراین، باید راسخینی در قرآن باشند که در همه زمانها تفسیر همه این امور را بدانند.
مخالفین امامت ناچارند پاسخ دهند: بله. سپس از آنها بپرسید: بعد از رسول خدا (ص)، آن راسخ در علم که اختلافی در علمش نیست، چه کسی است؟ اگر این جایگاه منحصر در رسول خدا (ص) باشد، پس خداوند همه آنهایی را که در اصلاب مردانند ضایع کرده و تا قیام قیامت، امّت را در شک و تردید – که خود شعبهای از کفر است- نگه داشته و این خلاف حکمت و عدل الهی است (و با برهان خلف که صریح عقل است، مخالف است). پس خداوند باید بعد از رسول خدا (ص) کسانی را در میان امّت قرار دهد که آنها راسخ در علم باشند و در علومشان کمترین تردید و اختلافی نباشد.
اگر بپرسند که علامت این افراد چییست؟ جواب آن است که ایشان باید مانند رسول خدا (ص) مؤیّد من عندالله باشند تا در کلام و علمشان اختلاف و تردیدی نباشد؛ چنانکه خداوند درباره قرآن فرمود: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا﴾[۷].
اگر بگویند: علمای امّت مصداق راسخین در علم هستند و آنها اختلافات را با ارجاع به قرآن حل میکنند، به آنها بگویید: قرآن کتاب صامت است و آیا میتواند در اختلافی که از خود او برخواسته داوری کند؟ بنابراین، چارهای نیست جز آنکه همیشه همراه قرآن صامت، قرآن ناطقی در رتبه رسول خدا (ص) باشد تا مردم را در فتنهها و شبهات و تفسیر قرآن، به علم یقینی و قطعی برساند"[۸].
بنابراین، با وجود علما، اختلاف قرائات از دین و تفسیر سلیقهای از دین حل نمیشود؛ زیرا منشأ اختلاف قرائتها و تفسیرهای گوناگون در میان خود علما، برداشتهای مختلف ایشان از دین است.
نکته مهم در این مسئله آن است که این همه اختلاف علماء اسلام و حتّی شیعه امامیّه در مسائل اعتقادی و عبادی و حتّی سیاسی، صرفاً ناشی از سوء برداشت و هوای نفس نیست؛ تا بتوان با مراجعه به عالمی عادل آن را حل نمود؛ بلکه علّت در علم ناقص آنها است که چون مستقیماً به سرچشمه اصلی ارتباط ندارند، بعد از مطالعه و تدبّر فراوان، باز هم به نتایج مختلفی میرسند. در این صورت، تکلیف امّت در هنگام بروز اختلافات میان علماء و تشتّت در اصول و فروع اسلام چیست؟ و آیا خداوند برای امّت آخرالزمان که پیامبری بعد از رسول اکرم (ص) برای آنان نخواهد آمد، هیچ راهی برای خروج از بنبست قرار نداده است؟[۹].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «که همنشین شما گمراه و بیراه نیست و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۲-۵.
- ↑ «آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات "محکم" (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) "متشابه" (/ چند رویه) اند» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ «در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ «و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.
- ↑ روایت ملاقات ادریس نبی با امام باقر (ع) به طور مبسوط در الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ﻫ.ق)، ج۱، ص۲۴۵ بیان شده. متن اصلی قسمت ترجمه شده، با نقل به معنا، به این صورت است: «فَقُلْ لَهُمْ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ فَإِنْ قَالُوا مَنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ فَقُلْ مَنْ لَا يَخْتَلِفُ فِي عِلْمِهِ فَإِنْ قَالُوا فَمَنْ هُوَ ذَاكَ فَقُلْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) صَاحِبَ ذَلِكَ فَهَلْ بَلَّغَ أَوْ لَا فَإِنْ قَالُوا قَدْ بَلَّغَ فَقُلْ فَهَلْ مَاتَ (ص) وَ الْخَلِيفَةُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُ عِلْماً لَيْسَ فِيهِ اخْتِلَافٌ فَإِنْ قَالُوا لَا فَقُلْ إِنَّ خَلِيفَةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) مُؤَيَّدٌ وَ لَا يَسْتَخْلِفُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِلَّا مَنْ يَحْكُمُ بِحُكْمِهِ وَ إِلَّا مَنْ يَكُونُ مِثْلَهُ إِلَّا النُّبُوَّةَ- وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَمْ يَسْتَخْلِفْ فِي عِلْمِهِ أَحَداً فَقَدْ ضَيَّعَ مَنْ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ مِمَّنْ يَكُونُ بَعْدَهُ فَإِنْ قَالُوا لَكَ فَإِنَّ عِلْمَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) كَانَ مِنَ الْقُرْآنِ فَقُلْ- ﴿حْمَ * وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ * إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ *﴾ إِلَى قَوْلِهِ- ﴿إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ﴾ فَإِنْ قَالُوا لَكَ لَا يُرْسِلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا إِلَى نَبِيٍّ فَقُلْ هَذَا الْأَمْرُ الْحَكِيمُ الَّذِي يُفْرَقُ فِيهِ هُوَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ الَّتِي تَنْزِلُ مِنْ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ أَوْ مِنْ سَمَاءٍ إِلَى أَرْضٍ فَإِنْ قَالُوا مِنْ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ فَلَيْسَ فِي السَّمَاءِ أَحَدٌ يَرْجِعُ مِنْ طَاعَةٍ إِلَى مَعْصِيَةٍ فَإِنْ قَالُوا مِنْ سَمَاءٍ إِلَى أَرْضٍ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ أَحْوَجُ الْخَلْقِ إِلَى ذَلِكَ فَقُلْ فَهَلْ لَهُمْ بُدٌّ مِنْ سَيِّدٍ يَتَحَاكَمُونَ إِلَيْهِ فَإِنْ قَالُوا فَإِنَّ الْخَلِيفَةَ هُوَ حَكَمُهُمْ فَقُلْ ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾ إِلَى قَوْلِهِ ﴿خَالِدُونَ﴾ لَعَمْرِي مَا فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ وَلِيٌّ لِلَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ إِلَّا وَ هُوَ مُؤَيَّدٌ وَ مَنْ أُيِّدَ لَمْ يُخْطِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ عَدُوٌّ لِلَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ إِلَّا وَ هُوَ مَخْذُولٌ وَ مَنْ خُذِلَ لَمْ يُصِبْ كَمَا أَنَّ الْأَمْرَ لَا بُدَّ مِنْ تَنْزِيلِهِ مِنَ السَّمَاءِ يَحْكُمُ بِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ كَذَلِكَ لَا بُدَّ مِنْ وَالٍ فَإِنْ قَالُوا لَا نَعْرِفُ هَذَا فَقُلْ لَهُمْ قُولُوا مَا أَحْبَبْتُمْ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ (ص) أَنْ يَتْرُكَ الْعِبَادَ وَ لَا حُجَّةَ عَلَيْهِمْ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) ثُمَّ وَقَفَ فَقَالَ هَاهُنَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بَابٌ غَامِضٌ أَ رَأَيْتَ إِنْ قَالُوا حُجَّةُ اللَّهِ الْقُرْآنُ قَالَ إِذَنْ أَقُولَ لَهُمْ إِنَّ الْقُرْآنَ لَيْسَ بِنَاطِقٍ يَأْمُرُ وَ يَنْهَى وَ لَكِنْ لِلْقُرْآنِ أَهْلٌ يَأْمُرُونَ وَ يَنْهَوْنَ وَ أَقُولَ قَدْ عَرَضَتْ لِبَعْضِ أَهْلِ الْأَرْضِ مُصِيبَةٌ مَا هِيَ فِي السُّنَّةِ وَ الْحُكْمِ الَّذِي لَيْسَ فِيهِ اخْتِلَافٌ- وَ لَيْسَتْ فِي الْقُرْآنِ أَبَى اللَّهُ لِعِلْمِهِ بِتِلْكَ الْفِتْنَةِ أَنْ تَظْهَرَ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ فِي حُكْمِهِ رَادٌّ لَهَا وَ مُفَرِّجٌ عَنْ أَهْلِهَا فَقَالَ هَاهُنَا تَفْلُجُونَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ع)...» (الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ﻫ.ق)، ج۱، ص۲۴۶).
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۳۴۲-۳۴۷.