چرا عدم انسجام اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
چرا عدم انسجام اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / کلیاتی از مهدویت / فرهنگ مهدویت |
مدخل اصلی | آسیبشناسی مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
چرا عدم انسجام اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد میرتبار، در کتاب «آسیبشناسی جامعه منتظر» در اینباره گفته است:
«رفع نیازهای یک دیگر، از اهداف زندگی اجتماعی و برقراری روابط میان انسانها است. جامعهشناسان، همبستگی و انسجام اجتماعی را برای پایایی و پویایی سازمان اجتماعی، ضرورتی انکارناپذیر دانستهاند[۱]. برخی جامعهشناسان جامعه را چنین تعریف کردهاند: "عدهای از افراد که برای ارضای نیازهایشان با هم روابط اجتماعی دارند"[۲]. در همه انسانها نیازهایی وجود دارد که به تنهایی نمیتوانند آنها را برآورده سازند. هرچه وابستگی بین عدهای بیشتر و روابط شدیدتر باشد، افراد احساس نزدیکی بیشتری به هم میکنند و انتظار رفع نیازها نیز بیشتر میشود[۳].
مذهب و آموزههای دینی، از عواملی است که روابط اجتماعی را فزونی میبخشد؛ از این رو دین اسلام بحث حقوق متقابل برادران دینی را مطرح کرده، بسیار بر آن تأکید مینماید. چنانکه امام صادق (ع) در پاسخ به درخواست شخصی که اصرار بر بیان حقوق برادران دینی را داشت فرمود: "میترسم بگویم و تو نتوانی انجام بدهی". آنگاه راحتترین حق را این چنین بیان میکند: هر آنچه بر خود میپسندی، بر او هم بپسند و هر چه بر خود نمیپسندی، بر او هم مپسند[۴].
این روایت و امثال آن، هشدار مهم به آسیب تشتّت و افتراق میان مؤمنان به خصوص منتظران است؛ زیرا انتظار برای رفع نیازهای متقابل نیز شدید است؛ بنابراین مهدی باوران که در اعتقاد و باور به حضرت اشتراک دارند و در ابراز این علاقه به حضرت و نمود ظاهری آن نیز مشترک شدهاند، باید در رفع نیازهای یکدیگر بیشتر کوشا باشند. روایات نیز به این نکته اشاره دارد: هر کس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار، مظهر [[[اخلاق نیک]] اسلامی باشد[۵].
اما متأسفانه روابط اجتماعی مهدییاوران و منتظران که باید براساس اندیشه مهدوی، نزدیک و صمیمی باشد، حتی در اماکن مقدس مثل مسجد جمکران آنگونه نیست که انتظار میرود و این خود آسیب جدی است. نمونه آن نزاعهای لفظی میان برخی زائران، آن هم به دلیل مسایلی چون محل نشستن، مکان پارک ماشین و غیره است.
روایات اسلامی در گرایش خود از عصر پیش از ظهور، به وجود گسست اجتماعی در میان افراد و گروههای اجتماعی اذعان میکند. بنابر روایات، مردم و اجتماعات پیش از ظهور در آتش تفرقه و جدایی خواهند سوخت و بشر یکدل و یکسو نخواهد بود. همواره بیشتر جامعه در اندیشه و عمل با یک دیگر در تضاد، تنش و ناسازگاری خواهند بود؛ به عبارت صریحتر باید گفت، جامعه پیش از ظهور، جامعه همبسته و منسجم و همگرا نیست. در ظاهر، استوار و آراستهاند و به حیات خود ادامه میدهند؛ اما در باطن و زیربنای جامعه، از همپاشیده و متزلزل هستند. نوع مردم در جوامع پیش از ظهور به جای همیاری و همفکری، به کوبیدن یکدیگر مشغول میشده، به نابودی همدیگر کمر همت میبندند. امیرمؤمنان علی (ع) در توصیف جامعه گسلخورده و از همگسیخته پیش از ظهور میفرماید: «وَ وَا أَسَفَى مِنْ فَعَلَاتِ شِيعَتِي مِنْ بَعْدِ قُرْبِ مَوَدَّتِهَا الْيَوْمَ كَيْفَ يَسْتَذِلُّ بَعْدِي بَعْضُهَا بَعْضاً... كُلُّ حِزْبٍ مِنْهُمْ آخِذٌ مِنْهُ بِغُصْنٍ أَيْنَمَا مَالَ الْغُصْنُ مَالَ مَعَهُ»[۶]؛
ای افسوس از رفتار شیعیان ما. پس از امروز که اینگونه به هم دوستی نزدیک دارند. چگونه پس از من برخی از آنان، برخی دیگر را خوار سازند و بعضی برخی دیگر را میکشند. هر دسته و گروه از آنان به شاخهای درمیآویزند و به هر سوی که شاخه بچرخد، آنان نیز میچرخند.
در برخی روایات، از امام حسین (ع) چنین آمده است: «لَا يَكُونُ الْأَمْرُ الَّذِي تَنْتَظِرُونَهُ حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ يَتْفُلُ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ وَ يَشْهَدَ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْكُفْرِ وَ يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً»[۷]؛
امری ظهور را که انتظارش دارید، تحقق نخواهد یافت تا آن هنگام که از یک دیگر بیزاری جویید و آب دهان به روی یک دیگر بیندازید و برخی از شما برخی دیگر را کافر خوانند و برخی برخی دیگر را لعنت کنند.
امام باقر (ع) نیز تیرگی روابط اجتماعی و کنشهای ناهنجار در جوامع پیش از ظهور را اینگونه توصیف میکنند: «لَا يَقُومُ الْقَائِمُ (ع)إِلَّا عَلَى خَوْفٍ شَدِيدٍ وَ زَلَازِلَ وَ فِتْنَةٍ وَ بَلَاءٍ يُصِيبُ النَّاسَ... وَ اخْتِلَافٍ شَدِيدٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ تَشَتُّتٍ فِي دِينِهِمْ وَ تَغَيُّرٍ مِنْ حَالِهِمْ حَتَّى يَتَمَنَّى الْمُتَمَنِّي الْمَوْتَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً مِنْ عِظَمِ مَا يَرَى مِنْ كَلَبِ النَّاسِ وَ أَكْلِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً»[۸]؛ قائم قیام نمیکند، مگر زمانی که ترس شدید و زلزله و فتنه و بلایی بر مردم عارض شود، زمانی که مردم دچار اختلاف شدیدی شوند و در دینشان پراکندگی و در حالشان دگرگونی ایجاد شود؛ به گونهای که شخص صبح و شام از درندهخویی مردم آرزوی مرگ میکند.
این روایات سازمان اجتماعی پیش از ظهور را گزارش میدهند. جامعهای که به تشتت و پراکندگی فکری و کنشی دچار است و روابط اجتماعی در آن از هم گسیخته و اتحاد و یکپارچگی در آن جای خود را به تفرقه و جدایی داده است»[۹].