چرا معصوم همیشه مطابق علم غیب خود عمل نمیکند؟ (پرسش)
چرا معصوم همیشه مطابق علم غیب خود عمل نمیکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
چرا معصوم (ع) همیشه مطابق علم غیب خود عمل نمیکند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگر از این پرسش
- معصومان (ع) چه محذوراتی داشتند که گاهی به علم غیب خود عمل نمیکردند؟
- معصومان (ع) چرا از علم غیب بهره نمیگرفتند؟
پاسخ نخست
آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی در کتاب «معارف دین» در اینباره گفتهاست:
«انبیا و ائمه (ع) در روش زندگی و سلوک، معاشرات و معاملات و مجالست با اصحاب و مؤمنین و اغیار و اخیار و فجّار، به طور عادّی و متعارف رفتار میفرمودند، و به علم و قدرتی که به آنها اعطا شده، جز در موارد استثنایی، عمل نمیکردند؛ و از راه علم امامت از خود دفع خطر و فقر و امراض و ابتلائات را نمیفرمودند؛ چون غیر این روش، نقض غرض و منافی با حکمت و هدف بعثت انبیا و نصب ائمه (ع) است. روش و رفتار آنها در زندگی دنیا از معاملات و معاشرات، زناشویی، پوشیدن، نوشیدن و خوردن و خوابیدن و حال تندرستی و بیماری، صلح و جنگ، فقر و توانگری و حکومت و سیاست باید سرمشق دیگران باشد. به مردم درس زهد و قناعت، صبر و صداقت و پرهیزگاری، پارسایی و رضا و تسلیم و توکّل بدهند و اگر از علوم غیرعادّی خود در امور زندگی استفاده کنند، این مقاصد و مصالح تأمین نمی شود؛ و عمل و زندگی آنها نمونه و سرمشق و قابل پیروی و تأسّی نمی گردد»[۱].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله جوادی آملی؛ |
---|
آیتالله جوادی آملی، در کتاب «توصیهها، پرسشها و پاسخها» و در «تفسیر سوره احقاف» در اینباره گفته است:
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی نویسنده کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در پاسخ به این پرسش گفته است:
«ائمه (ع) در بسیاری از مواقع نیازی نمیدیدند از علم غیبی خود استفاده کنند؛ چرا که مصلحت یا ضرورت اقتضا میکرد استفاده نکنند. در واقع باید گفت هرجا که خدای متعال صلاح بداند آنان به علم غیب دسترسی پیدا میکنند؛ به این معنا که ممکن است ائمه (ع) اراده علم غیب کنند، اما خدای متعال به خاطر مصلحتهایی سدّ باب کند و از آنجایی که اراده ائمه (ع) مطابق با اراده الهی است به علم غیب دست پیدا نمیکنند؛ این موضوع در روایات نیز آمده است. شاید این سؤال پیش بیاید که مگر میشود اهل بیت (ع) چیزی را اراده کنند و خدا آن را اراده نکند؟ بله امکان دارد؛ اهل بیت (ع) امکان آن را بیان کردهاند؛ نه اینکه از تحقق آن خبر بدهند؛ برای نمونه درباره شهادت بعضی از اهل بیت (ع) روایاتی هست؛ هرچند این روایات به لحاظ سندی قوی نیست، اما این احتمال را مطرح میکند که مثلاً امکان دارد بعضی از مواقع خدای متعال علم به مسموم بودن غذا را در لحظه خوردن از امام بگیرد و او بخورد و قضا الهی محقق شود؛ حتی اگر از آن آگاهی داشت امام بهخاطر قضا و قدر الهی آن غذا را میخورد. این همانند شرکت کردن در جنگی است که میدانیم برگشتی وجود ندارد و قطعاً کشته میشویم؛ ولی چون دفاع از اسلام وظیفه است شرکت میکنیم. آنچه اهمیت دارد این است که امام به وظیفه خود عمل میکند. این پاسخ را درباره آیه۱۱۲ سوره شورا نیز میتوان بیان کرد»[۵].
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر قدردان قراملکی، در کتاب «امامت» در اینباره گفته است:
«با وجود علم غیب امامان (ع) بر حوادث و اعمال انسان، آن بزرگواران تنها موظف و مکلف بر عمل به علم ظاهری و عادی خودشان بودند و گرنه اختلال امور لازم میآمد، که به برخی اشاره میشود:
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین عابدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی در «وبگاه رسمی خود» در پاسخ به این پرسش آورده است:
«معصومین علم غیب دارند ولی علم غیب تکلیفآور نمیباشد؛ یعنی در رفتار و اعمال معمولی هر کس باید به روش عادی عمل کند مثلاً پیامبر اکرم (ص) با علم غیب خود همیشه میداند که چه کسی سارق است اما هیچگاه طبق این علم خود عمل نمیکند و هر اختلافی که باشد به مردم میگوید چه کسی شاهد دارد یا چه کسی قسم میخورد. با اینکه با علم غیب خود به خوبی میداند که حق با کیست ولی از علم غیب استفاده نمیکند بلکه به ظاهر عمل میکند»[۷].
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر طاهری در کتاب «تحقیقی پیرامون امامت عامه و خاصه» در اینباره گفتهاست:
«طبق ادله ائمه به تمام حوادث به صورت جزیی آگاهند، لکن مأمور نیستند که به علمشان عمل کنند و اساسا وظیفه امام و رعیت فرق دارد. (...) لذا مرحوم مجلسی (...) چنین میگوید: کسی که مقدرات خدا و علل و اسباب آنها را نمیداند، میتواند از آنها دوری و اجتناب کند و به اجتناب مکلف شود، اما کسی که به جمیع حوادث و پیشآمدها عالم است، چگونه ممکن است او ره به اجتناب و دوری از آن مکلف کرد، اگر چنین تکلیفی ممکن باشد لازم میآید که هیچ یک از مقدرات نسبت به او واقع نشود، پس ائمه (ع) به جمیع حوادث و بلاهایی که بر آنها واقع میشد عالم بودند و تکلیف هم نداشتند که طبق این علم عمل کنند و از آن بلاها اجتناب و دوری ورزند، چنان که پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) منافقین را میشناختند و از عقاید فاسد آنها آگاه بودند، ولی مکلف نبودند که از آنها دوری کنند و با آنها معاشرت و ازدواج نکنند یا آنها را بکشند، یا طرد نمایند تا زمانی که عمل موجب قتل و طرد از آنها مشاهده شود. (...) پس ائمه به تمامی حوادث آگاه بودند، لکن مأمور نبودند که بر طبق علم و آگاهی غیبیشان عمل نمایند، بلکه به ظاهر امر همانند مردم عادی عمل میکردند»[۸].
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین رنجبر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رنجبر، در مقاله «بررسی علم امام حسین به شهادت» در اینباره گفته است:
«انبیا و امامان معصوم(ع) دوگونه علم و آگاهی داشت: علم ظاهری و علم باطنی. آنان در مقام علم ظاهری، مکلف به رعایت ظاهر هستند و وظایف اجتماعی خویش را بر اساس این تکلیف انجام میدهند، اما در مقام آگاهی باطنی، بر اساس علمی که خداوند در جهت انجام رسالت و امامت در اختیار آنان قرار داده، از پایان حوادث و جریانات روزگار و از جمله سرنوشت خویش، با خبر هستند. البته علم غیبی، تکلیفآور نبوده، چرا که تکلیف جایی است که اختیار باشد، در حالی که علم غیبی امامان(ع) به اعتقاد برخی از اندیشمندان بزرگ شیعه، علم به لوح محفوظ است که تخلفناپذیر است. از این رو امام (ع) دیگر اختیاری ندارد تا خلاف آن علم، عمل کند. تقسیم و تفکیک علم به ظاهری و باطنی و این که علم غیبی تکلیفآور نیست، امری است که بسیاری از علما و متکلمان شیعی آن را پذیرفتهاند. علامه مجلسی در این باره مینویسد: "کسی که به علل و اسباب مقدرات واقعی آگاهی ندارد، میتواند از آنها دوری کند و به اجتناب مکلف شود، اما کسی که به جمیع حوادث و پیشآمدها، عالم است، چگونه ممکن است او را به اجتناب از آن مکلف نمود؟ چرا که اگر چنین تکلیفی ممکن باشد، لازم میآید که هیچ یک از مقدرات نسبت به وی واقع نشود. پس امامان(ع) [به جمیع حوادث و بلاهایی که برای آنان واقع میشود، عالم هست]، امّا تکلیف ندارند که در بیشتر این تکالیف، طبق این علم عمل کنند [و از آن بلاها اجتناب و دوری کنند.]... امام حسین (ع) میدانست که اهل عراق با او نیرنگبازی و پیمانشکنی میکنند و خودِ او با اولاد و اصحابش کشته میشوند و بارها از این مطلب خبر میداد، ولی مکلف به عمل به این علم نبود، که به عراق نرود و جان خود را حفظ کند. بلکه مکلف به ظاهر امر بود، چرا که کوفیان نهایت یاریشان را بذل کردند و برای حضرت نامه نوشته و با او مکاتبه کرده و وعده بیعت به وی دادند و از مسلم بن عقیل پیروی کردند".[۹] باید که ایشان انبیا و امامان (ع)] به علم واقع مکلف نباشند، و در تکالیف ظاهره با سایر ناس شریک باشند، چنانچه ایشان در باب طهارت و نجاست اشیا و ایمان و کفر عباد به ظاهر مکلف بودند، واگر به علم واقع مکلف میبودند، بایست که با هیچکس معاشرت نکنند و همه چیز را نجس دانند و حکم به کفر اکثر عالم بکنند و اگر چنین میبود حضرت رسول (ص) دختر به عثمان نمیداد و عایشه و حفصه را به حباله خود درنمیآورد. پس حضرت امام حسین (ع) به حسب ظاهر مکلف بود که با وجود اعوان و انصار، با منافقان و کفار جهاد کند و با وجود بیعت زیاده از بیست هزار کس و وصول زیاده از دوازده هزار نامه از کوفیان بیوفا اگر حضرت تقاعد میورزید واجابت ایشان نمینمود، ایشان را به ظاهر بر حضرت حضرت بود و حجت الهی بر ایشان تمام نمیشد.[۱۰] اینگونه علم موهبتی، به موجب ادله عقلی و نقلی که آن را اثبات میکند، قابل هیچگونه تخلف نیست و تغیر نمیپذیرد، سر مویی به خطا نمیرود و به اصطلاح، علم است به آنچه در لوح محفوظ ثبت شده است و آگاهی است از آنچه قضای حتمی خداوندی به آن تعلق گرفته است و لازمه این مطلب، این است که هیچ گونه تکلیفی به متعلق این گونه علم از آن جهت که متعلق این گونه علم است و حتمی الوقوع است تعلق نمیگیرد و هم چنین قصد و طلبی از انسان با او ارتباط پیدا نمیکند؛ زیرا تکلیف همواره از راه امکان، به فعل تعلق میگیرد و از راه این که فعل و ترک، هر دو در اختیار مکلفند، فعل یا ترک خواسته میشود، و اما از جهت ضروری الوقوع و متعلق قضای حتمی بودن آن، محال است مورد تکلیف قرار گیرد.[۱۱]»[۱۲].
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین وکیلی در مقاله «علم غیب امام» در این باره گفته است:
«امام درجهای عالیتر از این دارند که عالم عقل و تجرد است، و درجهای عالیتر که عالم روح القدس و اسماء کلیه الهیه است. عالم اسماء و صفات کلیه واسطه فیض همه مخلوقات است و هرچه در اینجا تحقق میپذیرد از آنجا نشأت میگیرد، و لذا به همه حقائق قبل از تحققش احاطه دارد و در مرتبهای از آن عالم همه حقائق به تفصیل موجود است. کسی که به آن عالم دست دارد در آن مرتبه و آن عالم میتواند همه چیز را بداند، چه گذشته و چه حال و چه آینده و چه در ملک و چه در ملکوت. در عوالم میان این عالم طبع تا عالم اسماء کلیه نیز خیلی از حقائق به شکلهای خاصی حضور و ظهور دارند و با احاطه بدانجا نیز میتوان خیلی از گذشته و آیندهها را دید. علم امام در عالم ظاهر مانند علم ما میباشد و امام در این مرتبه از بسیاری از امور بیاطلاعند. واقعا نمیدانند فلان شخص کجاست و فلان شخص چه کرده و چه میکند و حتی ممکن است گاهی وسیله شخصی خویش را گم کنند و جایش را ندانند. بله، تفاوت امام با ما در آنجاست که چون نفسشان اتساع یافته و مراتب دیگری دارد، میتوانند با تمرکز کردن در درون خود و سفر به اعماق نفس خود «مانند تمرکز ما برای یافتن پادرد خود» آنچه را در مرتبه ظاهر خود نمییافتند، در باطن بیابند و از آن خبر دهند. پس امام در عالم ظاهر از بسیاری از امور بیخبرند و در عالم باطن به حقیقت همه چیز واقف، و با سرّ و باطنِ همه چیز همراهند. پس هر مرتبه حکمی دارد. از اینرو اگر بخواهیم از وضعیت فعلی امام خبر بدهیم که آیا اکنون بالفعل چیزی را میدانند یا خیر؟ باید ببینیم الآن در کدام عالم سیر میکنند، تا بفهمیم الآن احاطه به آن چیز دارند یا نه».[۱۳]. |
۸. حجت الاسلام و المسلمین علیزاده؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر علیزاده، در مقاله «علم امام و استقبال از مرگ» در اینباره گفته است:
«امامان معصوم (ع) بر حسب مقام امامت خویش کاملترین انسان و مظهر تام اسماء و صفات الهی بوده و به اذن خداوند نسبت به بسیاری از امور که بر مردم مخفی است، علم داشتهاند؛ امّا باید توجه نمود که این قسم از علم امام (ع) تأثیری در عمل و ارتباطی با تکالیف او ندارد؛ زیرا این علم از قبیل اموری است که قضای الهی به آنها تعلق گرفته، و حتمی الوقوع میباشند و بر این اساس، تکلیفی به چنین علمی تعلق نمیگیرد و همچنین به خواست و اراده امام (ع) قابل تغییر نمیباشد؛ به جهت اینکه تکلیف و خواست و اراده در افعال ممکن چیزی که وقوعش امکان دارد و با قید امکان تعلق میگیرد؛ مثلاً انسان میتواند امری را که امکان شدن و نشدن دارد، اراده کند و برای خود مقصد و هدف قرار دهد و برای تحقق بخشیدن به آن تلاش کند، امّا اگر فعلی قضاء حتمی است حادثهای است که علم و اراده خدا بر آن تعلق گرفته و حتما باید واقع شود و به هیچ عنوان قابل تغییر و تبدیل نیست، اراده و تکلیف به آن تعلق نمیگیرد؛ زیرا اراده و عدم اراده و قصد و عدم قصد انسان کمترین تأثیری در آن از آن جهت که شدنی است ندارد و بر این اساس، میتوان گفت که علم امام علی (ع) و امامان (ع) دیگر به شهادتشان از این قبیل بوده است و چون قضاء حتمی الهی به آن تعلق گرفته، اراده و قصد آنان در آن تأثیری نداشته و همیشه متعلق قضای الهی، و مشیت او مورد رضای امام (ع) بوده است؛ چنانکه از امام حسین (ع) نقل میشود که در روز عاشورا فرمود: «اِلهي رِضا بِقَضائِك»[۱۴]»[۱۵].
|
۹. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای قاسم علی شیخزاده در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا» در پاسخ به این پرسش گفته است:
«در پاسخ میتوان گفت که عدم استفاده از آن به جهت یکی از موارد زیر بوده:
|
۱۰. آقای زرینجویی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ |
---|
آقای عینالله زرینجویی، در پایاننامه کارشناسی ارشد «مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی» در اینباره گفته است:
«گاهی ممکن است طبق دستور خاص خداوند از آن علم ملکوتی به منظور معجزه نبی (ص) یا کرامت وصی (ع) استفاده شود که چنین بهرهوری مختص به صورت اذن الهی است. ایشان در پاسخ به این سؤال که چرا امام و نبی از علم غیب خود به صورت کامل استفاده نمیکنند؟ میفرمایند: پیامبر (ص) گاهی باید به علم غیب خود عمل کند نه همیشه. برای توجیه اینکه چگونه آن حضرت با آگاهی از واقع، به ظاهر عمل میکند، لازم است به این نکته عنایت شود که در محضر خدای سبحان نیز گناه رخ میدهد؛ ولی خدا گناهکار را رسوا نمیکند، مگر مصلحتی باشد؛ با آنکه اگر خدا میخواست، جلو گناهکار را میگرفت و همه اهل زمین یکسره ایمان میآوردند. چون مردم را با جبر به بهشت بردن، مطلوب نیست؛ همچنین اگر پیامبر (ص) برابر علم غیبی که خداوند به وی عطا کرد با امت رفتار میکرد آنان مجبور به انجام دستور و مضطر به ترک معاصی میشدند و چنین وضعی مطلوب خداوند نیست وگرنه خودش چنین میفرمود. بر این اساس، معصومان (ع) نیز جز در مواردی، به علم غیب خود عمل نمیکردند و پردهها را کنار نمیزدند تا شاید گناهکار آزادانه برگردد و راه حق را برگزیند. شخصی در خانه امام باقر (ع) را زد و کنیز آن حضرت در را باز کرد. وی برخوردی ناشایست با کنیز داشت؛ آن گاه اجازه ورود خواست حضرت امام باقر (ع) از درون اتاق با صدای بلند اجازه داد، سپس فرمود:" لَئِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَ هَذِهِ الْجُدْرَانَ تَحْجُبُ أَبْصَارَنَا كَمَا تَحْجُبُ أَبْصَارَكُمْ إِذَنْ لَا فَرْقَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ " آری اگر بنا بر پردهدری که نوعی از تعذيب است و نیز کیفردهی از راه علم غیب بود، جنبندهای بر روی زمین ایمن نمیماند: ﴿ وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ﴾[۱۷][۱۸]. از نظر استاد علم غیب کاربرد کلامی دارد و به استناد آن جریان اعجاز، کرامت و مانند آن استقرار مییابد و از ادله فقهی محسوب نمیشود که همراه با تکلیف باشد، لذا با وجود علم غیب به شهادت خود، به عمل اقدام میشود و نمیتوان گفت که اگر حضرت امیرمؤمنان (ع) عالم به حادثه سحر نوزدهم ماه مبارک بود چرا به مسجد رفت و مانند آن[۱۹]. بیان استاد علاوه بر دیدگاه علامه طباطبایی ناظر به تبصرههایی است که محدوده استفاده معصوم از علم غیب را بر میشمارند و مکمل دیدگاه علامه طباطبایی است»[۲۰]. |
۱۱.پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه پرسمان، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۱۲.پژوهشگران وبگاه راسخون؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه راسخون، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«این سؤال دو پاسخ دارد:
|
۱۳. پژوهشگران وبگاه پژوهه. |
---|
پژوهشگران «وبگاه پژوهه» وابسته به «پژوهشکده باقرالعلوم» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«در این باره باید گفت که معصوم (ع)، علم غیب دارد و با اجازۀ پروردگار از حقایق موجود در جهان هستی با خبر میشود. این نوع دانش، رویدادهای گذشته، حال و آینده را دربر میگیرد. در علم به اسرار غیبی، خطا و تغییر راه ندارد. در حقیقت، این علم معصوم (ع)، آگاهی به قضای حتمی پروردگار است؛ یعنی دانستن آنچه اتفاق میافتد. ولی چون انسان معصوم (ع) میداند که این قضای الهی بر طبق مصلحت و حکمت است، تسلیم محض آن میشود. آری، امام (ع) دارای علم غیب است؛ ولی از سوی دیگر، رهبر و راهنمای مردم است. بنابراین باید به گونهای زندگی کند که دیگران بتوانند، او را سرمشق خود قرار بدهند. اگر بنا بود (...) امامان (ع)، برای حلّ مشکلات و موانع، از چیزی کمک بگیرند که مردم آن را در اختیار ندارند، دیگر نمیتوانستند الگویی برای زندگی پیروانشان باشند و آنان را به بردباری، تلاش، جهاد و ... فرا بخوانند. بنابراین، پیشوایان معصوم (ع)، همواره از ابزارهای طبیعی بهره میبرند و از امور خاص، برای پیروزی خویش مدد نمیگیرند؛ مگر در موارد استثنایی، مثل حفظ دین و عزت آن، حفظ ایمان مردم و هدایت انسانها.»[۲۴] |
پرسشهای وابسته
- آیا معصوم موظف نیست مطابق علم غیبش رفتار کند؟ (پرسش)
- آیا معصوم از علم غیب خود بهره میبرد؟ (پرسش)
- اگر معصوم از علم غیب خود بهره نمیبرد پس فایدهاش چیست؟ (پرسش)
- اگر معصومان علم غیب داشتند پس چرا در برخی از رفتارهایشان اثرگذار نبوده است؟ (پرسش)
- اگر معصوم علم غیب دارد پس چگونه با قاتل خود ازدواج میکرد؟ (پرسش)
سؤالهای مصداقی این پرسش
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ معارف دین، ج۱، ص۹۱ ..
- ↑ توصیهها، پرسشها و پاسخها، ص ۱۳۳
- ↑ الخرائج و الجرائح، ابن هبه الله الراوندی، ج۱، ص۲۷۲.
- ↑ تفسیر سوره احقاف
- ↑ مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۴۶۷
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی استاد احمد عابدی
- ↑ تحقیقی پیرامون امامت عامه و خاصه، ص۱۰۲.
- ↑ محمد باقر مجلسی، مراة العقول فی شرح اخبار الرسول، ج۳، ص۱۲۴ و ۱۲۵.
- ↑ محمد باقر مجلسی، رسائل اعتقادی، ص۲۰۰.
- ↑ علامه طباطبایی، بحثی کوتاه درباره علم امام، مجله نور علم، شماره ۴۹.
- ↑ بررسی علم امام حسین به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۵۲، ص۹۷-۹۹.
- ↑ علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
- ↑ پروردگارا! به قضای تو راضی هستم.
- ↑ علم امام و استقبال از مرگ.
- ↑ رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۱۰۱.
- ↑ و اگر خداوند مردم را به آنچه کردهاند فرو میگرفت هیچ جنبندهای را بر پشت زمین وا نمینهاد اما تا زمانی معیّن (مرگ) آنان را پس میافکند؛ سوره فاطر، آیه: ۴۵.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۲۰ ص۳۴۰.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۲۰ ص۳۴۰.
- ↑ آگاهی امامان از غیب، ص۷۳- ۷۴.
- ↑ وبگاه پرسمان
- ↑ وبگاه پرسمان
- ↑ وبگاه راسخون
- ↑ وبگاه پژوهه