گستره علم غیب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

بی‌گمان، هیچ چیز در امور مربوط به شریعت و حلال و حرام الهی بر بندگان برگزیده‌ای که سزاوار دریافت علوم غیبی‌اند، مخفی نمی‌ماند و خداوند در غیب را به روی آنان می‌گشاید[۱]. گزارش‌های تاریخی خدشه‌ناپذیر و روایات فراوانی که در کتب شیعه و سنی آمده‌اند، گواه آنند که اولیای الهی از بسیاری از امور دیگر نیز آگاهند[۲] و گاه از امور نهانی خبر می‌داده‌اند[۳]. چگونگی این آگاهی و اینکه همیشگی و بی‌شرط بوده است، یا به خواست و اراده آنان و یا به مصلحت الهی بستگی داشته است.

علم الکتاب

در آیه‌ای از قرآن کریم، سخن از شخصی به میان آمده است که دارای علم الکتاب است و بر حقانیت رسول خدا(ص) گواهی می‌دهد[۴]. روایات فراوانی از شیعه و سنی، مصداق این تعبیر قرآنی را امام علی بن ابی طالب(ع) دانسته‌اند[۵]؛ چنان‌که خود آن حضرت می‌فرماید: «منم آن کس که دارنده علم الکتاب است»[۶]. از سوی دیگر، درباره مقصود از علم الکتاب، نظریه‌هایی گوناگون مطرح است[۷] که در این نوشتار نمی‌توان بدان پرداخت؛ اما از مقایسه این عبارت با تعبیر دیگر قرآنی که می‌فرماید: ﴿عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ[۸]، می‌توان به این نتیجه رسید که دارنده علم الکتاب به درجاتی بالا از علم و معرفت دست یافته است و از حقایقی آگاهی دارد که انسان‌های عادی از آن بی‌بهره‌اند. آصف بن برخیا، یکی از کارگزاران سلیمان نبی(ع)، به دلیل برخورداری از دانش اندکی از کتاب (علم من الکتاب) توانست تخت ملکه سبا را در یک چشم بر هم زدن، نزد سلیمان حاضر سازد؛ در حالی که امیرمؤمنان(ع) دانش همه کتاب (علم الکتاب) را یکجا در اختیار دارد[۹] و به فرموده خود، همه علومش را نزد فرزندان معصوم خویش میراث گذاشته است[۱۰].

امام علی(ع) در گفتاری دیگر، برخورداری از علم الکتاب را به آگاهی از اسم اعظم خدا پیوند زده، می‌فرماید: آصف بن برخیا، تنها یک حرف از اسم اعظم را می‌دانست... در حالی که ما هفتاد و دو حرف را می‌دانیم، و البته یک حرف در علم غیب خدا باقی مانده [و برای کسی آشکار نگشته] است[۱۱].[۱۲]

شرایع آسمانی

امیرمؤمنان(ع) که نمونه والای دارندگان علوم غیبی است، نه تنها تفسیر و تأویل قرآن و شأن نزول آیات قرآنی را می‌داند و ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عامش را از یکدیگر بازمی‌شناسد[۱۳]، بلکه به فرموده خود، آگاهی‌اش به تورات و انجیل از خود یهودیان و مسیحیان بیشتر است و می‌تواند در میان هر گروه، بر اساس کتاب آسمانی‌شان داوری کند[۱۴]. این دانش گسترده، برگرفته از مکتب پیامبری است که با اتصال به خزانه غیب الهی، مسئله‌آموز صد مدرس بود[۱۵].

گذشته و آینده

امام علی(ع) با اشاره به اینکه دانش پیامبران پیشین در پیامبر اسلام(ص) گرد آمده و ایشان از وقایع گذشته و حوادث آینده آگاه است، خود را وارث علم او می‌خواند و می‌فرماید: «سوگند به کسی که جانم به دست او است، من نیز از آنچه پیامبر می‌دانست، آگاهم و از حوادثی که تاکنون روی داده است، یا تا قیامت روی می‌دهد، خبر دارم»[۱۶].

امام در گفتاری دیگر، گستره دانش خود را چنین شرح می‌دهد: «به خدا، اگر خواهم هر یک از شما را خبر دهم که از کجا آمده و به کجا رود و سرانجام کارهای او چه بود، توانم، لیکن ترسم که درباره من به راه غلو روید و مرا بر رسول خدا(ص) تفضیل نهید»[۱۷].

پیش‌گویی‌های شگفت‌انگیز امیرمؤمنان(ع) زبانزد همگان است و کتاب‌های فراوانی در این باره نگاشته‌اند[۱۸]. این پیش‌گویی‌ها چونانند که راه هرگونه توجیهی را می‌بندند و تردیدی در آگاهی امام از غیب باقی نمی‌گذارند؛ چنان‌که پیش از آغاز جنگ نهروان فرمود: «به خدا که ده کس از آنان نرهد و از شما ده تن کشته نشود»[۱۹]. ابن ابی الحدید در شرح این خطبه سخنانی دارد که گزیده آن چنین است: "این خبر غیبی از اخبار متواتر است و یکی از معجزات آن حضرت به شمار می‌رود؛ زیرا پیش‌گویی حوادث آینده به دو گونه می‌تواند بود: یکی اجمالی و سربسته؛ برای مثال، کسی می‌گوید: «شما بر این گروه پیروز خواهید شد». این پیش‌بینی اگر هم درست از کار در آید، دلیلی بر آگاهی غیبی گوینده آن نخواهد بود. دیگر، تفصیلی؛ چنان‌که امام در این روایت، از شمار دقیق کسانی که از دو طرف کشته می‌شوند، خبر می‌دهد و ارتباط خود را با عالمی دیگر به‌خوبی می‌نمایاند. این گونه پیش‌گویی، فراتر از توان بشری است و جز معجزه و خبر غیبی، نام دیگری نمی‌توان بر آن نهاد[۲۰].[۲۱]

زمان مرگ و پیشامدهای ناگوار

آگاهی از زمان فرا رسیدن مرگ و رویدادهای ناخوشایند - که در اصطلاح عربی، عِلْمَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا خوانده می‌شود - در روایات علوی بسیار به چشم می‌آید و از دانش‌های غیبی آن حضرت به شمار است؛ چنان‌که امام صادق(ع) می‌فرماید: «امیر مؤمنان(ع) بارها می‌فرمود: «... زمان فرا رسیدن مرگ و پیشامدهای ناگوار را می‌دانم و از اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری میان آنان آگاهی دارم. نه حوادث گذشته از دسترس من به دور است و نه امور نهان از دیده، برایم مستور.... اینها همه، دانشی است که خدا مرا از آن آگاه ساخته است»[۲۲].

امام علی(ع) این بعد از علوم غیبی را - همچون ابعاد دیگر - ویژه خود نمی‌شمارد، بلکه دیگر اعضای اهل‌بیت را در آن شریک می‌داند[۲۳]. حتی آن حضرت دریچه‌هایی از این دانش را به روی برخی یاران خویش، همچون رشید هجری، نیز گشوده است و رشید نه تنها از چگونگی شهادت خود و ناگواری‌هایی که دامنگیرش خواهد شد، آگاهی داشت، بلکه بارها از زمان مرگ دیگران نیز رازگشایی می‌کرد، و حوادث آینده نیز چنان روی می‌داد که او گفته بود[۲۴].[۲۵]

اسرار درونی

رازهای پنهان و اسرار درونی آدمیان، دسته‌ای دیگر از امور غیبی‌اند که خداوند برای پیامبران و امامان آشکار می‌سازد[۲۶]؛ چنان‌که امام علی(ع) به یکی از جاسوسان معاویه، که خود را هوادار آن حضرت می‌نمایاند، فرمود: «تو را معاویه به سوی من فرستاده، تا از پاسخ مسائلی که در حل آنها درمانده است، آگاه گردد»[۲۷]. همچنین، یکی از خوارج به قصد آن‌که امیرمؤمنان(ع) را بیازماید و آگاهی‌اش را از امور غیبی پنداری باطل نمایاند، نزد امام آمد و از ارادت و دوستی خود به او سخن راند. امام در پاسخ فرمود: دروغ می‌گویی. به خدا سوگند که مرا دوست نداری و هرگز نداشته‌ای... گویی زمانی را می‌بینم که در حال گمراهی کشته می‌شوی و مرکب‌های عراقیان چنان چهره‌ات را لگدکوب می‌سازند که بستگانت از بازشناختنت درمی‌مانند[۲۸].[۲۹]

زبان همه آدمیان

در تاریخ زندگانی پیشوایان معصوم(ع) به حکایاتی بسیار برمی‌خوریم که بر اساس آنها، اهل‌بیت پیامبر(ص) به زبان‌های گوناگونی همچون سریانی، عبری، ترکی، روسی و فارسی سخن گفته‌اند[۳۰]؛ چنان‌که امیرمؤمنان(ع) به شکایت گروهی نبطی زبان که از سنگینی خراج گله‌مند بودند، با زبان خودشان پاسخ گفت[۳۱] و امام صادق(ع) در ملاقات با گروهی از ایرانیان، که با زبان عربی ناآشنا بودند، به فارسی فرمود: «هر که درم اندوزد، جزایش دوزخ باشد»[۳۲]. در این باره، اباصلت هروی از امام رضا(ع) روایت می‌کند: «خداوند هیچ‌کس را بر گروهی حجت نمی‌کند، جز آن‌که زبان آنان را به او می‌آموزد. آیا این سخن امیرمؤمنان(ع) را نشنیده‌ای که فرمود: «به ما فصل الخطاب داده‌اند؟» آیا فصل الخطاب چیزی جز دانستن زبان‌ها است»[۳۳].[۳۴]

زبان حیوانات

در روایتی، امام علی(ع) با سلیمان پیامبر، که به فرموده قرآن، زبان پرندگان را می‌دانست[۳۵]، هم‌نوا می‌گردد و می‌فرماید: «ما را زبان مرغان آموختند و از هر نعمت عطا کردند»[۳۶]. و این البته به زبان پرندگان اختصاص ندارد، بلکه به گواهی روایات، حیوانات دیگر را نیز دربرمی‌گیرد[۳۷].[۳۸]

منابع

پانویس

  1. برخی از دانشمندان، چون سید مرتضی (متوفای ۴۳۶ق) و شیخ طوسی (۴۶۰-۳۸۵ق)، آگاهی امام را به بیش از این امور لازم نمی‌دانند. (ر.ک: سید مرتضی، علی، الشافی فی الامامه، ج۲، ص۲۶؛ شیخ طوسی، محمد، تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۵۲).
  2. ر.ک: قاری، ملاعلی، شرح الشفاء، ج۲، ص۲۰۹.
  3. ر.ک: ابن حنبل، احمد، المسند، ج۴، ص۵۰۶، ۳۵۴، ۲۱۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۴-۳.
  4. ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
  5. ر.ک: ابن مغازلی، علی، مناقب علی بن ابی طالب، ص۳۱۴؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۲۳۶؛ حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۱۰-۳۰۷.
  6. طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج۱، ص۳۶۸؛ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۴۲۳؛ صفار قمی، محمد، بصائرالدرجات، ص۲۱۶.
  7. ر.ک: المیزان، ج۱۱، ص۳۸۷-۳۸۴.
  8. «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.
  9. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۵۷،۲۲۹؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۳۶۷؛ ابن عبدالوهاب، حسین، عیون المعجزات، ص۳۹؛ بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۲۲-۱۳.
  10. بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۷۹.
  11. بحارالانوار، ج۲۷، ص۳۷؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۸۵؛ همو، ینابیع المعاجز، ص۳۴.
  12. یوسفیان، حسن، مقاله «علم غیب امام»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۳۵۲.
  13. ر.ک: حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۸-۲۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳۸؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۵۱، بخاری، اسماعیل التاریخ الکبیر، ج۸، ص۱۶۵.
  14. کتاب سلیم بن قیس، ص۴۶۳، ۴۳۳، ۳۳۲؛ تفسیر قرات الکوفی، ص۱۸۸، ۶۸؛ شیخ طوسی، محمد، الامالی، ص۵۲۳.
  15. یوسفیان، حسن، مقاله «علم غیب امام»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۳۵۳.
  16. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص۱۲۷؛ بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۳۷؛ بحار الانوار، ج۲۶، ص۱۱۰.
  17. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵، ص۱۸۱.
  18. برای نمونه، ر.ک: ری شهری، محمد، موسوعه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج۱۱، ص۱۶۴-۱۰۷.
  19. نهج البلاغه، خطبه ۵۹، ص۴۸.
  20. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۴-۳.
  21. یوسفیان، حسن، مقاله «علم غیب امام»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۳۵۳.
  22. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۶. نیز ر.ک: صفار قمی، محمد، بصائرالدرجات، ص۲۰۱.
  23. «إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ عُلِّمْنَا عِلْمَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْأَنْسَابِ». (صفار قمی، محمد، بصائرالدرجات، ص۲۶۸)
  24. کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۴؛ مجلسی، محمد باقر، مرآه‌العقول، ج۶، ص۶۷؛ شیخ طوسی، محمد، اختیار معرفه الرجال، ص۷۶.
  25. یوسفیان، حسن، مقاله «علم غیب امام»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۳۵۵.
  26. مصنفات الشیخ المفید (اوائل المقالات)، ج۴، ص۶۷.
  27. حر عاملی، محمد، اثبات الهداه، ج۲، ص۴۶۰.
  28. حر عاملی، محمد، اثبات الهداه، ج۲، ص۴۶۱؛ ر.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۳۸؛ صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص۸۹-۸۷.
  29. یوسفیان، حسن، مقاله «علم غیب امام»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۳۵۵.
  30. ر.ک: صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص۳۳۳-۳۴۰؛ ری شهری، محمد، اهل البیت فی الکتاب والسنه، ص۲۰۲-۱۹۹.
  31. ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۳۲؛ صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص۳۳۵.
  32. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۳؛ بحارالانوار، ج۴۷، ص۱۱۹.
  33. شیخ صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا، ص۶۵۱-۶۵۰.
  34. یوسفیان، حسن، مقاله «علم غیب امام»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۳۵۶.
  35. ﴿وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ «و سلیمان از داوود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموخته‌اند و از همه چیز (بهره‌ای) بخشیده‌اند؛ بی‌گمان این برتری آشکاری است» سوره نمل، آیه ۱۶.
  36. ری شهری، محمد، اهل البیت فی الکتاب والسنه، ص۲۰۲، به نقل از اثبات الوصیه.
  37. ر.ک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۳۱؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۳۴۴-۳۴۳، ۳۵۳-۳۴۷.
  38. یوسفیان، حسن، مقاله «علم غیب امام»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۳۵۶.