استقلال اقتصادی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

تلاش برای رسیدن به استقلال اقتصادی، خودکفایی و صنعتی شدن از اهداف آرمانی جوامع و ملت‌های مختلف بوده و این رویکرد به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم، اذهان برنامه‌ریزان و طراحان برنامه‌های توسعه اقتصادی و اجتماعی در اکثر کشورهای مستقل و تازه استقلال‌یافته را به خود معطوف داشته است؛ لذا کشورهای مختلف در کنار سیاست‌ها و تدابیری که در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی به منظور بسیج افکار عمومی در راستای حرکت به سمت استقلال اقتصادی به عمل آوردند، به انتخاب سیاست‌ها و استراتژی‌های اقتصادی و صنعتی - با توجه به فرهنگ اجتماعی تاریخی، عوامل تولید، موقعیت ژئوپلیتیکی و مواد اولیه موجود در کشور خود - پرداختند. برای رهبران بسیاری از این کشورها این نکته آشکار بود که از طریق حضور فعال در عرصه‌های تجاری و تولید کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای نه فقط می‌توان به رشد اقتصادی مداوم دست یافت، بلکه می‌توان از میزان وابستگی اقتصادی به سایر کشورها به‌ویژه کشورهای قدرتمند کاست و تا حدودی به روابط نابرابر کشورهای فقیر با کشورهای ثروتمند سامان داد. به دنبال گسترش این اندیشه، تلاش مستمر برای نیل به استقلال اقتصادی و حضور فعال در عرصه‌های تجاری از اهداف اقتصادی دولت به شمار می‌آید و به منظور تحقق این هدف، دولتمردان در کشورهای در حال توسعه به دنبال انتخاب استراتژی‌ها و راهکارهایی هستند که اقتصاد ملی این کشورها را هر چه بیشتر در جهت «به خود متکی شدن» سوق دهند[۱].

بسیاری از نظریه‌پردازان معاصر توسعه، رشد درون‌زا و رویکردهای مبنی بر خوداتکایی برای توسعه و تجارت را توصیه می‌کنند. تجربه تاریخی بسیاری از ملل حکایت از موفقیت جوامعی دارد که فرایند رشد و توسعه اقتصادی را با اتکا به توانایی‌ها و استعدادهای داخلی به پیش برده‌اند. این مهم به طور شفاف در افکار و اندیشه‌های اقتصادی حضرت امام به چشم می‌خورد؛ به ویژه اینکه آن حضرت اتکا به نیروهای داخلی، بهره‌گیری از توان متخصصان بومی و ایجاد فضای لازم برای رشد استعدادهای ملی را به عنوان اصلی‌ترین عنصر رشد و توسعه اقتصادی کشور مورد توجه قرار می‌دهند. در واقع امام استقلال اقتصادی و خودکفایی را به منزله انزوای تجاری و قطع رابطه با سایر دول در عرصه اقتصادی قلمداد نمی‌کند، بلکه حضور فعال در عرصه بین الملل همراه با تنوع تولید در بخش‌های مختلف اقتصادی را مد نظر دارد[۲].

راه‌های استقلال اقتصادی

برخی از اندیشمندان معاصر اهداف کلی برنامه‌های توسعه و نوسازی را بدین مضمون بیان کرده‌اند:

  1. تأکید بر حفظ ارزش‌ها و شئون اخلاقی و اجتماعی و نیز سالم‌سازی اجتماعات.
  2. اولویت و تقدم خودکفایی کشاورزی بر بازسازی مراکز صنعتی.
  3. توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی به عنوان مهم‌ترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی.
  4. دوری از تکیه بر صادرات نفت.
  5. تشویق به تولیدات داخلی و برنامه‌ریزی برای توسعه صادرات.
  6. تقویت بنیه دفاعی و نظامی کشور و توسعه صنایع تسلیحاتی.
  7. جلوگیری از انحصار تجارت داخلی و خارجی به افراد خاص متمکن و مرفه و بسط آن به توده‌های مردم و جامعه.
  8. برنامه‌ریزی به منظور رفاه متناسب با وضع عامه مردم، توأم با حفظ شعائر و ارزش‌های کامل اسلامی.
  9. مبارزه با فرهنگ مصرفی.
  10. آزادی واردات و صادرات و به طور کلی، تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قیمت.
  11. اولویت رسیدگی به خانواده معظم شهدا، جانبازان، اسرا و مفقودان.
  12. رعایت اصول ایمنی و حفاظتی مراکز و صنایع و ایجاد پناهگاه‌های جمعی برای مردم.
  13. استفاده از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی[۳].[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. احمدی، علی محمد، راهبرد امام خمینی در عرصه اقتصاد، رهایی از اقتصاد وابسته، پایگاه اطلاع‌رسانی جماران http://jamaran.ir/fa/NewsContent-id_۱۵۲۰۸.aspx
  2. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۷۷۰.
  3. امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۱۱۸؛ ج۶، ص۱۲۶؛ ج۶، ص۱۸۳؛ ج۶، ص۴۸۵.
  4. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۷۷۰.